eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
869 ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 ای مردم ، فقط و فقط پیرو رهبر انقلاب اسلامی باشید و در راه او که آن همان راه پیامبر و قرآن و در نتیجه همان راه خداست قدم بردارید و پیمودن این راه باید درکنار حکومتی باشد که بوسیلۀ و زیر نظر نایب امام زمان (عج) یعنی ولایت فقیه کنترل و مورد بررسی و تنظیم شود . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
دعای روز هجدهم بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین. خدایا آگاهم نما در آن براى برکات سحرهایش وروشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش وبکار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان @dashtejonoon1
PAR18.MP3
20.97M
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 هر کس در یک آیه از کتاب خدا را کند، مثل این است که در ماه‌هاى دیگر را کرده باشد. ترتیل خوانی استاد پرهیزکار 💐 💐 🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 رزمندگان اسلام دفاع مقدس تفاوت جبهه هاي جنگ ايران و عراق ، در زمينه امكانات و تسليحات، زياد بود. اين تفاوت ها به حدي بود كه همه كارشناسان نظامي، بي هيچ ترديدي، جبهه پيروز را نيروهاي عراقي تا دندان مسلح، مي دانستند. اما آنچه كارشناسان نظامي هميشه از آن غفلت مي كردند و در نتيجه درمقابل شكست نيروهاي عراقي، انگشت حيرت به دندان مي گزيدند، معنويت حاكم بر نيروهاي ايراني بود. به خاطر همين معنويت، كمبودهايي كه مي توانست هر سپاهي را به شكست بكشاند، در بين آنان معنا نداشت! در جبهه ايران، مواد غذايي هم مانند تسليحات، حكم كيميا داشت! كبود مواد غذايي در خطوط مقدم نبرد، معنويت خاصي به نيروها داده بود! آنجا كه هر خرما ساعت ها دهان به دهان مي گذشت و هر قطره آب كه تنها باعث تر شدن لب هاي خشكيده مي شد، دست به دست مي چرخيد تا اولين نفر كه لبش را تر مي كند، كس ديگري باشد! هنوز هم بين بازمانده هاي جنگ، حلواي ماه_مبارك رمضان در جبهه، حلاوت خاصي دارد! حلوايي كه روغنش از ته مانده روغن غذاهاي گرفته مي شد، و شكرش از خاك قندهايي بود كه مربوط به جيره هر نفر مي شد يا سوغات از مرخصي برگشته ها بود. آرد آن از نان خشك هايي بود كه بيشترشان كپك زده بودند. حلواي رمضان ساده درست مي شد، ولي طعم آن به سادگي از ذهن نمي رفت . یاد باد آن روزگان یاد باد شادی روح و 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🕊🌺💐🌺🕊🕊 یکی دو ماه بعد از اسارت من ماه مبارک رمضان بود عراقی ها برای نماز و خواندن قرآن مانع می شدند و معمولا نمازها را نشسته می خواندیم با اینکه ماه مبارک رمضان بود باز هم مثل سابق صبحانه و ناهار و شام می دادند و باید آن را سر موقع صرف میکردیم آنها خود را موظف نمیدیدند به ما سحری بدهند و کار خودشان را میکردند. برنامه ریزی کرده بودیم طوری غذاها خورده شود و آنها نفهمند كه ما روزه میگیریم البته غذاها هم چیز خاصی نبود آب گوجه، آب بادمجان، آب عدس و آب خورشت و واقعا بعضی وقتها نمی فهمیدیم غذا چیست بهر حال آن را اول شب می خوردیم جیره آبمان هم یک لیوان بود که کنار پنجره می گذاشتیم تا کمی سرد شود چون هوا خیلی گرم بود، آخر شب هم که خاموشی می زدند و باید سریع می خوابیدیم مقداری از شب که می گذشت بلند می شدیم و چون نگهبان در کنار پنجره نگهبانی می داد به محض اینکه دور می شد آب را می خوردیم و همان می شد سحری مان طبق برنامه ساعاتی در روز باید بیرون می رفتیم و در محلی که با خط کشی مشخص کرده بودند قدم می زدیم عرض کمی داشت و اطرافش را هم با سیم خاردار پوشانده بودند و رزمنده های ما باید در همان جا قدم می زدند و هیچ کار دیگری انجام ندهندحتی حق صحبت با کسی هم نداشتند و به تنهایی در حالی که سرها پایین بود به نقطه مربوط رفته و بازگردند تا ظهر کارمان همین بود. راوی: 🕊 @dashtejonoon1💐🕊
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 شربت شب قدر اردوگاه ابتدا سه سوره عنکبوت، روم و دخان تلاوت می‌شد، بعد دعای افتتاح و دعای جوشن کبیر را در 2 مرحله می‌خواندیم. البته تمام اینها را به سرعت تلاوت می‌کردیم. برخی از بچه‌ها حتی دعای جوشن را نیز که حدودا 22 صفحه است را نیز حفظ می‌کردند تا نیاز به مفاتیح پیدا نکنند. در زمان استراحت کوتاه بین دعای جوشن، با لیوانی شربت از بچه‌ها پذیرایی می‌شد، شامل آب و کمی شکر! نماز یک روز نیز خوانده می‌شد و بعد از آن مناجات ابوحمزه. البته برخی 100 رکعت را نیز می‌خواندند. دعاهایی مانند ابوحمزه ‌ثمالی در طول سال نیز خوانده می‌شد و اکثر بچه‌ها به آن مسلط بودند. قرآن‌های ما نیز ترجمه نداشت اما با توجه به حضور روحانیون و افراد مسلط در بین اسرا، تقریباً تمام اسرا به ترجمه قرآن، تفسیر و اعراب تسلط داشتند. بعد از دقایقی استراحت مراسم قرآن سر گرفتن را آغاز می‌کردیم که تقریباً تا نزدیک اذان صبح طول می‌کشید. در طول این برنامه‌، بعثی‌ها دائماً ما را غافلگیر می‌کردند که با هشدار نگهبان، برنامه را بر هم می‌زدیم. اما گاهی که نگهبان نیز حال خوشی پیدا می‌کرد، آنها داخل می‌آمدند و از همه بیشتر آن نگهبان و ارشد آسایشگاه را توبیخ می‌کردند. در احیاء شب بیست‌ و یکم و بیست‌ و سوم که ایام شهادت امیرالمؤمنین علی (ع) بود، برنامه مرثیه‌سرایی نیز داشتیم. با اتمام برنامه‌ها، بعد از اذان صبح سکوت مطلق در آسایشگاه حاکم می‌شد تا همه استراحت کنند. البته رأس ساعت 8 صبح به اجبار باید از اردوگاه خارج می‌شدیم! راوی : شادی روح و و سلامتی 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 که در بین بعثیون عراقی به ( شکارچی ناوهای اوزای عراقی) معروف بود . در تاریخ ۱۳۶۴/۰۱/۰۱ و ستوان محمدزاده، شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند، ناگهان صدای آژیر بلند و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) داده می‌شود. به همراه کمک خود ستوان با یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز آریو ۳۱ برای مقابله با هواپیما‌های دشمن به پرواز درمی‌آید، در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ ۲۳ عراقی و یک فروند میگ ۲۵ عراقی درگیر می‌شود و سریع به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه می‌دهد و در ارتفاع ۳۵۰۰۰ پایی یکی از میگ‌های ۲۳ را آماج قرار می‌دهد که پس از برخورد موشک، میگ نابود می‌شود. در همین حین، از ایستگاه‌های رادار زمینی مرزی به آگاهی می‌رسانند که یک فروند میگ ۲۵ پی دی، در تعقیب آنهاست و در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر است، میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر موشک r-۴۰ می‌کند و موشک با فانتوم برخورد می‌کند و ستوان محمدزاده موفق می‌شود، اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می‌بیند و توسط نیرو‌های امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا می‌کند، ولی سرلشکر خلبان فرصت اجکت پیدا نمی‌کند و پس از اصابت موشک، همچون مولایش اباعبدالله (علیه السلام) سر از بدنش جدا شده و بدین شکل، قهرمان جنگ‌های دریایی برای همیشه خاموش می‌شود و به معراج ابدی می‌رود. بدن قطعه قطعه شده‌اش را به عنوان سند افتخاری به این امت همیشه بیدار تقدیم می‌کند و پیکر مطهرش در میان اندوه انبوه بسیاری از مردم منطقه که می‌گفتند تاکنون در منطقه سابقه نداشته تشییع شد و او تنها است که دارای دو مزار است و پیکرش در قله میرزا کوچک خان (گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاک سپرده شد و سر مطهّرش را در محل سقوط هواپیما در شهرستان سقز به خاک سپردند. تلویزیون عراق با اعلام این خبر با آب و تاب اعلام کرد که موفق شده، یکی از بهترین خلبانان ایرانی را از بین ببرد ( کند)، ولی آن‌ها نمی‌دانستند، با شدن و ، هزاران دیگر از بین مردم سلحشور ایران به پا می‌خیزند و سلاح به دست می‌گیرند و علیه آن‌ها دلاورانه می‌جنگند که این چنین هم بود. در هنگام حیات و حتی پس از در مجله‌هاى جنگى آمریکا، بار‌ها از او به عنوان یک نابغه جنگى و خلبان توانمند در هدایت هواپیماى اف ۴، در پرواز‌ها و مانورهاى حساس نظامى و عملیاتى نام برده شد. در سال ۲۰۰۶ یکى از مجلات جنگى آمریکا، ویژه نامه‌اى درباره مهارت‌هاى پروازى و ابتکار عمل‌ها و خلاقیت‌هاى منتشر کرد و او را بهترین خلبان اف ۴ جهان معرفی نمود. 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🍀💐🌹🕊🌹💐🍀 اگر موقع نوروز و حلول سال نو بعد از عملیات بود، قضیه صورت دیگری داشت. عکس شهدای عملیات را سرسفره می چیدند، به سرلوله تفنگ ها پرچم سرخ می زدند، وصیت نامه یا نوار صدای دوستان در لحظات قبل از شهادت را سر سفره می گذاشتند، جای شهدا و مفقودالاثرها را خالی می کردند... بعد که دلهای داغدار جمع می شدند، برادرانی که جراحت سطحی تری داشتند و می توانستند روی پای خود بایستند می آمدند و با حضور فرمانده، روحانی و طلبه گردان شروع می کردند به نوحه خوانی و راه انداختن سینه زنی، سپس دعای توسل، که با سوز و گدازی خاص برگزار می شد و شب عید و تازگی زخم گویی بیشتر کبابشان می کرد. ... 🌺 @dashtejonoon1💐🍀
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 خلاقیت حسین در ارائه شناسایی‌ها و طرح نظامی به قدری عالی و دقیق بود که گویا سال‌ها در دانشکده‌ها دروس علوم عالی نظامی و رزم آموخته بود؛ لیکن دانشگاه او ایمان به خدا و کلاس او جبهه و میادین نبرد با دشمنان اسلام و قرآن بود چون بر فرماندهان این توانمندی عالی نظامی حسین محرز شد؛ در واحد اطلاعات و عملیات مسئولیت فرماندهی، محور یکم را بر عهده او گذاشتند. 🌹 🕊 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 مناجاتی از سلام بر ، منجی انسانها ای آقایم ، ای سرورم ، ای رهبرم و ای امیدم آقا جان خود بهتر میدانی که جز تو امیدی ندارم و جز به تو دل نبسته ام . آقاجان ، آن شب در حمله تو را دیدم . آقا من عاشقم . آقا من گم کرده دارم . آقایم ، مولایم ، تو را به جان خودت ، تو را به ناله های زینب ، بار دگر بگذار تا تو را ببینم . دعایم این ست که خدایا تا مهدی را ندیده ام مرا از دنیا مبر . آقایم ، مولایم ، خدا شاهد است در آزاد سازی آبادان ما نبودیم که جنگیدیم ، تو بودی آقا. آقا با چه رویی تو را صدا کنم و با کدامین آبرو تو را بخوانم . سلامتی و تعجیل در فرج و شادی روح و 🌴 @dashtejonoon1🍀🌹
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 که توی میدان جنگ شیمیایی زدند و خودش هم آنجا در معرض شیمیایی بود چون بسیجی بغل دستش ماسک نداشت ، ماسک خودش را برداشت، بست به صورت بسیجی همراهش، قهرمان یعنی این! ، البته هر دو شدند. هم املاکی شد و هم آن بسیجی شد اما این قهرمان مانند اینها که از بین نمی روند. زنده اند ، هم پیش خدا زنده اند هم دردل ما زنده اند و هم در فضای زندگی و ذهنیت ما زنده اند. 🌹 🕊 شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🌴🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 امروز سالروز چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 💐 عشقعلی خزائیلی (محمدعلی) 💐 اکبر سلیمانی (اصغر) 💐 محمد حسین محودیان (محمود) 💐 مجتبی مهدیه (حسینعلی) 💐 حسنعلی کریمی (جواد) 💐 خسرو اسماعیلی (محمدعلی) 💐 فتح اله جمشیدیان (شکراله) 💐 محمدعلی امامی (نوروزعلی) 💐 مهدی شمس (مصطفی) 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز دهم فروردین ماه سالروز عروجتان است🕊 🌹 والامقام 🌹شهرستان نجف آباد 🌹 ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شدنده اند 🌹 این والامقام محل تولد و قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌹 پاسدار جهانگیر پولادچنگ 🌺 (مانده علی) ـ ۲۶ ساله - نجف آباد 🌹 جهادگر محمدعلی قیصریان 🌺 (حسین) - ۱۹ ساله - نجف آباد 🌹 سالگرد 🌹آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🌷 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 ماه مبارک رمضان مسئول آشپزخانه ظهر است. سربازها با لب و دهان خشکیده جلو سالن غذاخوری صف کشیده‌اند رادیو، دعای روز اول ماه رمضان را می‌خواند گروهبان، با دلشوره به ساعتش نگاه می‌کند صدای شیپور آماده باش، همه را به خود می‌آورد همه خودشان را جمع و جور می‌کنند و برای استقبال از سرلشکر آماده می‌شوند ماشین سرلشکر ناجی جلو ساختمان غذاخوری می‌ایستد گروهبان به استقبال می‌رود. راننده ماشین زود پیاده می‌شود و در را برای سرلشکر باز می‌کند سگ پشمالوی سرلشکر از ماشین پایین می‌پرد و دم تکان می‌دهد لحظه ای بعد، سرلشکر می‌آید همه به احترام او پا می‌کوبند از رادیو دعا پخش می‌شود سرلشکر، سیگارش را روشن می‌کند و با اشاره به گروهبان می‌فهماند که رادیو را خاموش کند گروهبان دوان دوان می‌رود سرلشکر همراه با سگ و راننده‌اش به طرف آشپزخانه راه می‌افتد .... 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا