لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تم_ایتا 🌱
#مهدوی
💢راهنمای فعال کردن تم:
روی آیکن سه نقطه لمس کنید.
گزینه "اعمال فایل قالب" را انتخاب کنید.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
#برای_ایران
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
مهدوی.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
#برای_ایران
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
❤️ ۱۰ آذر(یکم دسامبر) مصادف با روز جهانی ایدز
🔰 در سال ۱۹۸۸ میلادی روز یکم دسامبر را با هدف افزایش آگاهی مردم درباره ایدز (HIV)، #روز_جهانی_ایدز نامگذاری کردهاند.
🔻 ایدز پایان راه نیست
🔺با آرزوی سلامتی برای تمام مردم جهان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
#برای_ایران
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
📚 مسابقه کتابخوانی
#مردی_که_فتحالفتوح_کرد
✅ به مناسبت سالروز شهادت سردار دلها
↙️ با محوریت کتاب:
📕لطافت در عین صلابت
🎁همراه با ۳۱۳ جایزه ارزنده :
🔹کربلا
🔹مشهد
🔹زیارت مزار حاج قاسم
و...
🔸اطلاعات بیشتر را در پوستر پیوست بخوانید👆
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
#برای_ایران
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
📩 شما دعوتید به بازدید از :
↩️ نمایشگاه آثار توانمندیهای افراد دارای معلولیت/ از سری برنامههای دومین جشنواره فرهنگی ورزشی #با_هم_در_اوج
♿️ به مناسبت روز جهانی معلولین
💢 شنبه و یکشنبه ۱۲ و ۱۳ آذر ماه
📮بلوار شهیدان خاندایی - مجموعه تالار شهر
👀 ساعت بازدید:
⏰ ۹ صبح الی ۱۲ ظهر⏰ ۱۷ الی ۲۰
🔶 بازدید ویژه عموم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
#برای_ایران
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
🗓 ۱۲ آذر روز جهانی معلولین
♿️ معلولیت اوج گرفتن از زمین محدود به سوی آسمان نامحدود است.
🗓 روز جهانی افراد دارای معلولیت، فرصتی برای تکریم و تبجیل از شایستگیهای افرادی که در همه صحنهها با حضوری موثر و ارزشمند عملا ثابت کردهاند که معلولیت تنها یک تفاوت جسمی است را به همه توان یابان عزیز، خانوادههای صبور و فداکار این عزیزان و تمامی تلاشگران عرصه خدمت رسانی به افراد دارای معلولیت تبریک عرض میکنیم و برای شان آرزوی توفیق روزافزون داریم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
#برای_ایران
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
❄️افت شدید دما در راه کاشان و آران وبیدگل
❄️هفته ای سرد در انتظار کاشان
🔻 از روز یک شنبه ۱۳ آذر با ورود زبانه هایی از سرمای سیبری به منطقه آران وبیدگل و کاشان شاهد کاهش 5 الی 8 درجه ای دما در گرم ترین ساعات و 2 الی 3 درجه ای در سردترین ساعات خواهیم بود.
🌬سرما تا پایان هفته در منطقه ماندگار خواهد بود ولی به سبب فعالیت موج بارشی در منطقه اوج کاهش دما برای روز دوشنبه با دمای بیشینه ۸ درجه پیش بینی می شود.
🔺مجددا از روز سه شنبه تا پایان هفته کمی افزایش دما داریم اما در کل نسبت به هفته گذشته هفته سردتری را تجربه خواهیم نمود.
❌ گلخانه داران و زنبور داران و دامداران وباغداران... و کلیه صاحبان مشاغل حساس به دما تمهیدات لازم را بیاندیشند.
بررسی وضعیت بارش به زودی در پست بعدی....
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
#برای_ایران
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
رمان امنیتی شاخه زیتون 🌿
#قسمت_نوزدهم
متعجب سرم را بالا میآورم. مرضیه برای گفتن این جمله سرش را هم بلند نکرد. چشمش به صفحه گوشیاش است.
میگویم:
-چرا؟
مجله را از دستم میگیرد، دستم را هم همراه مجله در دستش دارد. انگشتانم را نوازش میکند و میگوید:
-اولاً سنگینه و بزرگ. توی این انگشتای ظریف جا نمیشه! دوماً وقتی زعاف در اختیار داری باید اینو یادت باشه که به احتمال زیاد بعد از اولین شلیک باید فرار کنی چون اگه خوششانس باشی فقط یه بار بهت حال میده. بار دوم یا گیر میکنه یا آلات متحرک با گلوله به سمت هدف میره یا مگسک میپره یا کلا دستتو میذاره تو پوست گردو!
خلاصه که دیگه الان نیروهای مسلح سلاحای کمری بهتری ساختن که با نمونه های خارجی برابری میکنه، مثه رعد.
من و زینب مات مانده ایم از اطلاعاتش. انقدر که یادم رفته دستم را از دستش دربیاورم. زینب نیم خیز میشود و میپرسد:
-اینارو تو از کجا میدونی؟ نکنه پلیسی؟
مرضیه میخندد و دست من را روی زانویم میگذارد:
-نه! ولی خب بابام نظامیاند. برای همین یه چیزایی سرم میشه! شمام خوشتون میآد از علوم نظامی؟
زینب میخواهد چیزی بگوید که لبش را میگزد. حدس میزنم میخواسته بگوید پدر من هم نظامی ست اما نگفته. نباید هم بگوییم. نظامی معمولی که نیستند... شغلشان حساس است.
میگویم:
-آره... ما هم بدمون نمیآد.
مرضیه تصویر رعد را نشانمان می دهد:
-ببین... این خیلی سبکتر از زعّافه. چون پلیمریه. البته یکمم تشخیصش از اسلحه اسباببازی سخته. تازه ظرفیت خشابشم بیشتره!
تصویر رعد را با چشم هایم میبلعم و میگویم:
-عجب جیگریه! مثه کلاگه. چندتا میخوره؟
مرضیه از ذوقم میخندد:
-پونزده تا تیر.
-ای جان!
زینب صاف مینشیند و میگوید:
-دمت گرم بابا! تو فکر کنم از نزدیکم دیدیش نه؟
مرضیه با شوق سر تکان می دهد. آه میکشم:
-یعنی میشه یه روز ماهم به دیدارشون نائل بشیم؟
زینب ناامیدانه می گوید:
-شاید تو بتونی ولی من خیلی بعیده یه روز بتونم یه سامانه ضدموشکی یا یه موشک بالستیک رو از نزدیک زیارت کنم!
می پرسم:
-تیر اندازیام کردی؟
چشم هایش برق میزنند. می گوید:
-با اینا که نه. ولی الان چندساله تیراندازی رو به عنوان یه ورزش دنبال میکنم.
دیگر تا سحر نمیگذاریم بخوابد و بحثمان درباره صنایع نظامی داغ میشود. بعد از بین الطلوعین، بیهوش میشویم از خستگی.
ادامه دارد ...
#شاخه_زیتون
✍🏻نویسنده خانم فاطمه شکیبا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
#برای_ایران
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
رمان امنیتی شاخه زیتون 🌿
#قسمت_بیستم
من و زینب بعد از نماز ظهر و جشن سیزدهم رجب بیحال رها میشویم؛ اما مرضیه بیدار است و کتاب میخواند.
چشمهایمان در این هوای تقریباً گرم سنگین میشود و وقتی بیدار میشوم که نیمساعت به مغرب مانده است.
مرضیه هنوز بیدار است و قرآن میخواند. وقتی میبیند چشمانم را باز کردهام، یک شکلات روی کتاب کنار دستم میگذارد و میگوید:
-بیدار شدی خانوم خوشگله؟
لبخند میزنم. با چشمانش به شکلات اشاره میکند و میگوید:
-نذر ولادت امیرالمومنینه. با این افطار کن یه چیزیام به ما برسه!
یاد حضرت امیر علیهالسلام لبخند بر لبم مینشاند. دلم میخواهد زنگ بزنم به پدر و روزش را تبریک بگویم؛ اما تلفنش خاموش است.
زینب دارد پشت گوشی برای پدرش شیرین زبانی میکند و حتماً قربان صدقه میشنود.
دوباره بغض در گلویم مینشیند. مگر کار پدر من سنگینتر از کار پدر زینب است که پدر وقتی برای من ندارد؟ کاش میفهمید من هرچقدر هم بزرگ باشم، دخترم...
لبم را میگزم و از میان مفاتیح، زیارت امینالله را پیدا میکنم. میخواهم روز پدر را به پدر این امت تبریک بگویم. به حضرت امیر... اصلاً پدر اصلی همه ما اوست... باید درباره دلمشغولیهایم هم با او صحبت کنم تا آرامم کند. بابا جان... میشود خودتان دستم را بگیرید و برسانیدم به آنجایی که خدا میخواهد؟ من باید دستم در دست یک امام باشد... وگرنه گم میشوم، زمین میخورم. بالاخره من هم شیعه که نه، اما محب شما هستم. همه من را به نام پیرو امیرالمومنین میشناسند. اگر ببینند سردرگم شدهام، می گویند مگر این امام ندارد؟ زشت نیست؟
وضو گرفتهام و آمدهام که برای نماز مغرب آماده شوم. زینب سه لیوان آبجوش و نبات آماده کرده.
مرضیه اما سرگرم مفاتیح است. اذان را که میدهند و زینب لیوان آبجوش و نبات را به مرضیه تعارف میکند، سرش را بالا میآورد و صورتش را میبینیم. چادر نماز فیروزهایاش قاب زیبایی ساخته برای صورت قشنگش.
چشمهایش میدرخشند و قطرات اشک آرام از چشمانش سر میخورند. من و زینب محو مرضیه شدهایم. زینب را نمیدانم اما من به حس لطیفش غبطه میخورم.
مرضیه میگوید:
-میشه دم افطار دعا کنین من حاجت روا بشم؟
یکی نیست به مرضیه بگوید ما اصلاً دلمان میآید برایت دعا نکنیم با این اشکها که تو میریزی؟ چَشمی میگوییم و قبل از سر کشیدن لیوان آبجوش، دعا میکنیم برای حاجت روا شدنش.
افطار را از همهمان کمتر خورد و باز هم کتابی درآورد و شروع کرد به خواندن. زینب هم دارد نماز شب چهاردهم رجب را میخواند و من رفتهام سراغ دفترم...
ادامه دارد ...
#شاخه_زیتون
✍🏻نویسنده خانم فاطمه شکیبا
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
#برای_ایران
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════