eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
779 دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
☘☘☘☘☘☘ 👇👇👇👇👇👇👇 🚨باور کنم برای دل خودته....؟؟؟ 👇👇👇👇👇👇👇  این روزها انگارخودنمایی فقط برای خارج از منزل است...صورت های آرایش کرده...موهای نمایان....روسری های نصفه...شلوارهای پاره و کوتاه....اگر هدف از این ها تبرج وخودنمایی نیست پس چیه...؟؟؟ ای کاش اینانی که برای آمدن در خیابان و خودنمایی برای مردان غریبه اینقدر زمان و هزینه میکنند برای داخل خانه و همسر خود هم اینقدر دقت و ظرافت خرج میکردند...! گاهی وقتی ازشون می پرسی چرا اینطور بیرون می آیی؟ می شنوی: برای دل خودم....باور کنم برای دل خودت هست....؟؟؟آیا اگر کسی نقاشی بسیار زیبا رسم میکند اگر برای خودش کشیده باشد .......پس چرا تو کوچه وبازار بیرون می اورد وبه همه نشان میدهد....نقاش ماهر و خالق ما یعنی خدا این زیبایی را(حالاهرچقدرکم یازیادفرقی نمیکنه) به تو داده است.....به صورت امانت.....باید امانت دار خوبی باشی... خدا فرموده این زیبائی تو فقط مال تو و محرم تو هست و بس....چرا به امانت خیانت میکنی ؟ گاهی در جواب این سوال که چرا اینطور بیرون می آیی می شنوی که ...دلت باید پاک باشد...مگر می شود پاکی هزاران چشم را بدزدی و  دلت پاک بماندوپاک باشد....................؟؟؟؟؟؟ چقدر تلخ است که متأهلین باید برای حفظ زندگی هایشان این روزها بسیار تلاش کنند..... ☘☘☘☘☘☘☘☘☘
📕 ❄ تقاضای حضرت موسی و کور شدن مرد کشاورز روزی حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: دلم میخواهد یکی از بندگان خوبت را ببینم. خطاب آمد: در صحرا برو، آنجا مردی هست که در حال کشاورزی کردن است. او از خوبان درگاه ماست. حضرت آمد و دید مردی در حال بیل زدن و کار کردن است. حضرت تعجب کرد که او چطور به درجه ای رسیده که خداوند می فرماید از خوبان ماست. از جبرئیل پرسید. جبرئیل عرض کرد: الان خداوند بلایی بر او نازل میکند ببین او چه میکند. بلایی نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش را از دست داد. فورا نشست، بیلش را هم جلوی رویش قرار داد. گفت: مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می داشتم، حال که تو مرا کور می پسندی من کوری را بیش از بینایی دوست دارم. اشک در دیدگان حضرت حلقه زد، رو کرد به آن مرد و فرمود: ای مرد من پیغمبر خدا هستم و مستجاب الدعوه. میخواهی دعا کنم تا خداوند چشمانت را دوباره بینا کند ؟ مرد پاسخ داد: نه. حضرت فرمود: چرا ؟ گفت: آنچه پروردگارم برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را که خود برای خودم می خواهم. https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
•┈┈••••✾🕊🦋﷽🦋🕊✾•••┈┈• 🔰🔰راه ضمانت شده برای نجات ، عمل به احادیث اهل بیت علیهم السلام است.. 🔑روایتی مهم و دلنشین ▪️➖➖🌟📜🌟➖➖▪️ لسان به حق ناطق , امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: 💠 تَزاوَروا ، فَإنَّ في زِيارَتِكُم إحياءٌ لِقُلوبِكُم و ذِكراً لِاَحاديثِنا و اَحاديثُنا تُعَطِّفُ بَعضَكُم عَلي بَعضٍ ؛ فَإن أخَذتُم بِها رَشَدتُم و نَجَوتُم وَ إن تَرَكتُموها ضَلَلتُم و هَلَكتُم ، فَخُذوا بِها و اَنا بِنَجاتِكُم زَعيمٌ . 🌀 به دیدار یکدیگر بروید ، زیرا این کار دلهای شما را زنده میکند و وسیله یاد کردن از احادیث ماست ؛ و احادیث ما شما را نسبت به یکدیگر مهربان می سازد ، پس اگر به آنها عمل کنید , هدایت یابید و نجات پیدا کنید و اگر آنها را رها کنید , گمراه و هلاک می شوید ؛ بنابراین , احادیث ما را به کار گیرید ؛ که من نجات یافتن شما را تضمین می کنم . ➖▪️➖🌟📜🌟➖▪️➖ …اصول کافی , کتاب الایمان و الکفر , باب تذاکر الاخوان , ح۲ •┈┈••••✾🕊🦋﷽🦋🕊✾•••┈┈•
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 چرا ولیعهدی پدر را نپذیرفت ؟ هارون الرشید بیست و یک پسر داشت که سه تای آن ها را به ترتیب ولیهد خود کرده بود ؛ یکی محمد امین ، دومی مامون الرشید و سومی مؤ تمن . در این میان قاسم پسری بود که گوهر پاکش از صلب آن ناپاک ؛ چون مرواریدی از دریای تلخ و شور ، ظاهر گشته و فیض مجالست زهاد و عباد آن عصر را دریافته بود . او از تاءثیر صحبت ایشان روی دل از زخارف دنیا بر تافته و طریقه پدر و آرزوی تاج و تخت را ترک گفته بود . قاسم جامه کهنه و مندرس کرباسین پوشیده و قرص نان جویی روزه خود را افطار می کرد و پیوسته به قبرستان رفته و به نظر عبرت بر مرده ها می نگریست و مانند ابر بهار اشک می ریخت . روزی پدرش در مکانی نشسته بود ، وزرا و بزرگان و اعیان و اشراف در خدمتش کمر بندگی بسته و هر یک به تناسب مقام خود نشسته بودند که آن پسر با لباس مندرس و کهنه و سر و وضعی ساده و معمولی از آنجا عبور کرد ، گروهی از حضار گفتند : این پسر سر امیر را در میان پادشاهان زیر ننگ کرده ! امیر باید او را از این وضع ناپسند منع نماید ، این حرفها به گوش هارون الرشید رسید ، او پسر را خواست و از روی مهربانی و شفقت زبان به نصیحت او گشود . آن جوان سعادتمند گفت : ای پدر ! عزت دنیا را دیدم و شیرینی ریاست را چشیدم حالا از تو می خواهم که مرا به حال خود واگذاری تا عبادت خدا بجا آورم و زاد و توشه ای برای آخرتم فراهم سازم ، من از دنیای فانی چیزی نمی خواهم و از درخت دولت پادشاهی تو ثمری نخواستم . هارون قبول نکرد و به وزیر خود گفت : فرمان ایالت مصر و اطراف آن را بنویس . قاسم گفت : ای پدر ! دست از سر من بردار والا ترک شهر و دیار می کنم و از تو می گریزم . هارون برای اینکه پسر را از این کار منصرف کند با مهربانی گفت : فرزندم ! من طاقت دوری تو را ندارم ، اگر تو ترک وطن گویی روزگار بی تو چگونه به من خواهد گذشت ؟ ! گفت : تو فرزندان دیگری هم داری که دلت با دیدن آنها شاد شود . سرانجام چون دید پدر دست از او بر نمی دارد ، نیم شبی خدم و حشم را غافل کرد و از دارالخلافه گریخت و تا بصره در هیچ جا توقف نکرد . او به جز قرآنی ، از مال دنیا هیچ با خود بر نداشت . در بصره با کارگری امرار معاش می کرد . ابو عامر بصری می گوید : دیوار باغ من خراب شده بود ، از خانه بیرون آمدم تا کارگری بیابم و دیوار باغم را بسازم . جوان زیبارویی را دیدم که آثار بزرگی از او نمایان بود و بیل و زنبیلی در پیش خود نهاده و قرآن تلاوت می کرد . گفتم : ای جوان ! کار می کنی ؟ گفت : بله برای کار کردن آفریده شده ام ، با من چه کار داری ؟ گفتم : گل کاری ، گفت : به این شرط می آیم که یک درهم و نصف به من مزد دهی و وقت نمازم به من فرصت دهی تا نماز را سر وقت بخوانم . قبول کردم و او را بر سر کار آوردم . چون غروب آمدم ، دیدم یک تنه کار ده نفر را کرده است ! دو درهم به او دادم ، قبول ، نکرد و همان یک درهم و نصف را گرفت و رفت . روز دیگر به دنبال وی به بازار رفتم ولی او را نیافتم ، سراغش را گرفتم ، گفتند : فقط شنبه ها کار می کند ، کارم را به تعویق انداختم تا روز شنبه رسید ، به بازار رفتم همچنان او را مشغول تلاوت قرآن دیدم ، سلام می کردم گویا از عالم غیب او را کمک می کردند . شب خواستم به او سه درهم بدهم قبول نکرد و همان یک درهم و نصف را گرفت و رفت . شنبه سوم به بازار دنبال او رفتم او را نیافتم ، از او سراغ گرفتم ، گفتند : سه روز است در خرابه ای بیمار افتاده ، به شخصی التماس کردم مرا نزد او ببرد ، او را دیدم که در خرابه ای بی در و پیکر بیهوش افتاده و نیم خشتی زیر سر نهاده است . سلام کردم چون در حالت احتضار بود توجهی نکرد ، دیگر بار که سلام کردم مرا شناخت ، خواستم سر او را به دامن بگیرم نگذاشت و گفت : این سر را بر روی خاک بگذار که جز خاک او را سزاوار نیست و من هم دوباره سر او را بر خاک نهادم . گفتم : اگر وصیتی داری به من بگو ، گفت : از تو می خواهم وقتی مردم مرا به خاک بسپاری و بگویی پروردگارا ! این بنده خوار و ذلیل تو است که از دنیا و مال و منصب آن گریخت و رو به درگاه تو آورد که شاید او را بپذیری پس به فضل و رحمت خود ، او را قبول کن و از تقصیرات او درگذر . آنگاه پیراهن و زنبیل مرا به قبر کن ده و قرآن و انگشتر مرا به هارون الرشید برسان و به او بگو این امانتی است از جوانی غریب که گفت : مبادا با این غفلتی که داری بمیری ! این را گفت و حرکت کرد که برخیزد نتوانست ، دو مرتبه خواست بلند شود نتوانست ، گفت : عبدالله زیر بغلم را بگیر که آقا و مولایم امیرالمومنین (ع ) آمد . بلندش کردم ، دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرد . 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌿🌺🌿🌺🌿 🔆 🔻 برای انتقاد از نوجوان اینگونه عمل کنید: 1️⃣ به کمترین مقدار بسنده کنید؛ همانطور که امام علی (ع) فرمودند: زیاده‌روی در سرزنش، آتش لجاجت را شعله‌ور می‌سازد. 2️⃣ پیش از انتقاد، تز او اجازه بگیرید و در صورتی که اجازه دهد، مقاومت روانیش از بین خواهد رفت و سخن شما را می‌پذیرد و اگر اجازه ندهد، خود درباره رفتارهایش فکر می‌کند و متوجه اشتباهش خواهد شد. 3️⃣ ابتدا نقاط مثبت او را بگویید. 4️⃣ به جای پیام «تو»، از پیام «من» استفاده کنید. در پیام «تو» ( مثلاً تو آدم بی‌نظمی هستی)، اِشکال را متوجه فرزند می‌کنید اما در پیام «من» (مثلاً وقتی می‌بینم لباسهایت را میریزی، ناراحت می‌شوم) احساس خودتان را بیان می‌کنید که تأثیر بیشتری دارد. 5️⃣ از « رفتار» فرزندتان انتقاد کنید و «خودش» را به باد انتقاد نگیرید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🌷عملیات خیبر به گونه‌ای بود که با استانداردهای پروازی همخوانی نداشت و در هیچ کجای دنیا خلبانان زبده جهانی هرگز کارهایی را که هوانیروز در آن عملیات انجام داد، انجام نداده‌ است و در هیچ کتابی حتی به صورت حکایت و داستان و افسانه چنین حرکت‌هایی بازگویی نشده است. 🌷ما در این عملیات شبانه روز پرواز می‌کردیم و در مدت سه روز توانستیم یگان‌های زیادی از نیروهای خودی را «هلی برن» (جا به جا) کنیم. فداکاری و ایثار سربازان امام زمان (ع) در این عملیات همیشه خواهد ماند و اگر صدها کتاب در این‌باره نوشته شود باز هم کم است. به غیر از نیروهای مسلح که درگیر جنگ بودند مردم غیرنظامی نیز با ما همدل بودند، چرا که کمک‌های مردمی در تمام جبهه‌ها جلوه‌گر بود و به غیر از آن هر جا هر کسی کمکی می‌توانست بکند انجام می‌داد. 🌷در این عملیات بود که در حین یک پرواز، من دچار نقص فنی شده و مجبور شدم در نزدیکی چادرهای عشایر فرود بیایم بلافاصله عشایر به طرف بالگرد ما آمده و وقتی فهمیدند ما نیروهای ایرانی هستیم شروع به پذیرایی از ما کردند و هر چه دوغ و ماست و کره و نان محلی داشتند برای ما آوردند و به گرمی از ما استقبال‌ کردند. 🌷ما تا آمدن بالگرد ۲۰۶ که تیم فنی را می‌آورد ساعتی مهمان آن عشایر بودیم. وقتی بالگرد تعمیر و آماده پرواز شد با تمام وجود از عشایر تشکر کردیم و در حالی‌که از شوق، اشک در چشمان‌مان حلقه زده بود به آنها گفتیم که: «شما با این پذیرایی خود خستگی چند روزه عملیات خیبر را از تن ما زدودید.» راوی: سرهنگ خلبان علیرضا حق‌شناس 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾 ❤️تفاوت برخورد با فقیر و ثروتمند در روز قیامت! 🌷 از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده است که: چون روز قیامت شود دو بنده مؤمن را برای حسابرسی می آورند که هر دو هم از اهل بهشت باشند، 🍀منتهی یکى فقیر بوده در دنیا و دیگری ثروتمند! ✨فقیر گوید: پروردگارا،از براى چه مرا برای حسابرسی نگه داشته ای 🌸به عزتت سوگند که مى دانى به من ولایت و حکومتى و یا مال زیادى نداده بودى که حق تو در آن باشد و من نداده باشم و روزى مرا به قدر کفاف مى دادى. 🌼پس خداوند جلیل می فرماید که: راست مى گوید بنده مؤمن من، بگذارید تا داخل بهشت شود. 🔴و آن که در دنیا ثروتمند بوده، انقدر او را برای حسابرسی نگه مى دارند تا آنقدر عرق از او جارى شود که اگر چهل شتر بیاشامند آنها را کفایت کند. پس از آن داخل بهشت شود. 🌷پس از سپری شدن مدت زمان بسیار زیادی که ثروتمند وارد بهشت میشود و فقیر اورا میبیند، از او می پرسد که: چه چیز تو را این همه مدت پشت در نگه داشت؟ ♦️ثروتمند میگوید: طول حساب.... پیوسته چیزى بعد از چیزى از تقصیرات ظاهر مى شد و خدا مى بخشید تا آنکه مرا به رحمت خود فرو گرفت و مرا به توبه کاران، ملحق گردانید... نکته مهم در روایت فوق👆 توجه داشته باشید که در روایت فوق اینطور ذکر شده که هر دو بنده مؤمن بودند لذا آن فرد پ ثروتمند قاعدتاً مالش هم حلال بوده ولی حساب و کتاب همان مال حلال به قدری سخت بوده که بندگان ثروتمند می گویند ای کاش ما هم در دنیا مانند شما به فقر آزمایش می شدیم تا اینجا حساب راحتی داشتیم... 🌷🌾 📘منبع: شیخ صدوق ،کتاب منازل الاخره 🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾
✨﷽✨💠💠💠💠💠 ✅چگونه صبح كردى؟ ✍ رسول خدا صلى الله عليه و آله نماز بامداد را با مردم گزارد و به جوانى در مسجد نگاه كرد كه چرت مى زد و سر به زير داشت، رنگش زرد شده بود و تنش لاغر و ديده هايش به گودى نشسته بود. به او فرمود: "چگونه صبح كردى؟ " گفت: يا رسول اللّه در حال يقين. ✨رسول خدا صلى الله عليه و آله از گفته او در شگفت شد و فرمود: "براى هر يقينى حقيقت و علامتى است، حقيقت يقين تو چيست؟ " جواب داد: يقين من آن است كه مرا در غم فرو برده و شبم را به بى خوابى كشيده و روز گرمم را به تحمّل تشنگى واداشته، جانم از دنيا و آنچه در اوست به تنگ آمده و روى گردان شده تا جايى كه مى بينم عرش خداوندم براى حساب برپاست و همه مردم بر آن محشورند و من در ميان آنانم، گويا مى نگرم به اهل بهشت كه در نعمت اند و با يكديگر در تعارف و به پشتى ها تكيه زده اند و گويا مى نگرم دوزخيان را كه زير شكنجهايند و فرياد مى كنند! خيال مى كنى من الآن لغزه آتش دوزخ را مى شنوم كه در گوشم مى گردد و مى چرخد. 💫رسول خدا صلى الله عليه و آله به اصحابش فرمود:" اين بنده اى است كه خدا دلش را به نور ايمان روشن كرده." سپس فرمود: "اى جوان! آنچه دارى از آن با شدت نگهدارى كن." سپس جوان گفت: يا رسول اللّه! دعا كن كه به همراه تو شربت شهادت بنوشم، پيامبر صلى الله عليه و آله برايش دعا كرد.... 💥چيزى نگذشت كه در يكى از جنگ ها پس از نه تن شهيد شد و او نفر دهم بود . 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠💠💠💠💠
🍃🌺🍃🌸🍃🌼 🌼 🍃 🌸 از کرامات حضرت علی(ع) (بخش اول) ✨عمرابن ابی سلمه وابی طفیل عامرابن وائله گفته اند: ✅وقتی که ابوبکر ازدنیا رفت،ما درنماز برجنازه او حاضر بودیم ودر حینی که اطراف عمر نشسته بودیم و(مردم)با او بیعت میکردند،جوانی یهودی از یهودی های مدینه که پدرش عالم یهودی های مدینه ویهود گمان میکردند که او از نسل هارون است آمده وبرعمر سلام کرد وگفت:ای امیر مؤمنان! کدام یک از شما به کتاب وسنت پیامبرتان عالم تر است؟ عمر به علی ابن ابی طالب(ع)اشاره کرده وگفت: این مرد عالم ترین ما به کتاب وسنت پیامبرمان است. 💠جوان (خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام)گفت: شما همانگونه اید(که عمر میگوید؟) 💫حضرت فرمودند:"بله،حاجت وخواسته ات رابپرس." عرض کرد: من از شما سه وسه ویک سؤال می پرسم. 💫امام علی(ع)فرمودند:"چرا نگفتی ازتو هفت سؤال دارم؟" جوان عرض کرد: نه(نگفتم)،اما سه پرسش خواهم داشت،چنانچه جواب آنها را دادی سه سؤال دیگر از تو میپرسم واگر جواب دادی، یکی آخر رااز تو میپرسم واگر سه سؤال اول جوابت درست نبود،ساکت شده واز تو سؤالی نمیپرسم. 💫امام علی(ع)فرمودند:"ای یهودی! اگر پاسخ من صحیح وحق بود تو میفهمی که من خطا کرده ام یا درست جواب داده ام؟" عرض کرد: بله. 💫حضرت فرمودند:" تورا به خدا سوگند می دهم که چنانچه درباره آنچه که ازمن میپرسی صحیح ودرست جواب دادم،حتماً مسلمان شده وآئین یهود را رها میکنی؟" عرضه داشت: بله...باخدا(وتو) عهد می بندم که اگر جواب صحیح بدهی قطعاً مسلمان شده ویهودیت را رها می کنم. 💫حضرت فرمودند:" ازهر چه می خواهی بپرس." عرض کرد: از اولین سنگی که برزمین قرار گرفت واولین درختی که رویید و اولین چشمه ای که در زمین جوشید به من خبر بده. 💫علی(ع) فرمودند: 💠" ای یهودی ! اما اولین سنگی که برروی زمین قرار گرفت؛یهود معتقدند که آن تخته سنگی است که دربیت المقدس قرار دارد،اما دروغ میگویند؛بلکه( اولین سنگ)حجرالاسود است که آدم(ع)آن را از بهشت آورده ودررکن کعبه قرارش داد ومؤمنان آن را استلام(لمس)میکنند تاعهد وپیمانی که با خداوند-عزّ وجلّ-دارند رابرای وفای به آن تجدید کنند. 💠 امّا سؤالت درمورد اولین درختی که در زمین رویید؛یهودی ها میگویند که آن درخت زیتون بوده است ولی دروغ میگویند،لکن اولین درخت،درخت نخل عجوه(ماده درخت نخل)است که آدم(ع)آن رابا یک نخل نر از بهشت آورد، پس اصل وریشه همه میوه ها(ی خرما) همان عجوة است. 💠اما چشمه، یهودیان میگویند: اولین چشمه ای که اززمین جوشید زیر صخره(درون بیت المقدس)است،آنها اشتباه میکنند؛ بلکه اولین چشمه همان چشمه حیات است که مرده درون آن نمی رود،مگر اینکه زنده میشود وآن چشمه ای است که موسی(ع)ماهی شور(آماده طبخ)خود رادر کنارش فراموش کرد ووقتی آب با جسم مرده ماهی برخورد کرد زنده شده وبه دست دریا ودرآب فرو رفت.موسی وجوانی که همراهش بود به دنبال جریان آب چشمه رفتند تابه ملاقات حضرت خضر(ع) رسیدند." 💫✨💫✨💫 ،نعماني/باب٤/ح٢٩ 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃🌸🍃🌼 🌼 🍃 🌸 از کرامات حضرت علی(ع) (بخش دوم) یهودی(با شنیدن جواب عالمانه حضرت) عرضه داشت:شهادت میدهم که راست گفتی وکلام حقّ را فرمودی.این کتابی است که من از پدرانم به ارث برده ام وبه املاء موسی(ع)و دست خط هارون(ع) است؛این هفت مورد(که سوالات مرا تشکیل میدهد)درون این کتاب است.به خدا قسم اگر به بقیه هفت سوالم درست و صحیح جواب بدهید،حتماً دین خودم را رها وتابع دین شما خواهم شد. 💫امام(ع) فرمودند:"بپرس." جوان یهودی عرض کرد:بفرمایید برای این امّت بعد از پیامبرشان چند امام هدایتگر خواهد بود که اگر کسی بخواهد آنها را خوار کند،عمل او به ایشان ضرر وضربه ای نخواهد زد؟واینکه جایگاه محمد(ص) دربهشت کجاست؟ ودر جایگاه ایشان چند نفر همراهشان هستند؟ 💫حضرت فرمودند: " ای یهودی! برای(هدایت)این امّت دوازده امام وپیشوای هدایت شده وجود خواهد داشت،که همگی آنان هدایت کننده(خلق) وهدایت شده(از ناحیه خداوند)هستند وعمل کسی که بخواهدایشان را خوار کندبه آنها ضرری نمی رساند وجایگاه محمد(ص) دربرترین وشریف ترین منازل بهشت عدن است که نزدیک ترین جایگاه به(قرب ورضای) خداوند است وکسانی که درجایگاه محمد(ص) همراه ایشان هستند،همان دوازده امام هدایت شده هستند." جوان یهودی عرض کرد: گواهی میدهم که شما کلام صحیح وحق را فرمودید وچنانچه یک سوال باقیمانده را همانند شش سؤال قبلی درست جواب دهید،حتماً به دست مبارک شما مسلمان شده ویهودیت را رها میکنم. 💫حضرت فرمودند:" بپرس. " جوان یهودی عرض کرد: از جانشین محمد(ص) به من خبر دهید که پس از پیامبر چقدر زندگی خواهد فرمود وآیا به مرگ طبیعی از دنیا می رود ویا کشته میشود؟ 💫 حضرت فرمودند:" سی سال پس از پیامبر(ص) زندگی میکند واین به وسیله این خضاب میشود" وحضرت بادست مبارک محاسن شریفشان را گرفته وبه سر مبارکشان اشاره فرمودند. 💠جوان یهودی عرضه داشت:شهادت میدهم که خدایی جز خداوندیکتا نیست واینکه محمد(ص) رسول خداست وشما خلیفه رسول خدا بر امّتش هستید وهر کسی برشما مقدّم شود(مقام و خلافت شما راغصب کند) افترا زننده است؛ سپس از مجلس خارج شد و رفت. 💫✨💫✨💫✨💫 ، نعماني/باب٤/ح٢٩ 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
☘☘☘☘☘☘☘ ‼️یک‌سوره و این‌همه معنای شگفت‌انگیز‼️ ✅حضرت محمد صلى‌اللَّه‌عليه‌وآله فرمودند: خداوند- عزّ و جلّ- مي‌فرمايد: فاتحة الكتاب (سوره حمد) را بين خود و بنده‌ام تقسيم كردم. وقتى بنده مي‌گويد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» خداوند جلّ جلاله مي‌فرمايد: بنده‌ام با نام من آغاز كرد و بر من واجب است كه امورش را به انجام رسانم و احوالش را مبارك گردانم و وقتى گويد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (حمد و ستايش مخصوص پروردگار جهانيان است) خداوند مي‌فرمايد: بنده‌ام مرا ستود و دانست كه نعمت‌هايى كه نزد اوست، از من است و بلاهايى كه از او دفع شده است به قدرت من بوده است. شما را شاهد مى‌گيرم كه من نعمت‌هاى اُخروى را به نعمت‌هاى دنيوى‌اش اضافه مي‌كنم، و بلاهاى آخرت را همان طور كه بلاهاى دنيا را از او دفع كردم، از او دور خواهم كرد. وقتى بگويد: «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، خداوند جلّ جلاله گويد: بنده‌ام شهادت داد كه من رحمان و رحيم هستم، نصيب او را از رحمتم افزون خواهم كرد، و بهره‌اش را از عطا و بخششم زياد خواهم نمود وقتى بگويد: «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» (مالك روز قيامت است) خداوند جلّ جلاله گويد: شاهد باشيد، همان طور كه اعتراف كرد كه من مالك روز قيامت هستم، روز قيامت حسابش را آسان خواهم گرفت، و از بدى‌هايش در خواهم گذشت. وقتى مي‌گويد: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» (فقط تو را مى پرستيم) خداوند مي‌فرمايد: بنده‌ام راست مي‌گويد، فقط مرا مى‌پرستد، شاهد باشيد بخاطر اين عبادتش به او ثوابى خواهم داد كه هركس در اين عبادت با او مخالف بوده به او غبطه بخورد وقتى بگويد: «وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» (و فقط از تو كمك مى‌خواهيم) خداوند- عزّ و جلّ- مي‌فرمايد: بنده‌ام از من كمك مي‌خواهد و به من پناهنده شده است، شاهد باشيد كه او را بر كارش كمك خواهم كرد و در سختى‌ها به فريادش خواهم رسيد و در روز سختى، دستش را خواهم گرفت. و وقتى مي‌گويد: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» (ما را به راه راست هدايت كن) تا آخر سوره، خداوند مي‌گويد: اين خواسته‌اش مستجاب است و آنچه بنده‌ام درخواست كند، خواهد داشت. دعاهاى بنده‌ام را مستجاب كردم و آنچه را آرزو داشته به او عطا نمودم و او را از آنچه باعث ترس است در امان داشتم. 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام(ترجمه غفارى و مستفيد) جلد ۱، صفحه ۶۰۷     ☘☘☘☘☘☘☘☘