ابوفاضل و چشمانی سلمان ساز!   این کلام از جناب آیت الله علامه سیـّد احمد مستنبط، صاحب کتاب شریف القطره1 نقل به مضمون است.  ایشان فرمودند: شبی نشسته بودم و کتابی در فضایل حضرت سلمان می خواندم.  ناخودآگاه شان و منزلت حضرت ابالفضل علیه السلام در نظرم آمد.  در ذهن خود این دو بزرگوار را مشاهده می کردم بدون اینکه قضاوت کنم کدامیک برتر است.  در این حال به خواب رفتم. در خواب حضرت امام صادق علیه السلام تشریف آوردند. به ایشان سلام کردم. خیلی سرد و ناراحت جواب سلام مرا دادند.  سوال کردم آقاجان، جانم بفدایت چیزی شده؟  فرمودند: " این چه کاری بود که داشتی میکردی؟ چرا شان و مقام عمویم عباس علیه السلام را با سلمان قیاس می کردی؟" بعد فرمودند: " خداوند به عمویم عباس علیه السلام اکسیری عطا فرموده که با هر نگاهش می تواند یک سلمان بسازد. پس چه جای قیاس است؟! القطره، كتابی است معروف در فضائل پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اهل بيت طاهرين او عليهم السّلام كه توسط آيت الله علامه سيد احمد مستنبط نوشته شده است. مؤلف برای جمع آوری آن، كتاب های خطّی و چاپی زيادی را جستجو كرده است. ايشان در كتابخانه شخصی خود كتاب های خطّی با ارزشی مثل كتاب سليم بن قيس را داشته، از آنها و از كتاب های چاپ شده مخصوصاً كتاب ارزشمند بحار الانوار علامه مجلسی رحمت الله عليه استفاده كرده است.  #قمر_بنی_هاشم #ولادت_حضرت_عباس #نافذالبصیره

کاش مثل دریا نبودی ، اینقَدَر زیبا نبودی ، تا کسی چشمت نمیزد کاشکی اینقَدَر اباالفضل ، خوش قد و بالا نبودی ، تا کَسی چشمت نمیزد کاش نمیرفتی دم آب ، کاشکی تو سقا نبودی ، تا کسی چشمت نمیزد عباس ، وقتی که از خیمه میرفتی علقمه عباس ، از دور میدیدم منتظر بود فاطمه عباس ، دریا دلش مثل دلم آروم نبود عباس ، تو رفتی و برگشتنت معلوم نبود عباس دل رباب از غم در تب و تاب ، عباس اصغرو دریاب عباس دل شده خون ، پاشو ای پهلوون ، داداش دلمو نشکون اباالفضل پاشو بریم به خیمه رنگم از رُخَم پریده ، جون من به لب رسیده ، اومدم با اشک دیده وقتی فریادت شنیدم ، تا کنار تو دویدم ، تا رسیدم قد خمیده پرسیدم از کس و ناکس ، هیچکس اینجا اینطرف ها ، ندیده دست بریده عباس ، سقای من مُقَطَعُ الأعضا شدی کل علقمه رو گشتم تا که پیدا شدی عباس ، برات بمیرم کشته ی غیرت شدی عباس ، باهات چیکار کردن به چند قسمت شدی پاشو تورو خدا ، از من نشو جدا ، نگذار حسینو تنها کِشتیم به گِل نشست ، بدجور پشتم شکست ، پاشو سقای بی دست اباالفضل پاشو بریم به خیمه بعد تو دلم حزینه ، برا زینب و سکینه ، به خدا غمم همینه جون مادرم نذار تو ، کوچه های شام و کوفه ، دیگه تکرار شِه مدینه نمیخوام دیگه به روی ، صورت ناموس حیدر ، دست نامَحرَم بشینه وقتی رفتی آروم آروم ، من شدی غریب و مظلوم ، غم میبارید از سر و روم دخترم گفت برمیگردی ، من به زیر لب میگفتم ، بیچاره ای طفل معصوم وقتی دستاتو بُریدن ، صدای مادرم اومد ، یهو گفت آخ درد پهلوم عباس، از بعد تو ای قُوَت و نیروی من حاجت به استخاره نداره گلوی من عباس ، پامو که بیرون بذارم از علقمه

بخش دوم پیرامون ایه ۲۰۵ اعراف https://eitaa.com/joinchat/4194910C92e31acd00

➖مسلمون و قاسطون ➖رفتار بی نظیر امیرالمومنین در صفین ➖نتیجه استقامت در ولایت اهل بیت https://eitaa.com/joinchat/4194910C92e31acd00

➖بلاغا من الله ➖نصرت الهی ➖ پیرامون غیب و علم غیب ✅پایان سوره جن https://eitaa.com/joinchat/4194910C92e31acd00

🏴شهادت حوراء الانسیه به روایت ۴۵روز بیان مظلومیت زهرای اطهر 🎙مقام معظم رهبری

یادی کنم از مرحوم ایت الله ضیاء ابادی عکس بنده با ایشون در مسجد علی بن الحسین علیهما السلام سال۹۴

نکته ای درباره اقای ضیاء ابادی و اهمیت سوره یاسین❤️ https://eitaa.com/joinchat/4194910C92e31acd00

نکاتی درباره تفسیر سوره کوثر 📽مرحوم ایت الله سید محمد ضیا ابادی

روش رفع کدورت