🥀🦋
🦋
🌹🦋🥀«بسم ربّ الشَّهداء و الصّديقين»🥀🦋🌹
🥀😢🌷«بهار اشک»🌷😭🥀
🍀#شعر منثور (#نثر ادبی)
بمناسب فرارسیدن فصل برگریز باغ زهرا و ایّام سوگواری سیدالشهدا حضرت حسین ابن علی
ویاران با وفایش (علیهم افضل صلوات الله وسلامه)
⏪بخش اوّل؛
🍁برگ ريز باغ زهرا (سلام الله علیها) وشكوفه بيز شجرهٔ طوبيٰ، بهاراشك وبشكوه و فصل سنگين غربت و اندوه فرا رسيد و ديگربار خاطره جانسوز مصيبت عظمای فاجعه كربلا و ياد حماسه شگفت عاشورا و شور قيامت قيام حسيني(ع) در دلها زنده شد!
توفان سهمگين خون و خاك دشت سرخ ماريه وزيدن گرفته ودرياي بيكران دلهای خونين شيداييان عاشق را متلاطم كرده ونواي دلربای ني نواي حسيني نيستان دلهاي كربلايي را به آتش كشيده! وآتش داغ لاله های خونين صحراي عشقبازان از پس خاكستر سنگين اعصار و قرون در مجمر سينه شورشيان شيعه گل كرد وخرمن هستي شيفتگان سيد الشهداء را شعله ور ساخته!
عطر بنفشه زاران سوگوار در دشت و صحرا پيچيده و عَلَم لالههای داغدار در كوهساران برافراشته شد و شميم خوش گلهای بهشتي از كربلای معلای حسينی(ع) وزيدن گرفت.
🌷ايُّها العشاق!
پنجره ها را باز كنيد!
وبنگريد فوج ملائكه اللّه را ، كه دسته دسته در ليله القدر تاريخ بر آستان آسمان ساي سردار بی سر فرود می آيند و بر قبر مقدس و شش گوشه غريبترين و مظلومترين مرد تاريخ و زيباترين روح حماسه وپرستش بوسه میزنند!
🌹پنجره ها را باز كنيد!
ببينيد كه چگونه كروبيان دریچه هاي عرش را گشوده اند!
و هنوز انگشت به لب شاهد شگفت ترين تابلوی آفرينش هستند!
بشنويد!
مويه حورياني را كه با موی پريش بر تربت پاك حسين(ع) گرد آمده اند وغبار تربتش را سرمه چشم مي سازند وبا گلاب اشك و عطر بهشت به جاروی مژگان خاك آستانه حرمش را مي روبند و به سوغات به آن سوی سماوات مي برند!
🥀 پنجره ها را بازكنيد!
كه رايحه غربت روح خدا و عطر گل سرخ زهرا (س) پروانگان پريشان را به گرد خويش فرا ميخواند و شعله طور وادي ايمن موسويان آواره را به هماوردي با فرعونيان برمی انگيزاند و منصوران «انا الحق زن» را بردار سربلندی مي كشاند!
🌺 گوش كنيد!
بانگ جرس كاروان كربلا را كه قرار و آرام از دل حسينيان ربوده و شميم خون خدا را كه هوش از سر بهشتيان برده و گلبانگ «هَل مَن ناصرٍ يَنصُرنی» اباعبداللّه (ع) را كه در زير گنبد گيتي پيچيده!
و اينك هنوز از وراي دیوار قرون متواليه طنين «هيهات منّا الذِّله اش» گوش تاريخ را می نوازد!
پنجره ها را باز كنيد!
🌷بشنوید!
اين شيهه غريب اسب كدام شهيدی است که ؛
« ...بوي مهيب هزار زلزله دارد؟!»
اين براق سرخ يال افشان و بي سوار كدام سرداری است!؟ كه اينگونه بيتاب و سوگوار در كنار خيام گر گرفته سردار بی سرش ، سم مي كوبد و خبر از حادثه عظمايی مي دهد كه زمينيان از ديدنش بيم دارند و آسمانيان از شنيدنش شرمسارند!
خاكمان بر سر! اين بيمار بي رمق وداغدار كيست!؟
كه هنوز در بستر تاب و تب مي گدازد و بر سجاده خون و آتش نماز عشق ميگزارد! و از كربلا تا شام با حال نزار بر اشتر بيجهاز خطبه مظلوميت مي خواند!
🥀پنجره ها را باز كنيد!
آیا غيرتمندي نيست كه ببيند بر سر حرم رسول اللّه ( ص) چه آورده اند و چگونه مزد رسالت سنگينش را ادا كردند؟!
آیا نمي بينيد!؟
آن دختر بي پناه را كه گلشن دامانش هنوز شعله ور است!
راستي اين غزال زخمي به كجا ميگريزد!؟ و اين آهوي رميده به كدام سوي مي دود!
آه! ضامن آهويي نيست كه خدا را به اين خسته پناه دهد!؟
و آتش دامانش را به آب ديده خاموش سازد!؟
وای مان باد!
آیا نمی شنوید؛
آه و استغاثهٔ مظلومانهٔ كودكان عطشان و معصومي را ، كه از هر سوي اين صحراي آتش سوز بلند است! و عرش خدا از آن لرزان؟!
🌷پنجره ها را باز كنيد!
اين ضجّه جانسوز و فرياد مهلاً مهلاي زني تنها است!
كه در معبر گرد باد سهمگين زمان ، هنوز از تل زينبيه مي آيد! و در توفاني از غبار و اندوه و رنگين كماني از اشك و خون، شاهد شگفت منظرهاي است كه هيچكس را جز او تاب ديدارش نباشد، كه طور وجود موساييان در تجلاي پرتو جلالش مندك ومتلاشي مي گردد.
يك طرف با دستهاي قلم كرده ابالفضل(ع) حاشيه علقمه قلمكاري شده و يك سوي مشكي مشبّک ، كه تا قيام قيامت تشنگان زلال اسلام ناب محمّدي(ص) را سيراب مي سازد.
وديگر سوي در گودال قتلگاه و از ميان تلي از شمشيرهای شكسته، خورشيدي بر معراج نيزه گل كرده كه هيچگاه غروب نخواهد كرد و از لبخند بهخون خشكيده اش آيات نور ميتراود كه؛
«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا
- آيا گمان بردند، داستان اصحاب كهف - كه از مصاف ستم گريختند و در غار آرميدند- شگفت آور است يا حماسهٔ ما- كه در نبرد با ظلم، سر بر دار كرديم و بر معراج نيزه سرود رهايي سر داديم؟!
...ادامه⏪
❤️ ابوالفضل فيروزي(نی نوا)
🗓 ۱۳۷۷
🥀 @banavayeneynava
🦋🥀