فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از تورنتو کانادا به صفحه شما پیام میدم آقای سیروان عزیز.من همیشه ضد انقلاب و ضد این نظام بودم.ضد حکومت بودم اما سعی کردم منطقی رفتار کنم. یه چیزی رو سالهای اخیر فهمیدم اونم اینکه وقتی صندوق رای ایران خلوت میشد در کشورهای مختلف اروپایی که میرفتم و برخی ایرانی ها نمیرفتن رای بدن، صهیونیستها و آمریکایی ها خوشحال میشدن..از اون به بعد فهمیدم که هر چند خوشم از نظام ایران نمیاد ولی اگر در انتخابات رای ندم انگار به کودک کش و قاتل رای دادم..این کلیپو هم از مجازی ایران دیدم که خوشم اومد و گفتم برای شما بذارم
👈ناصر از تورنتو
👈تا چه حد باهاش موافقین؟
پیام صوتی یا متنی تون رو میبینم و میشنوم👇
@mr_sirvann
👈چقدر ترحم انگیز است که فردی نسبت به سرنوشت خودش آنهم در سطح ملی بی تفاوت باشد. این فرد که تصویرش رو میبینین الان از کله گنده های باسلام و شاید کسب و کار زیتونی در کل کشور باشه، مدیون کار پدرش در ۳۰ سال قبله!
...میکاری، ۲ روز، ۲ سال، ۱۰ سال و ۳۰ سال بعد درو میکنی...
👈شمسی حسینی؛ نفر اول مسابقات المپیاد جهانی
📘 #حکایت
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .
دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!!
گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی.
#داستان_راستان
روزی زنی به دیدار شیخی رفت و به او گفت: دعایی بنویس که همسرم مرا دوست داشته باشد، پولش هر چه باشد می دهم!
شیخ گفت: من دعا نویس نیستم! زن اصرار کرد! شیخ که از اصرار زن به ستوه آمده بود گفت: من در صورتی می توانم دعایی که می خواهی بنویسم که چند مو از یال شیری برای من بیاوری!
زن رفت، مدتها گذشت تا این که بعد از چند ماه، آن زن دوباره به نزد آن شیخ بازگشت و با خوشحالی گفت: موهایی را که برای دعا نوشتن نیاز داشتی آوردم! الوعده وفا این موها را بگیر و دعایی را که خواستم بنویس!
شیخ با تعجب پرسید، اینها را از کجا آوردی؟!
زن گفت: در نزدیکی ما جنگلی است، به آنجا رفتم، از مردم سراغ شیر را گرفتم و بالاخره او را پیدا کردم! هر روز مقداری آشغال گوشت با خود می بردم و آنرا آنجا پرتاب کرده و فرار می کردم! تا این که کم کم شیر با من انس گرفت، روزی که توانستم یال او را نوازش کنم، دسته ای از آنها را چیدم و برای شما آوردم!
شیخ که با تعجب به حکایت آن زن گوش می داد، ناگهان با عصبانیت فریاد زد خاااااانم آن چیزی که با صبر و حوصله و محبت رامش کردی یک حیوان درنده است! همسر شما انسان است، عقل و شعور دارد خب به او هم محبت کنی جذب تو می شود! دعای محبت شوهرت دست خودت است، من چه دعایی می توانم برای تو بنویسم؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داداش من شما رو قبلا جایی ندیدم؟🤔
👈علی شرفی یه ایرانی پشیمان از مهاجرت/قبرس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افزایش قیمت بنزین و بدبخت کردن آرامِ ملت در حرفهای رئیس ستاد پزشکیان❗️چندین نفر را با این کلیپ منصرف کردیم که به پزشکیان رای ندهند. قشر خاکستری شناختی از پزشکیان ندارد.
👈خاکپور از ارومیه
هدایت شده از آقای سیروان
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من از هرچی کاندید و انتخاباته متنفرم اما این دار و دسته روحانی چی ها که پشت پزشکیان قایم شدن دیگه خیلی شوتن..دهن هر کی سرویس که اینا رو به رسمیت بشناسه...
👈 شهباز از آمل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادبیات خیلی بیریخت و بیشعورانه به این میگن...بیخیال جلیلی ملیلی، این مسعودخان اول بره با داداشش حسن کلیدساز هماهنگ کنه بعد بیاد حرف بزنه😁 تا اینجوری سوژه ش نکنن..اون داره میگه رشد ۱۴ درصد، این داره به ۸ درصد هم میخنده!🤦♂️
👈عشقم کریستیانو رونالدو
📚 #حکایت_آموزنده
حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند.
نقاش به جستجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد؟ چون فرشته ای برایش قابل رویت نبود کودکی خوش چهره و معصوم را پیدا نمود و تصویر او را کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند.
نقاش به جاهای بسیاری می رفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمی یافت چون همه بندگان خدا بودند هرچند اشتباهی نمودہ بودند.
سالہا گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد. پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است به نقاش گفت هر طور که شده است این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود. نقاش هم بار دیگر به جستجو پرداخت تا مجرمی زشت چهره و مست با موهایی درهم ریخته را در گوشه ای از خرابات شہر یافت. از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیش را به عنوان شیطان رسم کند. او هم قبول نمود. متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می چکد.
از او علت آن را پرسید؟
گفت:من همان بچه ی معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی!
امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پزشکیان را نجات دهید!
صبرکن حرفم تموم نشده!!
دانش آموخته هوافضای دانشگاه مونیخ و همکار فعلی شرکت BMW چی میگه در مورد پزشکیان و جلیلی؟
ببینین خودتون👍
👈احمدی
#ادمین_چی_میگه
نظر و لطف دوست تون بعد از دیدن مطلب مربوط به ساقه طلایی در کانال طبی
#ادمین_چی_میگه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جناب پزشکیان شما یا جبهه پشت سرتون به آقای جلیلی و رفقاشون گفتین طالبان و اگه روی کار بیان حکومت طالبانی رو برقرار میکنن و براشون عکس یا کاریکاتور با لباس طالبان هم ساختین...به این ویدئو و حرفهای خودتون دوباره بنگرید! ظاهرا خواهان اعدام سعید جلیلی هستید اگر...! تکرار کن کی طالبانی فکر میکند و دنبال اعدام است و به دیگران تهمت میزند یا تخریب میکند آنها را !😊
👈نوکریم
❗️به ایران گفت قفس
به قرآن گفت کاغذ نوشته
به حاج قاسم گفت موی دماغ امریکا
به معترضا گفت دیوانه
به انقلاب گفت عامل بدبختی
به رهبر گفت هرکاری خودش بخواد میکنه
میدونم فهمیدی کیو میگم🤔❓
آفرین درسته پزشکیان‼️✅✅✅
پزشکیان دولت سوم حسن روحانی❌
و جناب #جلیلی یعنی ادامه دهنده شهید رئیسی💚🌹
👈 Sa_m
سلام.ما بردیم.دکتر پزشکیان برد😍.امیدوارم مملکت بدرخشه با دولت ایشون
👈عسکری از تهران
هدایت شده از آقای سیروان
ظاهرا شمارش آرا هنوز تمام نشده اما به احتمال بسیار قوی جناب پزشکیان برنده انتخابات معرفی بشود.
نمیدانم کاندید شما پیروز انتخابات بوده یا نه، ولی من پیروز واقعی انتخابات را اعلام میکنم:: شما مردم ایران💝🤗
مشارکت بالای ۵۰ درصد بود در صورتی که هفته قبل ۴۰ درصد یا کمی بیشتر بود، و این افزایش پای صندوق رفتن یعنی اتفاق بزرگی در ایران افتاده که من و دوستان مان در سراسر کشور خواهان همین بودیم و نظرات را بازنشر دادیم💐🤩.
هر کسی انتخاب شود و قطعی شود، رئیس جمهور ماست و از لحظه اعلام قطعی نتایج، باید در هر سطح و توانی هستیم برای موفقیت اش دعا کنیم یا به او کمک کنیم برای سامان دادن وضعیت کشور...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به آدم مظلوم میگن پخمه،
به صبور میگن بی بخار،
به مهربون میگن اسکل،
همینجوری انسانیتو خراب کردیم...
👤#دکترالهیقمشهای
#عشق_محبت
پیرمردي صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهاي پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: باید ازتو عکسبرداري شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازي به عکسبرداري نیست. پرستاران از او دلیلش را پرسیدند.
پیرمرد گفت....
زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود!
پرستاري به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد.
چیزي را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد!
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید, چرا هر روز صبح براي صرف صبحانه پیش او می روید؟ پیرمرد با صدایی گرفته, به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است...
📘#حکایت_خواندنی
بازرگانی مال و منالی فراوان و زنی زیبا داشت.
رابطه زناشویی آن دو مدتها بود که خالی از محبت شده بود.
شبی از شب ها دزدی از دیوار خانه آنان بالا رفت.
زن که بیدار بود، از دیدن دزد ترسید و به آغوش شوهر پناه برد.
بازرگان بیدار شد و زن را که در این حالت دید، با تعجب پرسید:
این همه نعمت از کجا به من رسیده است!؟
در همین حین چشمش به دزد افتاد و از آنچه پیش آمده بود آگاه شد و به دزد گفت:
دارو ندارم بر تو حلال باشد.
هر چه میخواهی بردار و برو، چون این تو بودی که زنم را بر آن داشتی که در آغوشم بگیرد.
آری دوستان
دارو ندار زندگی پیشکش جرعه ای محبت است
بیخیال داشته ها....
ببین چه مقدار توی دل شریکت جای داری ؟
➕ بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم!
و اولین چیزی هم که میخواستم بخرم یک یخچال برای "ننهنخودی" بود.
ننهنخودی پیرزنِ تنهایِ محل ما بود که هیچوقت بچهدار نشده بود.
میگفتند جوان که بود شاداب و سرحال بود و برای بقیه نخود میریخته و فال میگرفته.
پیر که شد، دیگر نخود برای کسی نریخته؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش.
زمستان و تابستان آبِیخ میخورد، ولی یخچال نداشت.
ننه، شبها راه میافتاد میآمد درِ خانهی ما را میزد و یک قالبِ بزرگ یخ میگرفت.
توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسهی ننهنخودی" بود.
ننه با خانهی ما ندار بود.
درِ خانه اگر باز بود بیدر زدن میآمد تو، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم میآوردیم برای او.
با بابا رفیق بود!
برایش شالگردن و جوراب پشمی میبافت و باهاش که حرف میزد توی هر جمله یک "پسرم" میگفت.
یک شبِ تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم؛ ننه، پرده را کنار زد و آمد تو.
بچهی فامیل که از ورود یکبارهی یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود، جیغ زد و گریه کرد.
ننه به بچه آبنبات داد. نگرفت، بیشتر جیغ زد.
بچه را آرام کردیم و کاسهی ننه نخودی را از توی جایخی آوردیم.
بابا وقتی قالب یخ را میانداخت توی زنبیل ننه، آرام گفت:
"ننه! از این بهبعد در بزن!"
ننه، مکث کرد.
به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بیحرف رفت.
و بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد.
کاسهی ننهنخودی ماند توی جایخی و روی یخش، یک لایه برفک نشست.
یک شب، کاسه را برداشتیم و با بابا رفتیم درِ خانهی ننه.
در را باز کرد.
به بابا نگاه کرد.
گفت: "دیگه آبِ یخ نمیخورم، پسرم!"
قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود.
شبیه مادری شده بود که بچههایش بیهوا برده باشندش خانۀ سالمندان.
او توی خانهی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر".
یک در، یک درِ آهنی ناقابل، یک در نزدن و حرفِ پدر
ننه را پرت کرد به دنیای خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده!
ننهنخودی یک روز داغ تابستان مُرد.
توی تشییعجنازهاش کاسهی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادر مُرده اشک ریخت و مدام آبِ یخ خورد.
یک حرف، یک عکسالعمل، یک نگاه،... چقدر آثار به همراه دارد...
کاسۀ یخ؛ انگار بهانهی عشق و مهربانی بود...
خدا میدونه کاسۀ یخ هر کدوم از ما کی؟ کجا؟ در یخچال دل چه کسانی؟
هزار بار
برفک گرفت و شکست و پرت شد و دیده نشد!
حواسمون به یکدیگر باشد، در پیچ و خم این روزگار، یکدیگر را فراموش نکنیم و محبت و مهربانی را به بوتۀ فراموشی نسپاریم. نگذاریم گلِ محبت، در پشتِ درب نامهربانی پژمرده شود. 🌹🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نزدیک ۵۰ سال از غربیها عقبیم! یعنی چی؟ یعنی ۵۰ سال دیگه به الانِ اونا میرسیم..یعنی همین الان جای خوبی هستیم که بر خانه داری خانم ها و کارنکردن شون تاکید میکنیم اما مصرانه میخوایم این قاعده رو عوض کنیم..در حقیقت ما از کل جهان جلوییم در این مسئله اما به سمت خطرناکی میریم....
👈سرنگتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر درست و غلط را تشخیص ندهی خواص گیاه و علف هم به دردت نمیخوره. رفت و رای داد. طرف مقابلرا ببینید که چطور فحاشی میکند. من مسلمان نیستم اما وطنپرستم و کشورم را دوست دارم. اینهایی که با این زن صحبت میکنند عده ای فحاش وطنفروشن...وطنفروش هزاران بدتر از تنفروش چرا که تنفروش فقط تن خود را اجاره میدهد اما وطنفروش کشورش را به بیگانگان میدهد...
درود بر تو شیرزن که فحاشی وحوش منصرفت نمیکند..جالبه دقت میکنید دروغشون رو برملا میکنه😄
👈استکهلم سوئد