eitaa logo
هیأت دانشجویی دارالثقلین
459 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
234 ویدیو
33 فایل
هیئت پایگاه تربیت سربازان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. 🎓دانشگاه شهید باهنر کرمان 🎓
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 ‌ 💠 مراسم روضه هفتگی هیئت دارالثقلین ‌ 🎤 با سخنرانی حجت الاسلام غلامی 🎙با مداحی کربلایی رضا لاهوتی ‌ 🏢 ‌در حسینیه شهدای گمنام دانشگاه شهید باهنر کرمان ‌ 🆔️ @darolsaghalein
بمیرم بمیرم‌های شبانه گریه می‌کرد، بی‌تابیش بیشتر اشکم را درمی‌آورد. روحم دوماهی می‌شد به خودش چنگ می‌زد. دور اتاق می‌چرخاندمش، لالایی می‌خواندم، لالایی که چه عرض کنم. مرثیه با لهجه لری. مرثیه برای مادرهایی که سینه‌های پر از شیرشان، روی قفسه سینه‌شان بیشتر فشار می‌آورد. دهان نوزاد پر از خاک بود، معلوم است سینه سنگین می‌شود. جای لالایی، بمیرم، بمیرم می‌خواندم؛ می‌گویند با غم و استرس به نوزاد نباید شیر داد. مگر می‌شود مادری با نوزاد خاکی و خونی در آغوش، توی این کانال‌های مجازی اخبار غزه را ببینی و با آرامش قلب شیر بدهی. بمیرم‌گفتن‌هایم به مزاج سید طاها خوش آمده بود. انگار طفلی بچه‌ام می‌خواست نوای مادرش با نوای مادرهای غزه هماهنگ شود تا اوهم بخوابد؛ اما نه مثل آنها ابدی. روزها می‌گذشت و من از شیر دادنش احساس گناه می‌کردم. صفحات مجازی شده بود آتش تا بکشد به جانم. از غذا گذاشتن جلوی ریحانه سادات هم همین حس را داشتم. لقمه‌های توی گلویم مثل سنگ تیز به زور پایین می‌رفت و خراش می‌داد. کاش کر و کور بودم، و گرسنه بودن کودکان غزه را نمی‌دیدم و نمی‌شنیدم. خاک بر سرت دنیا، جمله هر روزم شده بود که ضمیمه می‌کردم به بمیرم بمیرم گفتن‌هایم. همه اینها که گفتم به کنار؛ نوشتن روایت یهودی‌ها توی این زمان شده بود قوز بالا قوز. می‌رفتم دو خط می‌نوشتم به خودم لعنت می‌فرستادم که پروژه‌شان را برداشتم. با اینکه در انقلاب و دفاع مقدس خدمت کردند. اما جان به جانشان کنی بنی اسرائیلند. دنبال راه گریز و آرام شدن بودم که گفتند باید به کرمان بروم و روایت حبیب ایران را بنویسیم. خدا هر بار می‌خواهد قشنگ تنبیهم کند، نعماتش را فوری می‌ریزد توی کاسه‌ام. من کجا و حبیب کجا. رفتم، شب شهادت حاجی ازش خواستم از خدا بخواهد انتقام مظلوم را بگیرد. آخر این چیزها را باید از فرمانده قدس خواست. روز دوم حضورمان در گلزار و روایت‌نویسی. حاجی مهمان دار شد، آن‌هم نزدیک به صد نفر. آخ که یادم به ابوالحسن می‌افتد و چایی که برنداشتم، می‌سوزم. دختری که توی پتو فروشی کنار گوشم گفت، دلم میخاد مثل حاجی اساسی برم اون دنیا یعنی با رفتنم دنیا بفهمه من کم شدم. نوشتیم روایت اما نه فقط از زائرها از شهدای گلزار هم نوشتیم. رفته بودم آرام بشوم، با یک دنیا غم برگشتم. خبرهای غزه تکراری شده بود. نه برای دل سوخته ما؛ برای آهایی که می‌توانستند کاری کنند و نکردن. کفتار خاورمیانه افسار پاره کرد و تا کنسولگری ایران آمد. زمان بگذر، می‌خواهم برسم به شب ۲۶ فرودین ۴۰۳. طفلم سیر شیر خورد؛ تازه غذاخور هم شده. همه همسایه‌ها یکی درمیان چراغشان روشن و خاموش در آرامش زیست می‌کنند. داشتم بمیرم‌های آخر شبم را برای سید طاها می‌خواندم. بمیرم برا طفلی که شیر نداره. بمیرم برا مادری که طفل نداره. اینجا حضرت رباب رو یاد کردم. امشب نمیدانم چرا اینقد اشک ریختم. با همان حال جلوی تلوزیون نشستم. کانال عوض کردم، مثل شب سال تحویل جنب و جوش توی صداوسیما بالا بود. زیر نویس خبر حمله پهبادی و موشک به لانه کفتار را می‌نوشت. مادرهایی که تازه بچه‌دار شدند محتاج خوابند... اما خواب از سرم پرید. موشک‌هامان به تلاویو رسید الله اکبر بغض، خنده، اشک، درهم، باهم، خودشان را توی چهره‌ام نشاندند. راستی از شیرازمان هم موشک شلیک شد. بعد از هفت ماه جگرم خنک شد اما هنوز مانده تگری شود. وقتی محو شوند و بیت‌‌همیقداش! برسد به صاحب اصلیش. به عبری نوشتم تا بسوزند و از این سوزش بمیرند. راستی صاحب اصلی غریب دنیا! صاحب اصلی کجایی!؟ ✍🏻 خاطره کشکولی ‌ 🆔️ @darolsaghalein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در جهان هم شأن و همتایی کجا دارد بقیع چون که یکجا چار محبوب خدا دارد بقیع نور چشمان رسول(ص) پور دلبندِ بتول صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع ناله ام البنین با اشک زهرا همدم است در غبار غم جمال کربلا دارد بقیع ۸ شوال - سالروز تخریب حرم ائمه بقیع علیهم السلام 🆔️ @darolsaghalein
بسم الله نهضت مشاهده ۲۶ فروردین از فتح خرمشهر تا یوم الانتقام از صهیونیسم ۴۲ سال از فتح خرمشهر گذشته ولی کسی خبر ندارد که مادر شهید شهناز حاجی شاه که دخترش همان هفته اول جنگ در اطراف خرمشهر به شهادت رسید چه حال و روزی داشت لحظه آزادی خرمشهر؟ کسی نمی‌داند بازمانده‌های نهضت جنگل در ایام فتح خرمشهر چه شوق و حسرتی توامان را تجربه می‌کردند؟ کسی چه می‌داند فعالان نهضت ملی نفت که سرخورده از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا منزوی و افسرده بودند چه بهجت و شادی‌ای را از قِبَل فتح خرمشهر، این بزرگترین و مهمترین شادی ملی تجربه می‌کردند؟ کسی چه می‌داند از حال و روز میلیون‌ها ایرانی در آن بزرگترین شادی ملی؟ کسی نمی داند این لحظات گرانبهای از تاریخ ایران بر یک یک مردم ایران چه گذشته؟ که اگر اکنون روایت‌ها و گزارش‌هایی از آن دوران داشتیم اوضاع فرهنگ روزمره‌مان فرق می‌کرد. از این لحظات بزرگ بر ملت ایران بسیار گذشته؛ لحظات حماسی و عاطفی، بغض‌آلود و غیرت برانگیز، شگفت‌انگیز و بکر؛ اما کمتر کسی به فکر گزارش‌نویسی آن روزها و لحظات بوده است. گزارش، روزنوشت، شرح‌حال و از این دست، کار بسیار مهمی است که غالبا مهم جلوه نکرده تا اینکه وضع امروز ما نسبت به گذشته نسيان است و فراموشی... و اما سحرگاه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ لحظه ترکیدن بغض میلیون‌ها مظلوم است که آوار شد بر سر اسرائیل کودک‌کشِ حیوان. کسی چه می‌داند مادر شهیدان خالقی‌پور که سه فرزندش را در آرزوی زیارت کربلا و قدس تقدیم اسلام کرد چه حال و احوالی دارد؟ کسی چه می‌داند حال و هوای مزار حاج قاسم و کرمانی‌ها چیست؟ کسی چه می‌داند حال و احوال خانواده، رفقا و همرزمان شهید صدرزاده الان چطور است؟ او که خود را آماده نبرد با اسرائیل می‌کرد. کسی چه می‌داند... فرماندهان و رزمندگان و پاسداران که کار خودشان را می‌کنند بعون الله. اما مساله این است که فرهنگی‌ها از تکلیف‌شان عقب نیافتند. همان یک فتح خرمشهر که از هزاران هزار گزارش و روزنوشت مردمی بی‌نصیب ماند برای رو سیاهی همه ما کافی است. ۲۶ فروردین را بنویسیم، گزارش کنیم؛ این ابراتفاق جهان اسلام را که به دست پرافتخار ایرانی رقم خورد. ۲۶ فروردین مهم است. خیلی خیلی مهم است. پژواک ناله هزاران هزار کودک به خون غلطیده ظلم صهیونیسم است‌. چندصد میلیون نفر آرزوی بودن در این لحظه را داشته‌اند که اکنون در این دنیا نیستند‌. قدر این لحظه شگفت‌انگیز مقابله با فرعون زمان را بدانیم. این لحظه و روز را این یوم الله را ثبت کنیم. از درون خانه تا خیابان و محل کار. روایت شادی‌ها، بهت گ‌ها، حتی نگرانی‌ها و... نهضت مشاهده از همه برمی‌آید در میدان جامعه باشیم و ببینیم و بنویسیم؛ همین! تاریخ طلب خواهد کرد میلیون‌ها گزارش مردمی از این روز عجیب، بزرگ و شگفت انگیز را... ✍🏻 مسعود ملکی ‌ 🆔️ @darolsaghalein
«شب صد و نودم» 🌌دیشب هم مثل هرشب، فرزندانت را یکی یکی با ترس و دلهره خواباندی و شاید برای آخرین بار نگاهشان کردی. فکرکردی شاید تو هم مثل خیلی از مردم غزه و مثل همسر شهیدت، می خوابی و فردا توی دنیایی دیگر بیدار می شوی یا مثل ۱۸۹ شب پیش از این، با صدای جنگنده های اسرائیل از خواب می پری و فرزندانت با گریه و وحشت دامنت را می گیرند و نمی دانی چه کنی و به کجا پناه ببری، آن هم وقتی مرگ همه جا سایه انداخته است... اما آن شب تو و فرزندانت عمیق خوابیدید و صبح که دمید، باور نمی کردی که با نور خورشید بیدار شدی! شک کردی نکند مرده ای؟ شک کردی نکند منجی از راه رسیده و جنگ تمام شده؟ با حیرت اخبار را نگاه کردی، یاران منجی 🚀با موشک هایشان، کرکس های اسرائیلی را غل و زنجیر کردند تا تو و فرزندانت، یک شب را آرام و آسوده بخوابید. ✍🏻مهدیه سادات حسینی ‌ 🆔️ @darolsaghalein
هیئت دانشجویی دارالثقلین برگزار می نماید: 🔹️ مراسم پرفیض دعای ندبه 🔹️ 📍مکان: گلزار شهدای کرمان ⏰ زمان: جمعه هرهفته  🚌 حرکت سرویس خوابگاه خواهران: ساعت ۶:۰۰ خوابگاه برادران: ساعت ۶:۰۵ خوابگاه متاهلین: ساعت ۶:۱۰ 🆔️ @darolsaghalein
🍃از شارع حیفا تا حیفا! پرده‌ی اول: دیوانه‌ی تکریتی آن سال‌ها ناگهان دایه‌ی مهربان‌تر از مادر شده بود. توی شارع حیفا، کمی دورتر از «جسرالاحرار»، برای فلسطینی‌ها خانه می‌ساخت؛ درست توی سال‌هایی که نطفه‌ی حماس، داشت منعقد می‌شد. خشت‌ها روی خشت‌ها آرام گرفتند تا صدام بتواند دلِ اسلام‌گراها را آرام کند. این البته همه ماجرا نبود. برای فلسطینی‌ها توی بغداد خانه می‌ساخت بل‌که این ثبات نسبی، این سکون، باعث شود وطن‌شان را فراموش کنند. بعثی‌ها در «حمله‌ی ایمانیه»‌شان، ایمان را لحاظ نکرده بودند؛ فرمود: حب‌الوطن من‌الایمان. پرده دوم: ادریس را توی یکی از پایگاه‌های نظامی الدجیل دیدم؛ متخصص مهارِ انتحاری. دوستان زیادی را در نبرد با داعش از دست داده؛ و شماری از خویشانش را. نگران ایران است. نگرانِ «حربِ سرد»؛ نیمی فارسی، نیمی عربی. نگران است و امیدوار. می‌گوید امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها نمی‌توانند با ایرانی‌هایی که اسمِ حسین(ع)، تشجیعشان می‌کند، بجنگند. پرده سوم: اوسیراک تازه داشت جان می‌گرفت؛ نیروگاه اتمیِ تموز را می‌گویم. «یحیی‌المشدِ» مصری، رفته بود فرانسه برای عراقی‌ها اورانیوم بیاورد که اسرائیلی‌ها، توی هتل، جانش را گرفتند. هشت فروند اف-16 هم نیروگاه اوسیراک را بمباران کردند و باز دوباره برای نابودیِ کامل بخش آزمایشگاهیِ نیروگاه هم بمب‌هایشان را از آسمان بر سر عراق ریختند و چند سال بعد هم رسما اعلام کردند که هم آن قتل و هم این بمباران، کار ما بوده! این‌ها را رئیس دانشگاه کرخ می‌گوید و می‌گوید که چه بسا ممکن بود، یک چرنوبیل توی عراق رخ می‌داد. حالا چشمِ رئیس دانشگاه، به دانشِ ایرانی‌هاست؛ بیزار از اسرائیل. پرده‌ی آخر: فلسطینی‌ها هنوز نزدیکِ حیفا، کمین کرده‌اند؛ نیامدند به شارعِ حیفا؛ فریب نخوردند. دیوانه تکریتی هم سال‌ها قبل مرد و ما و عراق، برادر شدیم. دیشب، مردم، نزدیکِ شارع حیفا، پرچم‌های زرد را از ماشین‌هایشان بیرون آورده بودند؛ به خاطر چیزی که در آسمان دیده بودند. بالستیک، این مولودِ دانشِ ایرانی داشت از "آسمانِ عراق" می‌رفت به سوی غرب؛ شاید از فرازِ شارعِ حیفا. از آسمانِ شارعِ حیفا تا حیفا. شاید یکی از این پرچم‌های زرد، از جسرالاحرار هم گذشته باشد. شاید بالستیکمان از فراز گورِ دیوانه‌ی تکریتی هم گذشته باشد. شاید ادریس، توی الدجیل، با دیدن موشک‌ها و پهپادها، آرام‌تر شده باشد. شاید خویش و قومِ "هایا" دیشب را نه از هراس، که از شوق بیدار مانده باشند. شاید رئیس دانشگاه کرخ، به دانش ایرانی‌ها بیش‌تر بالیده باشد. حربِ سرد، دیگر حربِ حار است؛ بسیاری ایرانی، کسری عراقی، کسری لبنانی، کسری یمنی... آقای ادریس! این، حربِ حار است؛ ان لقتل‌الحسین، حراره فی قلوب‌المومنین... 🍃 ✍🏻محسن حسن‌زاده ‌🆔️ @darolsaghalein
⭐️ 💠 رهبر حکیم انقلاب: هر یک از مجالس توسلی که شما دارید یک اتصالی‌ست با نور معنویت لایزال حسینی ‌ ‌📌مراسم روضه هفتگی هیئت دارالثقلین 🎤 سخنران: حجت الاسلام غلامی 🎙مداح: حاج علی سیستانی ‌ 🗓 زمان: دوشنبه ۳ اردیبهشت ماه ساعت ۱۹:۳۰ 🏢مکان: حسینیه شهدای گمنام دانشگاه شهید باهنر کرمان ‌ ‌ضمنا برای دانشجویان خوابگاهی، سرویس ایاب و ذهاب از ساعت ۱۹:۱۵ از درب خوابگاه ها موجود است ‌ 🆔️ @darolsaghalein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅یک دقیقه خلاصه شاهکار پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات وعده صادق🇮🇷 ❤️انتشار بمناسبت سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 👈در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ به فرمان امام روح‌الله ‌ 🆔️ @darolsaghalein
🔰بسم الله الرحمن الرحیم وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ◾️با افسوس و تأثر عمیق، به جامعه هیئت دانشجویی کشور تسلیت می‌گوییم. درگذشت یکی از اعضای عزیز هیئت دانشجویی،جناب آقای محمدحسین دشتی خادم و دبیر هيئت محبان الحسین(ع) و دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، برایمان بسیار ناراحت‌کننده است. فقدان او برای خانواده و دوستانش ضربه ای بزرگ است، برای آن عزیز از دست رفته غفران و رحمت الهی و برای بازماندگان صبر جزیل از خداوند منان خواهانیم. ▪️برای شادی روح آن مرحوم سوره فاتحه و اخلاص قرائت فرمایید. ◀️قرارگاه هیئات دانشجویی استان کرمان https://eitaa.com/resanehaiatdanshguoy
📸 ‌ 💠 مراسم روضه هفتگی هیئت دارالثقلین ‌ 🎤 با سخنرانی حجت الاسلام غلامی 🎙با مداحی حاج علی سیستانی ‌ 🏢 ‌در حسینیه شهدای گمنام دانشگاه شهید باهنر کرمان ‌ 🆔️ @darolsaghalein
دست خدا در کار بود آن شب، باد از یسار، ابر از یمین آمد طوفان به پا شد خاک وقتی با دست خدا در آستین آمد کرکس به دامان هوس افتاد، در چنگ طوفان طبس افتاد روح خدا قرآن گشود و باز، ”وَ الله خَیرُ الماکِرین” آمد 🆔️ @darolsaghalein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر حمزه شهید داور صلوات بر حامی و همدم پیامبر صلوات در شام شهادت عزیز طاها بفرست به حمزه مکرر صلوات 🏴➖🏴➖🏴➖ شهادت سیدالشهدا حضرت حمزه علیه السلام و وفات حضرت شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام تسلیت. ‌ 🆔️ @darolsaghalein
هیئت دانشجویی دارالثقلین برگزار می نماید: 🔹️ مراسم پرفیض دعای ندبه 🔹️ 📍مکان: گلزار شهدای کرمان ⏰ زمان: جمعه هرهفته  🚌 حرکت سرویس خوابگاه خواهران: ساعت ۶:۳۰ خوابگاه برادران: ساعت ۶:۳۵ خوابگاه متاهلین: ساعت ۶:۴۰ 🆔️ @darolsaghalein