لطفا این بنرها را از در و دیوار دانشگاه بردارید
در برخی دانشگاه های استان شاهد هستیم که تصاویر معقولی از الگوی پوشش دانشجویان دختر و پسر در محوطه دانشگاه و ورودی کلاس ها نصب شده و از دانشجویان خواسته شده که طبق این الگوی قانونی پوشش در دانشگاه حضور پیدا کنند. این اقدام مایه ی تقدیر است؛ اما در عالم واقع می بینیم که از سوی تعدادی از دانشجویان به خصوص دختران به این بنر هیچ توجهی نمی شود و در روی همان پاشنه می چرخد. خوب، اگر قرار است بنری که بر پایه ی قانون و در راستای حفظ حرمت دانشگاه و محیط مقدس دانش طراحی و نصب شده هیچ اعتباری نداشته باشد و مسئولان دانشگاه در این زمینه به وظیفه ی قانونی خود که متقاعد کردن این دسته از دانشجویان به وظایفشان است عمل نمی کنند چه لزومی دارد این بنرها نصب شود. هر اقدامی که ضمانت اجرایی آن زیر سؤال برود نه تنها اثر مثبت نخواهد داشت بلکه اثرات معکوس نیز دارد. از رؤسای انقلابی دانشگاه های استان انتظار می رود که در چارچوب رسالت دانشگاه و وظایف خود اجازه ندهند محیط دانشگاه تبدیل به مانور انواع پوشش های نامطلوب شود.
نصرالله شفیعی
شنبه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۲
روزنه های تهاجم فرهنگی
کافی شاپ ها
اصلی ترین راهبرد نظام سلطه و در رأس آن آمریکا در مقابل نظام جمهوری اسلامی راهبرد براندازی است. مهم ترین ساز و کار این راهبرد نیز تهاجم فرهنگی در راستای تغییر ذائقه ها و به دنبال آن رفتار مردم است.
چند سالی است که شاهد رشد قارچ گونه کافی شاپ ها در شهرها هستیم. خاستگاه کافی شاپ ها فرهنگ غرب است و دستاورد آن نیز چیزی جز بی بند و باری در میان دختران و پسران نیست. شکی نداشته باشید، تأکید می کنم هیچ تردیدی به خود راه ندهید رشد بی در و پیکر کافی شاپ ها یک برنامه ی حساب شده غرب برای فاسد کردن جوانان ایران زمین است. نمی دانم اصناف یا دستگاه های متولی که مجوز به این کافی شاپ ها می دهند متوجه این نقشه ی شوم هستند یا خیر؟ تنها راه حل بستن این کافی شاپ ها و اکتفا به حداقل آن هاست آن هم با گرفتن تضمین و نظارت مستمر. اگر کسی خلاف آنچه را که در این یادداشت به آن اشاره شده در باره کارکرد کافی شاپ ها اعتقاد دارد کافی است یک شب چرخی در خیابان های بوشهر یا برخی شهرهای بزرگ کشور بزند و نگاهی به کافی شاپ ها بیندازد و ببیند چگونه دخترکان بی حجاب در کنار پسران بی بند و بار مشغول سر کشیدن قهوه و کشیدن سیگار هستند. با این وجود وقتی از اصطلاح بی بند و بار استفاده می کنم مقصود همان مصادیق این بند وباری هست نه هر کس که به کافی شاپی سری می زند و قهوه ای می نوشد.
ممکن است کسی بگوید با تعطیل کردن این کافی شاپ ها اشتغال تعدادی از جوانان در این شرایط وانفسا از دست می رود. در پاسخ باید گفت اشتغال اصل است و باید دولت زمینه ی اشتغال به خصوص اشتغال مولد را در جامعه ایجاد کند؛ ولی اشتغالی که به قیمت فاسد کردن جوانان باشد هیچ توجیهی ندارد. همین صاحبان کافی شاپ ها می توانند برای کار در مغازه خود شغل دیگری را برگزینند. اگر قرار باشد با ترویج فساد ایجاد اشتغال کرد راهکارهای دیگری نیز وجود دارد. کاری که دکتر مصدق با باز کردن مشروب فروشی ها برای رونق اقتصاد کرد.
یکی از ابزارهای غربزده کردن جامعه و به عبارت دیگر تروبج فرهنگ غرب استفاده از نمادهای غرب است. یادتان هست در دولت غربزده روحانی تصمیم به باز کردن رستوران های فست فود مک دونالد - نماد تغذیه آمریکایی - کردند که با هوشیاری برخی دلسوزان جلوی آن گرفته شد. افتتاح رستوران مکدونالد در اتحاد جماهیر شوروی باعث ایجاد صف های طویل مردم و هیجان ناشی از مصرف آن در سال 1990 شد. همین اقدام از نظر فرهنگی زمینه بیش از پیش فروپاشی شوروی را در مردم فراهم کرد. در اواخر عمر اتحاد شوروی، صفهای طولانی جلوی شعبهٔ تازه بازشدهٔ مکدونالد در مسکو تشکیل میشد. مکدونالد را یکی از تسلیحات نمادین بلوک غرب در جدال با رقیب ایدئولوژیک خود، اتحاد شوروی، میدانستند. مکدونالد نهتنها بزرگترین و فراگیرترین برند فست فود در جهان است که هنوز هم یک نماد سیاسی-ایدئولوژیک از هژمونی سیستم لیبرال-سرمایهداری محسوب میشود
تغییر ذائقه های غذایی با نماد فرهنگ آمریکایی مقدمه ای برای تغییر ذائقه ی فرهنگی و هویتی جامعه است.
نصرالله شفیعی پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲
از غمی که می خوریم (۱۳)
یادداشت های روزانه مدیر عامل انجمن حمایت زندانیان بوشهر
معاون اداره کل زندان ها زنگ زد و گفت یک نفر سال ها زندان بوده و اکنون مرخص شده هیچ چیز ندارد. تنها یک دختر دارد که دانشجوی رشته پزشکی است و در یکی از دانشگاه های دولتی کشورمان تحصیل می کند. شدیداً نیازمند به کمک است او را می فرستم هر مقدار که می توانی کمکش کن. گفتم مشکلی نیست او را بفرست. صبح هفدهم آبان به دفتر آمد. رنگ و رویش نشان می داد که سال ها زندان و اعتیاد دیگر چیزی برایش باقی نگذاشته است. مقداری مواد خوراکی و پوشاک به او دادم و توصیه های لازم را به خصوص در باره ی دخترش به او کردم. او رفت و من نگران آینده ی او بودم. نگران از اینکه آیا او خواهد توانست پس از سال ها زندان و بیچارگی دوباره خود را باز یابد و زندگی را از نو شروع کند یا خیر؟
حدود ساعت 13 بود که دختر همان زندانی با یک ساک مسافرتی وارد دفتر شد.آشفته و پریشان بود. اشک از چشمانش سرازیر بود و هق هق گریه امان را از او بریده بود. دقایقی در اتاق مددکار بود تا اینکه مقداری حالش بهتر شد. سر صحبت را با او باز کردم و خواستم تا ماجرا را برایم تعریف کند. از همان ابتدا که لب به سخن گشود گریه امانش نمی داد. می گفت سال هاست که پدرم معتاد است و بارها زندان را تجربه کرده است. مادرم از او طلاق گرفته و با فرد دیگری از استان های همجوار ازدواج کرده است. من هم تحت قیومیت مادرم قرار گرفتم و با آن ها زندگی می کنم. در طول این سال ها با مشکلات فراوان توانستم درس بخوانم و در رشته ی پزشکی قبول بشوم. پدرخوانده ام علی رغم اینکه وضع مالی خوبی ندارد و خودش به یک بیماری صعب العاجی مبتلا شده ولی اخلاقش با من خوب است. در دانشگاه با سخت ترین وضعیت مالی روزگار را می گذرانم. گاهی پول ندارم که حتی غذای دولتی دانشگاه را نیز خریداری کنم. وقتی هم کلاسی ها از من می پرسند چرا غذای سلف نمی گیری به یک شکلی جواب آن ها را می دهم تا متوجه نشوند که چون پول ندارم غذا نمی خرم. می گفت وقتی می بینم چگونه والدین دانشجویان با بهترین ماشین ها بچه های خود را به دانشگاه می آورند و می برند و هر چه بخواهند برایشان می خرند با خود می گویم چرا من این طور باشم. نه کسی احوالم را می پرسد و نه کسی هست که ابتدایی ترین نیاز مادی ام را برطرف کند. او می گفت و من فقط گوش می کردم و غصه می خوردم. راستش نتوانستم تحمل کنم. از اتاق خارج شدم به درون محوطه انجمن رفتم و بسیار گریه کردم. آرام که گرفتم دوباره به اتاق رفتم. می گفت برای آنکه بتوانم هزینه روزمره خود را تهیه کنم به بیمارستان رفتم و از آن ها خواستم که به عنوان نظافتچی من را به کار گیرند. مسئولان بیمارستان وقتی فهمیدند که من دانشجوی پزشکی هستم گفتند ما نمی توانیم یک دانشجوی پزشکی را به عنوان نظافتچی در بیمارستان بپذیریم. قول دادند که به عنوان کمک پرستار در بیمارستان از من استفاده کنند؛ ولی این کار راه هم نکردند و باز من ماندم و انبوه مشکلات.
می گفت وقتی فهمیدم پدرم بعد از سال ها از زندان آزاد شده با پیمودن صدها کیلومتر به دیدنش آمدم تا شاید بتوانم به او کمکی کنم. پدرم نه خانه ای داشت و نه چیزی. به اتفاق به منزل یکی از بستگان رفتیم. او که از وضعیت پدرم ناراحت بود از ما خواست که از منزلش بیرون رویم. پدرم نیز هیچ جایی نداشت. دعوایشان شد و شروع کردند به فحش های رکیک به هم دادن. من ناخودآگاه از این وضعیت جیغ کشیدم. پدرم به من حمله ور شد و محکم به صورتم زد. آنگاه با تمام عصبانیت رفت و یک تیغ موکت بری برداشت و به دنبالم افتاد تا بدنم را تکه تکه کند. هر طور بود از دست او فرار کردم. به یک اسنپ زنگ زدم و خودم را به اینجا رساندم.
در طول این مدت لحظه ای گریه اش کم نمی شد. من مانده بودم که به این دختر چه بگویم! دقایقی را با او صحبت کردم. در جایگاه یک مشاور و یک پدر. به او گفتم با همه ی این سختی هایی که دیده ای نشان داده ای که می توانی یک فرد موفق باشی. به او قول دادم که نگران هزینه های دانشگاهش نباشد. ما مردم خوبی داریم. نوع دوست هستند به خصوص اگر بفهمند که فردی در چنین شرایطی گرفتار شده است. قرار بود که عصر به نزد مادرش در استان هم جوار برود. تا متوجه شدم خانم مددکار اینترنتی برایش بلیط اتوبوس گرفت مقداری پول هم به او دادیم. از او خواستیم که با انجمن در ارتباط باشد. سفارش ناهار نیز برایش داده بودیم؛ ولی این قدر اضطراب و دلهره داشت که جز یکی دوقاشق نتوانست بخورد. او خداحافظی کرد و رفت و من همچنان در اندوهی بزرگ برای این فرزندان دیارمان که چه ها می کشند.
نصرالله شفیعی، چهارشنبه 1۷ آبان ۱۴۰۲
لطف کنید کمک های خود را به این دختر خانم تا پنج شنبه شب همین هفته ساعت 24 به شماره کارت زیر بفرستید.
شماره کارت انجمن حمایت زندانیان بوشهر
۶۰۳۷۹۹۷۵۹۹۶۳۶۴۱۳
شماره حساب۰۱۰۳۱۷۹۶۸۹۰۰۶
بانک ملی
بهبهانه 19آبان؛
علم بیایمان سلاحی کشنده است
پنجشنبه, 18 آبان 1402
علم بدون ایمان، خطرات فراوانی دارد و میتواند به سلاح کشندهای در دست بشر تبدیل شود که نمونههای این امر را در جهان میبینیم.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد، یونسکو بهعنوان معتبرترین سازمان فرهنگی، علمی و آموزشی در عرصه بینالملل که در حوزههای علم، فرهنگ و آموزش فعالیت میکند، نخستین بار در ۱۹۹۹ میلادی در نشست بوداپست مجارستان ۱۰ نوامبر را بهعنوان روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه نامگذاری کرد.
دلیل بزرگداشت روز جهانی علم برای صلح و توسعه ریشه در اهمیت نقش علم و دانشمندان برای جوامع پایدار و نیاز به اطلاع رسانی و مشارکت شهروندان در علم دارد، از این نظر، روز جهانی علم برای صلح و توسعه فرصتی برای نشان دادن ارتباط علم در زندگی مردم و مشارکت دادن آنها در بحث و گفتگو به عموم مردم است، چنین نوعی از سرمایهگذاری، چشماندازی منحصر بهفرد برای جستجوی جهانی بهمنطور برقراری صلح و توسعه را به ارمغان میآورد.
علمی که منجر به تامین امنیت، سلامت و بهبود زندگی نشود و منشاء تخریب، تحقیر، سلطهگری و اذیت و آزار جامعه شود، از ماهیت علمی برخوردار نیست، بلکه نیرنگی است که منجر به تاریکی و اذیت و آزار فرد و جامعه میشود، بنابراین علم و فناوری تأثیر غیرقابل انکاری در بهبود استانداردهای زندگی، افزایش بهرهوری و رفاه دارند به شرط اینکه با اخلاق و معنویت همراه باشد و در این میان نیز صلح فضيلتی است كه از فطرت پاک انسان نشات میگيرد و در بستر خرد سياسی و تدبيرانديشی اجتماعی گسترش پيدا میكند.
علم و دانش بازیچه قدرتهای بزرگ قرار گرفته است
نصرالله شفیعی در گفتگو با خبرنگار شبکه اطلاع رسانی مرصاد، اظهار داشت: سازمان فرهنگی، علمی و آموزشی یونسکو نوزدهم آبان ماه مصادف با دهم نوامبر را تحت عنوان روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه نامگذاری کرده است.
این استاد دانشگاه افزود: طبیعتاً نامگذاری هر مناسبتی اهدافی دارد و میتواند اثرات مثبتی در آن حوزه در فضای عمومی جامعه داشته باشد.
وی گفت: این نامگذاری از یک سو ارج نهادن به علم و فناوری و مروجان علم و از سوی دیگر تلاش در راستای ایجاد پیوند میان فناوریهای علم و بهبود کیفیت زندگی است.
شفیعی ادامه داد: نامگذاری این روز اهداف دیگری مثل بهرهمندی تمام آحاد جامعه از ثمرات و دستاوردهای علم همچنین معرفی برجستگان در حوزه علم و دانش دارد و تقدیر از آنهایی که تمام عمرشان را در راه ترویج و شکوفایی دانش بهکار گرفتهاند.
وی افزود: این روز فرصتی برای گفتمان علمی است تا علم، محور شود و فرصتی برای نمایش و نشان دادن دستاوردهای علمی به دانشجویان و دانشآموزان شود.
شفیعی در بخش دیگری از سخنانش گفت: متاسفانه شاهد هستیم که علم و دانش بازیچه قدرتهای بزرگ قرار گرفته و بهجای اینکه در خدمت صلح، رفاه و امنیت بشریت باشد تبدیل به ابزاری برای جنایت شده است مثل جنایاتی که امروزه توسط رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه صورت گرفته است.
وی با تاکید بر اینکه باید اخلاق و معنویت در کنار علم باشد، خاطرنشان کرد: علم بدون ایمان به سلاحی در دست زنگی مست تبدیل میشود.
این استاد دانشگاه گفت: اگر در کنار علم، ایمان و اخلاق باشد امروزه شاهد این جنایات در غزه و فلسطین نبودیم.
وی با بیان اینکه علم و صلح لازم و ملزوم یکدیگر هستند، گفت: دادههایی که منجر به تامین امنیت، سلامت و بهبود زندگی نشود و منشاء تخریب، تحقیر، سلطهگری و اذیت و آزار جامعه شود، از ماهیت علمی برخوردار نیست، بلکه نیرنگی است که منجر به تاریکی و اذیت و آزار فرد و جامعه میشود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: علم بدون تعهد و عالمان بیایمان در چند سال اخیر انسانها را از مسیر مستقیم وحی خارج كرد و دستاوردهایشان هم با ساخت و پیشرفت انواع سلاحهای كشنده بوده است.