eitaa logo
درراه بندگی
1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
93 فایل
🌺برگزاری‌روضه‌خانگی‌برای‌افرادکم‌بضاعت @Masakin_H 🌸کانالی مخصوص متأهلین ومجردین @Hamsaran_Beheshtii ☘️کانال‌محصولات‌ارگانیک‌‌(بخشی ازسودفروش‌برای‌خانواده‌های نیازمندصرف‌میشه)    @Organik_toba ناشناس‌ جواب میدم https://abzarek.ir/service-p/msg/1983669
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - shoor 2 - shabe 7 moharram1399 - hasan ataei.mp3
2.98M
🔳 🌴علی دست و پا میزنه از گهواره در بیاد 🌴اگه شش ماهه است اما میخواد مثل حیدر بیاد 🎤 -----------*✨🌹✨*----------         @darrahbandgi    -----------*✨🌹✨*-----------
دیدین وقتی یک تنگ ماهے... میشکنه ... اون ماهے چجوری بالا و پایین میپرھ!!! لباشو باز و بستہ میکنه !😭 قصه ی علی اصغر ماهم همینه هااا💔😭
اباعبدالله صدا میزنه هَل مِن ناصِرُ یَنصرُنی
یک دفعه صدای گریه ازخیمه بلند میشه 😭
اباعبدالله وارد خیمہ میشن.!-
ام کلثوم میگه همین که صدای هَل مِن ناصِرُ یَنصرُنی شمابلند شد...
بیا و ببین علی اصغرت خودش را از گهواره پرت کرد !!😭💔
برادر ببرینش شاید اب دادن رحم کردند 😭💔
اباعبدالله بچه رو بغل گرفتن بچه اروم شد همین که بچه رو زمین گذاشتن صدای گریه ی علی اصغر بلند شد😭 آرام جانم حسیــــ؏ـن 😭😭🥀
بچه را از زیر عبا بیرون اورد و روی دست بلند کرد 😭
این طفل شیرخوارھ تشنه است...😭
درمیان سپاه تفرقه افتاد گروهی گفتند راست میگویید ماکه باشیرخوار جنگ نداریم !!
یه نگاه به حرمله کردگفت برای چه جوابش رو نمیدی ؟! حرمله گفت کدوم رو بزنم پدر را یا بچه را؟؟؟😭
بچه رو بزنی قامت حسین خم می شود... بچه اش را بزن...حسین می میرد برای علی اصغرش اخر!!!😭
حرمله روی زانو نشست کمان روبه دست گرفت، سفیدی گلوی علی را شانه گرفت 😭
و حسین همچنان در حال سخن گفتن و تمنای آبی برای طفلش!!!! که ناگهان دید علی اصغرش دست و پا میزنه😭💔 آخخخ بمیرم برات حسیننن😭😭
اباعبدالله مانده بود به مادرش چه بگوید 😭 یک قدم به سمت خیمه میرفت و باز بر میگشت 😭
با چه رو خیمه برم این سرآویزان را😭 چه کنم مشکل این خنجر خون ریزان را😭
به سفیدی گلوی تو کسی رحم نکرد💔 رسم کوفی است بگیرند هدف، مهمان را🥀
اباعبدالله رفت پشت خیمه ها بچه رو روی زمین گذاشت باشمشیرش قبرکوچکی راکند 😭
همین که خواست کودکش رو توی قبر بزاره خانم ها ازخیمه بیرون اومدن... ربابش به زمین خورد😭💔الهم العن قوم الظالمین ندا داد😭
وقتی لشکریان ابن سعد سر ها را روی نیزه میگذاشتند ...
یک نفر مانده بود که نیزه اش خالی بود💔
سر کوچکش راسرنیزه زدند سر انقدر کوچک بود که هی روی زمین می افتاد 💔😭
یا باب الحوائج 😭یاعلی اصغر😭 دستات خیلی کوچیکن ولی گرھ های بزرگ رو باز کردی💔