•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🏴 زندگی و شهادت کریم اهل بیت (علیه السلام)
◼️شهادت امام حسن مجتبی(ع) در روز هفتم و یا بیست و هشتم ماه صفر سال 50 هجری و در سن 47 سالگی رقم خورده است.
▪️امام پیش از شهادت چندبار مسموم شده بود، اما هر بار شفا مییافت. همسر بیوفای حضرت، یعنی جعده دختر اشعث بن قیس، زهری را که معاویه برایش فرستاده بود، با شیر مخلوط کرد و زمان افطار حضرت ایشان را مسموم کرد. معاویه به او وعده داده بود که صد هزار درهم پاداش او خواهد شد و او را به همسری یزید درخواهد آورد که البته به این وعده عمل نکرد.
▪️جناده بن ابیامیه میگوید: به محضر امام حسن علیهالسلام رفتم؛ در حالی که تشتی مقابل ایشان بود و پارههای جگر آن حضرت میان تشت میریخت. عرض کردم: چرا مداوا نمیکنید؟ فرمود: ای بنده خدا! مرگ را به چه چیز میتوان علاج کرد؟ گفتم:انا لله و انا الیه راجعون. پس فرمود:رسول خدا (ص) به ما خبر داد که بعد از اودوازده امام خواهند بود. یازده نفر از آنان از فرزندان علی و فاطمهاند وهمه باشمشیر یا زهر شهید میشوند. و بعد گریست.
▪️از ایشان موعظه خواستم و ایشان مشغول سخن شد تا اینکه نفسش به شماره افتاد و رنگش زرد شد. در این حال، امام حسین وارد شد و برادر را در آغوش گرفت و او را بوسید. ایشان گریه میکرد و میفرمود: گریهام از دو چیز است؛ فراق دوستان و هول زمان حساب.
نقل است که امام حسن فرمود: گرچه فراق تو و دوستان و برادرانم بر من سخت است، اما خواهان رفتنم که جد خود رسول خدا و پدرم امیرالمومنین و مادرم زهرا و دو عموی خود حمزه و جعفر را ملاقات میکنم.
▪️سپس برای برادر خود وصیت کرد و سفارش اهل بیت و فرزندانش را به ایشان فرمود که برای ایشان پدری مهربان باش و وصیت فرمود که مرا در کنار رسول خدا(ص) دفن کن که من نسبت به آنان که بیاجازه در آنجا دفن شدهاند اولیترم و اگر آن زن مانع شد، نگذاری خونی بر زمین ریخته شود تا از آن چه بعد پیامبر از مردم کشیدم به ایشان شکایت کنم و بعد از این وصایا جان به جان آفرین تسلیم کرد.
▪️امام حسین(ع)، بدن برادر را غسل داد و کفن کرد و به سمت حرم رسول خدا برد. مروان بن حکم سراغ آن زن رفت و اورا تحریک کرد که مانع ازدفن امام شود. سپس او راسوار براسب خود کرده به نزد قبر پیامبر آمد و در حالی که بنیامیه و آل ابوسفیان همراهیاش میکردند، مردم را تحریک بر جنگ میکرد و میگفت: اجازه نمیدهم کسی را که دوست ندارم در خانه من دفن کنید.
▪️بعد از این، خود را از اسب به زیر انداخت و فریاد زد: بخدا تا یک مو در سر من است، اجازه نمیدهم او را اینجا دفن کنید.
▪️ابن عباس گفت: یک روز بر شتر سوار میشوی، یک روز بر استر و میخواهی نور خدا را خاموش کنی و با دوستان خدا بجنگی و بین رسول خدا و حبیبش حایل شوی.
▪️ناگهان آن زن دستور داد جنازه امام(ع) را تیرباران کردند؛ به طوری که گفتهاند تا 70 تیر از جنازه ایشان بیرون کشیدند. بنیهاشم دست به شمشیر بردند که امام حسین(ع) با وجود وصیت برادر، مانع شد و فرمود: اگر وصیت برادرمم نبود، میدیدید چگونه بینی شما را بر خاک میمالیدم و او را نزد پیامبر دفن میکردم.
▪️سپس بدن مطهر را به بقیع بردند. امام حسین(ع)، بدن برادر را درقبر گذاشتند
▪️پیامبر اکرم فرمود: «وقتی فرزندم حسن را با زهر شهید کنند، ملائکه هفت آسمان بر او گریه میکنند و همه چیز حتی مرغان هوا و ماهیان دریا بر او میگریند. هرکه برای او گریه کند چشمش در روزی که همهء چشمها کور میشوند ـ روز محشر ـ نابینا نمیشود و هرکس بر مصیبت او غمگین شود، روزی که همه دلها اندوهگین است، غمناک نمیشود و هر که او را در بقیع زیارت کند، روزی که همه گامها بر صراط میلرزد، قدمش استوار میماند.»
▪️جلوههای مظلومیت حضرت بیشمار است. به عنوان نمونه در قضیه نبرد ایشان با معاویه، پس از اینکه برخی یاران ایشان و فرماندهان و سران قبایل به امام مجتبی(ع) خیانت کردند در ساباط مدائن لشکریان، در حالی که حضرت را متهم به مماشات با معاویه میکردند به خیمه ایشان حمله کردند، سجاده از زیر پایش و ردا از دوشش کشیدند و با عصایی که تیغ تیز مسموم داشت بر ران مبارکش زدند و ایشان را مجروح کردند. بعد از آن که راهی جز صلح برایش نماند، همانها زخم زبان میزدند که تو مسلمین را خوار و ذلیل کردهای.
▪️امام حسن (ع)بعد از صلح به مدینه رفت و در میان نکوهش اطرافیان، زخم زبان دوستان، عداوت دشمنان، از دست دادن بسیاری از یاران قدیم و شهادت ایشان به دست عمال معاویه، ناسزاگویی خطبا به امیرالمومنین(ع)، دوران سختی را سپری فرمود
📚منابع:ارشاد جلد 2/ شیخ مفید
مقاتل الطالبین/ ابوالفرج اصفهانی
منتهیالآمال جلد اول/ شیخ عباس قمی
️•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
☝️وقتی همه ی ما گناهکاریم ...!
🎙حتما گوش بدین ...
◇ شخصی از امام سجاد (ع) پرسید:
مرگ چیست؟ حضرت فرمودند:
〽️ مرگ برای مومن
برای مومن، کندن لباس چرکین و پر حشرات است و گشودن بندها و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباسها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مرکب ها و مناسب ترین منزلها است.
❗️ مرگ برای کافر
و برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر و انتقال از منزلهای مورد علاقه و تبدیل آن به چرک ترین و خشنترین لباسها وحشتناکترین منزلها و بزرگترین عذاب.
📙بحارالانوار، ج۶، ص۱۵۵
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
⭕سیره نبوی با کودکان
🎱روزی پیامبر صلی الله علیه و آله همراه اصحاب از کوچه های مدینه عبور می کردند،
در یکی از کوچه ها چند کودک مشغول بازی بودند و در کنار آنها کودکی خود را روی زمین می کشید و گریه می کرد.
حضرت متوجه آن کودک شده، پهلوی او روی زمین نشستند،
سپس آن طفل را از زمین بلند کرده و علت گریه او را جویا شدند،🧒🏻
کودک گفت:
من پسر رفاعه انصاری هستم،پدرم در جنگ احد کشته شد.
➿
خواهری داشتم که ازدواج کرد و مادرم نیز شوهر کرد و مرا از خود راند.اکنون بی کس و تنها مانده ام.بچه ها مرا سرزنش می کنند و به بازی نمی گیرند.
🖤حضرت بسیار ناراحت شده و اشک از چشمانش جاری گردید و سپس او را روی زانوی خود نشانید و فرمود:
✔ ناراحت مباش،من از امروز پدر تو و دخترم فاطمه خواهر توست.
🖊کودک شادمان شد و برخاست و فریاد زد: ای بچه ها، دیگر مرا سرزنش نکنید که پدرم از پدرهای شما بهتر است.🙂
✒ آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله دست او را گرفت و به خانه دخترشان فاطمه سلام الله بردند و گفتند:
دخترم! این کودک فرزند ما و برادر توست. از او نگهداری کن.
✔ فاطمه نیز جامه ای پاکیزه بر او نشاند.سرش را روغن زد و ظرف خرمایی پیش روی او گذاشت و فرمود:
حسن و حسینم بیایید و با هم غذا بخورید.
بعد از رحلت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله او بر سر خود خاک می ریخت و فریاد میزد:
وا ابتاه امروز من یتیم شدم و همۀ مردم از سوز او می گریستند.😔❤
📚اخلاق اسلامی-ص30- سید مهدی شمس الدین
•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔴 امام زمان علیه السلام :
🔵 ایران شیعه خانه ماست ما نمیگذاریم سقوط کند.
🌕 ميرزا محمدحسن نائيني در اشغال #ايران در جنگ جهاني اول شبي به امام عصر ارواحنا فداه متوسل ميشود و درخواب ميبيند:
🔹 ديواري است به شکل نقشه ايران که شکست برداشته و خم شده و در زير آن تعدادي زن و بچه نشسته اند
در همين حال حضرت تشريف مي آورند با انگشتشان ديوار را بلند کرده و ميفرمايند:
اينجا شيعه خانه ماست
مي شکند
خم ميشود
خطر هست
ولي ما نميگذاريم سقوط کند
ما نگهش ميداريم
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
📚 کتاب میر مهر از استاد مسعود پور سید آقایی /کتاب مجالس حضرت مهدي ص ۲۶۱
#امام_زمان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
بسم الله الرحمن الرحیم
شخصی سخن چین، به حضور امام حسن علیه السلام رسید.
عرض کرد:
فلانی از شما بدگویی می کند.
امام حسن صلوات الله علیه به جای تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود:
تو مرا به زحمت انداختی.
از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم و از این که گفتی آن شخص با بدگویی از من، مرتکب گناه شده بایستی برای او نیز دعا کنم.
بحار: ج 43، https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🔴 صف شدن ملائکه در مقابل امام مهدی
🌕 مفضل از امام صادق علیهالسلام سوال کرد: آقا! مهدی عجل الله فرجه، از کجا ظاهر میشود و چگونه آشکار میگردد؟ امام فرمودند: ای مفضل! او به تنهایی آشکار میگردد و تنها به طرف خانه خدا میآید و تنها داخل کعبه میشود و چون شب فرا رسد، همچنان تنهاست. وقتی چشمها به خواب رفت و شب کاملا تاریک شد، جبرئیل و میکائیل علیهماالسلام و دسته دسته فرشتگان در حالی که صف کشیدهاند، بر او فرود میآیند. و در آن میان، جبرئیل به وی میگوید: ای آقای من! هر چه بفرمایی پذیرفته است و فرمانت رواست.
نَزَلَ إِلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ الْمَلَائِکَةُ صُفُوفاً فَیَقُولُ لَهُ جَبْرَئِیلُ یَا سَیِّدِی قَوْلُکَ مَقْبُولٌ وَ أَمْرُکَ جَائِزٌ.
📗بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۷
📗مختصر البصائر، ج ۱، ص ۴۳۳
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
هدایت شده از زناشویـــــے پایــــدار
#همسرانه
❤️ در مقابل دیگران با همسرتان مخالفت نکنید.
این کار سبب شرمنده شدن او خواهد شد.
و باعث می شود تا #احترام دیگران نسبت به او از بین برود.
با آموزش های زناشویی پایدار حال زندگیت رو متحول کن 🦋
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
#مهدویت
💫از امام جواد علیه السلام پرسیدند:
⁉️چرا به آن حضرت(امام زمان ارواحنافداه)، منتظَر گفته می شود؟
✨فرمود:
بدان جهت که برای او غیبتی است بسیار طولانی که در اثر این غیبت، افراد با #اخلاص ، پایان غیبتش را انتظار می کشند، افرادی که در شک و تردیدند، #منکرش می شوند، آنان که او را در عقیده قبول ندارند، یاد آن حضرت را #مسخره می کنند، آنان که وقت ظهور تعیین می کنند،#دروغ می گویند، آنان که در ظهورش #عحله می کنند، از #صراط_مستقیم منحرف می شوند، و تنها کسانی که #تسلیم امر الهی هستند و شک و تردیدی در عقیده ندارند و هرچه ما گفته ایم، همان را می پذیرند #نجات می یابند.
📚کمال الدین و تمام النعمه، ج ٢، ص ٣٧٨
#موعظه_بزرگان
#درس_اخلاق
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
👌 چنـد چیـــز را بــا چنـــد چیـــز از خــود دور کنیــد؛
🔸 غضب خدا را با سوره ی " حمد "
🔸 بی حوصلگی ، خشم و عصبانیت را با سوره ی "یس "
🔸 هراس قیامت را با سوره ی " دخان "
🔸فقر و نداری را با سوره ی " واقعه "
🔸عذاب قبر را با سوره ی " تبارک "
🔸در امان بودن از کفر در زمان مردن را با سوره ی " کافرون "
🔸چشم بد ، وسواس و آشوب را با سوره ی " ناس
🌺وَنُنـزلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ
وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ
ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل)
و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است .
📖 سوره اسرا، آیه ۸۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#موعظه_بزرگان
#درس_اخلاق
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
💠در وضو چه اسراری نهفته است؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
◆ شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم.
◆ شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
◆ مسح سر در وضو، یعنی خدایا! از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به دور می اندازم.
◆ مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.
📚 من لایحضره الفقیه، ج 2،
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
هدایت شده از زناشویـــــے پایــــدار
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
💞گاهی برای رشد کردن
باید سختـے کشید
💞گاهـے برای فهمیدن
باید شکست خورد
💞و گاهـی برای به دست آوردن
باید از دست داد
💞خواستن اگر با تمام وجود باشد،
هیچ سدی نمی تواند مانع شود!
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#هر_چیز_كه_خوار_آید
#روزی_بكار_آید
هر چیز که خوار آید ، یک روز به کار آید
یک روز مرد دنیا دیده ای با پسرش به سفر رفت .
در راه نعل اسبی پیدا کردند و به پسر گفت : نعل را بردار شاید به دردمان بخورد .
پسر گفت : ما که اسب نداریم به چه دردمان می خورد ؟ پدر نعل اسب را برداشت و به پسر هم چیزی نگفت و به راهشان ادامه دادند . در راه به روستایی رسیدند .
پدر در کارگاهی نعل اسب را فروخت بی آنکه پسر متوجه شود و با پولش کمی گیلاس خرید و در پارچه ای پیچید . و به راه ادامه دادند . در بین راه هر دو حسابی تشنه شدند و آبی که همراهشان بود تمام شد .
در راه از تشنگی زیاد پسر بی حال شد و پدر گفت فاصله ی زیادی تا مقصد نمانده راهت را ادامه بده . گیلاسی را جلوی راه پسر انداخت . پسر فوراً آن را برداشت و خورد و شیرینی آن باعث شد تا به راهش ادامه دهد .
پدر یک گیلاس جلوی راه او می انداخت و پسر آنها را می خورد تا به راهش ادامه دهد و قوت می گرفت .
پسر از پدر پرسید که این گیلاس ها را از کجا آورده؟ پدر گفت : تو حاضر نشدی برای برداشتن نعل اسب خم شوی اما 20 بار برای برداشتن گیلاس خم شدی این گیلاس از فروش همان نعل اسب به دست آمده به همین دلیل می گویند : هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🔆 #پندانه
✍ اولین خریدار حرفهایت خودت باش
🔹واعظی بر روی منبر از خدا میگفت؛ ولی کسی پای منبر او نمیرفت. روز بعد واعظ دیگری میرفت و منبر او شلوغ بود در حالی که هر دو واعظ دوست و اهل علم بودند.
🔸روزی واعظِ کمطالب به واعظِ پُرطالب گفت:
راز این جمعیت شلوغ در پای منبر تو چیست؟
🔹واعظ پُرطالب دست او را گرفت و به بازار بزازها رفتند. یک مغازه پارچهفروشی شلوغ و پارچهفروشیِ دیگر کنار او خلوت بود.
🔸وقتی دلیلش را پرسیدند، دیدند که مغازۀ پارچهفروشِ شلوغ برای خودش است ولی پارچهفروشِ خلوت، فروشنده است.
🔹واعظ پُرطالب گفت:
من همچون آن پارچهفروش که برای خود میفروشد، سخنم را خودم خریدارم، پس خدا نیز از من میخرد و مشتریان را به پای منبر من روانه میکند، ولی تو مانند آن فروشندهای هستی که برای دیگری میفروشد، هرچند جنس او با جنس مغازۀ همسایهاش فرقی ندارد.
🔸سخنان تو مانند سخنان من است، ولی تو برای کسب لذت از دیگران سخن میگویی نه برای کسب لذت خودت! سخنی را که میگویی نخست باید خودت خریدارش باشی.
🔹در هر دو مغازه جنس یکی بود و قیمت هم یکی، ولی فروشندهها متفاوت بودند و اختلافنظر مشتری از نوع جنس پارچه نبود، از نوع جنس فروشنده بود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از زناشویـــــے پایــــدار
دو چیز انسان را نابود میکند:
مشغول بودن به گذشته،
مشغول شدن به دیگران
هر کس در گذشته بماند آینده را از دست میدهد!
و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد،
نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست میدهد!
بهترین انتقام در زندگی این است که
به راه خود ادامه دهید ...
و اتفاقات بد را فراموش کنید
به هیچکس اجازه ندهید
از تماشای رنج شما لذت ببرد!
شاد بودن را سرمشق زندگی خود قرار دهید
و مسیر زندگیتان را به زیبایی ترسیم کنید ...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
ُ✨﷽✨
💭 سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادی، هستی وگرنه عزل میشوی.
سوال اول: خدا چه میخورد؟
سوال دوم: خدا چه میپوشد؟
سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
💭 وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. غلامی دانا و زیرک داشت. وزیر به غلام گفت سلطان ۳ سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه :خدا چه میخورد؟ چه میپوشد؟ چه کار میکند؟ غلام گفت: هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا...!
💭 اما خدا چه میخورد؟خداوند غم بنده هایش را میخورد. اینکه چه میپوشد؟خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.
💭 فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟ وزیر گفت این غلام من انسان فهمیده ایست. جوابها را او داد.گفت پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
💭 بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.چه تعبیر زیبایی ...
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✨﷽✨
◾️ شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد ◾️
✍مشهور است که امام رضا علیه السلام در پنج شنبه یا جمعه 11 ذی القعده سال 148 قمری در مدینه متولد شد. مأمون که برای حفظ حکومت خود امام رضا علیه السلام را از مدینه به مرو آورده بود و با ترفندهای خود و اطرافیان به اهداف خود نرسیده بود، وقتی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود و از سوی دیگر عباسیّان همواره در مورد ولایت عهدی امام رضا علیه السلام مأمون را تهدید می کردند و به او هشدار می دادند. در نتیجه وی تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام علیه السلام در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست.
❤️احادیثی از امام رضا(ع):
❶ نان را با کارد قطع مکنید، آن را با دست بشکنید.
⇦الکافی ج6 ص304
❷ هر که اندوه مومنی را برطرف کند، خداوند روز قیامت اندوه او را از دل او بر می دارد.
⇦اصول کافی ج3 ص286
❸ هرکس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند و از بین ببرد، نداشته باشد، پس باید بر محمد بر آل او بسیار درود بفرستد، زیرا صلوات گناهان را به کلی ویران می کند.
⇦وسائل الشیعه ج7 ص194
❹ هرگاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که قبلا آن را انجام نمی دادند، خداوند هم بلاهای جدیدی را برای آنان می آورد، که قبلا از آن آگاه نبودند.
⇦علل الشرایع ج2 ص522
📚 احادیث الطلاب ص924 تا 940
✨شهادت امام رضا(ع) تسلیت✨
•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
📚 داستان کوتاه
در منزل دوستی که پسرش دانشآموز ابتدایی و داشت تکالیف درسی اش را انجام میداد بودم
زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید.
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشیات.
پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد
و چند لحظه بعد گفت:
بابا بزرگ
باز هم که از این جنسهای ارزون قیمت خریدی
الان مداد رنگیهای خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.
مادر بچه گفت:
میبینید آقاجون؟
بچههای این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.
اصلا نمیشه گولشونزد و سرشون کلاه گذاشت.
پدربزرگ چیزی نگفت.
برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست،
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوهاش نیست.
و این داستان را برایشان تعریف کردم
آن زمان که من دانشآموز ابتدایی بودم،
خانم بزرگ گاهی به دیدنمان میآمد و به بچههای فامیل هدیه میداد،
بیشتر وقتها هدیهاش تکههای کوچک قند بود.
بار اول که به من تکه قندی داد
یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست
پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد
هر چه برایتان بیاورد هدیه است،
وقتی خانم بزرگ رفت،
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچهها آرزو میکردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.
خانم بزرگ هنوز هم خیال میکند که قند، چیز خیلی مهمی است.
بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،
اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد،
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست.
این تکه قند معنا دارد ،
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند
اما مهربان نیستند.
وقتی کسی به ما هدیه میدهد،
منظورش این نیست که ما نمیتوانیم، مانند آن هدیه را بخریم،
منظورش کمک کردن به ما هم نیست.
او میخواهد علاقهاش را به ما نشان بدهد
میخواهد بگوید که ما را دوست دارد
و این، خیلی با ارزش است.
این چیزی است که در هیچ بازاری نیست
و در هیچ مغازهای آن را نمیفروشند.
چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش میافتم،
دهانم شیرین میشود،
کامم شیرین میشود،
جانم شیرین میشود ...
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ...
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─
اوّلین خون
_موضوع داستان: تنگرانه_
#پیشنهاد_خواندن 🌱'📗
خدا به حضرت آدم (ع) وحی کرد: باید پسرت هابیل رو جانشینِ خودت بکنی.
قابیل خبردار شد و گفت: مگه من برادرِ بزرگتر نیستم؟؟! چرا هابیل جانشین باشه؟؟! چرا من نه؟!
خلاصه... قرار شد دو تا برادر، هر کدومشون یه قربانی به پیشگاه خدا ببرند. قربانیِ هر کس قبول شد، اون جانشینِ حضرت آدم باشه.
قربانیِ هابیل قبول شد
امّا قربانیِ قابیل نه...
بقیه داستان رو از روی قرآن بخونیم: وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (مائده/۲۷)
_داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان:
هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب به پروردگار انجام دادند. امّا از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد. برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!»
برادر دیگر گفت: «من چه گناهی دارم؟ زیرا خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد!»_
بعد هم قرآن میفرماید که قابیل، هابیل رو مظلومانه کشت، و از زیانکاران شد:
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ (مائده/۳۰)
_نفسِ سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ سرانجام او را کشت؛ و از زیانکاران شد._
اوّلین خونِ روی زمین بخاطر حسادت ریخته شد.
بخاطر این سوال احمقانه:
"چرا فلانی...؟؟! چرا من نه؟!"
چرا فلانی تو قرعه کشی برنده شد؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی دانشگاه قبول شد؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی رو همه دوست دارند؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی، ماشینِ فلان و خونه فلان داره؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی تو خونهاش یخچال و تلوزیون مارک فلان داره؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی مدیر عامل شرکت شده؟؟! چرا من نه؟!
چرا گروه یا کانال فلانی جمعیتش زیاده؟؟! چرا من نه؟!
اگه ذهنمون مدام درگیرِ این سوالات هست و حرص میخوریم، یه فکری به حال خودمون بکنیم. بدجور گرفتار حسادت هستیم.
... حَسَد رو جدّی بگیریم.
بخاطر #حسادت، آدم برادرِ خودش رو هم میکشه.
─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─
🔺 چرا ظالم ها سالم ترند
🔸چرا بعضی آدم ها با کوچکترین گناهی تو همین دنیا مجازات میشن. اما یه سری هر گناهی دلشون میخواد میکنن و روز به روز هم پیشرفت؟ پس عدالت خدا کجاست !!
🔻 آدمها سه دسته اند:
عینک
ملحفه
فرش
🔸وقتی یک لکه چایی بنشیند روی عینک بلافاصله آن را با دستمال کاغذی پاک میکنی !
🔸وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه می گذاری سر ماه که با لباسها و ملحفه ها جمع شود و همه را با هم با چنگ میشویی!
🔸اما وقتی همان لکه بنشیند روی فرش میگذاری سر سال با دسته بیل به جانش می افتی!
🔹خدا هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلال که جایشان روی چشم است تا خطا کردند بلافاصله حالشان را می گیرد(البته در دنیا و خفیف)،
دیگران را به موقعش تنبیه میکند آن هم با چنگ،
و آن گردن کلفت هایش را میگذارد تا چرک هاشان جمع شود.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
📚داستان کوتاه
در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ...
یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
ڪفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ...
ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ...
تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت،
ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت:
بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده.
"خوشبختی چیزی جز آرامش نیست"
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
مداحی آنلاین - پیراهن سیاه خدانگهدار - بنی فاطمه.mp3
3.56M
🏴 #وداع_با_محرم_صفر
😭پیراهن سیاه خدانگهدار
😭گریه و اشک و آه خدانگهدار
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #زمینه
👌 بسیار دلنشین
─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─
🌹اول ربیع الاول لیله ﺍﻟﻤﺒﻴﺖ
♦️ﺷﺐ ﺍﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺷﺮ ﻛﻔﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺁﻗﺎ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻳﻤﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺟﺎﻥ ﻧﺜﺎﺭﻯ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺭﺳﻮﻝ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻧﺪ.
📚 ﻗﻠﺎﺋﺪ ﺍﻟﻨﺤﻮﺭ: ﺝ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ، ﺹ 8، ﻣﺴﺎﺭ ﺍﻟﺸﻴﻌﻪ: ﺹ 27، ﻓﻴﺾ ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ: ﺹ 201، ﺯﺍﺩ ﺍﻟﻤﻌﺎﺩ: ﺹ 332، ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 97، ﺹ 168، ﻣﺼﺒﺎﺡ ﻛﻔﻌﻤﻰ: ﺝ 2، ﺹ 596
♦️ﭼﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻛﻔﺎﺭ ﻗﺮﻳﺶ ﻗﺼﺪ ﻛﺸﺘﻦ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﺁﻳﻪ:
«ﻭ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻣﻦ ﻳﺸﺘﺮﻯ ﻧﻔﺴﻪ ﺍﺑﺘﻐﺎﺀ ﻣﺮﺿﺎﺕ ﺍﻟﻠﻪ... »
«ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﺴﻰ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻰ ﻓﺮﻭﺷﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ با ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ»
ﺩﺭ ﺷﺄﻥ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ.
(ﺳﻮﺭﻩ ﺑﻘﺮﻩ: ﺁﻳﻪ 207)
♦️ﺩﺭ ﺷﺒﻰ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﺑﻪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺧﻄﺎﺏ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﻴﻦ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﻋﻤﺮ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ. ﻛﺪﺍﻣﻴﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺍﻳﺜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺧﻄﺎﺏ ﺁﻣﺪ:
♦️«ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﮕﺎﻩ کنید ﻭ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺣﻴﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻳﺜﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﻯ ﺍﻭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮﻭﻳﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻴﺪ».
♦️ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ ﺍﻣﻴﺮﺍلمؤﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴه ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺳﻤﺖ ﭘﺎﻫﺎﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻧﺪﺍ ﻛﺮﺩ:
♦️«ﺑﺦ ﺑﺦ ﻣﻦ ﻣﺜﻠﻚ ﻳﺎﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ».
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ «ﻭ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻣﻦ ﻳﺸﺮﻯ ﻧﻔﺴﻪ ﺍﺑﺘﻐﺎﺀ ﻣﺮﺿﺎﺕ ﺍﻟﻠﻪ» ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ.
📚 ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 19، ﺹ 39
─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─