eitaa logo
دارالقرآن امام خمینی (ره)
166 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
859 ویدیو
38 فایل
دارالقرآن امام خمینی (ره) کلاس های روخوانی ،روانخوانی،تجوید ، مفاهیم و قرائت قرآن کریم ، برگزار میکند. تلفن:۰۶۶۳۲۵۲۵۷۰۰ ✅ محتوای قرآن عترت و نماز را جهت بارگذاری به آدرس: @human2024 ارسال نمایید. پس از بررسی و تایید بنام شما بارگذاری خواهد شد.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یک دقیقه خلاصه شاهکار پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات 𝗝𝗼𝗶𝗻⤹➣⿻      @darolghoranap
● از امیرالمومنین"علیه‌السلام"پرسیدند؛ یاعلی، چگونه به جنگ با سختی‌ها برویم و مشکلاتمان را حل کنیم ؟ _حضرت فرمودند: ۱_به مشکلات زندگی تان زمان بدهید تا با گذشت زمان، مشکل برطرف شود. ۲_شرایط بدتر را در نظر بگیرید تا تحمل شرایط اکنون برای شما راحت‌تر شود. ۳_دیگران را شاد کنید؛ غم ِ دل دیگران را برطرف کنید تا خداوند نیز غم دل شما را برطرف کند. ۴_مَحرم رازی داشته باشید، و مشکلاتتان را با او در میان بگذارید تا آرام شوید. ۵_به نقطه های مثبت و زیبای زندگی خود فکر کنید. 📜خُطبه‌سَلونی 𝗝𝗼𝗶𝗻⤹➣⿻      @darolghoranap
☘🐂این گاوی که مشاهده می‌کنید، نامش lurch است. 🍃رکورد بزرگ‌ترین شاخ‌های جهان را در اختیار دارد! 🍃 شاید کمی عجیب به نظر برسد اما این شاخ‌ها واقعی هستند. 𝗝𝗼𝗶𝗻⤹➣⿻      @darolghoranap
𝗝𝗼𝗶𝗻⤹➣⿻      @darolghoranap
📗 ✍میرزا ادیب شاعر ونویسنده پاکستانی (1999) در یکی از کتابهایش چنین نوشته است : در دهه 60 جهت یافتن شغلی مناسب راهی دهلی شدم روزی در خیابان از اتوبوس پیاده شدم دستم را که در جیب فرو بردم آه از نهادم برخواست دزد همه نه روپیه ای که در جیب داشتم با نامه ای را که برای مادرم نوشته بودم به سرقت برده بود 🔸در نامه نوشته بودم مادر مهربانم من کارم را از دست داده ام و این ماه نمی توانم مبلغ 50 روپیه ای که هر ماه جهت هزینه زندگی برایت می فرستام ارسال کنم چند روز بود نامه را در جیب داشتم اما هزینه پست آنرا نداشتم و اکنون دزد آنرا با خود برده بود 🔹نه روپیه پول زیادی نبود ولی برای کسی که شغل و درآمدی نداشت ارزش نه هزار را داشت روزها گذشتند و من بیکار ، روزی نامه ای از مادرم دریافت کردم ، از باز کردن پاکت نامه هراس داشتم ،می ترسیدم مادرم مرا به خاطر بی کفایتی در تأمین هزینه زندگیش توبیخ کرده باشد به هر حال نامه را باز کردم و شگفت زده شدم 🔸مادرم نوشته بود حواله 50 روپیه ای تو را دریافت کردم چقدر انسان بزرگی هستی، با اینکه کارت را از دست دادی ولی بازهم برایم پول فرستادی از خود گذشتگی تو شگفت انگیز است و کلی برایم دعای خیر کرده بود هاج وواج مانده بودم چه کسی این پول را واسه مادر من حواله کرده بود چند روزی گذشت وجوابی نیافتم تا اینکه باز هم نامه ای دریافت کردم 🔹در نامه نوشته بود : من آدرس خونه ات را از پشت پاکت نامه مادرت گرفتم 41 روپیه را بر نه روپیه ات نهادم و به آدرسی که بر پشت نامه بود حواله زدم من بعد از اینکه پولهایت را به سرقت بردم نامه ات را باز کردم مادرت را با مادر خودم مقایسه کردم دیدم فرقی بین مادر تو و من نیست با خود گفتم چرا باید گناه گرسنگی مادر تو را بر دوش بکشم به همین خاطر مبلغ مورد نیاز مادرت را کامل کردم و برایش فرستادم 🔸من کسی هستم که جیب تو را زدم مرا ببخش ✍گاهی وقتها شرافت دزدان بیشتر از کسانیست که مدعی انسانیتند مردمانی را گرسنه می یابند اما باز هم به فکر بدبخت کردن آنها هستند. 𝗝𝗼𝗶𝗻⤹➣⿻      @darolghoranap
🔸«قارون» هرگز نمی دانست که روزی کارت عابر بانکی که در جیب ما هست از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند ما را به آسانی مستغنی میکند. 🔹«خسرو» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است. 🔸« قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد می‌زدند، کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید. 🔹«هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید... 🔸«خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند، هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد. ▫️بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان عصر هم اینگونه نمی زیستند اما باز شانس خود را لعنت میکنیم...! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم ! 🤲خدایا قدرت شکرگوئی در حرف و عمل را به ما عنایت فرما...🙏 𝗝𝗼𝗶𝗻⤹➣⿻      @darolghoranap
🤔سه خصلت که موجب هلاکت انسان می شوند. 𝗝𝗼𝗶𝗻⤹➣⿻      @darolghoranap
🌸یک روز با رهبری🌸 🔹برنامه روزانه امام خامنه ای (حفظ الله) 🔰غلام شاه پسندی ، از محافظان رهبری در مورد برنامه روزانه آیت الله خامنه ای گفت: ایشان حدود یک تا یک‌ونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که تهجد و عبادت شخصی ایشان است. روزهایش هم با هم فرق می‌کند، شبیه به هم نیست‌. ایام هفته فرق می‌کند. یک روز آقا بیشتر نماز می‌خوانند،‌ یک روز بیشتر قرآن می‌خوانند، یک روز بیشتر دعا می‌خوانند، یک روز بیشتر ذکر می‌گویند ... بعدش نماز صبح را می‌خوانند، ایشان نماز صبح را به‌ جماعت می‌خوانند و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترین‌شان هم هر کسی که توی آن ساختمان است، می‌آید. ایشان توی دفتر کارشان نماز می‌خوانند و همه کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از پاسدارها و دفتری‌هایی که آنجا هستند ـ‌ نمازشان را با آقا می‌خوانند. ایشان هفته‌ای سه روز را کوهنوردی می‌کنند بعد از نماز صبح،‌ ایشان هفته‌ای سه روز را کوهنوردی می‌کنند و حداقل بین چهل‌وپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت می‌کنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهل‌وپنج دقیقه برمی‌گردند. بعضی از مواقع کوه‌هایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را‌ می‌آیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان را انجام می‌دهند. پای کوه که می‌رسیم، نماز را آن‌جا می‌خوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست. یک ساعتی که بالا می‌رویم، هنوز آفتاب نزده است. آن سه روز کوهنوردی وقتی از کوه پائین می‌آیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش می‌کنند. پس از ورزششان از ساعت هفت، هفت‌ونیم، ایشان در محل کار حاضر می‌شوند. اگر ملاقات خاصی نداشته باشند می‌روند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده می‌خورند و بعد از صبحانه می‌آیند دفتر، کارشان انجام می‌شود. اگر ملاقات داشته باشند،‌ ملاقات با صبحانه شروع می‌شود. وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست،‌ صبحانه‌شان را هم با آقا می‌خورند. بعد از خوردن صبحانه و کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد، وسط سخنرانی هم که باشد،‌ آقا قطع می‌کنند، می‌گویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت. بعد از نماز، ادامه کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، نهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل می‌کنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده‌، بیست قدم است، در منزل غذایشان را می‌خورند و استراحت‌شان را می‌کنند، مجدد اولین برنامه‌ای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان می‌آیند در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصی‌شان به مطالعه می‌پردازند. هر زمانی که شما ایشان را ببینید، یا ذکر می‌گوید یا قرآن می‌خواند. ایشان به ما توصیه می‌کردند و می‌گفتند: «بچه‌ها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی هر سه روز یک دور قرآن می‌خواندم. یعنی روزی ده جزء. الآن دیگر اصلاً حوصله‌اش نیست، پیر شده‌ام، از نظر سن‌وسال، وضعیت، شغل، گرفتاری‌های کاری، این‌ همه مسائل واقعاً نمی‌توانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن دور شدم. نُه روز، ده روز طول می‌کشد من یک دور قرآن را بخوانم.» الآن که دور شده، روزی سه جزء قرآن می‌خوانند. همه افراد خانواده آقا حافظ کل قرآن هستند. منزل حضرت آقا یک خانواده پرجمعیتی است، خودشان، خانمشان و شش تا فرزند با ایشان زندگی کرده‌اند که همه الآن ازدواج کرده‌اند و رفته‌اند؛ هر هشت نفر این خانواده حافظ کل قرآن هستند. مأنوس قرآن بودن یعنی این. کل افراد خانواده قاری و حافظ قرآن‌اند. 📚(یک روز با رهبری،ماهنامه امتداد،شماره۶۴،ص۱۶ «لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» 𝗝𝗼𝗶𝗻⤹➣⿻      @darolghoranap
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💥پیش گویی حوادث و تاسیس رصد خانه خواجه نصیرالدین طوسی ✍خواجه نصيرالدين طوسي در صدد بود تا بتواند رصدخانه اي را ايجاد كند. او از خان مغول درخواست كمك كرد وليكن هلاكوخان قبول نمي كرد. روزي كه دوباره بحث در اين موضوع در گرفت هلاكوخان به خواجه گفت : چرا بايد اين همه پول صرف كار بي ارزشي مثل رصدخانه شود❓ 🔹مگر پيشگوئيهاي نجومي به چه درد مي خورد و آيا مي توان از وقوع حوادث جلوگيري كرد ؟ خواجه نصيرالدين گفت : حرف شما صحيح است با پيشگويي حوادث نمي توان نقشي در وقوع يا عدم وقوع يك حادثه داشت . خان گفت : حال كه بي تاثير است پس چرا اين همه پول خرج اين كار كنيم . 🔸خواجه نصيرالدين گفت : اگر شما اجازه فرماييد من نشان خواهم داد كه پيشگويي حوادث طبيعي چگونه مي تواند مفيد باشد خواجه نصيرالدين بدنبال اثبات حرفش بود تا اينكه قرار شد شبي مهماني بزرگي در منزل خان با حضور بزرگان برپا شود . با اجازه خان و با دستور خواجه نصيرالدين تشت بزرگ مسي را مخفيانه به پشت بام بردند و به غلامان دستور داده شد كه در فرصتي مناسب تشت را از بالاي بام به حياط پرت كنند . 🔹زماني كه مهماني در اوج خود بود و همه سرگرم جشن بودند به دستور خواجه نصيرالدن تشت بزرگ مسي را از پشت بام به پايين انداختند و صداي وحشتناكي بلند شد. صدا به قدري وحشتناك بود كه ترس همه را فرا گرفت تعدادي بيهوش شدند و عده اي شمشير كشيند و هركس عكس العملي نشان مي داد . عده اي داد و فرياد مي كشيدند و.. 🔸در آن حال هلاكوخان با قهقه مي خنديد . زيرا مي دانست كه اين صدا جز افتادن آن تشت نيست . خواجه نصيرالدين گفت : همانطور كه خان شاهد هستند تنها ما دو نفر از اين صداي مهيب نترسيديم چون از وقوع آن خبر داشتيم. اگر ما در علم نجوم پيشرفت كنيم مي توانيم خيلي از حوادث طبيعي را پيش بيني كنيم و زمان حادثه دچار وحشت نمي شويم و حتي مي توانيم اقداماتي براي جلوگيري از تخريب و تلفات بيشتر انجام دهيم . 🔹بدين ترتيب خان مغول به اهميت نجوم پی برد و فرمان تاسيس رصدخانه مراغه صادر شد . كه بتدريج به بزرگترين مركز تحقيقات رياضی و نجوم تبديل شد. 𝗝𝗼𝗶𝗻⤹➣⿻      @darolghoranap
☑️امروز ۵ اردیبهشت‌ماه، سالروز شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبسه. 🔺چه کسی هلی‌کوپترهای آقای کارتر را که می‏‌خواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند، شن‌ها مامور خدا بودند، باد مامور خداست. امام خمینی (رحمةالله علیه)