#بی_توهرگز
#قسمت_شانزدهم
بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ... علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ... منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ...
بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ... قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ... همه چیز تا این بخشش خوب بود ... اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ...
پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ... زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد ...
یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم .... و یکی محکم زدم پشت دست مریم...
نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون
توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ... قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد ... بچه ها با هم دویدن دم در ... و هنوز سلام نکرده ...
- بابا ... بابا ... مامان، مریم رو زد…
علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ... اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم... به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد
تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم ...
علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ...
- جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟ ...
بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ...و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ... غرق داستان جنایی بچه ها شده بود ...
داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ...
- خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد ...
و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ
علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ... خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ... و لبخند ملیحی زد ...
- خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام ...
و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ... هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود ... بچه ها دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ... منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ...
اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ... این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ... و اولین و آخرین بار من...
👈ادامه دارد…
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
#رمان #بی_تو_هرگز
قرار هرشبمــــــــون... 🦋
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
#دعابرافرجیادتنره 🌿✨
🌹هر روزمان را با #یاد_شهدا آغاز کنید
▫️امروز شانزدهم آبان ماه ۱۴۰۲ مصادف است با
🌞سالروز #ولادت شهدای والامقام
🌷 شهید محمدرضا رضائیان قهرودی
🌷 شهید محسن طهماسبی باقرآبادی
🌷 شهید محمد عبداله زاده حلاج
🌕سالروز #شهادت شهدای والامقام عملیات محرم سال۱۳۶۱
🌹 شهید مهدی اسمعیلی
🌹 شهید نادر احمدیان
🌹 شهید سیداسمعیل تقاعدیان فینی
🌹 شهید غلام رضا جعفرزاده برزکی
🌹 شهید حسین جعفری فینی
🌹 شهید محمد جهانگیر
🌹 شهید محمد رجب زاده یزدی
🌹 شهید محمدحسن زاهدی
🌹 سردار شهید حسین صادقیان نوش آبادی
🌹 شهید علی اصغر صولتی
🌹 شهید حسین فارسی
🌹 شهید محمود قائمی کاشانی
🌹 شهید رضا کرباسی زاده مسگر
🌹 شهید حسن هاشمیان
🌹شهید جواد پیرمردآرانی
🌹شهید جعفر مهتری آرانی
🌹شهید حسین درمسجدی آرانی
🌹شهید حمید ملک پوریان
🌹شهید رمضانعلی قندی آرانی
🌹شهید علی اکبر احمدی فرد
🌹شهید حسین دهنوی آرانی
🌹شهید سیداحمد سجادی
🌹شهید سیدمرتضی صالحی
🌹شهید محمدرضا شاه میرزائی
🌹شهید علیرضا جویبار
🌹شهید سیف اله سلطان آرانی
🌹شهید محمدرضا منعمیان بیدگلی
و
🌹 شهید مهدی مزرعتی ۱۳۶۰
⭐️#شهدا را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات
🌹#شهدای_کاشان
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
#گام_هفتم
اولین پاسخ شهید😊
کمی صبر و استقامت در #گام_ششم
انقدر برامون شیرینه که در گام بعد گناه برامون سخت میشه❤️
دوستتو زیاد میبینی
دعاهات براورده میشه
دعوت به قبور شهدا،راهیان نور،کربلا،سوریه...
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
#رفیق_شهیدم
#رفیق_شهیدت
16.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☄ آثار سوء عصبانیت و همچنین اهمیت فرو بردن خشم
با بیان شیوای استاد سید حسین هاشمی نژاد👌
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
#کنترل_خشم
#خودسازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 فرزندم شب امتحانیه! چیکار کنم؟!
🔮بعضی بچه ها زمان محورند بعضی بچه ها توان محور...🤔
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
#دکتر_سعید_عزیزی
#شخصیت_شناسی
#نوجوان
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده های( شـــهـــدا) سربزنید
زندگی نامه ی (شــــهــــدا) را بخوانید
روحیه ی (شــهــادتــــ) طلبانه ی خود را حفظ کنید.
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
#شهیدمدافعحرم🌷
#شهیدمصطفیصدرزاده🌷
21.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻از هوش مصنوعی خواسته شده با صدا و سبک #شهید_آوینی این روزهای جنگ اسرائیل با حماس و حمله به فلسطین را روایت کند!
بسیار جالب و دیدنی
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجْ
.•°°•.💬.•°°•. ⊱
@daribesoyeyaranashegh
`•. ༄༅ ♥️
°•¸.•°࿐
➺
#امام_زمان_عج_اللّه
#طوفان_الاقصی
#فلسطین