من بچه‌م!؟ به این قد و هیکل میاد بچه باشم!؟ سالروز آسمانی شدن شهید حسین‌فهمیده تبریک و تسلیت باد🥀🕊 #آن_23_نفر #نوجوان_دهه_هشتادی😌 @to_daryaee_man_kavir 🌼

✍🏻شهیدحسین‌فهمیده↯ "من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات🤲🏻 فکر کردم! از مال و اموال💸 و پدر و مادر و برادر و خواهر♡ چشم پوشیدم،🍃 فقط برای هدفم یعنی #الله"♥️ ما‌از‌چی‌میگذریم‌واسه‌خداجانمون؟💔:) #رهبر ما آن صفل ۱۳ ساله‌ایست کھ....✨ #نوجوان #راه_مشترک #شهید_محمد_حسین_فهمیده #شهید_علی_لندی @to_daryaee_man_kavir 🌼

•|💚🌱|• #نقش‌های_مهم😌💪🏻 جوانان و نوجوانان عزیز من! همه شما می‌توانید در کشورتان نقش پیدا کنید. یک روز نقش... نقش «حسین فهمیده» بود؛ یک روز نقش‌های دیگر است. البتّه در آن‌ها، دادنِ جان مطرح نیست؛ امّا همّت و اراده و تصمیم لازم دارد. همه می‌توانید در مدارس نقش ایفا کنید. - رهبرانقلاب ۱۳۷۷/۸/۸ #سخن_ولی😎 #نوجوان_دهه_هشتادی🍃 #راه_روشن✨ @to_daryaee_man_kavir 🌼

•°|بِسْمِ‌رَبِّ‌مٰادَرَم‌زَهراْ(س)🌿|°•

💕•|بھ رسم عاشقے |•💕 🌸اِلهی عَظُمَ الْبَلاء 🌺ُوَبَرِحَ الْخَفآءُ 🌸وَانْکَشَفَ الْغِطآء 🌺ُوَانْقَطَعَ الرَّجآء 🌸ُو َضاقَتِ الاَْرْض 🌺ُوَمُنِعَتِ السَّمآء 🌸وَاَنْتَ الْمُسْتَعان 🌺ُوَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی 🌸وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآء 🌺ِاَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَالِ مُحَمَّد 🌸اُولِی الاَْمْر ِالَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ 🌺وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ 🌸فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلا قَریباً 🌺کَلَمْحِ الْبَصَرِاَو ْهُوَ اَقْرَب 🌸ُیا مُحَمَّدُ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یامُحَمَّدُ 🌺اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ 🌸و َانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ 🌺یا مَوْلانا یاصاحِبَ الزَّمان 🌸ِالْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌺اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی 🌸 السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌺الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸َیااَرْحَمَ الرّاحِمینَ 🌺بِحَقِّ مُحَمَّد وَالِهِ الطّاهِرین🤲🏻 #دعای_فرج °[ @to_daryaee_man_kavir ]° シ

💚️☺️ا • بِاَبی‌اَنتَ‌وَاُمےونَفسے‌یآاَبآصآلِح‌المَهدی...:)☘ بِاَبی‌اَنتَ‌وَاُمےونَفسے‌یآاَبآصآلِح‌المَهدی...:)☘ بِاَبی‌اَنتَ‌وَاُمےونَفسے‌یآاَبآصآلِح‌المَهدی...:)☘ • 💚☺️ا

مثلا: برای خودت چالش تعریف کن😉 کتاب بخون📚 🏌‍♀ورزش کن هنرمند باش🎨 همه ی اینا میشه وقتی که بیشتر تلاش کنی😉 #پروف #نوجوان @to_daryaee_man_kavir 🌼

🤔من کیستم؟! از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعالیت های جهادی به شهر بانه اعزام شد. در کلاس قرآن و نهج البلاغه شرکت میکرد! در روستاهایی که پاکسازی می شدند،کلاس های عقیدتی وقرآن بر گزار می کرد.با توجه به شرایط بسیار سخت آن روزهای کردستان، دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می کرد در حالی که هیچ گاه اظهار خستگی نکرد. در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانم ها  بود. علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که «اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم.» رورز ۲۸ مرداد سال ۵۹، روزی بود که او و دوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند، در اتاقی استراحت می کردند. در همین هنگام دختری وارد جمع سه نفره شان شد. او قاتل خود را می شناخت. گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه شهیده را برداشت و مستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد. 👇🏻یکی از گفته‌های او: سپیده منتظر است که پرده‌های سرخ خورشید دریایی بسازد تا قایقش را روان کند. صبح نزدیک، نوید انقلاب را چلچله‌های مهاجر از سرزمین دوست ارمغان آورده‌اند.!🙂 #مسابقه_شهیده🕊 تا ساعت ۱۲ امشب وقت دارید نام این شهید رو به آیدی ادمین بفرستید. @to_daryaee_man_kavir 🌼

توضیحات👇

من کیستم؟🤔 افتخاراتش: کسب رتبه عالی و ممتاز در مدارس مقام اول مسابقات قرآن یادواره عزت و افتخار حسینی در دبستان اخذ کمربند قهوه ای شوتوکان مقام اول انفرادی استان در کاتا نوجوانان کسب عنوان سوم رشته قرائت قرآن در راهنمائی کسب مقام دوم درسهایی از قرآن در راهنمایی مقام اول مسابقات قهرمانی فارس در کومیته کسب گواهینامه کمربند سیاه دان یک شوتوکان مقام اول انفرادی کاراته در چهارمین المپیاد ورزشی بانوان نامه‌ی او به امام زمان: نشانی گیرنده: نمی دانم کجایی یا مهدی؟! شاید در دلم باشی و یا شاید من از تو دورم . کوچه انتظار، پلاک یامهدی! ✨به نام خداوند بخشنده و مهربان سلام من به یوسف گمگشته دل زهرا و گل خوشبوی گلستان انتظار ای دریای بیکران آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو چشمانت که همانند خورشید صبحدم از درون پنجره های دلم عبور میکند و دل تاریک و سیاه مرا نورانی می کند. تو کلید درِ تنهایی من! من تورا محتاجم. بیا ای انتظار شبهای بی پایان، بیا ای الهه ناز من، که من از نبودن تو هیچ و پوچم. بیا و مرا صدا کن، دستهایم را بگیر و بلند کن مرا. مرا با خود به دشتِ پر گلِ اقاقیا ببر. بیا و قدمهای مبارکت را به روی چشمانم بگذار. صدایم کن و زمزمه دل نواز صدایت را در گوشهایم گذرا کن من فدای صدایت باشم. چشمان انتظار کشیده من هر جمعه به یادت اشک می ریزند و پاهایم سست می شوند تا به مهدیه نزدیک خانه مان روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعا ندبه را خیس می کند. من آنها را جلو پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود و به دیدار خدا رود. به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و برسر دشمنانتان فرود آید🥺 #مسابقه_شهیده تا ساعت ۱۲ امشب فرصت داریدا😉 @to_daryaee_man_kavir 🌼