eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
833 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
دشت جنون 🇵🇸
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 دیدم حاج اسکندر با سر و روی شلی و گلی و خاکی در چهار چوب سنگر ایستاده. گفت: آقا رسول با اجازه من برای تهیه امکانات برم تهران. تازه از خط جزیره برگشته بود. بادگیر به تن داشت و پوتینش گل گرفته بود. گفتم این جور؟ گفت : آره همین جور! گفتم : زشته، اول برو حمام، لباست را عوض کن بعد برو! گفت : نه، من باید همین جور برم. حریفش نشدم. حکم گرفت، ماشین هم گرفت و رفت به سمت تهران. چند روز بعد حاج اسکندر با چند کامیون امکانات برگشت. آن زمان کشور در تحریم شدید بود و ما در تهیه کوچکترین تجهیزات مثل یک سوزن ته گرد هم مشکل داشتیم چه رسد به تجهیزات سنگین و آمدن چند کامیون اجناس مختلف و کم یاب به لشکر که یک چیز غیرقابل باور بود. با ذوق زدگی از این همه جنس، گفتم حاج اسکندر مگه کجا رفتی، چی کار کردی؟ گفت از اینجا مستقیم رفتم تهران، وزارت صنایع. در گیت بازرسی گفتند : با چه کسی کار داری؟ گفتم : آقای عبدالله دستغیب، معاون وزیر! گفتند : نمیشه، باید وقت قبلی بگیری، هماهنگ کنی! گفتم : آقا من الان از جبهه آمدم باید معاون وزیر را ببینم . وقتی دیدند، هیچ جوره بر نمی گردم، با آقای دستغیب تماس گرفتند، که فلان شخص با این شکل و شمایل آمده است. ایشان هم گفت بگید بیاد بالا. با احترام من را بردند طبقه شش ساختمان، اتاق معاون وزیر. آقای دستغیب وقتی من را با این سر و وضع خاکی دید، گفت : حاج اسکندر مگه کجا بودی؟ گفتم : آقا من مستقیم از جزیره مجنون آمدم! گفت : چند لحظه بشین . سریع زنگ زد به سایر معاونان وزیر و چند مدیرکل و همه را توی اتاق خودش جمع کرد. من را به آنها نشان داد و گفت : ببینید این رزمنده، مستقیم از جبهه آمده و خاک و گل جبهه روی تنش است، بوی جبهه می دهد. هرچه امکانات می توانید برایش جور کنید تا ببرد! حاج اسکندر بعد از اینکه این جریان را تعریف کرد با خنده گفت : دیدی این لباس خاکی من چه کرد! تولد : 1326/10/17 ، روستای قلعه فرنگی ( ولیعصر ) ، کوار شهادت : 1365/10/19 ، شلمچه 📚 کتاب بابا اسکندر 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
💐🕊🌺🌼🌺🕊💐 امروز سالروز تولدتان مبارک 🌺 سردار غلامرضا صالحی🍀 (علی محمد) 🌼 پاسدار محمدعلی کرباسی 🍀(حیدرعلی) 🌺 سردار جعفر میرعباسی🍀 (اسداله) 🌼 ارتشی محمد تقی زاده🍀 (عباس) 🌺 بسیجی حسین عرشی🍀 (غلامرضا) 🌼 بسیجی محمدحسن فقهی🍀 (ابراهیم) 🌺 بسیجی محمد کلاغ زاده🍀 (نصراله) 🌼 بسیجی احمد میرعباسی🍀 (حسن) 🌺 دانش آموز حسن برخور 🍀 (علی اصغر) 💐 @dashtejonoon1🌺🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است🕊 🌹 والامقام 🌹 شهرستان 🌹 ڪہ در چنین روزی 🌹 شدند 🌹 این والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : 🌺 بسیجی محمود هوائی 🌸 (رمضان) ـ 21 ساله ـ نجف آباد 🌺 جانباز علی مهدیه 🌸 (اسداله) ـ 54 ساله ـ نجف آباد 🌺 جهادگر حمید شادکام 🌸 (حسن) ـ 17 ساله ـ نجف آباد 🌹 سالگرد 🌹 آسمانی شدنتان 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
💐🌴🍀🌺🍀🌴💐 ملتی كه در خط اسلام ناب محمدي (ص) و مخالف با استكبار و پول پرستي و تحجرگرايي و مقدس نمايي است بايد همة افرادش بسيجي باشند .... . شادی روح و 💐 @dashtejonoon1🌺💐
💐🌼🌺🍀🌺🌼💐 ما روح الله... فاتحان و روز اول گفتیم .. تا به آخر هستیم این دلها جز... نیست راه و رسم ما جز... نیست 💐 💐🌺 💐 @dashtejonoon1🌺🌼
🍀💐🌴🌺🌴💐🍀 بر مهدی منجی دنیا بر چهره ان ماه دل آرا در دامن نرجس گل زهرا بشکفت بر این گل و بر نرگس زهرا 🌺 @dashtejonoon1💐🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشت جنون 🇵🇸
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 #خاطرات_آزادگان #آزاده_سرافراز #منصور_قشقائی #قسمت_پانزدهم در تاریخ 31 مردادماه سال 67،
.🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 رفتم ستاد دنبال بچه‌ها و دوستان دیگر از جمله عباس یزدان پناه و مجید زرندی که در دسته خمپاره بودند. به گردان 763 رفتیم. آنجا دیدیم همه گردان جمع هستند. ستوان به یکی از بچه‌ها گفت: برگرد و برو اسناد رکن 2 را بیاور. او هم قبول کرد. من با خودم گفتم، او تنهاست و بیابان هم خالی. پس با هم رفتیم و وقتی برگشتیم دیدیم که همه جا خالی و هیچ کسی نیست. به تنگه پیرعلی رفتیم. وقتی وارد جاده شدیم متوجه شدیم راه‌ها بسته است. رفتیم زیر یک پل که به‌اندازه یک متر ارتفاع داشت، تا شب بشود و بتوانیم فرار کنیم. دو، سه ساعت آنجا بودیم که یک دفعه متوجه چهار تا پا شدیم. لوله کلاش به سمت من گرفته شد و شروع به تیراندازی کرد. تیر به دیوار روبه‌رو خورد. یکی از بچه‌ها بیرون رفت، ما هم پشت سرش رفتیم. دیدم همه بعثی‌ها با‌تانک و نفربر ایستاده‌اند. گفتند: ارجع. نمی‌دانستم چه می‌گوید. یک دفعه گلنگدن را کشید و می‌خواست ما را بکشد. یکی از آن بعثی‌ها آمد. گفت: لا‌، لا. درنهایت با نفربر ما را بردند. 🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است. کمال‌الدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥ پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از نسل پررنگ لاله ‏ها به اینجا کوچ کرده ‏ام، به سرزمین جست‏جو، به صحرای ایران اسلامی امروز. سوغات من از نسل سرخ دیروز، یادهای معطری است که مرا می ‏برد به گرمای تابستان‏های تلاش و جهاد، به عصرهای هُرمِ کار و آبادانی. حافظه ‏ام از زندگی‏نامه شقایق‏های صحرایی، سرشار شده است. به بذرهای فکر و قلم و آفرینش می ‏اندیشم در کویر بی ‏نشاط محرومیت‏ها و دردها، اکنون با مشتی ساقه که در زمین رویانده ‏ام، رو در رو شده ‏ام با اخمِ خشکِ کویرها. بر شانه ‏های من، بارهای بزرگ امانت سنگینی می ‏کند، امانتی میراث پر کشیدگان، برای اهالی فردا که در آرزوی پروازند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 3 آذر ماه 1403ه.ش 🗓 21 جمادی الاول 1446 ه.ق 🗓 23 نوامبر 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای پروردگار جهانیان 🔸صفحه 455 🔸جزء 23 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجتهای شماست و خدا را از شما راضی می گرداند و اعمال شما را پاک و پاکیزه می کند . 🌴 @dashtejonoon1
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 💐 ای برادران و خواهران بسيجى سعی کنید تقوا و ايمان در راس كارتان باشد و هميشه كارتان بر اساس شناخت باشد ، نه با تقليد كوركورانه و خداى نكرده با كار و پستى كه داريم نكند سوء‌استفاده كنيم و خط سازشكارى داشته باشیم و دنبال منافع شخصی خود باشیم ، بلكه كارمان ‌در نظر خدا و با قضاوت وجدان انجام گيرد . 🌹 🌴 🌹 🌹 🕊 @dashtejonoon1🌹🌴