eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام: ✍️ ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ! 🔴 چه بسيار است عبرت‌ها و چه اندک است عبرت گرفتن! 📚 حکمت ۲۹۷ نهج البلاغه #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
چقد با ارزشن آدمایی ڪه وقتی حـالــت بـده... تموم دغدغه شون عــوض ڪردن حـالـتــه از این آدما برا همه تون آرزو میکنم #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✅چرا باید خدا را عبادت کنیم با اینکه از ما بی نیاز است؟ ✍روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ حضرت موسی علیه السلام فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد. با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. 🌟ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم... "وَ مَنْ‌ يَعْشُ‌ عَنْ‌ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ‌ نُقَيِّضْ‌ لَهُ‌ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ‌ قَرِينٌ‌ " و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36) 📚الانوار النعمانیه ‌ •✾📚 @Dastan 📚✾•
👩‍💼 به بچه ها گفت: بنویسید به نظرتون ترین آدما چه کسانی هستن❓ 🌸 هر کسی یه چیزی اما این نوشته دست و دل معلم رو ، تو کاغذ نوشته شده بود: ♨️ " ترین آدما اونان که نمیکشن و پدرمادرشونو میبوسن... نه سنگ ...❗️❗️ 😔 معلم در حالی که قطره روی صورتش لغزید، زیر لب گفت: که منهم شجاع نبودم... 💝به و مادرمون تا هستن خدمت کنیم.... و الا اشک بعد از رفتن اونا، بجز کم کردن عذاب ، به هیچ دردی نمیخوره 👌 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔹🔹🔹🔹 ✅ شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 👈 حکایت شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد! 🔰پیرمرد ساده و مؤمنی بود، شاید حدود چهل پنجاه سال پیش در همین قمِ خودمان زندگی می کرد، سیمش به امام زمانش وصل، می گفت امام زمان ارواحنافداه عَطر یاس می دهند، اما نه از این یاسهای خودمان، یاس بهشتی ❇️ یک سال یکی از علما به مکه مشرف می شوند و در مجلسی حضور می یابند که امام زمان ارواحنافداه هم حضور داشتند، نام افرادی که مولا از آنها رضایت دارند برده می شود، اسم آن پیرمرد هم میان آن نام ها به چشم می خورد. «آقا فخر تهرانی» 💠 خادم آن عالم وقتی ماجرا را می فهمد دامنش را می گیرد که آی پیرمرد! چه کرده ای که مولایت لبخند رضایت از تو بر لبانشان دارند؟ گریه می کند و می گوید مادر پیر و بیمارِ علویه ای دارم که حسابی به او رسیدگی می کنم، گمان می کنم رضایت مولا از آن عمل باشد... 💎 آیت الله مبشر کاشانی می فرمایند: ایشان(حاج آقا فخر تهرانی) روزی بعد از ایام اعتکاف به منزل حقیر آمد . به آقا فخر عرض کردم چه خبر ؟، فرمود: امسال در ایام اعتکاف گفتم خدایا رزق من حیث لایحسب خود را به من نشان بده، در صحن مسجد امام ایستاده بودم، پیراهن بلندی پوشیده بودم که یک جیب خالی داشت، بعد از درخواست من از خدا ناگاه دیدم جیب پیراهنم پر از پول شد و حال این که هیچ کس در اطراف من نبود. این نوع رزق نیز خالی از محاسبات ذهنی است و علت آن شخص یا موجودی نامرئی است. 📙برداشتی آزاد از زندگی مرحوم آقا فخر تهرانی •✾📚 @Dastan 📚✾•
✔️ 🔥 آتشی نمی‌سوزاند را . . . 🌊 و دریایى غرق نمی کند را . . . 🔹مادری ،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان "نیل" می سپارد ، تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش 🔸دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند، سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد ! مکر زلیخا زندانیش می کند، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند 💠 از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ، و خدا نخواهد ؛ . . . 💞 او که یگانه تکیه گاه من و توست :) ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✅دعا برای ظهور امام‌ زمان (عج) ✍ مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف ، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی ، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد ، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید ، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟ ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عج) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند: آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز ، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم. 💥بیاییم در این ایام نورانی همه برای ظهور پدرمهربان امت دست به دعای فرج برداریم ... ‌ •✾📚 @Dastan 📚✾•
❣هرگز این چهار چیز را در زندگیت نشکن: اعتماد, قول, رابطه و قلب زیرا اینها وقتی می شکنند صدا ندارند, اما درد بسیاری دارند.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •✾📚 @Dastan 📚✾•
💎امام حسن عليه‏ السلام: هركه خدا را بشناسد، او را دوست خواهد داشت مَن عَرَفَ اللّه‏َ أحَبَّهُ 📚تنبيه الخواطر جلد1 صفحه52 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
#خوبیهاراقطع_نکن با خراب بودن سیبی درون یک جعبه تمام سیبها را دور نمیریزند.. اگر در میان آدمها یک نفر پیدا شد که قدر خوبیهایت را ندانست خوبیهایت را برای دیگران قطع نکن و آن یک نفر را کنار بگذار #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✍ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود. با خودش فکر کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی‌اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار نیز متوجه نشود که او صدایی را نمی‌شنود باید از پیش پرسش‌های خود را طراحی کند و جواب‌های بیمار را حدس بزند. پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار طراحی کرد. با خودش گفت «من از او می‌پرسم حالت چطور است و او هم خدا را شکر می‌کند و می‌گوید، بهتر است. من هم شکر خدا می‌کنم و می‌پرسم برای بهتر شدن چه خورده‌ای؟ او لابد غذا یا دارویی را نام می‌برد. آن‌وقت من می‌گویم نوش جانت باشد. می‌پرسم، پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می‌آورد و من می.گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می‌دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می‌شناسیم. مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب‌ها سراغ همسایه‌اش رفت و همین که رسید، پرسید حالت چطور است؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت: دارم از درد می‌میرم. ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید: چه می‌خوری؟ بیمار پاسخ داد: زهر! زهر کشنده! ناشنوا گفت: نوش جانت باشد. راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت: عزرائیل! ناشنوا گفت: طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. مردم ناشنوا سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می‌زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی‌نظیر کم نشد. بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر، به شیوه‌ای رفتار می‌کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می‌شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد. •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ 🌼داستان برصیصای عابد و شیطان ✍در بنى‏ اسرائيل، عابدى بود به نام برصيصا كه سال‏ ها عبادت مى‏ كرد و مشهور شد و مردم بيماران خود را براى شفا و درمان نزد او مى ‏آوردند. تا اين كه روزى زنى از اشراف را نزد او آوردند، شيطان او را وسوسه كرد و او به آن زن تجاوز كرد. سپس او را كشت و در بيابان دفن كرد. برادران زن فهميدند و مسئله شايع شد و عابد از موقعيّت خود سرنگون گشت. حاكم وقت او را احضار و او به گناه خود اقرار كرد و حكم صادر شد كه به دار آويخته شود. در اين هنگام و در لحظه آخر شيطان نزد او مجسم شد كه وسوسه من تو را به اين روز انداخت، اگر به من سجده كنى تو را آزاد مى ‏سازم. عابد گفت: توان سجده ندارم، شيطان گفت: با اشاره ابرو به من سجده كن، او چنين كرد و به كلى دين خود را از دست داد و سرانجام نيز كشته شد. 📚 تفاسير : مجمع البيان ، قرطبى و روح البيان •✾📚 @Dastan 📚✾•