eitaa logo
در مسیر شهادت
657 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
668 ویدیو
15 فایل
❧ هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند. #سیدنا #راهیان_نور_مجازی ⇢سازمان بسیج دانش آموزی استان قزوین ❥
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃رمان‌ناحله مامان خونه نبود ولی بهش زنگ زدم و بهش خبر دادم که دارم میرم‌ داشتم کفشم و میپوشیدم که با صدای بوق ماشین ،فهمیدم آژانس اومد.گوشیم رو برداشتم و از خونه خارج شدم.چند دقیقه بعد رسیدم. کرایه رو دادم و رفتم تو حسینیه و قسمت خانوم هایه گوشه نشستم‌. گوشیم و برداشتم و به محمد پیامک فرستادم :من اومدم! چنددقیقه بعد جواب داد: تنها ؟ +بله ! جوابی نیومد .گوشیم و کنار گذاشتم. جمعیت خانوم ها بیشتر شده بود تقریبا بیشترشون هم و میشناختن داشتم با لبخند به حلقه ام نگاه میکردم وباهاش ور میرفتم که یه خانومی با مهربونی پرسید : عزیزم شما خانوم آقا محسنی ؟ گفتم :نه منتظر بود جمله ام و کامل کنم جمله ای که میخواستم بگم خیلی برام دلنشین بود ولی برای گفتنش مردد بودم.انگار هنوز باورم نشده بود .دل و زدم به دریا و با لبخندی از سر شوق گفتم :خانم آقا محمدم ،آقای دهقان فرد. خانومه اولش با تعجب نگاه کرد و بعدبا خوشحالی گفت :عزیزدلم! کلی تبریک بهم گفتن وازشون تشکر کردم.مراسم شروع شده بود. چیزی که میخوندن شاد بود وهمه دست میزدن،ولی من بغض کرده بودم.دلم میخواست از ذوق گریه کنم جو خوبی داشتن. خونگرم بودن وهمین باعث میشد ناخودآگاه باهاشون احساس صمیمت کنی. انقدر خندیدیم و به حرف کشیدنم که بغض از سر شوقم هم یادم رفت! مراسم تموم شد.کلی انرژی گرفته بودم.با اینکه محمد و ندیده بودم حس میکردم کنارمه .دلم نمیخواست به خونه برگردم ولی چاره ای نبود . روسریم و روی سرم درست کردم و از تو شیشه گوشیم یه نگاه به صورتم انداختم.از جام بلند شدم و با خانوم ها خداحافظی کردم . همشون رفته بودن وفقط من موندم . میتونستم زنگ بزنم به محمد و بگم دارم میرم ولی دلم میخواست ببینمش. چند دقیقه منتظرموندم زنگ بزنه. وقتی از زنگش نا امید شدم رفتم طرف در و بازش کردم که همزمان محمد هم اومد جلوی در‌. نگاهم به نگاهش گره خورد و این دفعه برعکس دفعه های قبل با دیدن لبخند و نگاه خیره اش واسه زل زدن بهش جرئت پیدا کردم‌ و نگاهم‌و ازش برنداشتم.با صدای سلامش به خودم اومدم و لبخندم رو جمع کردم _سلام یه نگاه کوتاه به داخل حسینه انداخت و گفت :کسی نیست؟ _نه همه رفتن .منم میخواستم برم که... حرفم و قطع کرد و گفت :کجا برین ؟ گیج نگاهش کردم که خندید و گفت : همراه من بیاین . بچه ها میخوان بیان این قسمت و تمیز کنن. کفشم و پوشیدم و دنبالش رفتم تا نگام به اتاقک پر از باند و میکروفن افتاد،تمام اتفاق های اون شب مثل یه فیلم از جلو چشمم رد شد جلوی در مونده بودم که محمد با لبخند گفت :نمیاین داخل؟ کفشم و در آوردم و رفتم داخل. با دقت به اطراف نگاه کردم. اون شب اونقدر هل بودم که متوجه خیلی چیزهانشدم. چندتا دستگاه تنظیم صوت و این چیز ها فضای کوچیک اتاقک و تقریبا پر کرده بود. یه لپ تابم رو یه میز کوچیکی بود که محمد باهاش کار میکرد برگشت سمتم و گفت : من چند دقیقه اینجا کار دارم .اگه عجله دارین الان برسونتمون بعد برگردم !؟ خوشحال شدم از اینکه میتونستم بیشتر کنارش باشم ولی تعارف پروندم و گفتم:نه شما چرا زحمت بکشید من آژانس میگیرم.... تا کلمه آژانس و شنید جوری برگشت طرفم و نگام کرد که ترجیح دادم بقیه حرفم پیش خودم بمونه .از ترس اینکه فکر کنه عجله دارم و میخوام برم گفتم :عجله ای ندارم. لبخند زد و گفت +خب پس بشینید نگاهش و دنبال کردم و رسیدم به صندلی کوچیکی که کنارش بود نشستم روی صندلی و زل زدم به دست هام که از هیجان یخ شده بودن .داشتم با خودم کلنجار میرفتم که به جای زل زدن به دستام ،تا محمد حواسش نیست به اون نگاه کنم ولی نمیتونستم... خلاصه درگیر جنگ و جدل با افکارم بودم که نگام به شکلات جلوی صورتم افتاد. سرم و آوردم بالا که محمدو با چشم های خندون بالا سرم دیدم نگاهش انقدر قشنگ بود که زمان و مکان و یادم رفت و تو دریای مشکی چشماش غرق شدم. لبخند روی صورتش با دیدن نگاه خیره من بیشتر شده بود حس میکردم اگه یخورده دیگه اینطوری نگام کنه ممکنه ازهیجان سکته کنم. دری که طرف حسینه آقایون بودو باز شد یکی گفت :محم.. با دیدن ما حرفش و قطع کرد یه پسر جوونی بود چشماش از تعجب گرد شده بود سرم و انداختم پایین که گفت : همین امثال شماهان که گند زدن به حیثیت ما.مذهبی نماهای ...پیش مردم یه جورین،تو خلوتتون فقط خداست که میدونه چجورین ؟! حداقل حرمت هیئت و نگه میداشتی آقا محمد! آقاش و با یه لحن خاصی گفته بود. با تعجب به محمد نگاه میکردم که با یه پوزخندبه پسره زل زده بود . پسره اومد تو فاصله نزدیک محمد ایستاد و چندبار زد رو سینه اش و گفت :فقط بلدی واس بقیه لالایی بخونی نه ؟ وقتی سکوت محمد و دید ادامه داد : آره دیگه حق داری خفه شی ، فکر نمیکردی مچت و بگیرم ! ؟ تو بهت بودم که با صدای بلند بهم گفت :برو بیرون خانم اینجا حرمت داره سکوت محمد اذیتم میکرد از جام بلند شدم و داشتم میرفتم طرف در که... 🆔 @darentezaresh
رمان‌ناحله محمد بازوم و گرفت و من و به طرف خودش کشید.به پشت سرم نگاه کردم که با دوتا چشم مشکی پر از خشم محمد روبه رو شدم.رفت سمت پسره،دستش و گذاشت رو سینه اش و به عقب هلش داد و باهم بیرون رفتن. با ناراحتی نشستم روی صندلی و به این فکر کردم که چقدر واسه محمد بد قدمم.‌ همیشه بخاطر من یه مشکلی براش به وجود میاد.با وجود ناراحتیم یه لبخند زدم . چه حس قشنگی بود داشتن یه تکیه گاه محکم! چند دقیقه بعد برگشت چشام به حلقه ی تو دستام بود نمیخواستم دیگه نگاش کنم بی صدا رفت سمت لپ تاپش و بعد چند دقیقه خاموشش کرد و اومد سمت من. مکثش باعث شد سرم و بیارم بالا +ببخشید! شرمنده شدم .بریم؟ از جام پاشدم و _این چه حرفیه! رفت سمت در وپشت سرش رفتم چراغ و خاموش کرد و درو قفل کرد. منتظرش ایستادم .کسی اطرافمون نبود،فقط چند نفر یه گوشه حلقه زده بودن.محمدبراشون دست تکون دادو سمت دیگه ی خیابون رفت‌.منم بدون اینکه چیزی بگم پشتش میرفتم که گفت +این آقا فرهاد یه خورده از قبل باهام مشکل داشت،چون قبلا یه بار بهش یه تذکری دادم،دلش پُر بود ودیگه امشب قاطی کرد. شما به بزرگی خودتون ببخشید از حرفش یه لبخند زدم بازم چیزی نگفتم محمد قدم های تندتری بر میداشت و جلوتر از من بود. رسیدیم به ماشینش. درش و با سوییچ باز کرد و اشاره زد +بفرمایید رفتم سمت در عقب ماشین میخواست بشینه تو ماشین که ایستاد +دلخورین؟چرا چیزی نمیگین؟ دستپاچه گفتم _نه نه دلخور چرا؟ اشاره کرد به در عقب و +پس چرا...؟ سرم رو تکون دادم و در جلو رو باز کردم و نشستم‌ چند ثانیه بعد محمدم نشست از بوی عطرش مست شده بودم برای اولین بار،با این فاصله ی کم، کنارم نشسته بود. دلم میخواست تا صبح همین جا کنارش بشینم. استارت زدو حرکت کرد به خیابون چشم دوختم. ____ محمد نگاهش به پنجره بود و با انگشتش رو شیشه ماشین میکشید . شکلاتش و از تو جیبم در اوردم و بردم نزدیک دماغش که از ترس چفتِ صندلی شد. برگشت با تعجب بهم خیره شد که گفتم _دستم شکستا،افتخار نمیدین؟شکلات جشنه! شکلات و از دستم گرفت و +ممنونم _خواهش میکنم چیزی نگفتم نزدیک های خیابونشون بودیم که صدای باز کردن شکلاتش اومد.حواسم بهش بود وزیر چشمی نگاش میکردم. کاکائوش و نصف کرد نصفش و گذاشت تو دهنش منتظر شدم نصف دیگشم بخوره که دستش و با فاصله سمت من دراز کرد. نگاش کردم که چیزی نگفت.دستم و طرفش دراز کردم بدون اینکه دستش باهام برخورد کنه گذاشتش کف دستم. با لبخند به دستم خیره شدم و شکلاته رو خوردم. دو دقیقه بعد دم خونشون رسیدیم ماشین و نگه داشتم.دستش و برد سمت دستگیره ی در و +دستتون درد نکنه. خواست پیاده شه که صداش زدم _فاطمه خانم برگشت سمتم دوباره نگاهمون گره خورد. _به خانواده سلام برسونید +چشم خواست برگرده که گفتم _و... برگشت سمتم که ادامه دادم +مراقب خودتون باشین یه لبخند زدو پلک هاش و روی هم فشرد.بودنش کنارم مثل یه رویا بود یه رویای شیرین و دوست داشتنی! :فاطمه زهرا درزی و غزاله میرزاپور 🆔 @darentezareshahadat
دو رفیق دو همرزم دو شهید دو بهشتی در یک قاب مدافعان حرم حضرت زینب کبری سلام الله علیها شهید مصطفی صدر زاده و شهید مهدی صابری ❤️شادی روحشان صلوات ❤️ 🆔 @darentezareshahadat
آنچنان جان می‌دهد که نماز می‌خواند، آنچنان کـه با خـدا راز و نیـاز میڪند . . .📿 🆔 @darentezareshahadat
و تو هرگز ناامید مباش... 🆔 @darentezareshahadat
به یک نفس عمیق در بین الحرمین محتاجیم... به آغوش بکش نوکر خسته ی رنجورِ بهم ریخته را... 🆔 @darentezareshahadat
از هرچه هست دور و برم خسته ام... فقط صحن و سرای شاه خراسانم آرزوست.... 🆔 @darentezareshahadat
روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی... روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی... روضه ی خون خدا افضل اعمال من است 🆔 @darentezareshahadat
✔️🍃 🍃 •[ 👌 ]• ♦️ عدالت‌خواهی معاویه در برابر امام عدالت 🔻معاویه پس از یکسال از درخشش بی‌نظیر عدالت در حکومت علی(ع)؛ آنتی‌تز حکومت علوی را دقیقا از موضع با عَلَم کردن پیراهن خونی عثمان تولید کرد. 🔻معاویه از علی(ع)، مطالبه مجازات عادلانه قاتلان عثمان را کرد در حالیکه خودش از متهمان اصلی بود! 🔻بدین ترتیب بخاطر فریب کاخ سبز، کارسازی نفوذی ها و ضعف بصیرت جامعه، جنگ های جمل و صفین و... تحمیل شد. 🔸پ.ن:در چالش آنتی‌تزها اگر جامعه آگاه نباشد، هدایت برای امام حق دشوار یا ناممکن می‌شود. 💬 حمیدرضا ابراهیمی 🆔 @darentezareshahadat
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... @darentezareshahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 دعای با نوای حاج محمود کریمی | بشنویم و زمزمه کنیم به نیت فرج، رفع ویروس منحوس و خطیر کرونا و استشفای مریضان 🌴 🆔 @darentezareshahadat
🌹 دعای هر روز ماه مبارک رمضان ♦️بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ♦️ یا عَلِيُّ يا عَظيمُ،يا غَفُورُ يا رَحيمُ،اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظيمُ الَّذي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ ♦️ وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهْ، وَ شَرَّفْتَهُ و َفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ،و َهُوَ الشَّهْرُ الَّذي فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَيَّ،وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضانَ،الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، هُدىً لِلنّاسِ و َبَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى و َالْفُرْقانَ ♦️وَ جَعَلْتَ فيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، وَ جَعَلْتَها خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ،فَيا ذَا الْمَنِّ و َلا يُمَنُّ عَلَيْكَ،مُنَّ عَلَيَّ بِفَكاكِ رَقَبَتي مِنَ النّارِ فيمَنْ تَمُنَّ عَلَيْهِ، و َاَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. @darentezareshahadat
🌹دعاى هر روز ماه مبارک رمضان ♦️ بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ♦️اَللّـهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اَللّـهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقيرٍ، اَللّـهُمَّ اَشْبِعْ كُلَّ جائِعٍ، اَللّـهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيانٍ، اَللّـهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدينٍ ♦️اَللّـهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ، اَللّـهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَريبٍ، اَللّـهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسيرٍ، اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمينَ ♦️ اَللّـهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَريضٍ، اللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ، اَللّـهُمَّ غَيِّر سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ، اَللّـهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَدير @darentezareshahadat
✌️ روز فریاد مسلمانان علیه ظلم🇵🇸🇮🇷 🌟شهید سپهبد : همه‌ی دعوای غرب با عالم اسلام بر سر مسجدالاقصی و همه‌ی توطئه‌های حول عالم اسلامی هم بر سر همین مسجد است. 💥بمناسبت بزرگداشت روز جهانی گلچین های خدمت کاربران گرامی ارسال می شود. 🆔 @darentezareshahadat
✌️ روز فریاد مسلمانان علیه ظلم🇵🇸🇮🇷 🌟شهید سپهبد : همه‌ی دعوای غرب با عالم اسلام بر سر مسجدالاقصی و همه‌ی توطئه‌های حول عالم اسلامی هم بر سر همین مسجد است. 💥بمناسبت بزرگداشت روز جهانی گلچین های خدمت کاربران گرامی ارسال می شود. 🆔 @darentezareshahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌️🇵🇸🇮🇷 ⏯ 👊مرگ بر آمریکا 👊نفرین بر کودک کشان 🎤حاج 🇵🇸🇮🇷 🆔 @darentezareshahadat
👌رفتی و تو اعجاز کند ✊خون تو مسیر را باز کند 🌟 ❤️ 🌟 ❤️ ✊ 🇵🇸🇮🇷 🆔 @darentezareshahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌️🇵🇸🇮🇷 ⏯ 🍃واسه جنگ با اسرائیل 🍃ما میشیم 🎤 🇵🇸🇮🇷 🆔 @darentezareshahadat
🌐🍃 🍃 [• •] 📺 به‌صورت زنده و تلویزیونی 🔰سخنرانی رهبر انقلاب امروز ساعت ۱۴:۳۰ / روز قـــدس 🔻رهبر انقلاب اسلامی در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان مصادف با روز قدس خطاب به امت اسلامی و ملت ایران سخن خواهند گفت. 🔸این سخنرانی ساعت ۱۴:۳۰ روز ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ به صورت زنده از شبکه‌های داخلی و برون مرزی صداوسیما و سایت و حسابهای KHAMENEI.Ir در شبکه‌های اجتماعی پخش خواهد شد. 🆔 @darentezareshahadat
🔴بیانیه مشترک سازمان بسیج فرهنگیان استان قزوین و سازمان بسیج دانش آموزی استان قزوین به مناسبت فرارسیدن روز جهانی قدس بسم الله الرحمن الرحیم وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم ۗ قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ العِلمِ ۙ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصيرٍ﴿سوره مبارکه بقره آیه ۱۲۰﴾ هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده‌ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود. امروز دفاع از فلسطین دفاع از حقیقت است، حقیقتی بسیار گسترده تر از مسئله فلسطین، امروز مبارزه با رژیم صهیونیستی مبارزه با استکبار است. امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) بیش از ۷۰ سال از تصرف غاصبانه قدس و فلسطین عزیز توسط ویروس آدم‌کش و کودک کش رژیم صهیونیستی می‌گذرد. رژیم منحوس صهیونیستی با تصرف و تسلط عدوانی سرزمین ها و خانه های اجدادی مردم مظلوم فلسطین، از هیچ اقدامی جهت از بین بردن انسان های بیگناه و مظلوم دریغ نکرده و روز به روز به جنایاتش افزوده می شود. این در حالی است که مجامع مدعی به ظاهر حمایت از حقوق بشر، نه تنها سکوت اختیار کرده بلکه حامی بی چون و چرای رفتار همراه با توحش این رژیم منحوس در عرصه‌های مختلف با سیطره و حمایت رسانه ای و حمایتهای مالی هستند. روز قدس و جهانی شدن آن ، درایت و تدبیر بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و مجاهدت‌های ارزشمند و مستمر رهبر معظم انقلاب و هم پیمانی و همراهی ملت شریف ایران و مسلمانان عدالتخواه جهان بوده و آثار و ثمرات این همبستگی جهانی روز به روز نمایان‌تر و درخشانتر می شود. اگرچه در شرایط فعلی و ایجاد محدودیت‌های اجتماعی اعلام شده ،راهبردی مناسب برای مقابله با ویروس کرونا میباشد،اما تبیین و ترویج تفکر ناب مقاومت و اعلام انزجار و نفرت از آشیانه و لانه سست امریکا و رژیم صهیونیستی در جریان است و میدان وسیع مبارزه با امپراتوری رسانه‌ای استکباری توسط جوانان و نیروهای انقلابی و دغدغه مند در فضای مجازی متوقف نخواهد شد. ما فرهنگیان و دانش آموزان استان قزوین در همراهی با سایر اقشار و مردم ظلم ستیز عالم ،ضمن محکوم کردن اقدامات و تحریم‌های ظالمانه مجامع غربی بر علیه حزب الله و فشارهای ناعادلانه مجامع بین المللی با هدف تضعیف مقاومت، بر میثاق مجدد با اندیشه‌های ناب امام خمینی (ره) بر مقابله و ایستادگی در برابر استکبار تاکید نموده و ضرورت اتحاد را بعنوان یک راهبرد مبنایی توسط احزاب و نهادها و آحاد مردم در مقابله با غده سرطانی رژیم صهیونیستی و استکبار را یادآور می شویم. ضمن گرامیداشت یاد و نام و شهدای گرانقدر خصوصاً شهید بین‌المللی مقاومت حاج قاسم سلیمانی عزیز که حقانیت مبارزه با استکبار جهانی و رژیم منحوس صهیونیستی را به خوبی ترسیم کردند ،خطاب به مدعیان رنگ باخته دیپلماسی در مبارزه با استکبار اعلام می داریم که عرصه ارزشمند 《میدان》راهبرد اساسی ما در جهت امحاء و انهدام کانون‌های ظلم عالم بوده وهمچنین دیپلماسی ذلت و مقابله با عرصه《میدان 》 به نوعی دامن زدن به حقارت و تسلیم در برابر زیاده خواهی های دشمنان مردم سربلند ایران است . همچنین یادآور می‌شویم راه اصلی پیمودن مسیر صحیح انقلاب اسلامی ،گوش جان سپردن به فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری(حفظه الله) وتوجه به ظرفیت های کشور وجوانان عزیز میباشد. در پایان همگی باهم یکصدا اعلام می‌کنیم، پیروزی فلسطین عزیز و آزادی قدس شریف نزدیک است ان شاءالله نصر من الله و فتح قریب (سوره مبارکه صف آیه ۱۳) سازمان بسیج فرهنگیان استان قزوین سازمان بسیج دانش آموزی استان قزوین فرهنگیان و معلمان انقلابی استان قزوین https://shad.ir/qazvinbasij