. دارچین .
"و دیگر نمیخواهم کسی به من عادت کند و یا من به کسی عادت کنم حقیقت این است که یک روز باید جدا شد؛ با
" و من با همه دختر بودنم، حساس بودنم، شکننده بودنم، برات جنگیدم اما تو با همه ادعای مردونگیت، جا زدی ...
.دارچین.
هدایت شده از ˖ ۫ سرشار از تهی ۫ ˖
روحی که میل داره به پر کشیدن و جسمی که میجنگه برای موندن ..
. دارچین .
" و من با همه دختر بودنم، حساس بودنم، شکننده بودنم، برات جنگیدم اما تو با همه ادعای مردونگیت، جا زدی
" وکسی که به تنهایی عادت کرد، به همه چیز عادت میکنه؛ به همه چیز ...
.دارچین.
. دارچین .
" وکسی که به تنهایی عادت کرد، به همه چیز عادت میکنه؛ به همه چیز ... .دارچین.
" و نا امیدکنندهترین آدمی بودی که بهش امیدوار بودم ...
.دارچین.