عرض سلام و ادب خدمت دوستان ارجمندم🙋‍♂ امیدوارم حال و احوالتون عالی باشه. 🔸باز هم برای چندمین بار باید برای غیبت طولانی مدتم ازتون عذرخواهی کنم. پیرو آخرین پیامی که راجع به وضعیت سلامتیم گذاشته بودم، باید خدمتتون عرض کنم که بعد از اون پیام مجدداً اوضاعم وخیم شد و کم‌خونی شدید و عفونت خون و زخم بسترها که اوضاعش خیلی ناجور شده بود نهایتاً کارم به بیمارستان کشید. 🔹کم‌خونی به حدی شدید بود که سه واحد خون بهم تزریق کردند. بابت عفونت خون هم روزی ۵ نوع آنتی بیوتیک قوی با سرُم بهم تزریق می‌کردند که البته دریافت این حجم از آنتی بیوتیک باعث شد کراتین خونم بالا بره و به بافت‌های کلیه‌هام آسیب وارد بشه. 🔸ضمناً بابت زخم بسترها هم منو به اتاق عمل بردند و با بیهوشی، زخم‌ها رو تراشیدند تا عفونت‌ها و گوشت‌های مرده از زخم‌ها خارج بشه و به گوشت تازه برسه و فعلاً تا خوب شدن زخم‌ها باید زخم‌ها رو هر رو ۴۸ ساعت پانسمانش رو عوض کنم. 🔹نهایتاً بعد از ۱۵ روز وقتی مطمئن شدند که خطر مرگ ازم رفع شده، مرخصم کردم و الان با انبوهی از داروهای مختلف که می‌دونید هر کدومشون انواع عوارض ناگوار برای آدم به ارمغان میارن، دارم زندگی می‌کنم. 🔸از اونجایی که فعلاً وضعیتم در حدی هست که بتونم در کانال فعالیت کنم، اِن‌شاءالله از امروز در خدمتتون هستم و مثل همیشه محتاج دعای خیرتون. ارادتمند: داداش محمّد

حمزة بن حمران از امام صادق عليه‌السّلام نقل مى‌كند كه فرمود: هر كه نواده مرا در توس خراسان با معرفت به حقش، زيارت كند اجر هفتاد شهيد از شهدايى كه در كنار رسول اكرم صلى الله عليه و آله پيكار كرده‌اند، به او داده می‌شود. عرض كردم، فدايت شوم. عرفان به حقش چگونه است؟ فرمود: بداند كه او امام واجب‌الاطاعه و غريب و شهيد است. (من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۴) #امام_رضا #ساعت_هشت_عاشقی در آغوش خدا باشید ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ @Dar_Aghoosh_KHODA

♦️اگر خدا برای بنده‌اش خیری بخواهد.... در آغوش خدا باشید ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ @Dar_Aghoosh_KHODA

#حکایت توبه‌کارِ پابرهنه 🔸 صدای ساز و آواز بلند بود. هرکس که از نزدیک آن خانه می‌گذشت می‌توانست حدس بزند که درون خانه چه خبر است. بساط عشرت و مِی‌گساری پهن بود و جام مِی بود که پیاپی نوشیده می‌شد. کنیزکِ خدمتکار خاکروبه‌ها را در دست گرفته و از خانه بیرون آمده بود تا آنها را در جایی بریزد. در همین لحظه مردی که آثار عبادت از چهره‌اش نمایان بود و پیشانی‌اش از سجده‌های طولانی حکایت می‌کرد از آن جا گذشت. از آن کنیزک پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیزک گفت: آزاد. مرد گفت: معلوم است که آزاد است؛ اگر بنده می‌بود از صاحب و خداوندگار خویش پروا می‌داشت و این بساط را پهن نمی‌کرد! 🔸 رد و بدل شدن این سخنان بین کنیزک و آن مرد موجب شد که کنیزک مدت زیادتری بیرون خانه مکث کند. هنگامی که به خانه برگشت، اربابش پرسید: چرا این قدر دیر آمدی؟ کنیزک ماجرا را تعریف کرد. شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد. مخصوصاً آن جمله که «اگر بنده می‌بود، از صاحب‌اختیار خود پروا می کرد» مثل تیر بر قلبش نشست. بی‌اختیار از جا جست و به خود مهلت کفش پوشیدن نداد. با پای برهنه به دنبال گوینده سخن رفت. دوید تا خود را به صاحب سخن که جز امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام نبود رساند. به دست آن حضرت توبه کرد و به افتخار آن روز که با پای برهنه به شرف توبه نایل آمده بود دیگر کفش به پا نکرد. او که تا آن روز به بُشر بن حارث بن عبد الرحمن مروزی معروف بود از آن به بعد به بُشر حافی (پابرهنه) مشهور گشت و تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند، دیگر گِرد گناه نگشت. تا آن روز در سلک اشراف‌زادگان و عیاشان بود؛ اما از آن به بعد در سلک مردان پرهیزکار و خداپرست درآمد! تعصی الإله و أنت تظهر حبه ـ هذا لعمری فی الفعال بدیع لو کان حبک صادقاً لأطعته ـ إن المحب لمن یحب مطیع از خدا نافرمانی می‌کنی در حالی که تظاهر به عشق او می‌کنی - این در زندگی من در حکم یک عمل شگفت‌انگیز است. اگر عشق تو راست بود از او اطاعت می‌کردی - بدرستی که عاشق، مطیع محبوب خویش است 📚 منبع: - کتاب هزار و یک حکایت اخلاقی صفحه ۸۲/حکایت ۸۰ - داستان راستان ۱۷۷/۱؛ به نقل از: الکنی و الالقاب ۲/ ۱۵۳ (ذیل عنوان الحافی) 💠🔸💠🔸💠🔸💠 پ.ن: تا دیر نشده، توبه را فراموش نکنیم رفقا. درسته که درِ توبه همیشه بازه، ولی معلوم نیست ناقوس مرگِ ما کِی به صدا درمیاد و آیا اصلا فرصتی برای توبه پیدا می‌کنیم یا نه😞 در آغوش خدا باشید ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─ @Dar_Aghoosh_KHODA