eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
833 ویدیو
2 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌻 سردار غلامعلی (مهدی) سعیدفر (نوروزعلی) 🌻 بسیجی محمود شریفی (حسینعلی) 🌻 بسیجی غلامرضا صالحی (مرتضی) 🌻 بسیجی اصغر زارع امامی (صفرعلی) 🌻 سرباز علیرضا خدادادی (محمدعلی) 🌻 سرباز اصغر امید (حیدرعلی) 🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🌹🥀🌷🥀🌹🌴 🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 🌷 سلام بر مردان بی ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از را مے شناسند 🕊 🌹 تمام این" لحظہ ها " ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز سالروز عروجتان است🕊 🌹 والامقام 🌹 شهرستان نجف آباد 🌹 ڪہ در چنین روزی 🌹 آسمانی شده است 🌹 این والامقام محل تولد و قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌷 بسیجی ابراهیم بحرانی 🌷(رسول) ـ ۲۶ ساله - سوسنگرد 🌹 سالگرد 🌹آسمانی شدنت 🌹 مبارڪ باد ... 🕊 🌹 🕊 🌹 @dashtejonoon1🥀🌴
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 ماه مبارک رمضان مسئول آشپزخانه می‌گوید: «ننه، من مسئول آشپزخانه هستم. بچه‌های مردم می‌خواهند بگیرند و کسی نیست برایشان درست کند. درست است من اینجا تو راحتی و آسایش باشم، آن‌ها رنج و غذاب بکشند؟» ننه نصرت می‌گوید: «نه ننه، والله من راضی به ناراحتی کسی نیستم. برو، خدا به همراهت.» پاسی از شب گذشته، ، در گونی را باز می‌کند و برنج‌ها را داخل دیگ می‌ریزد. گروهبان و یونس با نگرانی او را تماشا می‌کنند. گروهبان می‌گوید: «مرخصی تو را رد کرده‌ام. چه استفاده کنی، چه استفاده نکنی، مرخصی حساب می‌شود.» ، شلنگ را داخل دیگ می‌گذارد و شیر آب را باز می‌کند و می‌گوید: «اشکالی ندارد. بگذار حساب بشود. من می‌خواهم مرخصی‌هایم را تو پادگان بگذرانم.» اما این اشکال دارد. تا وقتی مرخصی داری، نباید وارد پادگان بشوی. این مرخصی قبول نیست؛ چون شما مرا گول زدید. آیا من تقاضای مرخصی کردم؟ 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه روایت است که : هر زمان جوانی دعای فرج مهدی (عج) را زمزمه کند، همزمان امام زمان دستهای مبارکشان را به سوی آسمان بلند می کنند و برای آن جوان دعا می فرمایند . پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 @dashtejonoon1 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ مدافعان حرم به جنگ با دشمن می روند، دشمنان آن را می کشند، فکر می کنند که با این کار به اسلام ضربه وارد می کنند، اما نمی دانند که خود ضربه ای چند برابر می خورند. مدافعان به جنگ با این تجاوزگران می روند تا به آنها اثبات کنند اسلام هرگز نمی میرد، چون کسانی هستند که حاضرند جان خود را در راه آن بدهند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تاریخ 🗓 1403/01/13 🗓 محل : کنسولگریِ ایران در دمشق علت : حمله هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران 🌗 🌷 🌴 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 15 فروردین ماه 1403ه.ش 🗓 23 رمضان 1445 ه.ق 🗓 3 آوریل 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای زنده ، ای پاینده 🔸صفحه 221 🔸جزء 11 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
انما امروا بالصوم لكي يعرفوا الم الجوع و العطش فيستدلوا علي فقر الاخر. مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگي و تشنگي را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگي آخرت را بيابند. 📚 وسائل الشيعه، ج 4 ص 4 ح 5 ـ علل الشرايع، ص 10 @dashtejonoon1
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 💐 پيوسته بياد خدا باشيد كه الا بذكر الله تطمئن القلوب و براي اين كار به مكانهايي كه قداست دارد برويد مانند : مساجد و زيارت ائمه(ع) و زيارت اهل قبور و اماكن مذهبي و بياد داشته باشيد که محيط روي شخص بسيار تأثير مي گزارد ، شغلهايي را انتخاب كنيد كه در آن انسان با تقواتر شود و با كساني معاشرت كنيد كه رابطه شان با خدا بيشتر است. 🌹 🕊 🌹 🌹 🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
دعای روز بیست و سوم بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَی القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین. اي خدا در اين روز مرا از گناهان پاکیزه گردان و از هر عیب و نقص پاک ساز و دلم را در آزمایش رتبۀ دلهای اهل تقوی بخش ای پذیرندۀ عذر لغزشهای گناهکاران @dashtejonoon1
23.mp3
3.25M
🏴🌴🥀🏴🥀🌴🏴 تفسیر دعای روز بیست و سوم 🏴🌴🥀🏴🥀🌴🏴
PAR23.MP3
17.3M
🥀🏴🌹🕊🌹🏴🥀 هر کس در یک آیه از کتاب خدا را کند، مثل این است که در ماه‌هاى دیگر را کرده باشد. ترتیل خوانی استاد پرهیزکار 💐 💐 🥀🏴🌹🕊🌹🏴🥀
🌹🏴🌹🕊🌹🏴🌹 شهر بی حیدر کرار به هم ریخته است اصبغ بن نباته می‌گوید : چون بامداد شد ، حسن بن علی به میان مردم آمد و خطبه کرد : ای مردم، دیشب مردی شما را ترک گفت که پیشینیان در هیچ دانشی از او سبقت نگرفتند و پس‌ آیندگان نیز به هیچ کرداری به او نخواهند رسید... مرغ از قفس پرید، ندا داد جبرئیل: اینک شما و وحشت دنیای بی علی 🌹 @dashtejonoon1🏴🌹
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 روزه‌داری در گرمای ۵۰ درجه شهر رومادیه رمضان آن سال، بسیار سخت بود. هوای بالای ۵۰ درجه شهر رومادیه با نبودن امکانات سرمایشی و یخچال، توان اسرا را می‌گرفت. سه ماهه اول اسارت را گذرانده بودم. عراقی‌ها سعی می‌کردند از همان اوایل اسارت زهرچشمی از بچه‌ها بگیرند تا اسرا موفق به انجام عبادات و روزه نشوند، لذا طبق برنامه قبلی باید ساعت هفت و نیم صبح صبحانه را تحویل می‌گرفتیم. تقریباً شش قاشق آش شوربا مانندی سهم هر نفر بود. در کل شش سال اسارت فقط یک قاشق، یک بشقاب روحی و یک لیوان روحی داشتیم و برای نگه‌داری سهمیه صبحانه و ناهار مشکل داشتیم. به ناچار شش قاشق سهمیه صبحانه را داخل لیوان ریخته و ناهار هم که حدود هشت قاشق برنج بود را باز داخل همین لیوان می‌ریختیم. هنگام افطار هم معمولاً آب پیاز، آب لوبیا (گاهی دو دانه لوبیا سهم ده نفر بود!!!!)، آب بادمجان، آب گوجه فرنگی، آب بامیه و گاهی هم آب گوشت البته بدون گوشت به خوردمان می‌دادند. جایی برای گرم کردن شوربا و برنج داخل لیوان نداشتیم. مجبور بودیم آن‌ها را به‌صورت سرد با یک نان سَمون ( به اندازه یک نان ساندویج کوچک) که داخل آن خمیر بود و به اندازه کمی روی آن برشته شده بود افطار کنیم و سهمیه شام با مشخصاتی که بیان شد را برای سحر، داخل همان لیوان خالی شده می‌ریخیتم. راوی : ... 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
دشت جنون 🇵🇸
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 #خاطرات_آزادگان #ماه_رمضان #در_اسارت روزه‌داری در گرمای ۵۰ درجه شهر رومادیه #قسمت_اول رم
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 روزه‌داری در گرمای ۵۰ درجه شهر رومادیه آب سرد نداشتیم. گاهی بدون آب روزه می‌گرفتیم و برای افطاری مقداری آب برای نوشیدن داشتیم. همین مقدار آب هم بسیار گرم بود. بچه‌ها با ابتکار و خلاقیت خاصی شیشه‌های دارو را از سطل‌های زباله درمانگاه می‌آوردند و به دور آن پارچه می‌بستیم تا بتوانیم به این وسیله آن، آب خنک داشته باشیم. یکی از روزهای ماه مبارک در سال ۶۴ را خوب به یاد دارم. نزدیک به ۱۰۰ شیشه با پوشش پارچه، گوشه بازداشتگاه برای ۶۳ نفر گذاشته بودیم. همه چشم انتظار بودیم تا افطار شود و آب خنک بنوشیم. پنج دقیقه قبل از افطار، بعثی‌ها به داخل آسایشگاه ریختند و دستور دادند همه را بیرون از آسایشگاه بریزیم. لب‌های روزه‌دار اسرا با دیدن این صحنه، کویری‌تر شد. موقع افطار صحنه عجیبی رخ داد، بچه‌ها از تشنگی روی موزاییک‌های خیس زبان می‌کشیدند تا از باقی مانده‌های آب و نمناکی زمین حداقل بتوانند زبان و لب‌های خود را خیس کنند! هنوز که هنوز است موقع افطار موقع نوشیدن آب این صحنه را به خاطر می‌آورم. به سبب همین سرد بودن غذاها و نداشتن جایی خنک برای نگه‌داری آن‌ها، اسیران ایرانی دچار امراض گوارشی از قبیل اسهال خونی و غیره شدند، به همین دلیل بعثی‌‌ها به زور دهانمان را باز می‌کردند و قرص‌های مختلفی به داخل دهانمان می‌ریختند تا مثلاً ما را معالجه کنند ولی در اصل می‌خواستند تا ما روزه‌های خود را افطار کنیم. راوی : یاد باد آن روزگاران یاد باد شادی روح و و سلامتی و 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ماه رمضان چند روز قبل از ، از سردشت مےرفتیم باختران بین حرف هایش گفت: « بچه ها! من دویست روز روزه بدهڪارم» تعجب ڪردیم گفت : « شش ساله هیچ جا ده روز نموندم کہ قصد روزه ڪنم. » وقتے خبر رسید شده، توی حسینیه انگار زلزلہ شد ڪسے نمےتوانست جلوے بچہ ها را بگیرد توے سر و سینہ شان مےزدند چند نفر بےحال شدند و روے دست بردندشان آخر مراسم عزاداری، آقای صادقے گفت « ، بہ من سپرده بود ڪہ دویست روز روزه ی قضا داره ڪے حاضره براش این روزه ها رو بگیره » همہ بلند شدند نفرے یک روز هم روزه مےگرفتند، مےشد ده هزار روز 📚 یادگاران، جلد ده، صفحه ۹۴ 🕊 @dashtejonoon1🌴🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 غروب ماه رمضان بود. آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی یک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله‌پزی رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام‌جون کله‌پاچه برای افطاری! عجب حالی میده؟! گفت: راست میگی، ولی برای من نیست. یک دست کامل کله‌پاچه و چند تا نان سنگک گرفت. وقتی بیرون آمد ایرج با موتور رسید. هم سوار شد و خداحافظی کرد. با خودم گفتم: لابد چند تا رفیق جمع شدند و با هم افطاری می‌خورند. از اینکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شدم. فردای آن روز ایرج آمده بود دنبال از او پرسیدم: دیروز کجا رفتید!؟ که برگشت هنوز افطار نکرده بود. گفت: پشت پارک چهل تن، انتهای کوچه، منزل کوچکی بود که در زدیم و کله‌پاچه را به آنها دادیم. چند تا بچه و پیرمردی که دم در آمدند خیلی تشکر کردند. را کامل می‌شناختند. آنها خانواده‌ای بسیار مستحق بودند. بعد هم را به خانه رساندم. 🕊 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 صداهایمان روز به روز ضعیف تر می شود عهدهایمان هم به مرور سست‌تر ! بی‌سیم را به زمین بگذار و دیگر وضع را گزارش مده ! ما به اندازه مردانگیتان 😔 ! 😔 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا