فقر تاریخیگری
شعار «رضا شاه، روحت شاد»! شاخص برجسته ای از فقر تاریخیگری مزمن بخشی از مخالفین نظام است که بدون برخورداری از کمترین سواد سیاسی و مطالعاتی برای پادشاه یکی از تیره ترین و جنایت آمیزترین تاریخ معاصر ایران چنین مدح نزدیک به طنزی را کَل می کشند!
علی رغم این نمی توان کارنامه رضا شاه را کاملا سیاه تلقی کرد و نباید از یاد برد این رضاشاه بود که با اتکای بر اقتدار نظامی و حمایت انگلستان توانست فضای پر آشوب و پر التهاب ایران در فردای جنگ جهانی اول را با ضرب شست خود برخوردار از امنیت کرده و تمامیت ارضی ایران را به قوت ضمانت نماید.
اما طنز داستان آنجاست که سراینده های «شعار رضا شاه، روحت شاد» بنوعی جمهوری اسلامی را ترغیب به رضا شاه گری می کنند و غافل از آنند که «امنیت رضاخانی» محصول سنگین ترین سرکوب ملی و کشتار و قلع و قمع و جو امنیتی خوفناکی بود که در دوره وی و با مدیریت وی یکی از تاریک ترین دوران سرکوب و جنایت را در ایران رقم زد.
اگر شعار دهنگان مزبور با این شعار می خواهند جمهوری اسلامی را مذمت کنند و بگویند «از رضا شاه یاد بگیر» این امر بمعنای صدور مجوز برای نظام است تا برای تحصیل مراد شعار دهندگان نظام نیز «رضاشاه گری» کند و قطعا در آن صورت اولین اقدام حکومت باید سرکوب خونین همین شعار دهنگان جهت بازتولید مناسبات رضاخانی در ایران باشد!
شوریدگان از سوئی جمهوری اسلامی را متهم به سرکوبگری و خفقان می کنند و همزمان پیشنهادشان برای مُلکداری تاسی به مدل سرکوب ماکسیممی رضاخانی است!
ظاهرا جمهوری اسلامی تا اطلاع ثانوی به برخورداری از فکاهی ترین اپوزیسیون در طول تاریخ تحولات سیاسی ایران محکوم شده است!
اشتباه کردید!
شبهه کلمه «اشتباه کردم» در سخنرانی اخیر آیت الله خامنه ای نهایتا با اطلاعیه منتشره از سوی نهاد منسوب به معظم له مرتفع شد و بالاخره پیرو اطلاعیه مزبور شان نزول آن «دو کلمه» ضمیر اشاره خود را یافت.
تنها نکته ای که مسئولین مزبور از پذیرش آن احتراز کردن «خاله خرسی شان» در این ابراز دوستی های هزینه زا بود و تعمدا در مورد این بخش ماجرا سکوت کردند.
محل نزاع آن است که شما بر اساس کدام حجت یا مصلحتی، خودسرانه دست به سانسور سخنان آیت الله خامنه ای می زنید با این تصور خام اندیشانه که ابراز «اشتباه کردم» از جانب رهبری تضعیف کننده اقتدار ایشان است تا اینک مجبور به صدور اطلاعیه توجیهی شوید!؟
اساسا چه لزومی داشت تا آن یک کلمه را سانسور کنید. اتفاقا ابراز آن یک کلمه از سوی رهبری بر صداقت ایشان می افزود و محبوبیت شان را تقویت می کرد.
غافلید وقتی مرحوم امام نیز صراحتا ابراز داشتند «در انتخاب برخی افراد و اتخاذ برخی تصمیم ها در ابتدای انقلاب اشتباه کردم» نه تنها ایشان تخفیف نشدند بلکه بر مظلومیت و محبوبیت ایشان افزوده شد.
مسئولین مربوطه با این خاله خرسه گری ها تنها از محل اعتبار رهبری هزینه می کنند و نهایتا نیز در بیانیه خود آن قدر صراحت ندارند تا مسئولیت آن بی مبالاتی و سانسور بی دلیل را بر عهده بگیرند و با تاسی به آیت الله خامنه ای بگویند:
اشتباه کردیم و سانسور آن یک کلمه نالازم بود!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
مستند در مستند!
شبکه تلویزیونی PBS در ایالات متحده طی روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته جاری در برنامه Frontline مستندی بنام Our Man in Tehran روی آنتن بُرد که ناظر بر تحولات و واقعیت های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران بود.
گزارشگر این مستند «توماس اردبرینک» Thomas Erdbrink از روزنامه نگاران نسبتا معروف و صاحب سبک در روزنامه نیویورک تایمز است که بدلیل تسلط اش بر زبان فارسی توانسته بود در Our Man in Tehran ارتباط کلامی ـ عاطفی خوبی با مخاطبان ایرانی حاضر در آن مستند برقرار کند.
اردبرینک هر چند در این مستند و حسب ظاهر کوشیده جانب انصاف را رعایت کند و در فرازهائی نیز موفق عمل کرده اما در مجموع آنچه از این مستند در ذهن مخاطب بولد شده برون ریخت ارزش داورانه از تضادهائی شدید در حد فاصل دو جامعه مذهبی و لائیک در ایران است که همدلی غیر حرفه ای اردبرینک با لائیک های ایرانی حاضر در مستندش بوضوح قابل مشاهده می باشد.
عجالتا عصاره مستند و آنچه از آن در ذهن مخاطب لِرد نشین می شود، ایرانی پارادوکسیکال است که در جانبی توده های مذهبی و حامی حکومت قرار دارند که جملگی فناتیک و لاشعورند و در طرف مقابل اقشار مدرن و متمدن و فرهیخته ای نشسته اند که از بودن و ماندن در ایران پژمرده و گریزانند.
علی رغم این Our Man in Tehran قبل از آنکه تصویرگر رویدادهای ایران باشد روایتی صادقانه از نُرم ها و فُرم ها و ارزش ها و هنجارهای جامعه آمریکا است (!) و اردبرینک ناخواسته در حالی در مستندش خود را روایتگر سیمای ایران امروز می انگاشته که قبل از آن و بیش از آن در حال «معرفی جامعه ایران بر اساس فهم آمریکائیانه خودش» به مخاطب بوده و به همین دلیل این مستند حاوی و حامل کمترین ارزش استنادی برای مخاطب آمریکائی است!
بیننده مستند در نهایت می تواند با دیدن این گزارش از فهم یک آمریکائی و فاهمه یک آمریکائی و نوع نگاه یک آمریکائی به «جامعه سوژه گزارش» آن هم بر اساس منتالیتی و ارزش های پذیرفته شده «آمریکائی» شناخت پیدا کند.
مستند اردبرینک قبل از آنکه ایران شناسانه باشد، حاوی فکت هائی قابل «وثوق و استناد» از هویت و منیت و ارجحیت های تمدن آمریکائی است که اردبرینک حاملیت این فکت ها را ناخودآگاه و با نگاه ارزش داورانه موجود در مستندش، عهده داری کرده.
مستند قبل از آنکه ارزش «ایران شناسانه» داشته باشد، پردازشی آمریکا شناسانه دارد.
آدرس مستند:
https://www.pbs.org/wgbh/frontline/film/our-man-in-tehran/
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
اشتباهی ها!
قاسم رضائی جانباز جنگ تحمیلی را «اشتباهی» بنام افغانستانی دیپورت کردن و در غربت و عسرت در تنهائی از گرسنگی ......... مُرد!
قاسم جان تو از ابتدا «اشتباهی» بودی!
نسل شما اشتباهی بود!
ما اشتباهی هستیم!
شباهت ما به بی شباهتی مان به این از ما بهترانه!
قاسم جان ـ دنیا جائی برای ما نداره!
دنیا جای ژن های خوبه!
نکبت هائی که زوال شعورشان را با لایزالی پول شان و پفیوزی پدرشان بزک می کنند!
نسناس هائی که «فرزندت کجاست» جدیدترین لودگی و منتر بازی شان شده تا ثابت کنند «ما خریم»!
بی شرفان!
فرزند شما قاسم بود که در عزلت و انزوا از گرسنگی مُرد!
قاسم تان اکنون کجاست!؟
خداحافظت قاسم جان!
دل کسی برات تنگ نمیشه!
آقایون کار دارن وقت اشتباه کردن ندارن تا صرف اشتباهی ها کنن!
خداحافظت قاسم جان !!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
جشن فارغ التحصیلی در کابل!
گرازهای داعش بار دیگر بساط بزم وعیش راه انداختند و این بار برای جوانان شیعه افغانستان جشن فارغ التحصیلی گرفتند!
عزیزان به شهادت رسیده در «رقص خون» هیولاهای داعش جوانان مشغول به تحصیل برای ورود به دانشگاه بودند که با دیو صفتی داعشیون میانبر زده و اینک بدون کنکور ، فارغ التحصیل سفره معرفت و معدلت و کرامت خداوندشان شدند.
شیعه یعنی هفت خطی در جنون
شعیه طوفان می کند در کاف و نون
شیعه یعنی تشنة جام بلا
شیعگی یعنی قیام کربلا
شیعه یعنی سالک پا در رکاب
تا که خورشید افکند از رخ نقاب
مبارک تان باد دکترای شهاد تان!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
پیغام یک دوست
یکی از دوستان تلگرامی ضمن ارسال پیغامی پیشنهاد داده اند با استفاده از ظرفیت کانال های مجازی، دوره های ژورنال نویسی و ... را به طریق زیر برگزار کنم:
ـ از آنجا که دوره ها، عموما کوتاه مدت اند، بسیار عالی جواب میدهند. چون هر دوره را به جای یکروز پیوسته که شاید خسته کننده باشد، میتوان به روزی یک سرفصل تجزیه کرد و سرفرصت درس داد و دانشجو هم درس را میتوان به کرات گوش بدهد..
ـ دانش آموختگان در یک کانال گرد هم میآیند و لذا یک هسته تشکیل میشود و برای برنامه های آتی در دسترس و قابل محاسبه اند.
ـ کلاس حضوری محدود و برای خیلی ها مفید اما ناممکن است که این نقیصه هم جبران میشود.
ـ جوانان ما تحت یک هجمه قرار دارند و فضای خبری آلوده شده .
این روش یک استراتژی است برای کنترل و گسترش جبهه ما در فضای مطبوعاتی و بخصوص مجازی که مخاطبان بسیاری دارد.
ـ به یقین، این هسته در آینده ثمرات شریفی خواهد داشت
مصاحبه هم در کنار این برنامه حتما هست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شخصا پیشنهاد مزبور را استقبال می کنم اما اولا مقید به کلاس ژورنال نویسی نیستم و در کنار آن کرسی های اندیشگی و مطالعاتی و آموزشی و مباحث سیاسی و موضوعات دیگری را نیز استقبال می کنم و ثانیا قبل از اعلام نظر قطعی ام پیشنهاد این دوست عزیر را در اینجا مطرح کردم تا دیگر عزیزان نیز اگر نظر یا پیشنهاد یا تمایل به ثبت نام در جنین کلاسی دارند ، بفرمایند تا بعد از برآورد نهائی تصمیم گیری کنم.
لطفا پاسخ های تان را همین جا و یا به آدرس تلگرام اینجانب
آدرس @DariushSajjadi
ویا ایمیل
dariushsajjadi@yahoo.com
ارسال فرمائید
با تشکر ـ داریوش سجادی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ