یسری چیزاست ڪه آدما از ته وجودشون میخوان براشون رقم بخوره و داشته باشنش... به هرقیمتی نه ولی میخوانش !
ڪم ڪم ڪه به سمت رقم نخوردن اتفاق پیش میرن هم آشفته میشن هم میخوان عبد باشن و هیس !
اما انگار زور نفسشون به ایمانشون میچربه و بیقراری میاد سراغشون ..
تو گیر و دار این جنگ ناعادلانه وجودشون خبری میرسه که ....
(:
#وصال
هر لحظه که نزدیک تر میشه انگار ڪه آدم بیشتر نمیفهمتش..
اصلا انگار خاصیت خوبی هاست..
آدم تو موقعیتش نمیتونه درڪ کنه ..
#وصال
ولی من قول میدم که این بار حسرتشو نخورم و تا میتونم نور بگیرم، نور نور✨
به قول شاعر که میفرماد:
حسرت نخور ای دل که بهار دلم این بار #وصال است
در سر طلبی ،در دل رمقی از وصل تو ای یار ، نگنجد
کاین زخم پر از شور به درمان نیاید
فردای ابد گر نرسد عشق تو بر سر
بیچاره تر از مانده و رنجور منم ، من !
'حوض ِ ایلیـــاء-
اتفاقای قشنگ این چند روزو با #وصال پی میگیریم ")
چیزی از #وصال سهم جان نمڪ خورده ما نشد :)
مبادا یا رب آن روزێ ڪه من از چشم یار افتم..
ڪه گر از چشم یار افتم ز چشم اعتبار افتم
-حافظ عزیز
راستشو بخوای
جاموندن سخته..
ولی اینکه بدونی جاموندی خیلی سخته .
نفهمیدن تلخه
اما دونستن ندونستن خیلی تلخ ِ .
فاصله ها گلو گیرن
اما درڪ فاصله ها نفس آدمو بند میاره .
بی تو بودن ترسناڪ ِ
ولی نبودنت ُ حس ڪردن وحشتناڪ ِ ..