eitaa logo
در مسیر رشد
366 دنبال‌کننده
511 عکس
293 ویدیو
20 فایل
کانال رسمی ارتباطی گروه تبلیغی پژوهشی«فُلْکِ حَصین» فلک حصین مجموعه ای است از روحانیونی با سابقه تبلیغ و تدریس در دانشگاه،اردوهای جهادی، راهیان نور و دوره های تشکیلاتی و... جهت درخواست دعوت از اساتیدبه ادمین مراجعه فرمایید https://eitaa.com/admin4575
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از رسیدن به گودال قتلگاه فکه باید از یادمان و محل شهادت سید مرتضی آوینی عبور کرد و صد افسوس که اکثر کاروان ها با غفلت تمام از کنار مقتل آوینی عبور می کنند بدون اینکه از آوینی بشنوند و راه تا خدا رفتن را بیاموزند. مقتل شهید آوینی، فقط محل شهادت او نیست بلکه نماد یک تفکر و اندیشه متعالی و سبک زندگی ذیل نظام ولی حق جامعه است. در مقتل آوینی باید از خصوصیت بارز آوینی سخن گفت و درس آموخت، خصوصیتی که پای رهبر انقلاب را به تشییع پیکر او در خیابان های تهران باز کرد. آوینی پیش از انقلاب،متفکری کاملا غرب زده به حساب می آمد؛کسی که معماری و هنر خوانده است و ظاهر روشن فکری دارد، سبک زندگی روشن فکری غربی دارد،علاقه ای هم به اسلام و انقلاب ندارد. قبل از انقلاب مرتضی آوینی چنین آدمی است. خودش می گوید که بعد از انقلاب شروع می کند به بازخوانی فضایی که در آن حضور داشته است.اگر نیهلیسیم و پوچ گرایی را در مقاله《آخرین دوران رنج》نقد می کند،دارد خودش را نقد می کند.چون خودش فی الواقع نیهیلیست بوده و آن فضا را درک کرده است. او ده سال را در این فضا سپری کرد و پس از آن در صدد نقد این دوره برآمد. خصوصیت بارز آوینی این بود که از راه طی شده بازگشته بود و به حکم کریمه 《و من یکفر بالطاغوت و یومن بالله》؛اول به طاغوت کافر شد و سپس به امام ایمان آورد. بر خلاف خیلی که میان ایمان به خدا و ایمان به طاغوت جمع کرده اند! انقلابی است ولی از آمریکا نفرت ندارد. برخی گمان می کنند که آوینی سال 72در فکه تمام شده است! این طور نیست.آوینی مزیتی داشت که سبب شد بسیاری بعد از او تحت تاثیرش باشند؛اما با کمال تاسف باید اقرار کنیم که جنبه هنری و سینمایی و رسانه ای آوینی حجابی بر اندیشه او شده است. آوینی در مسائلی که امروز با آن درگیریم؛در حوزه فرهنگ،اقتصاد، انسان شناسی،سینما و رسانه و.... مثل پارتیزان ها نیروی واکنش سریع بود و سریعا به تحولاتی که اطراف او را گرفته بود،واکنش نشان می داد،که اکثر این مباحث در کتاب《توسعه و مبانی تمدن غرب》از او به یادگار مانده است. @darmasirroshd
❇️ اولین کتابی که سیره و زندگی شهدا رو خوندم کتاب سلام بر ابراهیم بود چه قدر مجذوب رفتار شهید شده بودم...ایمانشون،رفتارشون همشون من رو مشتاق کرده بود که سفر پیششون برم . . . . از چی بگم؟،از اینکه شهدا زنده ان،یا اینکه همیشه حواسشون به ماها هست صدای یکی از بچه ها می اومد که تو اتوبوس میگفت رفقا میخوایم بریم کانال کمیل دل تو دلم نبود من کجا؟کانال کمیل کجا؟ سریع وسایلم رو جمع کردم تا زودتر برسم انگار رو هوا معلق بودم و چیزی متوجه نمیشدم فقط میخواستم خودمو برسونم نردیک و نزدیک تر میشدیم قلبم با شدت زیادی کوبیده میشد به سینم لحظه رسیدن به یار عجب حال و هوایی دارد... باورم نمیشد دارم رو خاکی راه میرم، که شهید هادی روی این خاکا راه رفته تو هوایی نفس میکشم که شهید نفس کشیده اشک امونم رو بریده بود تمام دردهامو تو قلبم نگه داشتم تا بتونم اخر سالی به اقا ابراهیم بگم تا قلبم یه کم سبک تر شه...گفتم گفتم گفتم تا روحم آروم گرفت پاشدم دو رکعت نماز خوندم به نیت تمام رفقایی که التماس دعا گفتن عهدمو محکم تر بستم قولامو جدی تر گفتم با کوله باری از گناه اومده بودم اما دعوتم کرده بود آخ شهدا گاهی نگاهی به این دل پر گناه ما... ✍
تو سرمای کردستان... تو دل کوه... ابراهیم ول کن نبود... هر چقدر بهش اصرار کردیم انگار نه انگار... رفتم جلوشو گرفتم و گفتم: +ابراهیم! بیخیال نمیشی؟ این عراقیه! مجروحم که هست راه نمیتونه بره... چجوری اینو ببریم از کوه پایین؟ ولش کن بیا بریم... ابراهیم یه لبخندی زد و: -میندازیم رو کولمون برادر... من این بنده خدا رو اینجا تنها نمیذارم... *حاجی ولمون کن ما خودمون کلی وسیله داریم زورمون نمیرسه اینو بلندش کنیم دیگه... این تا مقر زنده نمیمونه... کلی راه داریم تا مقر... یه تیر خلاصی بزن راحتش کن... -عزیز دل برادر... من این بدنو ساختم واسه همین موقع ها دیگه خودم میارمش پایین برین کنار یاااا علــــی... ابراهیم یه یاعلی گفت و مجروح عراقی رو انداخت رو کولش و راه افتاد... بعضی از بچه ها میگفتن ابراهیم دیوونس چرا الکی خودشو خسته میکنه ... اما خلاصه راه افتادیم... اون شب تا صبح تو راه بودیم و نزدیک صبح رسیدیم به مقر... عراقیه هم زنده موند و رسید به درمانگاه... اون روزا گذشت ... بعدا شنیدیم اون عراقیه توبه کرده و رفته تو گردان توابین... یه روز هم خبر شهادتشو یکی از اون بچه ها( که اون شب میگفت: ابراهیم دیوونس) بهم رسوند... اره رفیق... چند بار مسیر زندگی یکیو عوض کردی؟ چنتا دل رو تونستی امام حسینی کنی؟ شهیدانه زیستن یعنی زندگی مثل ... این یه قضیه از هزاران اتفاق زندگیشه... و ابراهیم یکی از هزاران شهید انقلاب... میدونم سخته... ولی میشه ... @darmasirroshd
ابراهیم هادی-تاجیک.mp3
2.31M
🎧روایت برادر جواد تاجیک از عنایت شهید ابراهیم هادی به یک جوان ⬅️ واقعه ای که دو سال پیش اتفاق افتاد. @darmasirroshd
...در مقابل یک شهید ایستاده ای...! @darmasirroshd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 بشنو... برای تو نوشته است... برای تو که الان کنج اتاقت، گوشه خانه ات ، ماتم گرفته ای و به خراب شدن تعطیلات عیدت بخاطر ... و به نزدیک شدن مرگت فکر می‌کنی... می‌شنوی...؟ ✍...عطش همه را هلاک کرده است... @darmasirroshd
🌴تور مجازی یادمان کانال کمیل🌴 بعد از گوش دادن دو صوت قبلی برادر تاجیک👆 حتما میچسبه یک سری بریم کانال کمیل ، همین الان...! گر جسم نیست، روح را روانه می کنیم... 🔺صدا را فعال کنید🔉 http://www.ebrahimhadi.ir/3d/index.html @darmasirroshd
لبخندبسیجی3-فوتبال.mp3
902.3K
۳ ⬅️ بازی در جبهه 😜وقتی روحانی گردان دروازه بان می شود 🎤حجت الاسلام انجوی نژاد @darmasirroshd
😄😂😅بعد از خستگی روحی از یک روز شنیدن خبر بد از شیوع کرونا ، ۲دقیقه خنده میچسبه 👆👆👆
🔔اِقراْ کتابَک...کتابت را بخوان! اگر خود قاضی اعمال خود باشیم ، با خویش چه خواهیم کرد؟ ! راستی مرگ این روزها چقدر به ما نزدیک شده است...! مگر نزدیک نبود...؟ @darmasirroshd
مدافعان 3-کاطم عبدالامیر -ترابیان.mp3
1.48M
۳ 🎧روایت حجت الاسلام ترابیان از یک شکنجه گر عراقی ⬅️ هم شب جمعه است و هم ماه رجب، و این صوت کوتاه شاید بهانه باشد برای مناجات تو با خدا و امام زمان @darmasirroshd
🔰 به پیشنهاد زیبای یکی از اعضای محترم کانال، اول صبح روز چهارم کاروان مجازی مون یادی می کنیم از یک جانباز غریب و مظلوم که امروز سالروز شهادتشه... جانباز فراموش شده ای که هیچ وقت داغ نیروهای شهیدش تو عملیات والفجر مقدماتی در فکه از دلش نرفت. 🌹سردار جانباز شهید حاج احمد پاریاب ⬅️ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و از فرماندهان اطلاعات عملیات لشکر ۲۷ محمد رسول الله ⬅️شهادت:۲۳اسفند ۱۳۹۲ @darmasirroshd
▪️16 ساله بود که آمد به سوي ميعادگاه عشاق. زيرک بود و چابک، فرمانده گروهان شد. لياقت‌هايش او را فرمانده گرداني کرد که به نام فرمانده جناح چپ سپاه سيدالشهدا عليه‌السلام يعني حبيب ابن مظاهر زينت داده شده بود و مدتي بعد هم فرمانده گردان شهادت لشکر 27 محمدرسول الله(ص)... در بيش‌تر عمليات‌ها حضور داشت. با «همت» جبهه‌ها دم‏خور بود. يادگاري‌هاي زيادي از جنگ داشت. از تير و ترکش تا شيميايي! درصد جانبازي‌اش را بايد از تعداد سرفه‌ها و خوني که بعد از سرفه‌ها دستمال همراهش را رنگين مي‌کرد، شمرد؛ مظنه نه در دستان کارکنان جنگ نديده‌ي «بنياد» است و نه...   ➖اين آخري‏ها داروهايش او را «تحريم» کرده بودند و برايش کلاس مي‌گذاشتند، مثل همان کارکنان جنگ نديده‌ي بنياد: «مگر براي ده روز بيش‌تر زنده ماندن او، بايد اين‌قدر هزينه‌ي از «بيت‌المال!» بدهيم!»   ➖غريبانه جنگيد و غريبانه زندگي کرد و غريبانه پريد؛ گمنامي را از بانوي شلمچه به ارث برده بود. به خاطر همين خيلي «مادري» بود. بيش‌تر از مردم، لوله‌هاي کپسول اکسيژن دردش را مي‌شناختند و غمخوارش بودند، همان‌طور که صداي هق‌هق گريه‏هاي غريبش را کسي نشنيد جز در و ديوار خانه‌اش.   ➖با غربتش نشان داد که مي‌شود سردار بود اما در قرچک ورامين زندگي کرد، مي‌توان سردار بود اما کسي در اطرافت پرسه نزند، مي‌توان سردار بود اما تنهايت بگذارند، مي‌توان سردار بود و کنج خانه‌ات جان بدهي و جنازه‌ات هم سه روز توي خانه بماند و مأموران دلسوز آتش‌نشاني، به دادت برسند!   روحمان با يادش شاد. @darmasirroshd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞روایت جانسوز حاج سعید قاسمی(فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۲۷محمد رسول الله) از روزهای آخر حاج احمد پاریاب و صوت مکالمه با این شهید شهادت:۲۳اسفند۹۲ @darmasirroshd
و قسم به سربازان خط مقدم تو کوفه نمی شود اینجا. بیا... @darmasirroshd
🌹 ... اینجا هم آسمانش پر از ستاره هست و هم زمینش... منظومه ایست برای خودش... گنبد فیروزه ای ماه و قبور شهدا ستاره های این منظومه اند... وارد یادمان هویزه که میشوی این ستاره ها را میبینی که چقد دلنواز به دلت میتابند... به تک تکشان سربزن .... از علم الهدی تا قدوسی وتا کج کلاه ... بگذار نفست به خاک مزارشان گره بخورد... اینجا شباهت عجیبی به کربلا دارد... وقتی عصر روز دهم... یزیدیان بر ابدان پاک و مطهر حسین (ع) و یارانش تاختند... اینجا بود که هزار و اندی سال بعد... یزیدیان زمانه تاریخ را تکرار کردند و از روی ابدان مطهر سید حسین علم الهدی و یارانش ... با شنی تانک هایشان عبور کردند... تا این یاران کربلایی با شباهت عجیبی به ارباب، به دیدارش بروند... اینجا هویزه است... هوایش را راحت از دست نده... صبح جمعه، حاجتت را حاجت حقیقی همه عالم را،ظهور را در نظر بیاور و به نیت کربلای حسین بن علی (ع) وارد شو... @darmasirroshd
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 اینجا هویزه است... جایی برای تفکر... به چه می اندیشی جوان دانشجو...؟ به آینده ات... به زندگی ات... به تحصیل و شغل و سابقه ات... به چه؟ 💥اینجا باید به هویتت بیاندیشی، به هویت انسانی ات، به هویت اسلامی ایرانیت، به هویت جوان عصر ظهور بودنت... ☀️و از علم الهدی بخواه که در این اندیشه تو را یاری کند. @darmasirroshd ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ✔️میخواهی یک دانشجوی با هویت را بشناسی. پس گوش بده👇👇👇
سیره4-دیالمه.mp3
3.33M
۴ 🎧 شهید عبدالحمید دیالمه نماد و نمونه ای زیبا از یک دانشجوی با هویت ⚡️خواهشاً دانشجویان عضو کانال این پادکست را از دست ندهند. @darmasirroshd
هدایت شده از ادمین مسیر رشد
همه هویزه رو با مزار شهید علم الهدی و شهدای دانشجوش بخاطر میارن... اما من با قتلگاه ش! یادش بخیر راهیان نور پارسال... کاروان رو پیچوندم و تنهایی بدوبدو پابرهنه جاده آسفالتی رو طی کردم تا رسیدم به قتلگاه هویزه! تو راه رسیدن با خودم فک می کردم، کاش میشد ی کم از هوای هویزه رو تو یه شیشه می ریختم و با خودم میبردم تا سال بعد...! آخه هواش برای قلبم ی عطر خاصی داره... نمیدونم تا حالا مکه رفتین یا نه؟ اما من رفتم همون لحظه‌ای که به نیت خونه خدا هفت مرتبه دور قتلگاه هویزه چرخیدم و گفتم: اللهم لبیک  ، لبیک  لا شریک لک لبیک .... شاید از نگاه بعضی ها من مبتلا به شرک شدم اما نه! مگه نه اینکه قلب شهدا، رفتار شهدا، حرکت شهدا، همه پر بود از خدا ؟! من به دور جایی چرخیدم که بوی خدا میداد من روی خاکی سجده کردم که فرشته های خدا مامور به تکلیف شدن... تکلیف انتخاب... تکلیف بردن.... ✍ @darmasirroshd
⬅️ بنی‏ صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب‏ نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند! حسین می‏گفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا می‏توانیم به عراق ضربه بزنیم،شخصاً با بنی‏ صدر هم صحبت كرده بود. . ⬅️ وقتی كه دید راه به جایی نمی‏برد، نامه ‏ای به آیت ‏الله خامنه‏ ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه‏ های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی می‏مانیم! در دی ماه ۱۳۵۹ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند... هیچ كس زنده نماند! . ⬅️ عراقی‏ها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند... بعدها جنازه ‏ها به سختی شناسایی شدند! حسین را از قرآنی كه در جیبش بود شناختند... قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت‏ الله خامنه‏ ای... . . 🔰 نوشت: هر کدام از شما جوانان یک نسخه‌ی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری می‌ایستید و فراغتی پیدا می‌کنید! - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید؛ تا با این کتاب انس پیدا کنید... @darmasirroshd ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 📢این صوت را که گوش بدهی شاید کمی علم الهی را شناختی⏬ ⏬ ⏬
علم الهدی را چه چیزی ساخت -ترابیان.mp3
6.76M
🎧 شاکله وجودی شهید حسین علم الهدی‌ و مختصری از زندگی پربرکت این شهید 🎤حجت الاسلام محمد ترابیان @darmasirroshd
🛑خواهشاً فقط یک دقیقه وقتتو به ما بده! 🌷باسلام خدمت همه عزیزان عضو کانال 🌿امروز روز چهارم راهیان نور مجازی ماست، امیدواریم یه گوشه از کم توفیقی نرفتن به راهیان رو که همه مون دچارش شدیم تونسته باشیم جبران کنیم. 💥یک گزارش کوتاه و یک خواهش:💥 ⬅️میخواستیم بدونید که الحمدلله چهار تیم خوب (سه تیم دانشجویی و یک تیم طلبگی) دارن تو محتوا سازی کمکون میکنند و بعضی از خادمین کل وقتشون رو برای این کار گذاشتند، همون طور که مشاهده کردید سعی شده قطعات صوتی که گذاشته میشه به هیچ وجه تکراری نباشه و کار کاملا جدید باشه. میشه راحت ادعا کرد که ۹۰ درصد قطعات صوتی و تصویری برای اولین باره داره تو کشور پخش میشه، خیلی از مطالب نوشتاری و عکس نوشته هم همینطور، همه کسانی هم که دارن کار میکنند کاملا صلواتی و بدون هیچ گونه هزینه گرفتن مشغولند، یک نکته دیگه اینه صوت ها بدون هیچ تیزر و تبلیغ کانال آماده شده که هر کس دوست داشت بتونه به اسم کانال خودش مطالب رو پخش کنه ⬅️ و اما خواهش:اگر از این چهار روز همسفری با کانال لذت بردید و کمی دلتون شهدایی شد کاش می شد این حال و هوا رو به دوست و رفیق و آشنا هم منتقل می کردید. 🔰دوتا کار میشه کرد که نه کانال ما بلکه محتوای آماده شده در معرض استفاده همه مردم قرار بگیره 1⃣ اینکه از هر نوشته و عکس و صوت و فیلمی که خوشتون اومد اون رو به آشناهاتون بفرستید که اونا هم استفاده کنند.شاید هر دفعه یک دقیقه بیشتر وقتتون رو نگیره 2⃣ بخاطر انتشار این معارف هر کسی از اعضا به نیت یک شهید مدنظر خودش کانال رو قوی و با ادبیات انگیزشی به ده نفر معرفی کنه.ان شالله ثوابش به شما و به شهید مورد نظر خواهد رسید. ▪️اگر کسی این نیست رو انجام داد اسم شهیدی که براش نیت کرده رو به ادمین @admin4575 بفرسته تا باعث دلگرمی خادمین بشه. 🇮🇷خوشحال کردن خادمین شهدا در این کانال فقط به اینه که مطالب هر جور که شما دوست دارید انتشار پیدا کنه حتی به اسم کانال خودتون پست تبلیغی هم نمیزاریم که هرکس با سلیقه خودش کانال رو تبلیغ کنه‌ یاعلی👌
🌴 معرفی کتاب: «پایی که جاماند» خاطرات سید ناصر شانزده ساله ایست که در آخرین روزهای جنگ، در جزیره مجنون به اسارت عراقی‌ها درمی آید؛ وقتی اسیر می‌شود یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است... 📌صداقت حسینی پور در این کتاب اشک و لبخند را بر چشم و لبهای مخاطب می رویاند : «بايد به خودم مي‌قبولاندم دارم اسير مي‌شوم. سعي كردم همان لحظه از تمام دلبستگي‌هايم دل بكنم، همه تعلقات و دلبستي‌هايم جلويم رژه مي‌رفت. از دنيا فقط يك دوچرخه 28 داشتم، براي اينكه راحت‌تر جان دهم بايد از دلبستگي‌هايم دل مي‌كندم. از پدرم، خانواده‌ام، خودم و دوچرخه‌ام 😅 » 🖌یکی از نکات عجیب در مورد کتاب این است که آقای حسینی پور کتابش را به گروهبان عراقی ولید فرحان، سرنگهبان اردوگاه ۱۶ تکریت، که در زمان اسارت مورد شکنجه ‏و آزارش قرار گرفت، تقدیم کرد. 😳 توضیح ایشان خود گویای معرفت عمیق بسیجیان خمینی است : بسیجی امام خمینی(ره) بودن روح بزرگی می خواهد و البته سرباز امام بودن روح بزرگ هم دارد. من این کتاب را به ولید تقدیم کردم و هنوز هم برای او عاقبت به خیری می‌خواهم و امیدوارم روزی به خودش بیاید و بفهمد که چقدر بچه‌های ساده و مظلوم ما را اذیت کرد و شکنجه داد اما این ما بودیم که راه راست را رفتیم. همانطور که حضرت زینب(س) در واقعه کربلا می‌فرمایند «مارأیت الاجمیلا» من هم همیشه می‌گویم به جز زیبایی چیزی ندیدم. توصیف لحظات «ما رایت الا جمیلا» در کوران شکنجه ها و دردها در این کتاب دنبال کنید... @darmasirroshd
‼️پویش سراسری 🔻 در شهر و روستا و محله همه ی ما فراوانند شهدایی که غریب اند...شهدایی که ستارگانی هستند که راه را باید با آنها پیدا کرد... از بعضی از شهدا یادی نمانده جز سنگ قبری غبار گرفته و پدر و مادری پیر و فراموش شده. بعضی از شهدا غربت شان کمتر است،یعنی نشانی آسمانها را از آنها پیدا نمی کنیم اما بالاخره کوچه هایمان را به اسم آنها نشان دار کرده ایم... بعضی ها هم غربتشان به این است که در هر کنگره و بزرگداشتی عکس و نام شان هست اما صحبتی از مکتب شان نیست. 🔻ما میخوایم با کمک شما بزرگواران هر روز چند تن از این شهدای غریب را به مخاطبین معرفی کنیم. برای شرکت در پویش فقط کافیه «عکس از شهید یا سنگ قبرشهید+گوشه ای ازوصیتنامه یایک خاطره از شهید» محله خودتون روبرای ما بفرستید تا مطالب شما درکانال «درمسیررشد» منتشر بشه 📌 نام و نام خانوادگی+محله و روستا و‌شهر خودتون رو در پایین مطلب درج بفرمایید. 🌹 به نیابت از شهدا دو «کمک هزینه ۵۰۰ هزار تومانی» زیارت اربعین، به شرکت کنندگان اهدا خواهد شد نفر اول:به قید قرعه از بین همه شرکت کنندگان در این پویش نفر دوم: عزیزی که معرفی شهیدشون بیشترین بازدید را در کانال داشته باشد. 🕰مهلت ارسال:۱۹ الی۲۸اسفند۹۸ بازدید آثار ارسالی تا زمان قرعه کشی(۹۹/۱/۲۱) محسوب خواهد شد. 📲 ارسال مطالب به @admin4575 ➕ کاروان راهیان نور مجازی «مسیر شهادت»👇👇👇 🔰اینستگرام 🌿https://instagram.com/masir_shahadat?igshid=7hq1h9lq8vih 🔰ایتا 🌿https://eitaa.com/darmasirroshd‌‌