سالهاااا پیش بعد از فتنه ۸۸ به من فرقانی داده شده😊 حیفم میاد تک خوری کنم ، با شما هم سهیم میشم 🌷 یک کتاب مصور خوش طرح و خوش محتوا به اسم " فرقان " 😉 بعضی صفحاتش رو میزارم جهت یادآوری 👇

یاد اشکهای تمساحی افتادم همین چند روز پیش، پشت تریبون ...! واقعا چطور خنده شون نمیگیره موقع گریه کردن🤔🤔 ملت تو را در حد " جهان گیری " شناخته اند؛ نیاز به این حرکات نیست.😏 واقعا بازیگران هندی باید پیش بعضیا شاگردی کنن😐

تاریخ نشان میدهد که طاغوت ، همیشه از ابراهیم های مبارز و یاران سعیدش به خشم آمده است👆

امام خمینی روحت شاد که هم طنین صدایت و هم قاطعیت لحن و کلامت، روحم را همیشه شاد میکند🌷🌸🌷🌸

بصیرت یعنی تشخیصِ غیر خودی در لباس خودی .... و صد البته در مورد نژادهای احمدی، میزان، حال فعلی افراد است که دیگر فریب دیروز خوبشان را نخوریم.

👌👌👌در دین اسلام ارتباط با مشرکان و کفار در جهت رفع نیازهای اضطراری مانعی ندارد، اما دوستی و تکیه کردن به آنان و نیز گره زدن سرنوشت جامعه دینی در قالب مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی به آنان ممنوع است.😡 👈 به عبارت دیگر، سطح روابط نباید در حد ائتلافها و اتحاد با آنان باشد؛ زیرا این عمل باعث میشود تا آنان بر مؤمنان مسلط شده و بر اعتقادات آنان و فرزندانشان تأثیر منفی بگذارند. با عدم ارتباط دشمنان نیز چنین تسلطی را از دست خواهند داد: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاء (اى کسانى که ایمان آورده اید، افرادى که آئین شما را به باد استهزاء و بازى می گیرند، از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیه گاه خود انتخاب نکنید. خدای قادر متعال در قرآن میفرماید: ها 👌أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ (آگاه باشيد! اين شماييد كه آنان را دوست داريد، و آنان شما را دوست ندارند) 👌✅إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ ✅ اگر به شما خير و خوشى [و پيروزى و غنيمت] رسد، آنان را بدحال [و دلتنگ] می كند، و اگر بدى و ناخوشى [و حادثه تلخى] رسد به سبب آن خوشحال مىشوند؛ و اگر شكيبايى ورزيد و پرهيزكارى كنيد، نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمی رساند؛ مسلماً خدا به آنچه انجام می دهند، احاطه دارد.💢 👌👌احساس میکنم این آیات همین امروز نازل شده آنقدر داره به حسن روحانی میگه این کار را نکن عاقبت خوبی نداره ولی روحانی داره به خدا میگه که تو زبان گفتگو را بلد نیستی من بلدم(دقت به آیه بفرمایید دقیقا همین گفت وگو برداشت میشود) به اینها دیگه رای ندهید😉 #انتخابات @darshainabazqoran

به نظرم دیدن این مستند برای هر ایرانی یک واجب مؤکد است👆 📌 مستند بسیار مهم «آدرس غلط»؛ اگر می‌خواهید خودتان به تنهایی یک ستاد برای روشنگری باشید. در انتشار این مستند بسیار قوی سهیم شوید. ...... لینک دانلود مستند با کیفیت‌های بالاتر.👇 http://www.telewebion.com/episode/2578325

حتماااا ببینید☝️☝️☝️ #ببینید_ببینانید

مستند ادرس غلط هم اکنون در حال پخش شبکه مستند برنامه ثریا

سلام، روزتون بخیر🍃🌹

از بحث سیاسی فاصله میگیرم، ان شاءالله اگر توفیق شد ۱۰۰ سال آینده، باز گریزی میزنم😊 البته دقت کنید که من مثل بعضیا وعده ۱۰۰ روزه نمیدم آاا😅 من واقع بین هستم و وعده ۱۰۰ ساله میدم😉

جدایی مسیر این دو برای من، از کلاسهای ادبیات و شعرهای شاعران کلید خورد.. شبیه دو خط موازی که هیچ گاه به هم نمی رسند... خیل عظیمی از شاعران و حتی کتابهای قطور شرح عرفانی غزل های حافظ دست به دست هم داده بودند که به من القا کنند که هرگاه یکی از این سو، برود؛ آن دیگری قطعا از سویی دیگر خواهد رفت.. اگه بخوام خودمونی تر بگم، شبیه دو "جاری " هیچ وقت آبشان توی یک جوب، جاری نمیشد😅 و من مات و مبهوت مانده بودم که به سمت کدام یک از این دو عزیز، جاری شوم😄 لابد سوال میکنید: کدام دو عزیز ؟! اجازه دهید از زبان شهریار بگویم : با عقل آب عشق به يک جو نمي رود/ بيچاره من که ساخته از آب و آتشم🔥💦 بله اینگونه بود که ذهن من در تردید بین عقل و عشق، در تردد بود. ولی فکر میکنم از همان ابتدا, عقلم بر عشقم می چربید😂 چون هیچ وقت نتوانستم با تضاد عقل و عشق کنار بیام.. ذهنم به عنوان علامت سوال این دو واژه را گوشه ای کنار گذاشت.. سوالهایی از این سنخ برایم زاییده شدند: 1️⃣ عقل و عشق، شبیه دو قبیله "اوس" و "خزرج" چه پدرکشتگی با هم دارند؟ 2️⃣ آیا پیامبری نیست که بین این دو را صلح دهد؟ 3️⃣ آیا واقعا ، عاشق ها، بی عقل هستند؟ 4️⃣ آیا عاقل ها، هیچ گاه عاشق نمی شوند؟ 5️⃣ راستی، عشق چیست؟ عقل کدام است؟ 6️⃣ آیا دوست داشتن فقط کارِ دل است؟ و آیا راست است که می گویند عشق، تنها کار بی چرای عالم است؟؟ راستی اگر این حرف، درست باشد، پس چرا ذهن من در کار عشق، این همه چون و چرا می چرد؟!!! 7️⃣ دل و قلب، چیست؟ کارکردش چیست؟ آیا در اختیار انسان است یا نه؟ و... #عقل_و_عشق

با دوستی در مورد عشق ،حرفی پیش آمد.❤️ گفت عشق، کار دل است و دل، دست آدم نیست. بنده خدا وقتی حرفام رو شنید ، تشخیص داد که عاشق نیستم و دعا کرد عاشق شوم😅 منم یک جمله بهش گفتم و معادلاتش رو به هم زدم😉 ولی اینجا فرمول می نویسم و از اول حل مسئله میکنم ان شاءالله ... البته فرمولهای دیگه ای هم ممکنه برا رسیدن به جواب باشه🌷 من فهم خودم رو میگم ان شاءالله 🌹 ادامه دارد....

برای پاسخ به این سوالها، لازم است قبل از هرچیزی، تعاریفی که از "عقل" و "عشق" ارائه میشود را درک کنیم. عشق به من فرمان میدهد، که حل این مسئله را از تعریف عقل شروع کنم😊وعقل به من میگوید که برای اینکه مبدا و مقصدبحث خوب روشن شود، نقطه را بگذارم سر سطر . و از انسان شروع کنم. این عالم اصغر در هم پیچیده😍 به نظر من انسانها از حیث توجه و کشف ابعاد وجودی خود، دو دسته هستند: 1- انسان های کاریکاتوری: این دسته از عزیزان، از قوای متعدد وجودی خویش بی خبر هستند و همین موجب میشود که با غفلت از ابعادی، به تقویت بیش از حد بعد دیگر روی بیاورند؛ لذا رشد نابرابر در ابعاد وجودی و در نتیجه عدم توازن در نوع نگاهشان به قضایا پیش می آید.در این جا طبیعی است که ما شاهد درگیری بین قوای متعدد وجودی باشیم. یکی پر رنگ تر جلوه کند، و دیگری بی فروغ بماند. عشق و عقل اینجا در این کاریکاتور، تعریف درست و جایگاه درست و به اندازه خود را نمی یابند و با هم درگیر میشوند... و بقول شاعر کار به اینجا میرسد : یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله ها را 2- دسته دوم ، انسانهای متوازن و متعادل هستند و به قول شاعر، اینان موزونِ خویش شده اند. :ساعتی میزان آنی، ساعتی موزون این. بعد از این میزانِ خود شو تا شوی موزون خویش. 😊 این موزون شدگی، حاصل شناخت درست اینان از سرمایه های وجودی خودشان است،. به جای اینکه با احساس زودگذر ناشی از غریزه، دلباخته چشم و خط و خال و ابرو شوند،جایگاه خودشان را در این هستی یافته اند و جهان را چون چشم و خط و خال و ابرویی می دانند؛ که هرچیزش به جای خویش نیکو می نماید🌹 راستش را بخواهید حتی درمطالعاتم در مورد انسان شناسی و خودشناسی، شاهد ارائه های کاریکاتوری از انسان و دین و عقل و عشق و...بودم از بس دنبال این بودم که عالم اصغر وجودم را بشناسم، در کتابها و کلاسها و محضر اساتید به جستجوها پرداختم.. گاهی دیدم انسان را در "فطرت" خلاصه کرده اند؛ گاهی در "عقل گرایی مطلق" ؛ گاهی در "عرفانِ عاشقانه " و .. خلاصه هرچی سنگه، همه پیش پای لنگه پای ما در این راه، لنگ بود ومسیرمان سنگلاخ😅

مطالعات و اطرافیان به من القا کرده بودند کارکرد "قلب" فقط "دوست داشتن " است و دوست داشتن هم دل می خواهد؛ نه دلیل. یک روز وقتی قرآن می خواندم، به آیه ای رسیدم که به خاطر همون مسیرسنگلاخ، نتونستم از کنارش ساده بگذرم ...ترجیح دادم قدری توقف کنم ؛ چون داشت این معادله عاشقانه تک بعدی را به هم میزد و بهتر بگویم جهت دهی دقیقی داشت ارائه میکرد 👇

آیه ۱۷۹ سوره مبارکه اعراف: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا ...🖤 (محور بحث) وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ و آیه بعدی در سوره مبارکه حج : أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا ....❤️(محور بحث) أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ .... در این آیات، رسما خدا داشت تعقل و تفقه (فهم عمیق) را به قلب نسبت میداد و پته همه شاعرانِ عاشقِ تک بعدی را روی آب می ریخت.😊 چند وازه اینجا با روحم کار داشت: قلب❤️ عقل 🧠... چرا آیه نفرمود لهم قلوب لایحبون بها ....؟! مگر، قلب جایگاه حب نیست؟! یکی از مراکز بسیار مهم " ادراک" در انسان همین " قلب" است و حبّ، تنها یک مرحله از فرایند چند مرحله ای ادراک است؛ پس معلوم است قبل از رسیدن به مرحله "حب" ، مرحله دیگری وجود دارد به نام "عقل". یعنی خودِ حب ها و محبوب ها، باید از فیلتر عقل رد شوند تا به قلب برسند. دقت در این آیات و به هم ریختن آن معادله همیشگی دوران نوجوانی، موجب خوشحالی و بیرون زدن قلبم از چشمهام شد 😍😍 کلا گاهی به هم ریختگی ها ، مقدمه سامان گرفتن است🌹🌿

در آیه 179 سوره مبارکه اعراف، در توصیف انسان های غافل اولین ویژگی که نام می برد این تعبیر است: لهم قلوب لایفقهون بها...میدانیم قلب مرکز حب و بغض است؛ در آیه می توانست بگوید لهم قلوب لایحبّون بها یعنی می توانست مستقیما و در درجه اول، حبّ را به قلب نسبت دهد؛ ولی در اینجا تفقه را به قلب نسبت داده است. تفقه هم که به معنای فهم عمیق و دقیق است که مسلما بعد از تعقل ورزی حاصل می شود. لذا طبق این تعبیر که تفقه را به قلب نسبت داده، خیلی از محبت ها و دوست داشتن های غیرعقلانی و کورکورانه رد می شود. به عبارت دیگر آن پیامک عاشقانه ای که زمانی مد شده بود میفرستادند که دوست داشتن، دل می خواهد؛ نه دلیل، دقیقا با این تعبیر قرآنی رد میشود. اتفاقا دوست داشتن، دلیل می خواهد و دلیل هاست که معیار ارزشگزاری محبوب ها و محبت هاست....هر محبتی که انسان را بالا بکشد و مقرب کند، پشتوانه ای از تعقل و تفقه را در خود باید داشته باشد

به عنوان مثال، برخی ها، غریزه و احساس تندِ زودگذر را با عشق یکی میدانند. که امروزه متاسفانه زیاد شده😔😢 با معیارهایی بسیاررر سطحی و دم دستی، به تعبیر خودشان عاشق و به تعبیر من(غیرعاقل😅) میشوند. اینها بی دلیل، عاشق میشوند.!! با دیدن چشم و ابروی زیبا ، پول و ثروت، رفاه مادی و ....نه یک دل ؛ که صد دل می بازند و فاتحه! (راستی مگر هر کسی چند دل دارد؟! 🧐 آدمیزاد طبق گفته خود خدا در قرآن، یک دل، بیشتر ندارد..حالا دیگه نمیدونم بعضیا چرا دلدارهایشان زیاده 🙈) با اینها اگر بخواهی از عقل و معیارهای عاقلانه حرف بزنی، گوشِ شنیدنش را ندارند! و به تعبیر امام علی علیه السلام کور و کر میشوند. حب الشیء یعمی و یصم بله اینجا با این تنزل در تعریف عشق، در این کاریکاتور ناموزون، درگیری و تضاد هست. عقل، چنین چیزی را برنمی تابد.

بعدها وقتی با اندیشه استاد صفایی آشنا شدم، باز هم پاهای رفتنم سست شدند او حرفهایی برای گفتن داشت برای من که تشنه شنیدن بودم! جریان تدبر، تفکر ، تعقل و عشق ، از مباحث مهم در انسان شناسي استاد صفايي هست. اینجا به مناسبت بحث، اشاره ای مختصر میکنم. 1️⃣ تدبر، فرايندی است که در آن مواد خامي تهیه مي شود تا فکر روی آن ها کار کند و نتايجي را به دست دهد. تدبر مطالعة مسائل و حادثه ها و زيرورو کردن آن هاست. 2️⃣ تفکر نیروی نتیجه گیری است که مي توان با آن از معلومات، مجهولات را کشف کرد. 3️⃣ عقل همان نیروی سنجش در انسان است که وقتی نتایج تفکر بر آن ارائه میشود، از بین آنها بهترین را تشخیص میدهد. 4️⃣ عشق، بعد از این مراحل حاصل میشود و دل، بهترین گزینه ارائه شده از سوی عقل را عاشق میشود. استاد صفايي برای عقل وظیفه ای از جنس نظارت تعريف مي کند. بعد از نظارت عقل بر نتايج فکر، شناختِ حاصل شده ، انسان را به گرايش (عشق و علاقه) ، انتخاب و درنهايت عمل سوق مي دهد. بدين ترتیب، مشخص مي شود که برای تغییر علايق و عشق ها (که منجر به تغییر در عمل مي شود) بايد به تغییر در شناخت ها روی آورد. پس از آنکه انسان به خوبي و ضرورت چیزی شناخت پیدا کرد، به آن مشتاق و طالب مي شود و اين علاقه باعث حرکت او به آن سمت مي شود. بدون طلب حرکتي نیست . بنابراين، برای دگرگوني رفتار کسي، بايد ابتداعشق ها و علاقه هايش را تغییر داد و برای اين کار ناچار مي بايست شناخت هايش را دگرگون کرد.

ارتباط مندی این قوا با هم 🌷

با این نگاه و در این نظام مرتبط ، هیچ تضادی بین عقل و عشق وجود ندارد ؛ بلکه حتی عشق اصیل، زاییده عقل است😊 عاقل ترین انسانها به این معنا، عاشق تر هستند و عاشق های به این معنا، عاقل 😍❤️🧠 یاد این جمله شهید چمران می افتم 👇