eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
834 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🍀🌺🌸💐🌸🌺🍀 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 💐 پاسدار غلامعلی حبیب الهی 🌸 (حسینعلی) 🌼 بسیجی نوراله اکبری 💐 (یداله) 💐 بسیجی علیرضا عینی 🌸 (اسحاق) 🌼 جهادگر ناصر جلالی 💐 (مصطفی) 💐 @dashtejonoon1💐🌸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 طلوعی دوباره است ... که تو را میخواند و در رگهای جاریست می گوید برو و میخواند بیا ... آنگاه در آغوش و "الله" جای میگیری سلام برشما که خدا شد و شما را کرد با ما را هم کنید 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون 🇵🇸
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان #آزاده_سرافراز #منصور_قشقائی #قسمت_دهم آن روز اتفاقی افتاد؛ در تپه چال
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 یک گروهبان به نام ملت داشتیم که اسلحه دار بود. گفتم: ملت بیا با من برویم. سوار تویوتا شدیم و به دره سانواپا، که یکی از دره‌های خطرناک و سخت منطقه بود، رفتیم. قدم به قدم این دره پر از خطر و پیچ بود. سانواپا به پیچ مرگ یا دره مرگ معروف بود. یک ارتفاعی به نام کله‌قندی که مشرف به دره بود. وقتی ماشین رد می‌شد گلوله می‌انداختند و می‌زدند. بالاخره به سنگر رسیدیم. هنوز پوتین را در نیاورده بودیم که سرباز همراهم گفت: چه چیزی می‌خورید؟ گفتم: چای خوب است. گفت: نه. شربت خاکشیر درست کنیم و بخوریم. هنوز داشت شربت درست می‌کرد که دیدم آتش تهیه شروع شد. درواقع سنگین‌ ترین آتش تهیه‌ای که در طول جنگ دیدم، همان آتش بود. دشمن وجب به وجب را می‌زد و جایی نبود که گلوله نخورد. یک دفعه دسته یک و دو و سه اعلام کردند که عراقی‌ها وارد کانال‌های ما شده‌اند. تپه ما را به طور کامل گرفته بودند. 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است. کمال‌الدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥ پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌓 ❤️ همیشه و همواره مقوله امنیت در جوامع بشری جزو دغدغه های مسئولان و مردم بوده و است و در این نقطه از جهان در خاک پاک جمهوری اسلامی ایران در منطقه پرآشوب و جنگ زده خاورمیانه، به برکت تقدیم مدافع امنیت است که مردم در دورترین مناطق در آرامش و امنیت کامل در حال کارهای روزمره و تفریحات خود هستند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌹 تاریخ : 🗓 1403/08/24 🗓 نحوه : درگیری با تروریست‌ های جیش الظلم 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 28 آبان ماه 1403ه.ش 🗓 16 جمادی الاول 1446 ه.ق 🗓 18 نوامبر 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای برآورنده ی حاجت ها 🔸صفحه 450 🔸جزء 23 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
هر کس نتواند با کارهای نیک گناهانش را بپوشاند بسیار بفرستند زیرا که گناهان را نابود می کند. 📚 آثار صادقین جلد ۱۱ صفحه ۲۴۱ @dashtejonoon1
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 مگر کسی که بنده خدا باشد ، غیبت می کند ، دروغ می گوید ، سخن چینی می کند و حسادت می ورزد ، اینها همه از صفات شیطان است که اگر ما هم در وجودمان دارای این اوصاف باشیم ، بنده شیطانیم نه بنده خدا ، لاکن در ظاهر خود را مسلمان و نماز خوان و روزه گیر و صدقه دهنده و غیره می دانیم . 🌹 🌴 🌹 🌹 🕊 @dashtejonoon1🌹🌴
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 بندهای استغفار هفتادبندی امیرالمومنین (ع) 🌴 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که آن را با زبان تعریف کردم، یا در دل به فکر آن بودم، یا نفسم به آن مشتاق گشت، یا با کردارم آن را انجام دادم، یا با دستم آن را نوشتم، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 💐 @dashtejonoon1🍀🌺
خانواده آسمانی 29.mp3
13.02M
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 ۲۹ خداوند، عشق به خود را در ذات همه انسان‌ها قرار داده است و برای درک بهتر این عشق، جلوه هایی از خود را در وجود چهارده معصوم علیهم‌السلام قرار داده است. - هدف خداوند از این کار چه بوده؟ - مگر نمیتوان بی واسطه عاشق خداوند بود؟ 💐 @dashtejonoon1🍀🌺
🌺🍀💐🌼💐🍀🌺 دعا برای موفقیت و پیروزی مرزداران و سربازان اسلام مداومت هر روز بر این دعا، کمترین کاری است که وظیفه‌ی واجب ما در این نبرد آخرالزمانی و حمایت از رزمندگان و سربازان اسلام است. متن دعا را در لینک زیر بخوانید : blog.montazer.ir/?p=2263 💐 @dashtejonoon1🍀🌺
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 رفتم دستشویی ، دیدم آفتابه ها خالیه تا رودخونه ی هور فاصله ی زیادی بود نزدیک تر هم آب پیدا نمی شد زورم می یومد این همه راه برم برا پر کردن آفتابه به اطرافم نگاه کردم ، یه بسیجی رو دیدم بهش گفتم : دستت درد نکنه ، میری این آفتابه رو آب کنی؟ بدون هیچ حرفی قبول کرد و رفت آب بیاره وقتی برگشت دیدم آب کثیف آورده گفتم: برادر جون ! اگه صد متر بالاتر آب می کردی ، تمیزتر بودا دوباره آفتابه رو برداشت و رفت آب تمیز آورد بعدها اون بسیجی رو دیدم وقتی شناختمش شرمنده شدم آخه اون بسیجی بود فرمانده ی لشکرمون... 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌷🕊🌴🌹🌴🕊🌷 خواب يكي از همرزمان ۴۸ ساعت قبل از با ماشيني كه به دستور وي از لجستيك لشكر به بنده واگذار شده بود با به مقر لشكر در سردشت آمديم . شب خاطره‌انگيزي را با هم سپري كرديم ، فرداي آن شب از بنده كليد ماشين را خواست ، به ایشان گفتم « اين ماشين هم مثل موتور در جزيره مجنون نشود ». در جزيره مجنون يك موتور داشتم و آن‌ را در اختيار هيچ كسي قرار نمي‌دادم ، هر كسي كه پيش مي‌رفت تا وي وساطت كند كه موتور را به او بدهم ، نتيجه‌اي نداشت . شرايط به همين منوال سپري ‌شد تا اينكه در عمليات خيبر در جزيره مجنون متوجه شدم كه موتور نيست . به سرعت پيش رفتم و جريان را با او در ميان گذاشتم . او به من گفت « نگران نباش، به موتور احتياج داشت ، به همين دليل از من خواست كه آن موتور را به او دهم و من هم نتوانستم حرفش را رد كنم و موتور را به او دادم » بعد از چند ساعت متوجه شديم كه بر اثر اصابت خمپاره‌ ، روي موتور به رسيده است . با درخواست كليد ماشين را به وي دادم و خودم به مهاباد آمدم ، نصف شب يكي از بچه‌هاي شاهرود خوابي ديده بود كه رژيم بعث ، لشكر را بمباران كرده است و همه بچه‌ها ايستاده‌اند و قلب‌هايشان آتش گرفته است. صبح آن روز به سراغ يكي از بچه‌هايي كه تعبير خواب مي‌دانست رفتیم و او گفت « قرار است بلايي به سر لشكر بيايد ، برويد صدقه جمع كنيد و دعاي رفع بلا را بخوانيد » كمتر از چند ساعت متوجه شديم كه و برادرش در همان ماشيني كه ۲ روز قبل از بنده تقاضا كرده بودند به رسيدند و خبر تمام قلب‌ها را آتش زد و خواب آن رزمنده تعبير شد ... 🌹 🌹 🕊 @dashtejonoon1🌴🌹