eitaa logo
دردِ دل روح های ازدواجی سرگردان
2.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
366 ویدیو
5 فایل
کانال اصلی @mohammadi2i ارتباط با حاج فِصال @mohammadii3
مشاهده در ایتا
دانلود
خانم شجاعی به خانم بگید من حاضرم باهاشون زندگی کنم. من از اولش از خانم خوشم اومده بود. مارو به هم برسونید سر جدتون 😪🥺
سلام خانم شجاعی اولین باره میخوام درد و دل کنم با یه آقایی تا مرحله مشاوره اینا رفتیم همه چی خوب بود امشب مادرشون زنگ زدن میگن پسرم هرچی گفته مهم نی چیزی ک خانواده ما میخان مهمه شاید فک کنین مسئله چی بوده :/مسئله سر این بود ک من الان داخل منزل چادر سر نمیکنم اما ب خاطر ایشون قبول کردم گفتم فقط یکی دو ماه زمان میخام قبلش عبا ت خونه جلو مهمون میپوشم .خلاصه امروز مادرشون زنگ زدن گفتن بدون اطلاع پرسم زنگ زدم، این مسئله رو جمع کنم انقدرم تند برخورد کردن ک ما کلا جوابمون منفی شد بعد جواب ترسیدن هی اصرار داشتن ک ما باز فکر کنیم خلاصه ک قطعا آقا پسر هیچ وقت متوجه نمیشه مادرش چکار کرده و همه تقصیر میفته گردن ما اما مادرای گرامی حواستون باشه دل تا جوون رو انقد راحت ب بازیچه نگیرین
خانوم شجاعی سلام منم یکی از فانتزی هامو‌‌ بگم هر چند برام مهم نیست چه انجام بشه یا نه ولی بگم این که با خانومم فیلم ترسناک ببینیم بترسه بیاد تو بغلم من قربون صدقش برم😅 .... من هم فیلم ترسناک خیلی میبینم هم همیننن😩 منو اینو به هم .... این نیمه گمشدمه💔 عرر
سلام فانتزی من اینه که با همسر ایندم شبا بشینیم تا ۵ صبح سریال ببینیم و چیپس و پفک و تخمه و پیتزا و ... اینا بخوریم و درمورد سریال بحث کنیم البته روز بعدشم تعطیل باشه که سرکار نباشیم و تا عصرش بخوابیم
هدایت شده از فِصالیون
و خداوند لعن میکند کسانی را که دینشان را کامل نمیکنند😂😔 کانال فانتزی رد دادگان ازدواجی 🤒🤒🤒🤒🤒🤒🤒🤒 @fantezirohah
سلام خانم شجاعی شبتون بخیر. واقعا برام سوال شده چرا خاطره های تلخ و بعضاً منفی در رابطه با طلاب توی کانالتون زیاده؟؟؟ نگاه یک طرفه.... من نمیگم طلاب الهه ان... اما آش اونقدر ها هم شور نیست . بنظرم باعث نگاه نگاه منفی توی آدم ها میشه
سلام علیکم طولانی است و در مورد طلبه ... من یک دوره این تصمیم رو گرفته بودم که انقدر ترک گناه کنم و رو اخلاقم کارکنم که خدا خیلی دوستم داشته باشه ؛ یار امام زمان شدن هم خیلی برام جذاب بود خیلی... تو اون دوران طلبه میدیدم که عبا پوشیده و عمامه به سر داره کلی احترام میگذاشتم کلی لبخند و محبت نثار میکردم صرفا به این دلیل که فکر میکردم ایشون یار امام زمان هست . میدیدم منقلب میشدم و چشمام قلبی میشد (جدای از بحث جنسیت) پس از تلاش زیاد طلبه شدم :) تو حوزه مون برای تزیین حوزه یک عبا و عمامه گذاشته بودند یک ساعت که کلاس نداشتم رفتم و عمامه رو برداشتم تا بگذارم رو سرم قبلش چه حالی داشتم حسابی منقلب شده بودم انگار به یک گنج بزرگ رسیده بودم فکر میکردم اون عمامه رو که رو سرم بگذارم یک تغییر و تحول رخ میده . فکر میکردم وقتی که رو سرم باشه به امام زمانگ نزدیکترم . گذاشتم و تو یک لحظه فانتزی هام پودر شد . چون دیدم هیچ تغییری نکردم و من همون ادم قبل هستم . اون عمامه ارزشی که دنبالش بودم رو به من نداد . من برای رسیدن به اون ارزش و هدف باید خودسازی میکردم . داستان طلبه ها اینه که لباسشون ‌به تنهایی ارزشمند نیست باید دید چه قدر تقوا دارند و چه قدر به خدا نزدیک شدند . مهم نیست لباس تنت چی باشه مهم اینه که تو نگاه خدا چی هستی و چه قدر شبیه قران هستی .
سلام خانم شجاعی اولین باره میخوام درد و دل کنم با یه آقایی تا مرحله مشاوره اینا رفتیم همه چی خوب بود امشب مادرشون زنگ زدن میگن پسرم هرچی گفته مهم نی چیزی ک خانواده ما میخان مهمه شاید فک کنین مسئله چی بوده :/مسئله سر این بود ک من الان داخل منزل چادر سر نمیکنم اما ب خاطر ایشون قبول کردم گفتم فقط یکی دو ماه زمان میخام قبلش عبا ت خونه جلو مهمون میپوشم .خلاصه امروز مادرشون زنگ زدن گفتن بدون اطلاع پرسم زنگ زدم، این مسئله رو جمع کنم انقدرم تند برخورد کردن ک ما کلا جوابمون منفی شد بعد جواب ترسیدن هی اصرار داشتن ک ما باز فکر کنیم خلاصه ک قطعا آقا پسر هیچ وقت متوجه نمیشه مادرش چکار کرده و همه تقصیر میفته گردن ما اما مادرای گرامی حواستون باشه دل تا جوون رو انقد راحت ب بازیچه نگیرین -------------------------- به عنوان تحصیل کرده مقطع دکتری الهیات میگم: تو رو خدا خانم های محترم حتما با این خانواده های دگم که فقط گیرشون به این چیزها است و از دین و ایمان فقط همین ظواهر امور رو می بینن، برخورد کنید. الکی کوتاه نیایید. چون اولا بعدها خودتون تو زندگی با این جور خانواده ها اذیت میشید و شاید حتی به جایی برسید که از لج خانواده همسرتون از دین زده بشید. و ثانیا با کوتاه اومدن تون صرفا بهشون چراغ سبز نشون میدید که فکر کنند دین داری شون درسته و همین طور به کارهاشون ادامه میدن در سطح جامعه (مثلا مترو و اتوبوس و ... ). و همین ها دو قطبی های امروز جامعه رو با تعصب های بی جا درست کردند که دویست تا شهید و کشته (از دو طرف درگیری) دادیم. خودتون هم دگم نباشید. چند روز پیش فهمیدم چقدر برای خود من هم سخته که دگم نباشم و مقاومت کنم در برابر دگماتیسم. یعنی این که حرف مخالف خودم و عمل مخالف خودم رو اصلا بشنوم و ببینم. این نیاز به خودسازی داره. به این خواهرمون هم میگم: اصلا ناراحت نباش که نشد این ازدواج صورت بگیره. شما فکر نکن حالا که مادر پسر کوتاه اومده، اگه مثلا دوباره کوتاه بیای و ادامه بدی، اون دیگه از این کارها دست برمیداره. اصلا این طور نیست، بلکه مدام بیشتر و بیشتر به دخالت هاش ادامه میده. چون معلومه که شخصیت کنترلگری هم داشته. شاید اگر خوب نگاه کنی و آینده رو ببینی بفهمی که از یک زندگی جهنمی جَستی و خیر در همین بود. این رو بر اساس تجربه تلخ یکی از دوستانم میگم. پ.ن: دگماتیسم یعنی تعصب کور و مقلدانه و بدون دلیل معتبر و صحیح
انقدر از این عکسا فرستادن که هر جا میریم همسرم میگه الان روح‌های ازدواجی شکارمون میکنن🤦‍♀ آسایش نداریم😁
ارسالی ی روح ازدواجی سرگردان : سلام خانوم شجاعی چرا هرجا میریم باید داغ دلمون تازه بشه😕😂🤦🏻‍♀ بازم یه زخم دیگه💔 خودااااا تورو خودااااا دیگه بسمونه😔🤣 کانال طنز روح های ازدواجی 🧚🧚 @roheezdevaji👀
خانم شجاعی اینم درد و دل ما به شکل شعر 😂😂 بزارین روح ها شاد شن دائم از غصه می‌زنم بر سر زندگی مشکل است بی‌دلبر دوستانم شدند بابا، و بنده هستم هنوز بی‌همسر پیرمردی مجردم، که همه می‌دهندم نشان به یکدیگر پسرِ پیر داند ارزش زن پیر دختر هم ارزش شوهر زرگر از قدر زر خبر دارد گوهری داند ارزش گوهر وای بر من، خروس با مرغ است شده‌ام از خروس هم کمتر نه جگر دارم و نه دندانی بس‌که دندان گذاشتم به جگر گرچه در بین جمع خاموشم دارم آتش بر زیر خاکستر گفت یک بچه دبستانی: «میم مثل چه؟» گفتمش: «محضر» با تو از راز خویش می‌گویم گرچه آن را نمی‌کنی باور: همه را شکل یار می‌بینم پیرزن را نگار می‌بینم همه عمر در تعب بودن از غم و غصه جان‌به‌لب بودن با هزاران کمال و فضل و ادب بین افراد بی‌ادب بودن از مرض‌های سخت در بستر روز و شب در تنور تب بودن با یکی از اجنه تنهایی کنج یک غار نصف‌شب بودن در جهنم هزار و ششصد سال با ابوجهل و بولهب بودن هست اینها و بدتر از اینها بهتر از مثل من عزب بودن همه را شکل یار می‌بینم پیرزن را نگار می‌بینم خواب دیدم شبی که زن دارم کت و شلوار نو به تن دارم جشن برپا شده‌ست و از هر سو میهمانان مرد و زن دارم جای یک زوجه، شانزده زوجه جای ماشین عروس ون دارم صبح وقتی که چشم وا کردم باز دیدم که صد محن دارم نه کتی در برم، نه شلواری نه اگر جان دهم کفن دارم نشود مبتلا کسی، یارب به چنین حالتی که من دارم همه را شکل یار می‌بینم پیرزن را نگار می‌بینم دوش رفتم به درب خانه وی زنگ‌شان را فشار دادم هی عوض گل رسید بوته خار جای او در گشود مادر وی گفتم: «ای نازنین، قبولم کن به غلامی، که عمر من شد طی» گفت: «هستی نجیب؟» گفتم: «هان» گفت: «مؤمن چطور؟» گفتم: «ای‌ی‌ی...» گفت: «کار تو چیست؟» گفتم: «هیچ» گفت: «سرمایه تو؟» گفتم: «هی‌ی‌ی...» گفت: «پس بیش از این نکن اصرار» گفت: «پس بعد از این نشو پاپی» گفتم: «ای بر سرت بلا بارد صبر بر این بلا کنم تا کی؟ همه را شکل یار می‌بینم پیرزن را نگار می‌بینم...» گر موفق شوم به دیدن او گویمش: «ای نگار زیبارو آن‌قدر عاشق تو ام که مپرس آن‌قدر مخلص تو ام که مگو هرکسی جز تو را بگیرم، هست زن بد در سرای مرد نکو نشود حسن‌های ما کامل تا ندارم زن و نداری شو دختر خانه بوده‌ای، کافی‌ست خانم خانه باش و کدبانو تا به کی پیش مادرت باشی؟ همنشینی بد است با بدخو کس ندیده کلاغ با طاووس کس ندیده گراز با آهو...» پاک دیوانه‌ام، چه می‌گویم؟ این‌چنین کی زنم شود یارو مبتلایم به درد ناجوری که نگردد علاج با دارو همه را شکل یار می‌بینم پیرزن را نگار می‌بینم «حشمت» آید به چشم من «نسرین» «قدرت» آید به چشم من «پروین» بشنو اکنون حکایتی جالب گر نداری به حرف بنده یقین می‌گذشتم زکوچه‌ای، دیدم برگی از یک مجله روی زمین روی آن عکسی از دو دختر بود چهره هر دو مثل حورالعین نیم ساعت به دیده حسرت خیره بودم بر آن ورق همچین زنی آمد که: «چیست این؟» گفتم: «چه بگویم، خودت بیا و ببین روی زیبای حوریان بهشت کرده است این مجله را تزیین» گفت: «یارو، خدا شفات دهد باشی از این به بعد بهتر از این این‌که عکس فرشته می‌بینی هست عکس لنین و استالین...» گفتم: «امروز چون تو می‌بینم همه را، ای نگارِ ماه‌جبین» گفت: «بس کن، نگار سیخی چند؟ شده‌ای پاک خل، منم: افشین...» همه را شکل یار می‌بینم پیرزن را نگار می‌بینم ۷۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم امام مهربانی ها به یاد تمام روح های ازدواجی. . التماس دعا انشاالله که حاجت روا بشید.