🌷 به نام آن خداوندی
🍃 که نــور اســـت
🌷 رحیم است و کریم است
🍃 و غفــــور اســت
🌷 خدای صبـــــح و
🍃 این شـور و طـراوت
🌷 که ازلطفش دل ما
🍃 در سُرور اســـت...
🌷 آخر هفتهای شاد براتون آرزومندم🍃
یـــــــه حــــسِ خــوبــــــ ♥️
https://eitaa.com/darhaam1
🍃🌺🌻داستان شب🌻🌺🍃
سلام و تحیت ویژه...؛
شبتون چون دریا آرامش بخش...
وجودتون چون خورشیدباصف...
دلتون آرام و متوکل و معتصم بخدا...
الهی آمین
.................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۳/۴
"تاثیر دعا و نفرین مظلوم"
راویان سخن آورده اند:
سلطان ملک شاه سلجوقی روزی بر کنار زنده رود (زاینده رود امروزی) شکار می کرد و زمانی از برای استراحت در مرغزاری(1) فرود آمد.
از ملازمان و همراهان سلطان ملک شاه ؛ غلامی که حاجب خاص بود، به روستایی در آمد، گاوی دید که در کنار جویی می چرید...!
بفرمود تا آن را ذبح کردند و قدری گوشت از وی کباب کرد برای سلطان.
از بد روزگار ؛ آن گاو از آن عجوزه ای بود که معیشت او با چهار یتیم که داشت ؛ از شیر آن گاو حاصل می شد.
چون عجوزه از آن واقعه خبردار شد، از خود بی خبر گشت، بیامد و بر سر پلی که گذرگاه سلطان بود، منتظر بنشست تا کوکبه ی دولت ملکشاهی رسید.
برجست و عنان اسب او بگرفت، همان غلام که حاجب بود تازیانه برآورد و خواست که او را بزند و منع کند.
سلطان گفت: بگذار که مظلوم و بیچاره می نماید تا بنگرم که تظلّم او چیست و داد او از دست کیست ؟
پس روی بر پیرزن آورد و گفت که: سخن گوی پیرزن به حکم آن که گفته اند :
مظلوم دلیر باشد و چیره زبان ، زبان بگشاد که: ای پسر ارسلان! اگر داد من به سر پل زنده رود ندهی، به عزت و جلال احدیت که بر سر پل صراط تا انتقام خود را از تو نستانم دست مخاصمت از دامن تو کوتاه نکنم. نیک اندیشه کن که از این دو سر پل، کدام اختیار می کنی ...!
انصاف خود و داد من امروز بده بدهی به از آن بود که بستانندت
سلطان از مهابت این سخن پیاده شد و گفت: ای مادر! زنهار که من طاقت جواب آن پل ندارم، بگوی تا که بر تو ستم کرده است ؟ صورت حال باز نمای تا داد تو ازو بستانم. پیرزن گفت: ای ملک! همین غلام که به حضور تو تازیانه ی عقوبت بر سر من کشید، چشمه ی عیش مرا مکدّر ساخته است و گاوی که معیشت من و یتیمان من از شیر او حاصل شدی، کشته است و کباب کرده و شما خوردید...!
ملک بفرمود تا غلام را سیاست کردند و عوض یک ماده گاو پیرزن ، هفتاد ماده گاو از حلال تر بدو دادند...!
بعد از چندگاهی که سلطان وفات کرد، پیرزن هنوز در حیات بود. نیم شبی بر سر قبر وی آمد و روی نیاز به قبله ی دعا آورده گفت: الهی! این بنده ی تو که در این خاک است، وقتی که من درمانده بودم، دست من بگرفت و حالا او درمانده است، تو به کرم خود دستگیری او کن. من بیچاره بودم، او با عاجزی مخلوقیت خویش بر من ببخشود، این زمان او درمانده و بیچاره است، تو با قوّت خالقیت خود بر وی ببخشای...!
یکی از جمله عبّاد آن زمان ، ملک شاه را در خواب دید،
پرسید که: خدا با تو چه کرد؟ فرمود که: اگر دعای پیرزن دادخواه به فریاد من نرسیدی، از چنگال عقاب عقوبت خلاصی ممکن نبودی.
..................................
بله عزبزانم؛
داد مظلوم هرکه باشد چه زن و چه مرد جهان سوز و پل شکن است...
البته محافظت حکم الهی است، یعنی دادی که دهد، باید که مطابق احکام شرع باشد و در خشم و رضا جانب حق فرو نگذارد که حکم او بالای همه حکم ها است.
منبع : اخلاق محسنی.كمال الدین حسین بن علی واعظ كاشفی سبزواری بیهقی ص:91
شبتون بخیر
🍃🌺🌸🌼❤️🌼🌸🌺🍃
https://eitaa.com/darhaam1
🔴پنج کار موجب دور شدن شیطان میشود
🔸 حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : آیا شما را از چیزى خبر ندهم كه اگر به آن عمل كنید، شیطان از شما دور شود ، چندان كه مشرق از مغرب دور است ؟ عرض كردند : بله . فرمودند :
1⃣ روزه روى شیطان را سیاه مى كند
2⃣ صدقه پشت او را مى شكند
3⃣ دوست داشتن براى خدا
4⃣ همیارى در كار نیك، ریشه او را میكَند
5⃣ و استغفار شاهرگش را مى زند
📚 میراث حدیث شیعه ، ج ۲ ، ص ۲۰
https://eitaa.com/darhaam1
هدایت شده از فتح المـــــــبین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چرا واقعا؟! چجوری دلتون میاد؟!...
🔻 حتما ببینید و منتشر کنید
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 فرق زن با #حجاب با زن بی حجاب به زبان ساده.👌😎
https://eitaa.com/darhaam1
🚨 فردا ساعت 12:48 فرصت تعیین دقیق جهت قبله را از دست ندهید
🔰امکان تعیین دقیق قبله بر اساس تابش خورشید
🔹هفتم خرداد و 25 تیر هر سال فرصتی ایجاد می كند تا جهت دقیق قبله برای نمازخانه ها، مساجد و یا حتی منازل توسط مردم تعیین شود.
🔆در حقیقت در لحظه اذان ظهر در روزهای 7 خرداد و 25 تیر خورشید درست بالای خانه كعبه بوده و خانه خدا هیچگونه سایهای نخواهد داشت.
🔸با قرار دادن شاخصی عمود بر زمین در ساعت 12:48دقیقه روز یکشنبه هفتم خرداد، جهت سایه علامت گذاری و خلاف جهت سایه به سمت خورشید، جهت دقیق قبله را نشان می دهد.
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دروغ بزرگ درباره الکل و مشروبات الکی از زبان یک متخصص غربی
https://eitaa.com/darhaam1
سلام دوستان هرکی میتونه بعنوان ادمین باما همکاری کنه به ایدی زیر مراجعه کنه👇👇👇
@Jeehar123
خادم کانال: ۵گل🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آثارشگفت انگیز.. نماز یکشنبه ماه ذیقعده
https://eitaa.com/darhaam1
یکی چشمشو میده برای خدا
ما نمیتونیم حتی بخاطرخدا کنترلش کنیم
https://eitaa.com/darhaam1
این لینک رو تبلیغ کنید توهمه گروه هایی ک دارید
کمتر از۱۵ ساعت فرصت باقی مونده و حدود ۸هزار رای کم داریم برای پی گیری بازنگری در مجلس
لینک اعتراض به لایحه عفاف و حجاب
https://farsnews.ir/my/c/199238
«غسل و نماز توبه یکشنبههای ماه ذیالقعده»
براى روز یکشنبه این ماه نمازى با فضیلت بسیار از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله روایت شده است که هر که این نماز را بهجا آورد، توبههایش پذیرفته و گناهش آمرزیده میشود، طلبکاران او در قیامت از وى راضى میگردند، باایمان از دنیا خواهد رفت ، ایمانش از او گرفته نشود، قبرش وسیع و نورانى میگردد و والدینش از او راضى میشوند ...
نماز به این گونه اقامه میشود :
🔻 غسل کنید (نیت توبه)،
🔻 وضو بگیرید،
🔻 ۲ تا دو رکعت نماز مانند نماز صبح به جا آورید که در هر نماز، در هر رکعت سوره «حمد» را یک مرتبه، سوره «توحید» را سه مرتبه، سوره «فلق» را یک مرتبه و سوره «ناس» را یک مرتبه بخوانید.
🔻 پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار کنید:«استغفرالله ربی و اتوب الیه».
🔻بعد از ۷۰ بار استغفار یکبار بگویید :
«لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
🔻 سپس یکبار بگویید:
«یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات فَإِنَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ الا انت».
#بهار_قرآن
https://eitaa.com/darhaam1
عمر و ابوبکر داشتند راه میرفتند،
#امیرالمومنین
هم بین شون بود.
به تمسخر گفتند:
انت فی بیننا کنون لنا
علی وسط ما مثل نون،
لنا هستش.
آقای ما در جواب گفتند اگر من نباشم
شما دو تا لا میشید
و اصلا وجود ندارید....
https://eitaa.com/darhaam1
ﺳﻪ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺩﺍﺭم!
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ
ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ
ﻓﻌﻼً ﻫﻤﯿﻨﺎ ﺑﻮﺩ😑
ولی اگه قول بدین بچه های خوبی باشین ﺑﺎﺯﻡ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ ﺑﺮﺍتون ﻣﯿﺎﺭﻡ!😁😂
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین زنان دنیا
برخی از زنان خود آرایی بلدند ولی خودنمایی و عشوه گری بلد نیستند
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی هوش مصنوعی حجاب را به عنوان پوشش ملی ایرانی ها قبول داره ولی برعندازها نه😏😂
🔹 همینتون مونده بود هوش مصنوعی بزنه تو دهنتون 🤣
پ.ن:چه بخواهید قبول کنید چه نخواهید قبول کنید، حجاب جزء فرهنگ ایرانیان است...
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حجاب
https://eitaa.com/darhaam1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسامی بعضی از قرضالحسنههای مملکت از زبون یه خمینیشهری🤣🤣🤣
فقط سنان با ۳۰۰۰ تیرانداز😂
https://eitaa.com/darhaam1
🍃🌺🌸داستان شب🌸🌺🍃
السلام علیک یا ضامن آهو ؛ یا علی ابن موسی الرضا"ع"
سلام و تحیت ویژه...؛
وجودتون امام رضائی"ع" و مهربان و رئوف......؛
الهی اسمتان در لیست مقبولین و ماجورین با سه امضاء ناب و طلایی امام علی "ع" و امام رضا"ع" و امام زمان"عج" بدرخشد ..؛
الهی آمین
....................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۳/۰۹
" آهوى پناهنده...!!!! "
حتما" شما با لقب یا ضامن آهو ؛ امام رئوف و مهربانمان؛ امام رضا"ع" را صدا میزنید...😭😭😭
در تاریخ نقل شده است:
پسر سلطان سنجر (پادشاه ايران ) يا پسر يكى از وزيرانش به تب شديد مبتلا شد.
پزشكان نظر دادند كه بايد به تفريح رفته ، خود را به شكار مشغول نمايد.
از آن وقت كارش اين بود كه هر روز با بعضى از نوكران و خدمتكارانش به گردش و شكار برود.
در يكى از روزهایی که با بعضى از نوكران و خدمتكارانش به گردش و شكار رفته بود ؛ آهويى از مقابلش گذشت.
او با اسب آهو را به سرعت دنبال مى كرد. حيوان بیچاره از ترس فرار و بچه هایش را رها تا سمت و شوی شکارچی را از آنها دور کند و به خود متوجه سازد
در این فرار به سوی بارگاه حضرت امام رضا عليه السلام پناه برد.
شاهزاده نيز خود را به آن پناهگاه با عظمت امام عليه السلام رسانيدو دستور داد تا آهو را شكار كنند.
ولى سپاهيانش جراءت نكردند به اين كار اقدام نمايند و از اين پيشامد سخت در تعجب بودند.
شاهزاده که وضع را اینچنین دید؛ سپس به نوكران و خدمتكاران دستور داد از اسب پياده شوند.
خودش نيز پياده شد. با پاى برهنه و با كمال ادب به سوى مرقد شريف امام عليه السلام قدم برداشت و خود را روى قبر حضرت انداخت و با ناله و گريه رو به درگاه خداوند نموده و شفاى مريضى خويش را از امام عليه السلام خواست و همان لحظه دعايش مستجاب شد و شفا يافت .
همه اطرافيان خوشحال شدند و اين مژده را به سلطان رساندند كه فرزندش به بركت امام رضا عليه السلام شفا يافت.
شاهزاده در كنار قبر امام عليه السلام بماند و برنگشت تا بناها و كارگران بيايند بر روى قبر امام بارگاهى بسازند و در آنجا شهرى زيبا شود و يادگارى از او بماند.
پادشاه از شنيدن اين مژده شاد گشت و سجده شكر به جاى آورد. فورا معماران و بناها را فرستاد و روى قبر مبارك آن حضرت گنبد و بارگاهى ساختند و دور حریم حرم دیوار و حرزی ساخت...؛
از آنپس لقب یا ضامن آهو از القاب شریف آن امام همام مشهور گردید و نقل هر مجلس و محفلی شد...😭😭
منقول از داستانهای بحارالانوار.. نوشته محمود ناصری
...................................
بله عزیزانم؛
داستانهای بسیار زیادی از کرامات و معجزات امام رضا عليه السلامنقل شده که صفا بخش روح و جلا بخش روان است.
السلام علیک یا امام رئوف ؛ یا مغیث الشیعه والزوار؛ یا علی ابن موسی الرضا"ع" ادرکنا و استشفعنا و الحقناء بزوار مرقدک الشریف...😭😭😭
شبتون خوش و برقرار باشید.
🍃🌼🌺🌸❤️❤️🌸🌺🌼🍃
https://eitaa.com/darhaam1
❌❌❌❌❌❌❌
🌻🌸داستان شب🌸🌻
سلام علیکم...؛
شبتون بخیر و شادی...؛
تبریک مجدد و ویژه ولادت با سعادت امام علی ابن موسی الرضا"ع" بر شما و خانواده محترم ....؛
الهی هر آرزویی دارید برآورده بخیر گردد....
الهی آمین
...................................
داستان امشب رو تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۳/۱۰
"امان نامه از آتش جهنم"
شیخ عباس قمی"ره" در کتاب فوائد الرضوي آورده اند :
كاروانی از سرخس آمدند زیارت و پابوس امام رضا (ع) ، که یک مرد "نابینایی" در اون کاروان بود و اسمش حیدر قلی بود.
آنها اومدند امام (ع) را زیارت كردند و از مشهد خارج شدند و در منزلی در خارج از مشهد اُطراق كردند ، که به اندازه یه روز راه از مشهد دور شده بودند.
شب جوونهای کاروان گفتند :
بیائید برویم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بگذاریم خسته ایم بخنیدیم و سرگرم باشیم....
آنها كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند ، بعد به هم میگفتند ،
توازاین برگه ها گرفتی؟ ...
یكی میگفت : بله حضرت رضا (ع) مرحمت كردند...
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت : آره منم یه دونه گرفتم ،..
حیدر قلی بیچاره که چیزی نمیدید و فقط صداشون میشنید ؛ یه مرتبه گفت : چی گرفتید؟ از کی گرفتید...؟
جوونها گفتند مگه تو نداری ؟
حیدرقلی گفت : نه من اصلاً روحم خبر نداره ! قضیه چی هستش؟
گفتند : امام رضا(ع) بعد از زیارت ؛ برگ سبز و ضمانت نامه ای میداد دست مردم ، و ما هم گرفتیم....
حیدرقلی گفت : چیه این برگ سبزها ؟ ضمانت چی داره؟...
جوونها گفتند : امان نامه از آتش جهنم ، ما این رو میگذاریم تو كفن مون ؛ قیامت دیگه نمیسوزیم ، جهنم نمیریم چون اون را از امام رضا(ع) گرفتیم...
تا جوونها این مطلب رو گفتند ؛ این پیرمرد (حیدرقلی) یه دفعه دلش شكست با خودش گفت :
یا امام رضا(ع) از تو توقع نداشتم ..، بین كور و بینا فرق بگذاری ، حتماً من فقیر بودم ، كور بودم از قلم افتادم ، و به من اعتنایی نکردی....!!!
جوانها دیدندحیدرقلی بلند شد و راه افتاد طرف مشهد ،
حیدرقلی گفت : به خود امام(ع) قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم.... باید بگیرم ...،
جوونها گفتند : حیدرقلی جان ما شوخی كردیم ما هم نداریم... !!!!
ولی هرچه كردند حیدرقلی آروم نمیگرفت و خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نَره....!!!
شیخ عباس(ره) میگه :
هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده ، یه برگه سبز هم دستشه ، نگاه كردند دیدند نوشته :
"اَمانٌ مِّنَ النار"
"من ید ابنُ رسولُ الله على بن موسى الرضا " (علیه السلام)
جوونها با تعجب گفتند :
تو این همه راه رو چه جوری یه ساعته رفتی و برگشتی ؟
حیدرقلی گفت :
چند قدم بیشتر نرفتم ، یه آقایی اومد گفت : نمیخواد زحمت بكشی من برات برگه امان نامه آوردم بگیر و برگرد.....!!!😭😭😭
😭😭😭😭😭😭😭😭
جانها به فدایت یا مغیث الشیعه والزوار ؛ یا علی ابن موسی الرضا(ع):
💐 *تو ضمانت نکنی؛ در شبِ قبرم چه کنم*
*بارِ عصیانِ مرا جز تو کسی ضامن نیست* 💐
یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام لطف و شفاعت و سخاوت شما و دلهای ما
*ان شاءالله*
🍃🌺🌺🌺🌻🌺🌺🌺🍃
https://eitaa.com/darhaam1
اگه نمیگید اینجا فلورانس ایتالیاست؛ باید بگم که خرم آباد تو لرستان خودمونه :)
https://eitaa.com/darhaam1
از کشف حجاب سودت ای بانو چیست؟
آن کس که شود راضی از این کارت کیست؟
از دشمنی خدا چه می خواهی تو؟
اینگونه جهنمی شوی لطفا ایست!
با نعمت زیبایی خود ، بد تو مکن
در معصیت و گناه نه ، سودی نیست!
"عاصی"
https://eitaa.com/darhaam1
🍃🌺
🍃🌺 داستان کوتاه
گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید
و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید.
او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید
و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند .
بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود
در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید .
جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد.
چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .
وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست.
او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود.
ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت:
این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟
و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم
ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد .
یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز .
اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور.
و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم .
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد .
روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد .
قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد .
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟
جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم .
من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی.
گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد است .
🍃🌺🌼🌺🍃
#امام_زمان_عج
https://eitaa.com/darhaam1
یه خانومی تعریف میکرد:
امروز با دخترم دندونپزشکی بودم.
نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی.
منتظر بودیم اسممونو صدا کنند.
فقط من و دخترم چادری بودیم و یک خانوم و دختر کوچولوش، بقیه ی خانوما اکثراً بی حجاب بودند و چند تا بدحجاب.
یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین؛ (تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)، یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن خرید کرد و برگشت.
اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک تک بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنون، گفت :
بیا دخترِ خوب !
این بابتِ #حجابِ قشنگ و متانتت.😊
همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست.
سالن، چند لحظه هنگ بود.
دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون،
بقیه سرشونو انداختن پایین.
خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه #امر_به_معروفِ غیرِ مستقیم و دوستانه بود.👏
🌺قشنگتر از اون، حسِ افتخار و زیبا بودن و اعتماد به نفسی بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی (بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا) به دست آوردند.🌺
#بی_تفاوت_نباشیم
#حجاب
https://eitaa.com/darhaam1