یکی چشمشو میده برای خدا
ما نمیتونیم حتی بخاطرخدا کنترلش کنیم
https://eitaa.com/darhaam1
این لینک رو تبلیغ کنید توهمه گروه هایی ک دارید
کمتر از۱۵ ساعت فرصت باقی مونده و حدود ۸هزار رای کم داریم برای پی گیری بازنگری در مجلس
لینک اعتراض به لایحه عفاف و حجاب
https://farsnews.ir/my/c/199238
«غسل و نماز توبه یکشنبههای ماه ذیالقعده»
براى روز یکشنبه این ماه نمازى با فضیلت بسیار از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله روایت شده است که هر که این نماز را بهجا آورد، توبههایش پذیرفته و گناهش آمرزیده میشود، طلبکاران او در قیامت از وى راضى میگردند، باایمان از دنیا خواهد رفت ، ایمانش از او گرفته نشود، قبرش وسیع و نورانى میگردد و والدینش از او راضى میشوند ...
نماز به این گونه اقامه میشود :
🔻 غسل کنید (نیت توبه)،
🔻 وضو بگیرید،
🔻 ۲ تا دو رکعت نماز مانند نماز صبح به جا آورید که در هر نماز، در هر رکعت سوره «حمد» را یک مرتبه، سوره «توحید» را سه مرتبه، سوره «فلق» را یک مرتبه و سوره «ناس» را یک مرتبه بخوانید.
🔻 پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار کنید:«استغفرالله ربی و اتوب الیه».
🔻بعد از ۷۰ بار استغفار یکبار بگویید :
«لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
🔻 سپس یکبار بگویید:
«یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات فَإِنَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ الا انت».
#بهار_قرآن
https://eitaa.com/darhaam1
عمر و ابوبکر داشتند راه میرفتند،
#امیرالمومنین
هم بین شون بود.
به تمسخر گفتند:
انت فی بیننا کنون لنا
علی وسط ما مثل نون،
لنا هستش.
آقای ما در جواب گفتند اگر من نباشم
شما دو تا لا میشید
و اصلا وجود ندارید....
https://eitaa.com/darhaam1
ﺳﻪ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺩﺍﺭم!
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ
ﻓﻌﻼً ﻫﻤﯿﻨﺎ ﺑﻮﺩ😑
ولی اگه قول بدین بچه های خوبی باشین ﺑﺎﺯﻡ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ ﺑﺮﺍتون ﻣﯿﺎﺭﻡ!😁😂
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین زنان دنیا
برخی از زنان خود آرایی بلدند ولی خودنمایی و عشوه گری بلد نیستند
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی هوش مصنوعی حجاب را به عنوان پوشش ملی ایرانی ها قبول داره ولی برعندازها نه😏😂
🔹 همینتون مونده بود هوش مصنوعی بزنه تو دهنتون 🤣
پ.ن:چه بخواهید قبول کنید چه نخواهید قبول کنید، حجاب جزء فرهنگ ایرانیان است...
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حجاب
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسامی بعضی از قرضالحسنههای مملکت از زبون یه خمینیشهری🤣🤣🤣
فقط سنان با ۳۰۰۰ تیرانداز😂
https://eitaa.com/darhaam1
🍃🌺🌸داستان شب🌸🌺🍃
السلام علیک یا ضامن آهو ؛ یا علی ابن موسی الرضا"ع"
سلام و تحیت ویژه...؛
وجودتون امام رضائی"ع" و مهربان و رئوف......؛
الهی اسمتان در لیست مقبولین و ماجورین با سه امضاء ناب و طلایی امام علی "ع" و امام رضا"ع" و امام زمان"عج" بدرخشد ..؛
الهی آمین
....................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۳/۰۹
" آهوى پناهنده...!!!! "
حتما" شما با لقب یا ضامن آهو ؛ امام رئوف و مهربانمان؛ امام رضا"ع" را صدا میزنید...😭😭😭
در تاریخ نقل شده است:
پسر سلطان سنجر (پادشاه ايران ) يا پسر يكى از وزيرانش به تب شديد مبتلا شد.
پزشكان نظر دادند كه بايد به تفريح رفته ، خود را به شكار مشغول نمايد.
از آن وقت كارش اين بود كه هر روز با بعضى از نوكران و خدمتكارانش به گردش و شكار برود.
در يكى از روزهایی که با بعضى از نوكران و خدمتكارانش به گردش و شكار رفته بود ؛ آهويى از مقابلش گذشت.
او با اسب آهو را به سرعت دنبال مى كرد. حيوان بیچاره از ترس فرار و بچه هایش را رها تا سمت و شوی شکارچی را از آنها دور کند و به خود متوجه سازد
در این فرار به سوی بارگاه حضرت امام رضا عليه السلام پناه برد.
شاهزاده نيز خود را به آن پناهگاه با عظمت امام عليه السلام رسانيدو دستور داد تا آهو را شكار كنند.
ولى سپاهيانش جراءت نكردند به اين كار اقدام نمايند و از اين پيشامد سخت در تعجب بودند.
شاهزاده که وضع را اینچنین دید؛ سپس به نوكران و خدمتكاران دستور داد از اسب پياده شوند.
خودش نيز پياده شد. با پاى برهنه و با كمال ادب به سوى مرقد شريف امام عليه السلام قدم برداشت و خود را روى قبر حضرت انداخت و با ناله و گريه رو به درگاه خداوند نموده و شفاى مريضى خويش را از امام عليه السلام خواست و همان لحظه دعايش مستجاب شد و شفا يافت .
همه اطرافيان خوشحال شدند و اين مژده را به سلطان رساندند كه فرزندش به بركت امام رضا عليه السلام شفا يافت.
شاهزاده در كنار قبر امام عليه السلام بماند و برنگشت تا بناها و كارگران بيايند بر روى قبر امام بارگاهى بسازند و در آنجا شهرى زيبا شود و يادگارى از او بماند.
پادشاه از شنيدن اين مژده شاد گشت و سجده شكر به جاى آورد. فورا معماران و بناها را فرستاد و روى قبر مبارك آن حضرت گنبد و بارگاهى ساختند و دور حریم حرم دیوار و حرزی ساخت...؛
از آنپس لقب یا ضامن آهو از القاب شریف آن امام همام مشهور گردید و نقل هر مجلس و محفلی شد...😭😭
منقول از داستانهای بحارالانوار.. نوشته محمود ناصری
...................................
بله عزیزانم؛
داستانهای بسیار زیادی از کرامات و معجزات امام رضا عليه السلامنقل شده که صفا بخش روح و جلا بخش روان است.
السلام علیک یا امام رئوف ؛ یا مغیث الشیعه والزوار؛ یا علی ابن موسی الرضا"ع" ادرکنا و استشفعنا و الحقناء بزوار مرقدک الشریف...😭😭😭
شبتون خوش و برقرار باشید.
🍃🌼🌺🌸❤️❤️🌸🌺🌼🍃
https://eitaa.com/darhaam1
❌❌❌❌❌❌❌
🌻🌸داستان شب🌸🌻
سلام علیکم...؛
شبتون بخیر و شادی...؛
تبریک مجدد و ویژه ولادت با سعادت امام علی ابن موسی الرضا"ع" بر شما و خانواده محترم ....؛
الهی هر آرزویی دارید برآورده بخیر گردد....
الهی آمین
...................................
داستان امشب رو تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۳/۱۰
"امان نامه از آتش جهنم"
شیخ عباس قمی"ره" در کتاب فوائد الرضوي آورده اند :
كاروانی از سرخس آمدند زیارت و پابوس امام رضا (ع) ، که یک مرد "نابینایی" در اون کاروان بود و اسمش حیدر قلی بود.
آنها اومدند امام (ع) را زیارت كردند و از مشهد خارج شدند و در منزلی در خارج از مشهد اُطراق كردند ، که به اندازه یه روز راه از مشهد دور شده بودند.
شب جوونهای کاروان گفتند :
بیائید برویم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بگذاریم خسته ایم بخنیدیم و سرگرم باشیم....
آنها كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند ، بعد به هم میگفتند ،
توازاین برگه ها گرفتی؟ ...
یكی میگفت : بله حضرت رضا (ع) مرحمت كردند...
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت : آره منم یه دونه گرفتم ،..
حیدر قلی بیچاره که چیزی نمیدید و فقط صداشون میشنید ؛ یه مرتبه گفت : چی گرفتید؟ از کی گرفتید...؟
جوونها گفتند مگه تو نداری ؟
حیدرقلی گفت : نه من اصلاً روحم خبر نداره ! قضیه چی هستش؟
گفتند : امام رضا(ع) بعد از زیارت ؛ برگ سبز و ضمانت نامه ای میداد دست مردم ، و ما هم گرفتیم....
حیدرقلی گفت : چیه این برگ سبزها ؟ ضمانت چی داره؟...
جوونها گفتند : امان نامه از آتش جهنم ، ما این رو میگذاریم تو كفن مون ؛ قیامت دیگه نمیسوزیم ، جهنم نمیریم چون اون را از امام رضا(ع) گرفتیم...
تا جوونها این مطلب رو گفتند ؛ این پیرمرد (حیدرقلی) یه دفعه دلش شكست با خودش گفت :
یا امام رضا(ع) از تو توقع نداشتم ..، بین كور و بینا فرق بگذاری ، حتماً من فقیر بودم ، كور بودم از قلم افتادم ، و به من اعتنایی نکردی....!!!
جوانها دیدندحیدرقلی بلند شد و راه افتاد طرف مشهد ،
حیدرقلی گفت : به خود امام(ع) قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم.... باید بگیرم ...،
جوونها گفتند : حیدرقلی جان ما شوخی كردیم ما هم نداریم... !!!!
ولی هرچه كردند حیدرقلی آروم نمیگرفت و خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نَره....!!!
شیخ عباس(ره) میگه :
هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده ، یه برگه سبز هم دستشه ، نگاه كردند دیدند نوشته :
"اَمانٌ مِّنَ النار"
"من ید ابنُ رسولُ الله على بن موسى الرضا " (علیه السلام)
جوونها با تعجب گفتند :
تو این همه راه رو چه جوری یه ساعته رفتی و برگشتی ؟
حیدرقلی گفت :
چند قدم بیشتر نرفتم ، یه آقایی اومد گفت : نمیخواد زحمت بكشی من برات برگه امان نامه آوردم بگیر و برگرد.....!!!😭😭😭
😭😭😭😭😭😭😭😭
جانها به فدایت یا مغیث الشیعه والزوار ؛ یا علی ابن موسی الرضا(ع):
💐 *تو ضمانت نکنی؛ در شبِ قبرم چه کنم*
*بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست* 💐
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام لطف و شفاعت و سخاوت شما و دلهای ما
*ان شاءالله*
🍃🌺🌺🌺🌻🌺🌺🌺🍃
https://eitaa.com/darhaam1
اگه نمیگید اینجا فلورانس ایتالیاست؛ باید بگم که خرم آباد تو لرستان خودمونه :)
https://eitaa.com/darhaam1
از کشف حجاب سودت ای بانو چیست؟
آن کس که شود راضی از این کارت کیست؟
از دشمنی خدا چه می خواهی تو؟
اینگونه جهنمی شوی لطفا ایست!
با نعمت زیبایی خود ، بد تو مکن
در معصیت و گناه نه ، سودی نیست!
"عاصی"
https://eitaa.com/darhaam1
🍃🌺
🍃🌺 داستان کوتاه
گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید
و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید.
او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید
و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند .
بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود
در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید .
جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد.
چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .
وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست.
او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود.
ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت:
این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟
و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم
ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد .
یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز .
اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور.
و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم .
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد .
روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد .
قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد .
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟
جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم .
من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی.
گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد است .
🍃🌺🌼🌺🍃
#امام_زمان_عج
https://eitaa.com/darhaam1
یه خانومی تعریف میکرد:
امروز با دخترم دندونپزشکی بودم.
نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی.
منتظر بودیم اسممونو صدا کنند.
فقط من و دخترم چادری بودیم و یک خانوم و دختر کوچولوش، بقیه ی خانوما اکثراً بی حجاب بودند و چند تا بدحجاب.
یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین؛ (تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)، یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن خرید کرد و برگشت.
اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک تک بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنون، گفت :
بیا دخترِ خوب !
این بابتِ #حجابِ قشنگ و متانتت.😊
همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست.
سالن، چند لحظه هنگ بود.
دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون،
بقیه سرشونو انداختن پایین.
خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه #امر_به_معروفِ غیرِ مستقیم و دوستانه بود.👏
🌺قشنگتر از اون، حسِ افتخار و زیبا بودن و اعتماد به نفسی بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی (بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا) به دست آوردند.🌺
#بی_تفاوت_نباشیم
#حجاب
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمادهای شیطان پرستی در ایموجی ها
یک عمر است می گوییم
انی سلم لمن سالمکم
و حرب لمن حاربکم
یادمان نرود!
ما مسلمانیم!
از گامهای شیطان پیروی نکنیم
#پیشنهاد_دانلود
#نشر_حداکثری
#همگی_رسانه_باشیم
#یا_علــی
https://eitaa.com/darhaam1
🍃🌺🌸داستان شب🌸🌺🍃
*سلام و ارادت*
عرض تسلیت ویژه رحلت جانگداز حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه محضر شما و خانواده محترم و امید وافر اینکه در برابر امانت گرانبهائی که بجا گذاشتند شرمنده و روسیاه در مقابلش نباشیم و سربلند باشیم و روسفید...؛ ان شاءالله
الهی در کنار عزیزانتون دورهمی توام با نشاط و بدور از هر رنج و تعبی داشته باشید....؛
*الهی آمین*
..................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۳/۱۳
ناصحان پاک سرشت نقل میکنند:
در سال قحطی و رنج در عهد ماضی ، در مسجدی واعظی بر منبر بود و میگفت:
کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش میچسبند و نمیگذارند، صدقه بدهد....؛
مرد مؤمن و ساده ای پای منبر این سخنان را شنید، با تعجّب به رفقایش گفت:
صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، میروم و آنرا برای فقراء به مسجد خواهم آورد...!
او از جایش حرکت کرد و بسمت خانه رفت.
در راه یکی از بستگان را دید.
حال و احوالی کردند و او داستان را برای آن فرد تعریف کرد.
فرد بدون معطلی گفت :
ای مرد تو دیوانه ای. در این ایام حزن و رنج چه کسی واجب تر از اهل و عیال خودت......!!!
مگر دیوانه ای. چراغ که به خانه رواست؛ بردنش به مسجد خطاست...!
وقتی که به خانه رسید زنش از قصدش آگاه شد...!
زن شروع به سرزنش او کرد که در این سالِ قحطی، رعایتِ زن و فرزند و خودت را نمیکنی؟
شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی میمیریم و…!
خلاصه به قدری او را وسوسه کردند که آن مرد مؤمن ؛ دست خالی به مسجد نزد رفقای خود برگشت...
از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟!
مرد بیچاره پاسخ داد:
من شیطانها را ندیدم، لیکن خالوی شیطان و مادر شیطان را دیدم که نگذاشتند...!
................................
بله دوستان خوبم؛
یکی از چیزهایی که در شرع و در اخلاق سفارش شده معاضدت و دستگیری از مستمندان است و در دین ما بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
در روایتی از حضرت امیرالمومنین علی (ع) آمده است:
زمان انفاق، شیطان و فرزندانش انسان را وسوسه و التماس میکنند که چیزی نبخشد. انسان میخواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا فرزند یا رفیق و یا ناصح ویا.... و... مصلحتبینی میکنند و نمیگذارند...!
پس دیدیم که انفاق هم مثل جهاد ؛ مرد میخواهد که دست از بخشی از مال خود بردارد و از وسوسه و نهی نهراسد و به قصد قربه الی الله ؛ انفاق کند...!
این روزها که مصادف با ماه پرخیر و برکت ذی الحجه است و هرعمل خیری چند برابر محسوب و ماجور است ؛ قطعا" از نگاه خدا ؛ بخشش و انفاق نیز در این قاعده بوده و ثواب کثیر دارد....!
خدایا فکر ما را ؛ قلب ما را؛ نیت ما را ودستان ما را قدرت بخشش و عطا ؛ عنایت فرما. الهی آمین
🌻🌸🌹🌺🍀🌺🌹🌸🌻
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوبا رو بترسون
ولی به گناهکارا بشارت بده اخه اونا که کسی جز من ندارن
😔😔😔😔😔خدایی زیبنده توست خدایا
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کدوم مردی میتونه اندازه این زن این مادر ادعای مردونگی کنه
https://eitaa.com/darhaam1
#تلنگرانه
يه جملہ رو قاب ڪنيم بزنيمـــ گوشہ ے ذهنموݧ 🗣،هر وقت خواستيم عملۍ انجام بديم يه نگاهۍ بہ ايݩ تابلو بندازيمــــ👀
...........دونه............
..................دونه.............
.........................گناهان ............
.................................."ما"..........
.......................................لحظه.............
...............................................لحظه.......
.......................................ظهور..............
.....................مهدی فاطمه............
............رو عقب....................
...ميندازه.............
اقا جان شرمنده ایم که مدام شرمنده ایم 😔😓
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
https://eitaa.com/darhaam1
دیدن فیلم مستهجن
توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده وزشت و بی حجابی پخش می کردند
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ
ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...
ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ،
ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ،
ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.
ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیامون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه های زننده رو تماشا میکنیم وگاهی با خانواده هم همراهی می کنیم و نمی دانیم یه روز همان شهید رو می آرن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده و غصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته وشهادت رو بجون خریده تا خود ودوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشن
وصیتنامه شهیدمجیدمحمودی
منتشر کنید تا ازخجالت آب بشیم.
شهدا چه کردند وما.
شهدا شرمنده نه، بازنده ایم
ننگ بر طرفداران شعار ،
زن ...زندگی آزادی = برهنگی و فساد
شهید #مجید_محمودی🕊🌹
https://eitaa.com/darhaam1
برادرم‼️
تمام شهر هم که زلیخا شوند
و در برابر دیدگانت جلوه گری ڪنند
⇤تو یوسف باش
⇤یوسف گونه ببین
⇤یوسف گونه رفتار ڪن
خدارا چہ دیدے!
شاید با یـــوسف بودن تو ،
زلیخا هم بہ خود آمد.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷فضائل آقا علی بن ابی الطالب🌷
💢حتی ذکر و شنیدن فضائل امیرالمومنین عبادت است.
💯ذكرُ عليٍ عبادَةٌ
🗓26روز مانده روز بزرگ عید غدیر
✅مبلغ غدیر باشید.
#عید_غدیر
https://eitaa.com/darhaam1
🌼🌸 داستان شب 🌸🌼
۱۴۰۲/۰۳/۲۱
اول یک مقدمه؛
شنیده اید که میگن هر دستی صبح بدی عصر همون رست رو پس میگیری....
یا میگن زمین گرده و هر کاری بکنی میچرخه تا برسد به خودت...
یا میگن چاه نکن برای کسی اول خودت بعدا" کسی....
و قس علیهذا...؛
داستان امشب بر این محور است.
عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار
در زمان به قدرت رسیدن *صدام* در عراق ، از جمله احزاب مخالف صدام ؛ حزب سوسیالیست عراق بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود..!
یکی از دستگیر شدگان این حزب ، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند...!
*میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی مینمود که قبل از اعدام نامهای برای *برزان تکریتی* مینویسد و از او در خواست می کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند...!
*برزان تکریکی * قبول نکرد و در جواب نامهی *میاده* نوشت :
*جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ...!
*میاده* که روزهای آخر بارداری را طی میکرد ، در روز موعود به پای چوبهی دار رفت و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم *برزان* نداشت...!
*میاده* در حین اعدام ، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد...!
*رضیه خانم * زنِ زندانبان عراقی، با اشاره رییس زندان، طفل را در لباسهای مادرش پیچیده و به گوشهای منتقل کرد...!
*برزان* پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز *میاده* و جنینش را جویا شد و گزارش خواست...!
رییس زندان نیز در گزارش نوشت :
*جنین با مادر در چوبهی دار ماند تا مُرد ...!
رییس و پزشک زندان و *رضیه خاتم* زنِ زندانبان، با هم ، همقسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه خانم * نوزاد را به خانهاش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد ...!
از آن پس نوزاد را *ولید* میخواندند ...!
سال ها گذشت و ولید در خانه رضیه خانم بزرگ شد...!
برادر *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی میکرد و سالها پیشتر، خبرهایی درباره خواهرزادهاش *ولید* از *رضیه خانم * دریافت کرده بود...!
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که *رضیه خانم * داده بود او را یافت ...!
*ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت:
*رضیه خانم * مثل مادرم هست ، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من کشیده ، هرگز تنهایش نمی گذارم ...!
این اتفاق زمانی بود که رضیه خانم دیگر بازنشسته شده بود...!
رضیه خانم با خواهش از مسوولین ، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام میکند...!
ملت عراق، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند ، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود ...!
اینجای داستان جالبه:
از قضای الهی، * آقا ولید داستان ما * و پسر *میاده و البته ناپسری رضیه خانم * ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و هم آنجا بود که قصهی مادر و فرزند درون شکمش را به برزان تکریکی گفت ...!
پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان تکریکی * ، *ولید* به عنوان زندانبان مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت ...!
بدینسان دست حق ؛ ستمگر بیرحم و سفاک برزان تکریکی را از جایی که گمان نمی کرد، به سزای اعمالش رساند ...!
...............................
آری عزیزانم ؛
*یقیناً روزگار به گردنکشان و ظالمان مهلت می دهد، تا شاید برگردند، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران وجود نخواهد داشت ...*
*چه آشناست وعدههای خداوند در جزای ظالمانی مانند فرعون که بدست نوزادی محکوم به مرگ و رها شده در آب یعنی حضرت موسی(ع) مجازات شدند ...*
*ای انسان به چه چیز خود مغروری که ظلم می کنی ؟؟؟*
دنیا دار مکافاته و هر عملی انجام بدیم ؛ نتجه آنرا در همین دنیا خواهیم دید...!
خدایا تو میدونی دو روحانی ملبس به لباس پیامبر"ص" چه جفا و جنایت ها که نکردند... دست جباریتت بزودی گلویشان را گرفته و برای عبرت تاریخ بفشارد... منوچ فریدون و مملی خاتمی.خدایا این دو نفر بی نهایت به خدا و خلق و قران و نبی و اهل بیت "ع" و دین و شرافت و انسانیت و عدالت خیانت کردند....
شب خوش
🌺🌼❤️🌼🌺
🍃🌼🌺🌸❤️❤️🌸🌺🌼🍃
https://eitaa.com/darhaam1