eitaa logo
داریوش سجادی
943 دنبال‌کننده
868 عکس
297 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خزر را چند فروختی؟ چالش عوامانه «خزر رو چند فروختی؟» نزدیک ترین نمونه از مظلومیت سیاست در زمین عوام‌زدگی جماعتی است که به سنت مالوف بدون کمترین شناخت از «حقوق بین المللی دریاها و قوانین مترتب بر آب‌های سرزمینی» یک شبه دچار عرق ملی شده و سنسورهای وطن دوستی شان آمپر چسباند! صرف نظر از توافقات اولیه در کنوانسیون رژیم حقوقی «خزر» (!) نکته حائز اهمیت دفاع کاریکاتوری از محروسه جغرافیائی ایران توسط مدعیانی است که فاقد کمترین سواد جغرافیائی بوده و با الفبای سیاست نیز ناآشنایند. ایشان همان جماعتی اند که برای اندکی جابجائی نقطه فارس در گزاره خلیج فارس مبتلا به رعشه و تشنج عضلانی می شوند اما همین جماعت سالها است که دریای شمالی ایران را در بی سوادی محرز و با «افتخار» بنام یکی از جنایتکارترین دشمنان تاریخی ایران انشاء و اقرار می کنند بدون آنکه بدانند خزری ها قوم یهودی تباری مستقر در سرحدات شمال غربی ایران بودند که سالها از ناحیه زیاده خواهی‌ها و شرارت‌های توسعه طلبانه‌شان جنگ های ایذائی متعددی را در آن منطقه به ایران تحمیل کردند. علی رغم این عموم ایرانیان در یک مخنثی ملی دریای شمالی‌شان را «خزر» می نامند و طرفه آنکه بجز ایرانیان بقیه ملت های جهان دریای شمالی ایران را به درستی «کآسپین» می خوانند! کآسپین در واقع تلفظ نام اصلی دریای شمالی ایران است که زمانی دریای «قزوین» نام داشت و قزوین در گردش زبان فرنگی ها «کَسپین» خوانده می‌شد و بمرور مُبدل به کآسپین شد! سیاست که بیش از حد همگانی شود، لاجرم کمدی هم می شود! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
یگان اسلام ناب اموی در حین انجام وظیفه گونیائی! @dariushsajjadi44
حاجی ـ سنگ رو بزن به گوشیت! جمره اون گوشی و منیت و نیازت به ریا کردنه! دغدغه دیده شدن توسط دوستات رو نداشته باش. خدا باید ببینتت چو تو بیرون شدی او اندر آید به تو بی تو جمال خود نماید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
ما نمی جنگیم که چیزی به دست بیاریم! می جنگیم تا چیزی را از دست ندهیم! پاسخ رئیس علی دلواری به یکی از همرزمانش که پرسید ما با انگلیسی ها می جنگیم که چی بدست بیاریم؟ ....... بمناسبت صد و سومین سالگرد شهادت رئیس علی دلواری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
فیلسوفان مُفلس! (بازنشر به بهانه مطالبه استعفای حسن روحانی توسط حمید فرخ‌نژاد) از جمله تبعات عبرت آموز افزایش افسار گسیخته قیمت دلار مواجهه شدن با سلبریتی هائی بود که پیش تر در انتخابات ریاست جمهوری دچار جو زدگی شده و در خلسه «خویش دانائی» بر کرسی هدایت نشسته و شولای زعامت بر تن کرده و فیلسوف مآبانه امریه رای دادن به روحانی را برای توده های عوام صادر فرمودند و اینک تجدید نظر طلبانه هشتک «من پشیمانم» را علم داری می فرمایند. سلبریتیان عزیز! عرصه سیاست محل مناسبی برای بازیگوشی های مُبتهجانه شما نیست. جناب آقای آرتیست اگر در فیلمی نقش فیلسوفی مُوقر یا سیاستمداری مُجرب را بازی می‌کنید تنها دارید ادای ایشان را در می آورید و این امر لزوما فیلسوف شدن یا سیاستمدار شدن یا دانای کل شدن و روشنفکر بودن شمایان را افاده معنا نمی کند. درست است عرصه سیاست بی درب و پیکر است اما بی سر و صاحب نیست. سیاست عمق و معنا و معرفت و مشقت های فوق تخصصی خود را می طلبد. فوتبالیست مُحترم! آرتیست مُعزز! خواننده مُطنطن! سلبریتی مُعظم! لطف کنید از این به بعد سیاست را به اهلش بسپارید و مُقدرات یک کشور را به پژمان جوگرفتگی خود و توهم سیاست دانی و خلسه همه چیزدانی های تان، مبتلا نفرمائید. اقبال به اعتبار ریخت و قیافه و خوب لگد زدن به توپ و آوای خوش داشتن لزوما تالی سواد و فضیلت نیست. بازی‌های تان را بکنید اما سیاست را محل بازیگوشی‌های تان نکنید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
پیروزی قبل از خودآگاهی ، فاجعه است! ابولفضل قدیانی طی مقاله ای با چینش مفروضاتی، متقاضی برکناری آیت الله خامنه‌ای شده است! فهم قهرمان بازی جوانانه این «جوان دیروز» که در پیرانه‌سری سودای سربالا برداشته و شولای تهمتنی را باژگونه پوشیده، قابل فهم و تحلیل است. تنها جای امام خالی است که زمانی در منشور روحانیت هشدار می داد : «حجّتیّه ای‌ها دیروز مبارزه را حرام و دربحبوحه مبارزات، تلاش کردند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان رابه نفع شاه بشکنند و امروزانقلابی تر از انقلابیون شده اند» خدابیامرز نیستند تا اینک ببینند: انقلابیون دیروز که زمانی علمدار چپ خط امامی بودند امروز با رضا پهلوی به این همانی رسیده اند! کجای راه را اشتنباه رفتیم که اینک مبتلابه عرق ریزان این تب های تند شدیم!؟ براستی پیروزی قبل از خودآگاهی، فاجعه است! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
تراخم سیاسی! ویدئوی وعده داده شده اسفندیار رحیم مشائی که پیش تر اولتیماتوم آن را داده بود اگر بازداشت شود منتشر خواهد کرد و در آن پرده از روی حقایق برخواهد داشت بالاخره روز گذشته و توسط محمود احمدی نژاد رونمائی شد. علی رغم توقع اولیه سرتاسر ویدئو بر اساس یک توهم تهیه شده و صدر تا ذیل آن داستانی جذاب و تخیلی و بدون حتی یک فکت قابل استناد است و عنصر اصلی در این ویدئو تنها اتکای بر مظلوم نمائی است. فرضیه‌ای که سه تفنگدار ماجرا (مشائی ، احمدی نژاد و بقائی) تمامی اقدامات خود را بر روی آن بنا کرده‌اند متکی بر این باور است که حکومت از میزان محبوبیت ایشان نزد توده های گسترده مردم می ترسد و به همین دلیل ایشان را مبتلا به پرونده سازی در عدلیه کرده‌اند! فرضیه ای وهم اندیشانه که در ۹۱ نیز منجر به قهر ۱۱ روزه احمدی نژاد شد با این تخیل که قهر ایشان منجر به برون ریخت افواج میلیونی ایرانیان دلباخته به ایشان خواهد شد! ظاهرا ثلاثی احمدی نژاد ـ مشائی ـ بقائی اصرار وافری دارند تا مطابق نظریه «تکرار دو گانه تاریخی هگل» در حد فاصل تراژدی تا کمدی ، سهم کمیک تاریخ را بنام خود سند بزنند. کمدی این ثلاثی از حیث محتوا قرابت نزدیکی با تراژدی سیاهکل دارد! در سیاهکل نیز «چریک‌های فدائی خلق» در ۴۹ با توهم برخورداری از پایگاه توده ای و خیزش انقلاب از میانه توده های روستائی، دست به اشغال پاسگاه ژاندارمری روستای سیاهکل زدند با این توهم که با فتح پاسگاه با استقبال و پیوست روستائیان به جنبش چریکی ایشان مواجه خواهند شد! حماقتی که منجر به آن شد تا قبل از رسیدن قوای شهربانی همان روستائیان با بیل و تیشه به مصاف چریک ها رفته و ایشان را در قامت افراد شورشی مورد تهاجم و تعقیب قرار دادند! ایشان متوجه نیستند نمی توان شولای خیرخواهی و معدلت برای نظام را بر تن کنند و هم زمان به مهتر نظام دهان کجی کنند و متقابلا توقع اقبال از توده هائی را داشته باشند که در تحلیل نهائی خود را سربازان ولایت می شمارند. چنین فرجامی محصول تراخم سیاسی نزد سیاست پیشگانی است که توان خود را در دیدن واقعیت های دنیای سیاست از دست داده و دچار خودشیدائی شده اند! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
آپارتاید سکسی! مناقشه مجعول بر سر تجارت سکس زوار عراقی در مشهد، شاخص زوال معرفت و انحطاط جماعتی است که همه شعورشان از شرافت، باورداشت به مالکیت سکسی و تمتع جنسی نژادپرستانه از جامعه نسوان است! دعوا بر سر «ملیت آلت» است نه حیثیت آن معصومیت مُجسم! همه داعیه‌شان بر سر آن است تا مبادا زن ایرانی طعمه جنسیتی نرینگان عراقی شود! بی تابی‌شان ناشی از شکستن انحصار حقخوابه مالکانه مونثان هم نژادشان است! دغدغه شان، زوال منزلت زن ایرانی که از ناحیه فقر مالی مُبدل به زیرخوابه نرینگان ایرانی شوند، نیست! در مغزهای کوچک و هوس بازشان آن شناعت تنها زمانی محل ملامت است که ملیت آلت آن نرینگان، برند عراقی پیدا کند! همه عربده‌شان و جوشش خون در رگ‌های غیرت‌شان محول به آنست که زن ایرانی را شما نباید ... و ما باید ...!؟ بی شرف‌ها، شتاب‌شان در شناعت‌ مرزهای آپارتاید و نژادپرستی را درنوردیده و اکنون آلت‌های خود را دلالت بر اصالت‌های خود کرده و ملیت آن «زائده» را در قامت جوازی بر زن بارگی شان بر سر دست گرفته اند! بی شرفان ـ خجالت بکشید! چشم های ناپاک‌تان را بشوئید. محل نزاع رقابت بر سر هوس ها و هوس بازی‌ها و تمتع نژادی بُردن از این «ریحانه» نیست! دعوا بر سر چیستی ملیت آلت های‌تان و چگونگی چریدن‌تان در آن «زنان مرتع مفروض انگاشته‌تان» نیست! شعور نحیف‌تان را ناظر بر شرافت انسانی این ریحانه ها قرار دهید! انسان بودنش را برسمیت بشناسید و از شرافت انسانی اش پاسداری کنید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
محمود واعظی: قبول داریم با شرایط اقتصادی که به وجود آمده فشار بر روی مردم افزایش پیدا کرده و ما هم از مردم می‌خواهیم که در حد نیازشان نیازمندی‌های خود را بخرند و از تجار و کسبه هم می‌خواهیم انصاف را در قیمت‌گذاری بیشتر رعایت کنند. بنا نداریم مسائل گرانی را با بگیر و ببند فقط حل کنیم و انتظارمان این است که مردم و کسبه و تجار رعایت همدیگر را بکنیم تا از این شرایط سخت عبور کنیم. ....... عجالتا بمنظور مصون ماندن رئیس دفتر محترم جناب رئیس جمهور از چشم زخم حاسدان، خرمهره ای برای ایشان تهیه و اسفندی دود شود. همه خوف‌مان آنست خدای ناکرده نخبه رُبایان معظم له را به احتساب شدت و عمق نبوغ شان با این راهکارهای تخصصی و کارشناسانه، برُبایند! با رویکرد ایشان به حول قوه الهی عن قریب زندگی شیرین می شود! تنها بقول مرحوم گل آقا اگر دولت محترم زحمت کشیده و اندکی هم بر واردات زالزالک بیافزایند مراد حاصل است و رعیت دعاگو! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
جوجیتسوی سیاسی پروژه فعلی و در دستور کار آمریکا در مقابله با ایران «کلافگی رُمبش محور» است. محور این پروژه کلافه کردن شهروندان در زمین معیشت از طریق تحریم های فلج کننده اقتصادی است تا بتدریج بستر اجتماع را از طریق دامن زدن به اعتراضات شهروندی بسمت رُمبش و فروپاشی سیاسی مدیریت کنند. از سوی دیگر نوعی کرختی تعمدی و خودخواسته در درون بدنه مدیریت پراگماتیسمی دولت ایران مشهود است که می تواند با پروژه آمریکائی ها هم افزائی کند. فونداسیون این رویکرد بازگشت به دوران حیات هاشمی رفسنجانی دارد و اتاق فکر پراگماتیسم‌های منسوب به ایشان آن را در دستور کار داشتند تا از این طریق بتوانند با دامن زدن به بحران معیشت، با این توجیه که «مردم مستاصل شده و بُریده اند» بتوانند رهبری را مطابق پروژه «خوراندن جام زهر به امام» برای تحمیل سیاست های نئو لیبرالیستی و غرب محورانه مطمح نظرشان، تحت فشار قرار دهند. وارثان سیاسی هاشمی کماکان این پروژه را در دستور کار دارند و بمنظور عملیاتی کردن آن در یک همسوئی آشکار با آمریکائی ها دست بر روی سرمایه و ذخیره اصلی نظام که توده های محروم است گذاشته اند. مخنثی و بی عملی آشکار دولت در تدبیر وضعیت اقتصادی کشور نوعی بدل زدن محسوب می شود. ظاهرا دولت می کوشد بمنظور مدیریت بحران دست به یک «جوجیتسوی سیاسی» بزند. جوجیتسو یکی از فنون شناخته شده در ورزش های رزمی ژاپنی است که از آن طریق و در مصاف با حریف می کوشند از نیروی حریف علیه خودش و در زمین خودش استفاده کنند. بر این اساس پراگماتیسم ها می کوشند «ذخیره نظام» که سرمایه و توان اصلی نظام است را از طریق کلافگی اقتصادی بر سر نظام «هوار کنند» و بدین ترتیب نظام را در نقطه قوت اش بر زمین بزنند! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
پاشیده‌ها! وقتی بدلیل مبارزه و فرار و زندان سایه پدر بالای سر اولاد نباشد تا رشد اخلاقی فرزندانش را در سنین تکوین شخصیت عهده داری کند و مادر نیز اسیر خویش کامی‌ها ناتوان از مدیریت بهینه فرزند باشد محصول محتوم چنین فرآیندی خانواده‌ای پاشیده است! روایتی است منسوب به رسول الله که: از سه چیز حذر کنید: دیوار شکسته، سگ درنده و زن سلیطه. https://www.aparat.com/v/C9isR لینک را ببینید 👆👆👆 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
ژاندارک بازی فائزه! ابراز مخالفت مجدد فائزه هاشمی با حکومت دینی روایتی آشنا و قابل مناقشه از سنت سیئه کارگزارانی است که تا در حکومت‌اند مبتلا به سادیسم و خویش‌کامی اند و در فردای بیرون ماندن از حکومت مبتلا به مازوخیسم و آزادی طلبی می‌شوند. جنس تنزه‌طلبی فا‌ئزه لطیفه‌ای را می ماند که طی آن ایشان می کوشند با «ژاندارک بازی» و «ژاندارک نمائی» مانع از قابل رویت شدن پیوستن عقیل گونه خود به شامیان بعد از محرومیت‌شان از خزانه امیرالمومنین شوند! برائت امروز ایشان از حکومت دینی را چگونه می توان باور کرد در حالی که تا وقتی «آقا جون» بر سر کار بود و ایام به کام بود و مخالف هاشمی دشمن پیغمبر بود و ویلای لواسان هم به راه بود و جولان «مهدی بابا» مُهیا بود و رعیت نیز مشغول ثناگوئی و استقبال بود! بقاعده حکومت دینی نیز خوب بود و اکنون که بنا به هر دلیلی اسباب سور و سات و ویژه خواری و اشرافیگری برای ایشان کم فروغ شده مشارالیها به صرافت بد بودن و اخ بودن و نالازم و نامفید بودن حکومت دینی افتاده اند!؟ خیر فائزه خانم! نقل این حرف ها نیست. ادبار امروز شما از حکومت دینی در کنار اقبال دیروزتان از همان حکومت دینی حکایت آن داعشی است که همسرش را بعد از ازدواج در شب دوم سر بُرید! و وقتی در محکمه قاضی از ایشان پرسید چرا همسرت را کشتی؟ گفت: چون باکره نبود! و وقتی قاضی پرسید پس چرا همان شب اول او را نکُشتی گفت: آخه شب اول «بود»! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
از صراط های مستقیم تا مستقیم ترین صراط در فولکلور ایرانی «یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود» مصداق خوش ذوقی مردمانی است که با ساده ترین شکل ممکن شهادت بر توحیدی داده اند که بر این منوال آنی که «بود» است کسی نیست جز همان خدائی که جز او هیچکس نیست و همه «بود»ها در جوار او «نبود»اند! همانی که مولانا با گزاره: من نه منم ، «نه من» منم به کنایه از آن «نفی منیت» را مراد می کند. ... صراط مستقیم در تمامی آیات قران استعاره ای است برای «عمل صالح» بر این مبنا «اسلام اُرژینال» صراطی است که حد عمل صالحانه در آن ناظر بر نیل به «هیچ انگاری» و «نیست پنداری» انسان از موجودیت اش و منیت اش و عاملیت اش و تقیدش به زیست امانتدارانه اش نزد خداوندی است که همه چیز است. در چنین خوانشی حریم عمومی و حریم خصوصی جملگی ذیل حریم «خداوند یکتا» گم شده و از حیز انتفاع ساقط اند و در این بی کرانگی هر اندازه فاصله «انجام دهنده عمل صالح» با «انجام خواهنده عمل صالح» کمتر شود؛ صالحانه بودن عمل و مستقیم ترین صراط ، تضمین شده تر است تا آنجائی که در یک هم پوشانی «رسد آدمی بجائی که جز از خدا نبیند» متن کامل در لینک زیر: https://bit.ly/2MdfpOn ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44
ما تصمیم گرفتیم نوع دیگری زندگی کنیم! آمریکا ستیزی در مقام یک سیئه ، اتهامی است که توسط صادق زیباکلام و نسخه‌های ژنریک ایشان به جمهوری اسلامی کلیپس شده و مطابق آن ایران را به خصومت ورزی بی دلیل با آمریکا معرفی می کنند. شعاری که در مهجورترین شکل ممکن نزد بخشی از عوام ایران مبتلا به کژفهمی است. اما فارغ از این کژاندیشی‌ها با اشغال سفارت آمریکا در آبان ۵۸ و اقدام شتابزده دولت وقت ایالات متحده در قطع روابط سیاسی خود با ایران ، جمهوری اسلامی از یک مزیت مهم برخوردار شد. در واقع قطع رابطه آمریکا برای نظام نوپای ایران حامل این مزیت بود که آمریکائی ها با آن اقدام عملا خود را از حضور و تاثیر مستقیم و میدانی در ایران بمنظور تامین منویات هژمونیک خود محروم کردند. بر این مبنا مضمون اصلی در شعار مرگ بر آمریکا نفی اتوریته اقتصادی ـ سیاسی واشنگتن در کنار نفی فرهنگ و لایف استایل آمریکائی از مناسبات زیستمانی و گفتمانی و خسروانی در ایرانِ ۵۷ به بعد بود. علی رغم این هر چند ایران بعد از اشغال سفارت از مضرات رابطه سیاسی و متفرعنانه امریکائان دور نگاه داشته شد اما نکته‌ای که در این میان مورد غفلت قرار گرفت ماندگاری رابطه فرهنگی و بقای مناسبات آمریکا‌سالارانه نزد فریفتگان به آن فریبنده خوش خرامنده در ایران بود! غفلتی که به سمپات‌های فرهنگی آمریکا در ایران این فرصت را می داد تا از روزنه های اجتماعی جهت آلوده سازی گفتمان انقلاب اسلامی بنفع هژمونی اباحه‌سالار آمریکائی بهره ببرند. علی رغم این، زمین بازی حاملان فرهنگ آمریکائی تا ۷۶ بیرون از دایره قدرت ایران قرار داشت و بعد از تکانش خرداد ۷۶ بود که برای نخستین بار سمپات‌های فرهنگ آمریکائی از جوار بی تدبیری و مواضع ژلاتینی سران جنبش اصلاحات توانستند در بدنه سیاسی نظام برخوردار از پایگاه شوند. بدین منوال دوم خرداد ۷۶ را می توان عطفینه‌ای محسوب کرد که دروازه‌های قلعه قدرت در ایران را برای ورود «اسب‌های چوبی» حامل سربازان و ژنرال‌های فرهنگ آمریکائی گشود. بر این اساس مضمون اصلی شعار مرگ برآمریکا و جهتگیری آمریکا ستیزی در انقلاب اسلامی قبل از مبارزه طلبی با آمریکا در زمین سیاست خارجی ناظر بر مبارزه با ذخیره‌ها و سمپات‌های دلبسته به فرهنگ و لایف استایل آمریکائی در داخل کشور است. مبارزه با مفتونان و مغبونان «اتوریته و لایف استایل آمریکائی» که برای استیلا و بازتولید مناسبات اباحه سالار آمریکائی در ایران، بی‌تابی و انجام وظیفه می‌کنند. این یک مبارزه گفتمانی با زیباکلامانی است که غافلانه و مذبوحانه در قامت ژنرال‌های فرهنگ آمریکائی می‌کوشند ناتوانی خود در فهم مبانی معرفت شناختی انقلاب اسلامی و کم عمقی بصیرت و دانش سیاسی خود از عمق استراتژیک ایران اسلامی را با «عوامفریبی ناشی از خودفریبی» ما به ازاء کنند. حرفی که دکتر ظریف چندی پیش زد از معدود حرف های درستی بود وقتی گفت «ما تصمیم گرفتیم نوع دیگری زندگی کنیم» و اتفاقا مخالفت‌هائی که با این گفته توسط برخی ایرانیان صورت گرفت موید آن است که ظریف این بار درست نشانه گیری کرده بود. واقعیت آنست که در بهمن ۵۷ ملتی انقلاب کرد و تصمیم گرفت نوع دیگری زندگی کند و ۴۰ سال بر این تصمیم و انتخاب خود مقاومت و پایمردی کرده. اتفاقا آنها که این جمله را برنتافتند، درست برنتافتند! چون مخاطب ایشان نبودند و ایشان از ابتدا و تاکنون در زمین آمریکا بازی کرده و در فضا و لایف استایل و نوع زندگی و فرهنگ آمریکائی تنفس کرده و چنان مناسبات «غرب‌بنده‌ای» را تکدی کرده اند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داریوش سجادی @dariushsajjadi44