eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
798 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ وسَهّلْ سَبیلی الى خَیْراتِهِ ولا تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً الى الحَقّ المُبین. خدایا زیاد بگردان در آن بهره مرا از برکاتش وآسان کن راه مرا به سوى خیرهایش و محروم نکن ما را از پذیرفتن نیکى هایش اى راهنماى به سوى حـق آشکار  •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙شرح دعای روز نوزدهم مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🔳🔳🔳🔳 🔲 تقویم شیعه/ ۱۹ رمضان ◾️ ضربت خوردن حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام ▪️ در 19 ماه رمضان سال 40 ه‍ در نماز صبح در مسجد كوفه با شمشيرى مسموم به دست ناپاك ابن ملجم منافق بر فرق مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام ضربت وارد شد. ◾️در 13 ماه رمضان سال 40 ه‍ حضرت مولى الموحدين على بن ابى طالب اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از فارغ شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند. 📚 الوقايع و الحوادث: ج ١، ص ١٣٩ 🔲 در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بيان كلماتى دُرَربار در حقايق اسلام، در آخر بيانات شريف خود، به فرزندشان امام حسن مجتبى عليه السلام فرمودند: تا امروز چند روز از ماه مبارك رمضان مى گذرد؟ ◾️ امام مجتبى عليه السلام فرمود: 13 روز گذشته است. ▪️ از امام حسين عليه السلام پرسيدند: چند روز باقى مانده است؟ امام حسين عليه السلام فرمود: 17 روز باقى مانده است. 🔲 در اين هنگام اميرالمؤمنين عليه السلام دست به محاسن مبارك گرفتند و فرمودند: نزديك است اين موى من به خون سرم خضاب شود. ◾️ در شب 16 ماه رمضان سال 40 ه‍ اميرالمؤمنين عليه السلام در خواب پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند، و آن حضرت به نزديك شدن ملاقاتشان در بهشت به اميرالمؤمنين عليه السلام بشارت دادند، اميرالمؤمنين عليه السلام به دخترشان امّ كلثوم عليها السلام خبر دادند. 📚 ارشاد: ج ٢، ص ١٥ 🔲 در شب نوزدهم اميرالمؤمنين عليه السلام روزه را در منزل امّ كلثوم عليها السلام افطار نمودند. 📚 الوقايع و الحوادث: ج ١، ص ٢٤٢ ◾️ در شب 19 ماه رمضان سال 40 ه‍ وردان و شبيب كه با ابن ملجم در شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام همراه بودند، در حين درگيرى كشته شدند. 📚 نفائح العلام: ص ٤١ ▪️ در سال چهلم گروهى از خوارج در مكه جمع شدند و بر كشتگان نهروان گريستند. سه نفر از آنان با هم پيمان بستند كه در يك شب اميرالمؤمنين عليه السلام و عمروعاص و معاويه را بكشند. 🔲 ابن ملجم كشتن اميرالمؤمنين عليه السلام را بر عهده گرفت و وارد كوفه شد و با كمك قطام بنت اخضر كه ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت، و با همدستى شبيب بن بجره و وردان بن مجاله تصميم خود را عملى كرد. ◾️ در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح، اميرالمؤمنين عليه السلام وارد مسجد شد و صداى نازنين ايشان به "ياايهاالناس، الصلاة" بلند شد. ▪️ سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامى كه در ركعت اول سر از سجده برداشت شبيب بر آن حضرت حمله ور شد، ولى شمشيرش خطا كرد. بلافاصله ابن ملجم لعنة الله علیه حمله كرد و شمشير او فرق مبارك آن حضرت را شكافت و محاسن شريفش به خون فرق مباركش خضاب شد، و صداى مباركش بلند شد: "بسم اللّه و باللّه و على ملة رسول اللّه، فزت و ربّ الكعبه." 🔲◾️▪️ صداى جبرئيل بلند شد: "تهدّمت واللّه اركان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى، قتل ابن عمّ المصطفى، قتل الوصیّ المجتبى، قتل علیّ المرتضى، قتله اشقى الاشقياء." 🔳🔳🔳🔳 ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀*°❀°▪️°❀° ☑️آخرین روزهای زندگی امیرالمومنین علیه السلام ابن ملجم (ملعون) و همدستانش برای قتل وصی پیامبر آماده شدند و منتظر شب نوزدهم ماه رمضان برای اجرای نقشه ماندند. امیرالمومنین(علیه السلام) نیز چندین بار به افراد مختلف شهادت خویش را خبر داد. ابن ملجم درشب نوزدهم رمضان شب نوزدهم ماه رمضان فرا رسید در حالی که ابن ملجم(ملعون) بسیار مضطرب ونگران بود. مقداری از شب گذشته بود که قطام از اعتکاف به خانه آمد و ابن ملجم(ملعون) و شبیب و وردان(لعنةالله علیهم) نیز در خانه او جمع شدند. قطام (ملعونه) مقداری طعام و شراب آورد و هر سه نفر خوردند و نوشیدند. آنگاه شبیب و وردان خوابیدند و إبن ملجم (ملعون) نزد قطام(ملعونه) آمد. او گفت : کسی که چنین اراده ای دارد خواب نخواهد داشت. إبن ملجم(ملعون) نیز پاسخ داد : امشب او را برای تو به قتل خواهم رساند. آنگاه ساعتی با هم بودند... قطام(ملعونه) گفت : برخیز که علی(علیه السلام) به سوی مسجدخواهد آمد... او را به قتل برسان تا مسرور شویم و چشمانمان روشن گردد و نزد من بازگرد که منتظرت هستم... سپس شمشیر را بدستش داد و برای اینکه مصمم شود اشعاری را خواند اما ابن ملجم(ملعون) که دریافته بود با اینکار تا ابد معذب به عذاب الهی میشود با درماندگی اشعاری مبنی برخفت و خواری خویش خواند... که در آخر شعر نیز یادآوری کرد روایت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را که قاتل امیرالمومنین(علیه السلام) اشقی الاشقیاء است... بعد از گذشت مدتی إبن ملجم(ملعون) و وردان و شبیب(لعنةالله علیهم) راهی شدند و داخل مسجد شدند. به انتظار نشسته بودند که اشعث بن قیس (لعنةالله علیه) نیز به جمع آنان افزوده شد تا در صورت نیاز کمک کند... 📙بحارالانوار جلد۴۲صفحه ۲۷۹- ۲۸۰ . الارشاد جلد۱، صفحه ۱۹. کشف الغمه جلد۲، صفحه۵۷ افطار امیرالمومنین علیه السلام درشب نوزدهم امیرالمومنین (علیه السلام) درماه رمضان یک شب نزد امام حسن (علیه السلام) و یک شب نزد امام حسین علیه السلام و یک شب نزد حضرت زینب (سلام الله علیها) افطار میکرد. افطار روز هجدهم نیز در خانه حضرت زینب صغری«ام کلثوم» (سلام الله علیها) بود. حضرت بعد از نماز بر سر سفره آمدند. حضرت زینب صغری «ام کلثوم»(سلام الله علیها) افطار برای پدر آورد که شامل دو قرص نان جو و کاسه ای شیر و مقداری نمک بود. حضرت به غذا نگاه کرد و گریست و فرمود؛ دخترم برای پدرت دو نوع غذا بر سر یک سفره آورده ای؟ آیا میخواهی در روز قیامت ایستادن من در مقابل پروردگارم طول بکشد؟ من دوست دارم از برادرم و پسر عمویم پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیروی کنم که هرگز دو نوع غذا برایش آورده نشد. دخترم به خدا قسم چیزی نمیخورم مگر آن که یکی از آنها را برداری. حضرت زینب ظرف شیر را برداشته و حضرت یک قرص نان جو با نمک میل نمود. سپس به نماز ایستاد و در رکوع و سجود بسیار تضرع  می کرد. بعد از آن چندین بار از اتاق بیرون رفته بازگشت به آسمان نگریست وفرمود؛ امشب همان شب است. سپس سوره یاسین را تلاوت کرد لحظاتی به خواب رفت ناگهان هراسان بیدار شد و عرق از صورت پاک کرد و فرمود؛ خدایا ملاقات مرا با خود مبارک گرادن. همچنین در آن شب بسیار می‌فرمود؛ «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀*°❀°▪️°❀° ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀*°❀°▪️°❀° ♨ دستگیری ابن ملجم ♻زمانی که ابن ملجم دستگیر شد. دست بسته و سربرهنه او را نزد امام حسن مجتبی آوردند. امام به او فرمود: "ای ملعون، امیرالمؤمنین و پیشوای مسلمانان را کشتی. آیا این پاداش آن است که ایشان تو را پناه دادند و به خویش نزدیک فرمودند...؟". و رو به پدر کرد و فرمود: "پدر جان، این دشمن خدا و دشمن تو ابن ملجم است که هم اکنون در اختیار ماست". امام، چشمانش را باز کرده و با صدایی ضعیف فرمود: "کار شگفتی کردی و گناه بزرگی را مرتکب شدی. آیا من نبودم که به تو مهربانی کردم و تو را در بخشش بر دیگران ترجیح دادم؟ پس چرا پاداشم را چنین دادی؟". سپس امام روی به فرزندش کرد و درباره قاتلش سفارش به نیکی کرد و فرمود: "او را غذا بدهید و به او آب بنوشانید. اگر زنده ماندم، صاحب خون خویش هستم. اگر خواستم او را می کشم و اگر نخواستم از او می گذرم. اگر مردم، او را بکشید ولی در حقش زیاده روی نکنید که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد امام حسن از سفارش پدرش به نیکی و خوش رفتاری درباره قاتل خودش متحیر شد و فرمود: "پدرجان، این ملعون تو را به قصد کشتن ضربت زده است و ما را اندوهگین و عزادار ساخته است؛ اما تو ما را به مهربانی در حق او سفارش می کنی". امام خطاب به امام حسن (ع) فرمود: "فرزندم، ما خاندان رحمت و بخشایشیم، از آن چیزی که می خوری به قاتلم بده و از آنچه که می نوشی به او نیز بنوشان. اگر من مردم، او را به مرگ قصاص کن. ولی بدنش را قطعه قطعه نکنید. چرا که از جدت پیامبر خدا (ص) شنیدم که فرمود: مبادا کسی را قطعه قطعه کنید و اگرچه سگ هار باشد. و اگر زنده ماندم، می دانم با او چه کنم؛ زیرا ما خاندانی هستیم که بر گناهکار و ستمگر خویش چیزی جز بخشش و بخشایش نمی افزاییم". 📚النجوم الزاهرة 1 : 119. °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀*°❀°▪️°❀° ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چرا میگوئیم اللهم العن قتلة امیرالمومنین؟! ❓قاتلان امیرالمومنین علیه السلام چند نفر بودند؟ ‌‌ ▪️▪️▪️▪️▪️ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌷 🌷 ! 🌷چند سال بعد از شهادت برادرم در اسارت، یکی از دوستانش خانواده ما را پیدا کرد و ماجرای واسطه شدن مجتبی برای آشتی دادن خودش و همسرش را شرح داد. وی گفت: "مدتی از اسیر شدنم می‌گذشت. همسرم از این‌که در اسارت بودم ناراحت بود و اظهار نارضایتی می‌کرد. می‌گفت از این‌که نمی‌دانم کی آزاد می‌شوی خسته شده‌ام و طلاق می‌خواهم. برادرهای وی هم مدام به او می‌گفتند شوهرت برنمی‌گردد پس طلاقت را بگیر. 🌷می‌خواستم جواب نامه همسرم را که درخواست طلاق کرده بود بدهم. مانده بودم توی اسارت چه کار کنم و چه چیزی بنویسم. قضیه را برای مجتبی تعریف کردم. همان‌جا مجتبی گفت که نامه را بده من بنویسم. نمی‌دانم مجتبی چه نوشته بود که بعد از آن همسرم دیگر حرفی از طلاق نزد. پس از آزاد شدن و برگشتن به خانه دیگر حرفی از جدایی نشد و سال‌هاست که با همسرم به خوبی و خوشی زندگی می‌کنیم. انگار نوشته‌های مجتبی کار خودش را کرده بود. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مجتبی احمد خانیها : خواهر گرامی شهید منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز ✅ شفاعت شهدا روزی آرزومندان.... 🥀🕊🥀🕊🥀 ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
دعای جوشن کبیر.pdf
345.9K
🔸دعای جوشن کبیر با فونت درشت ✨️هر کسى که این دعا را بخواند ◽️مثل مردن شهداء می‌میرد ◽️خداى تعالى براى او ثواب هفتصد هزار شهید از شهیدان صحرا را می‌نویسد ✨️در شبى که شخص این دعا را بخواند ◽️خداى تعالى به او روى می‌آورد ◽️و به سوى او نظر التفات می‌کند ◽️و تمامی حاجت‌هاى دنیا و آخرت او را برآورده می‌سازد 📚بحارالانوار، ۲۸۲/۹۴
دعای جوشن کبیر.pdf
345.9K
🔸دعای جوشن کبیر با فونت درشت ✨️هر کسى که این دعا را بخواند ◽️مثل مردن شهداء می‌میرد ◽️خداى تعالى براى او ثواب هفتصد هزار شهید از شهیدان صحرا را می‌نویسد ✨️در شبى که شخص این دعا را بخواند ◽️خداى تعالى به او روى می‌آورد ◽️و به سوى او نظر التفات می‌کند ◽️و تمامی حاجت‌هاى دنیا و آخرت او را برآورده می‌سازد 📚بحارالانوار، ۲۸۲/۹۴
✍✍✍✍ داشتم فکر می کردم، شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح، می توانست در آخر هر کدام از اعمال، بابی باز کند با عبارت «و اما مادران...» اجر هر عمل را که می‌گوید، دستور هرکدام را که توضیح می‌دهد، زیرش بنویسد: اما برای ، این چنین است که .... 👌مثلاً همین شب قدر! سخنی هست دربارهٔ زنی که سجاده‌اش را پهن می‌کند و قرآن و مفاتیحش را می‌گذارد گوشه‌اش و بعد شروع می‌کند مدام می‌رود به آشپزخانه؛ چای می‌گذارد، میوه تکه می‌کند، سقا می‌شود،... و اشک‌هایش، با زمزمه‌ی جوشن، می‌چکد پای گاز، وقت چشیدن نمکِ سحری و نهار فردای بچه‌ها؟ گفتیم اشک و گریه اصلاً چه می‌گویید دربارهٔ زنی که تا شانه‌اش تکان می‌خورد و می‌خواهد کمی اشک بریزد، کودکش سرش را خم می‌کند زیر چادرش و ملتمسانه می‌گوید «گریه نکن 😯😢»؟ بگویید اجر این خنده‌های اجباری تلخ و شیرین چند؟ زنی که عادت ندارد تنها، جامهٔ نور بپوشد و بچه‌هایش را یکی یکی می‌برد غسل شب قدر بدهد، تا طهارتِ مضاعف شود برایشان تا سال بعد، و از خستگی این غسل‌ها، خوابش بگیرد و کمی چرت بزند، بهره‌ای از این لحظات ناب از دست رفتهٔ لیلة القدر، دارد؟ نمی‌دانم........ فقط.... اگر این دقت هاواعمال سادهٔ این مادرهانبود و شب های قدر، به جای خواباندن کودکان‌شان و نشستنِ فارغ بال تا خود سحر بر سر سجاده آنان را با پاشیدن آب به صورتشان و هزار وعده و سرگرمی بیدار نگاه نمی‌داشتند، به گمانم نه شیخ مفیدی در این دنیا یافت می‌شد، نه شیخ صدوقی، نه سیدرضی، نه طباطبائی، نه امینی نه...! راستش… فکر می‌کنم سهم قابل توجهی از ثواب تمام اعمالی که ما عاملین به مفاتیح‌الجنان، تا خودِ صبحِ قیامت، انجام می‌دهیم، ثواب تمام جوشن‌ها، کمیل‌ها، نمازها، توسل‌ها، زیارت‌ها،صاف می‌رسد به مادرانمان! ✍ هجرت، دکتر موحد تقدیم به همه مادران ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
‌قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم قرائت این زیارت نامه جهت رد مظالم تاثیر بسزایی دارد این زیارت را برای طلب کردن کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان و ادای رد مظالمی که به‌ گردنمان است قرائت میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ الباهرات، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یاکَهْفُ المؤمنین، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین. https://karevansadeghiye.ir/59897/ https://eitaa.com/darolsadeghiyon 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 روبیکا::::: https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌹دعای روز بیستم مـاه مبــارک رمضــان ♦️التماس دعا 🌹 اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ الْجِنَانِ وَ أَغْلِقْعَنِّي فِيهِ أَبْوَابَ النِّيرَانِ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ 🌹خدايا در اين ماه درهاى بهشت هايت را به رويم باز كن، و درهاى آتش دوزخ را به روزيم بربند، و به تلاوت قرآن موفقم بدار، اى فرو فرستنده آرامش در دل مؤمنان. •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈• ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌹در شرح دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان آمده است: منظور از اینکه می‌گوییم خدایا درهای بهشت را بر روی من بگشای این است که خداوند ما را از گناهانی که در طول عمر خویش انجام داده‌ایم پاک سازد و حسنات و کارهای نیک ما را افزون سازد. بسم الله الرحمن الرحیم «اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَ وَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین. » ♦️«خداوندا، در این روز درهای بهشت‌ها را به روی من بگشا و درهای آتش دوزخ را ببند، مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما، ای نازل‌کننده آرامش در دل‌های مؤمنان. » ♦️مرحوم آیت الله مجتهدی در شرح دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان درباره ابواب بهشت می‌گوید: در اینجا منظور از اینکه می‌گوییم خدایا درهای بهشت را بر روی من بگشای این است که خداوند ما را از گناهانی که در طول عمر خویش انجام داده‌ایم پاک سازد و حسنات و کارهای نیک ما را افزون سازد؛ چرا که تا انسان گنهکار باشد و از خیرات و حسنات به دور باشد، بهشت بر او حرام خواهد بود و تنها هنگامی درب‌های بهشت روی او گشوده می‌گردد که هیچ گناهی بر او نباشد و اینکه می‌گوییم درهای بهشت را بر روی ما بگشای، به این خاطر است که خداوند به ما عنایت فرماید تا طوری در دنیا زندگی کنیم که بتوانیم در آخرت از هر دری که خواستیم وارد بهشت شویم. ♦️وی در شرح فراز دوم این دعا تأکید می‌کند: برای آنکه بفهمیم منظور از «اغلق عنی فیه ابواب النیران» و «در این روز درهای آتش دوزخ را بر من ببند» ‌ چه می‌باشد؟ اشاره می‌نماییم به فرموده خداوند عزوجل در قرآن کریم: الم یعلموا انه من یحاد الله و رسولا فان له نارجهنم خالدا فیها”(توبه / آیه ۶۴). یعنی آیا نمی‌دانند که هرکس با خداوند و رسولش دشمنی نماید آتش جهنم برای اوست که در آن جاودان خواهد ماند و با توجه به این آیه شریفه در می‌یابیم ما در این روز در اصل با این دعا از خداوند می‌خواهیم ما را جزء کسانی قرار دهد که از دستورات ذات اقدسش و رسول گرامی‌اش پیروی می‌کنیم؛ چرا که پیروی از خداوند و رسولش برابر با رستگاری در دنیا و آخرت و دوری از آتش دوزخ است. •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈• ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🏻 حالا که علی علیست بر لب ما را به علی ببخش یا رب 😭😭 ( علیه السلام) ▪️▪️▪️▪️▪️ ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
در حدیث داریم که از پیامبر اکرم صل الله علیه و اله پرسیدند در شب قدر چه بخواهیم؟ ایشان فرمودند: "عافیت بخواهید". بیماری ضد عافیت است داشتن فرزند ناصالح ضد عافیت است همسایه بد ضد عافیت است قرض و گرفتاری ضد عافیت است بی آبرویی ضد عافیت است هر چیز بدی ضد عافیت است پس در عافیت خواستن همه چیز هست."  پس بهترین دعا برای خود و دیگران در شب های قدر طلب عافیت است.  همه دعاها را به همراه عافیت بخواهید. اللهم عافنا فی جمیع الامور خدایا در همه کارها به ما عافیت بده. التماس دعا در این شبهای عزیز ما را هم از دعای خیرتون بی نصیب نذارید https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🔳🔳🔳🔳🔳 ✨ آقای عالَم (تشرف حاج شیخ محمّد کوفی در شب بیست و یکم ماه رمضان) 🗂 قسمت اول: ☑️ این تشرّف را هم مرحوم آیت اللّه العظمی خویی (از مراجع معظّم تقلید) از مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی شنیده و آن را برای آیت اللّه ابن العلم صاحب «کشکول» مکتوب کرده و فرستاده‌اند و هم مرحوم آیت اللّه محمّد شریف رازی صاحب کتاب «کرامات الصّالحین» و «گنجینه دانشمندان» و.. . از زبان خود او شنیده و در کتاب خود آورده است. ما در اینجا تلفیق دو نقل را می‌آوریم تا صورت کامل‌تری از آن را به دست داده باشیم. 🔰 داستان تشرّف او به محضر قطب عالم امکان از زبان خود او چنین است: 🌙 جوان بودم و شور و حالی داشتم. شب بیست و یکم ماه رمضان بود که برای احیا و عبادت و راز و نیاز با خدا، به «مسجد کوفه» رفتم. چون هوا گرم بود قبل از دخول به مسجد به سمت «نهر امیدیه» که قدری بالاتر از مسجد بود رفته و جهت رفع گرما قدری آب به خود زده و بعدا وارد مسجد شده و مستقیما به محراب حضرت امیر (علیه السلام) مشرّف شدم. 🕌 نخست نماز مغرب و عشا را در مقام امیر مؤمنان (علیه السلام) به‌جا آوردم و آنگاه برای افطار به ایوان مجاور آمدم تا جایی را بیابم و در آنجا به افطار و استراحت بنشینم. 💭 قبلا به ذهنم خطور کرده بود که چقدر خوب است چشمم به جمال حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) منوّر شده و به مناسبت شهادت امیر مؤمنان (علیه السلام) تسلیتی بگویم. 🌟 وقتی به ایوان صحن رسیدم، دیدم فرشی گسترده است و شخصی بر روی آن به پشت خوابیده و عبا بر چهره کشیده و پیری با ادب کامل در کنار او نشسته است. شخص نشسته مرا به نام صدا کرد و گفت: 🔸 «شیخ محمّد کجا می‌روی؟» ▫️ بر او سلام کردم. پاسخ مرا داد و با زبان شوشتری گرم و پرمهر گفت: 🔸 «شیخ محمّد بشین (بنشین) افطار کن!» ▫️ تعجّب کردم که این مرد ناشناس با اینکه من او را تاکنون ندیده‌ام، مرا با نام و نشان صدا می‌زند و از نیّت من آگاه است که به قصد افطار به ایوان رفته‌ام. من هم فرش خود را افکندم و در کنار آنها نشستم و مشغول افطار ساده خود شدم و او را نیز به افطار دعوت کردم. آن شخص ناشناس نشسته فرمود که: 🔸 «افطار کرده‌ام.» ▫️ به هنگام افطار، آن شخص شروع به سؤال از آقایان علمای موجود در «نجف» کرد و احوال یکایک را پرسید تا تمام شد. من از کثرت اطّلاعات او تعجّب کردم. در این‌وقت از حال مرحوم آیت اللّه العظمی سیّد ابو الحسن اصفهانی که در آن‌وقت یکی از طلّاب نامدار و فاضل بود پرسید که من در آن‌زمان چندان او را نمی‌شناختم ولی از ترس اینکه مبادا بخواهد حال یکایک طلّاب را بپرسد، گفتم: 🔹 «همه خوبند!» ▫️ در این‌وقت شخصی که دراز کشیده بود، چیزی به او گفت که من نفهمیدم. لذا او ساکت شد. در این حال من شروع به سؤال کرده، گفتم: 🔹 این آقایی که اوّل شب خوابیده است، کیست؟ ▫️ در پاسخ فرمودند: 🔸 «ایشان آقای عالَم‌اند.» (ادامه دارد ...) ⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه: ۳۱۳ 🏷 (عج الله تعالی الشریف) (علیه_السلام) 🔳🔳🔳🔳🔳 ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🔳🔳🔳🔳🔳 ✨ آقای عالَم (تشرف حاج شیخ محمّد کوفی در شب بیست و یکم ماه رمضان) 🗂 قسمت دوم: (ادامه پست قبلی) ▫️ گفتم: 🔹 این آقایی که اوّل شب خوابیده است، کیست؟ ▫️ در پاسخ فرمودند: 🔸 «ایشان آقای عالَم‌اند.» ▫️ توضیحا پرسیدم: 🔹 «آقای عالَم‌اند یا آقای عالِم‌اند؟» ▫️ دوباره فرمود: 🔸 «آقای عالَم‌اند!» ▫️ تعجّب کردم و از این حرف خوشم نیامد و در دل گفتم: 🔹 اینها چقدر مبالغه می‌کنند! این لقب، تنها شایسته حضرت ولیّ عصر (ع) است نه کس دیگر. 🔳 مرحوم آیت اللّه خویی در ادامه می‌نویسند که: ▪️ مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی به اینجا که رسید زارزار گریه می‌کرد. ▫️ در این‌وقت فردی که خوابیده بود، فرمود: 🔶 «یا خضر! دعه» (یعنی ای خضر او را رها کن) ▫️ در همین حال شخص نشسته که حضرت خصر بود، فرمود: 🔸 «برای شیخ محمّد آب بیاورید.» ▫️ ناگهان دیدم شخصی حاضر و آماده، جام آبی به من تعارف کرد. گفتم: 🔹 تشنه نیستم. ▫️ و آب را رد کردم. پس از صرف افطار به جای خود برگشتم که مشغول اعمال و احیا شوم که احساس‌ کسالت و خواب کردم. گفتم: 🔹 کمی می‌خوابم، آنگاه برخاسته مشغول احیا می‌شوم. ▫️ با این اندیشه و نیّت برخاستم و رفتم در ایوان مجاور خوابیدم. ✨ ساعتی بیش نشد که بیدار گشتم و با شگفتی دیدم که فضای مسجد روشن است. تو گویی سپیده دمیده و چیزی به درخشش کامل خورشید نمانده است. خیلی ناراحت شدم و افسوس خوردم که چرا خوابم برد و شب قدر را به آسانی از دست دادم و از فیوضات آن شب عزیز محروم گشتم. با عجله برای وضو رفتم تا نماز صبح را بخوانم. هنگامی که به مقام امیر مؤمنان (علیه السلام) رسیدم، دیدم چند صف برای نماز جماعت تشکیل شده و شخصیّت والایی در محراب نشسته است. سلام گفتم. وقتی خواستم بپرسم که نماز تمام است یا نه؟ یکی از آنان گفت: 🔸 «شیخ محمّد را با خود ببرم؟» ▫️ که آن بزرگوار در محراب فرمودند: 🔶 خیر! وقت آن نرسیده است. ایشان سه امتحان باید بدهد. ▫️ و برای هر امتحان وقتی معیّن کردند که زمان آخرین امتحان مصادف با ۶۰ سالگی حقیر می‌شد. چون دیدم که نزدیک است نماز صبح قضا شود، بی‌توجّه و با عجله از کنار آنان گذشتم و در خارج از مسجد وضو ساختم و بازگشتم. در این هنگام دیدم مسجد بی‌اندازه تاریک است و هیچ‌کس در مقام امیر مؤمنان (علیه السلام) نیست. 💡 دقّت کردم دیدم که هنوز اوّل شب است و دانستم که آن آقا، حضرت ولیّ عصر (عج الله تعالی الشریف) بوده و نمازی که می‌خواندند نماز عشا بوده است و تازه دریافتم که (آقای عالَم) یعنی که! 🕯 افسوس‌ها خوردم و اندوه‌ها بردم که چه فیض عظیمی را از دست داده‌ام. امّا چاره‌ای نبود. (۱) 🔳 عارف روشن‌ضمیر، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی ضمن نقل این داستان‌ می‌فرمودند: 🔸 مواظب باشیم نکند وقتی خدا و اولیایش می‌خواهند به ما چیزی بدهند اظهار بی‌میلی کنیم. مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی که تشرّف‌هایش خدمت حضرت ولیّ عصر (عج الله تعالی شریف) معروف بود، بارها با تأسّف و حسرت این قضیه [رد کردن جام آب‌] را نقل می‌کرد و غصّه می‌خورد که چرا اظهار بی‌میلی کردم و دست حضرت را برگرداندم و خودم را محروم کردم. (۲) ⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه: ۳۱۳ (۱). کرامات الصّالحین، صص ۱۰۸ و ۱۰۹. (۲). مصباح المهدی، صص ۴۱۹- ۴۲۰. 🏷 (عج الله تعالی الشریف) (علیه_السلام) 🔳🔳🔳🔳🔳 ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای اشعار مشهور به ناقوسیه حضرت امیرالکلام امیر المومنین علیه السلام از زبان جناب عمار
بسم الله الرحمن الرحیم روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. ✍پس راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ *چه چیزاست که از آن خدا نیست؟* 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ *چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟* 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ *آن چیست که خدا آن را نمیداند؟* پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. ✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم . ✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *"الیا"* نزد مسیحیان *"ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *"حیدر"* است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: . فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 *آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.* 🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است* 🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است* پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. 💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا: ⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند* منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی 🖤🖤🖤 جهت خوشنودی آقا عج نشر دهید نشر حداکثری صدقه جاریه است