#داستان_کوتاه_آموزنده
#زیرکی
#ناصرالدین_شاه_و_مرد_ذغال_فروش
ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور میکرد که چشمش به ذغالفروشی افتاد.
مرد ذغالفروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغالها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود.
ناصرالدینشاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغالفروش را صدا کرد.
ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.»
ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جنهم بودهای؟»
ذغال فروش #زرنگ گفت: «بله قربان!»
شاه از برخورد ذغالفروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در جهنم دیدی؟»
ذغالفروش حاضر جواب گفت: «اینهائیکه در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم.»
شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟»
ذغالفروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است. پس گفت:
«اعلاحضرتا، حقیقش این است که من تا ته_جهنم نرفتم!»
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
🌼جملاتی زیبا از حضرت علی علیه السلام
1. مردم را با لقب صدا نکنید.
2. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.
3. خدا را همیشه ناظر خود ببینید.
4. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.
5. بدون تحقیق قضاوت نکنید.
6. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.
7. صدقه دهید، چشم به جیب مردم ندوزید.
8. شجاع باشید، مرگ یکبار به سراغتان می آید.
9. سعی کنید بعد از خود، نام نیک بجای بگذارید.
10. دین را زیاد سخت نگیرید.
11. با علما ودانشمندان باعمل ارتباط برقرار کنید.
12. انتقاد پذیر باشید.
13. مکار و حیله گر نباشید.
14. حامی مستضعفان باشید.
15. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید.
16. نیکوکار بمیرید.
17. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.
18. فحّاش نباشید.
19. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.
20. رحم دل باشید.
21- گریه نکردن از سختی دل است.
22- سختی دل از گناه زیاد است.
23- گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.
📚 نهج البلاغه امیر مومنان حضرت علی علیه السلام
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹آیت الله یعقوبی قائنی(حفظه الله):
🔻ذکر يا رَؤُوفُ يا رَحيم از امام رضا (عليه السلام) وارد شده و براي حل مشکلات و ناراحتي ها به خصوص گرفتاري هاي مادي مفيد است و اگر کسي با حال توجه به امام هشتم (عليه السلام) آن را «وِرد» خود قرار دهد، خود آن حضرت از او دستگيري مي فرمايند.
🔻گفتن اين ذکر براي افراد خشن نافع است.
🔻چنانچه اين ذکر 1001 مرتبه در يک جلسه گفته شود زندگي انسان سامان می يابد.
🔻و نيز گفتن آن، 545 مرتبه براي وسعت رزق و برآورده شدن حاجت و نجات از شرّ اشرار و شدائد مفيد است.
🌹علامه طباطبایی(رحمه الله علیه):
🔻«همه امامان علیهمالسلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضا علیهالسلام محسوس است.
🔻همه امامان معصوم علیهمالسلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیهالسلام ظاهر است.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚اگرخدا عادل است، چرا از لحاظ تقسیم نعمت و ..بین بندگانش فرق گذاشته است؟
🌹در محضر آیت الله بهجت ره:
هرکسی در این دنیا کاسه ای از ابتلائات دارد که مطابق با ظرفیت وجودی اوست و کاسه های اشخاص از بلاها پر شده است...ولی خداوند همه را دوست دارد.
خداوند هیچ بلایی را بدون حکمت و مصلحت نمیفرستد،بلکه برای تضرع و دعای ما میفرستد.
بهمین خاطر برای دفع بلاها دعا و گریه و تضرع به درگاهش لازم و مفید است.
درست است که بعضی ها در ثروت و مال بالاتر از تو هستند،اما آیا عمرآنها،صحت و سلامتی آنها،تعداد اولاد و نعمت بچه دار شدن و...آنها هم از تو بیشتر است یا اینکه تو در این امور از آنها بالاتری؟
اگر با درک و دقت همه چیز را در نظر بگیریم و بعد قضاوت کنیم متوجه میشویم که :
خداوند علیم و حکیم همه ی بلاها را با ترازوی عدل و ترازوی مساوات به طور یکسان تقسیم کرده است.
📌پیوست:
بزرگی میگفت:بلاهای هرکسی رو خداوند مطابق با جنبه و ظرفیت خودش بهش داده.
به طوری که اگر یک چاه بکنن و همه ی مردم بلاهاشون رو داخل اون چاه بریزن و حق انتخاب داشته باشن،کسی بلاهای دیگران رو تحمل نمیکنه و باز هرکسی بلای خودش رو انتخاب میکنه...
گلچین سخنان آیت الله بهجت ره
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد و یك پله داشت، بردند.
وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود(اندازه میز تحریر)، که به حالت خمیده در آن قرار گرفتم.
شب فرا رسید و كلیه هایم از شدت سرما به درد آمده بود. با پا محكم به در سلول كوبیدم. نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت: چیه؟ چرا داد می زنی؟ گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجا بیرون بیاورید كه كلیه ام درد می كند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم می میرم. او در سلول را باز كرد و چند متر جلوتر در یك محوطه بازتر كشاند.
در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم.
او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زد. بی مقدمه پرسید: ایرانی هستی؟
جوابش را ندادم.
دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟
پرسید: مرا می شناسی؟ اگر ایرانی باشی، حتما مرا می شناسی.
گفتم: اتفاقا ایرانی ام؛ ولی تو را نمی شناسم.
پرسید: وزیر نفت ایران كیست؟
گفتم: نمی دانم.
گفت: ... نام #محمدجواد_تندگویان را نشنیده ای؟
گفتم: بله، شنیده ام.
پرسید: كجاست؟
گفتم: احتمالاً شهید شده.
سری تكان داد...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
چند سال بعداز اينكه ...
ازدنيا مي رويد،
هيچكس به خاطر نخواهد آورد كه چقدرثروتمند وزيبا بوده ايد،
اما همه يادشان خواهد ماند...
كه چه تأثيري روي دلها وذهن ها گذاشته ايد
#روزتون_خوش
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
🔹توبه سر دسته راهزنان🔹
✍یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.آن عالم می گوید : « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد» آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ».
گفتم: « رئیس شما كجا است ». گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: « این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازهی شما نخواستیم بدهیم » من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ ». گفت: « درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطهی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم ». و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم.
پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: « مرا می شناسی؟ »گفتم: « آری! » گفت: « چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كردهام »
📚كتاب پاداشها و كیفرها
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚مادرِ پدر خود یعنی چه؟
#ام_ابیها
" أم أبیها "به معنای "مادر پدرش" لقبی است که رسول اکرم (ص) به دختر خود دادند.
اینکه #پیامبر (ص) در خردسالی مادر را از دست داد و سراسر عمر عزیزش را #بسختی گذراند و تا قبل از ازدواج با حضرت خدیجه و حتی پس از آن، پیوسته مورد آزار مشرکان بود.
در این موارد دختر عزیزش فاطمه، با اینکه کودکی بیش نبود چون #پروانه به گرد شمع وجود پدر می گشت وهیچگاه از او جدا نمی شد و در #رفع اندوه او آنچه می توانست می کوشید و از پدر دلجویی می کرد.
چون رسول خدا(ص) دلسوزی وی را می دید #اشک می ریخت و می فرمود: او مادرِ پدرش است.
👈🏻 این کُنیه را شیعه و #سنی نقل کرده و در معنای آن وجوهی بیان نموده اند. در میان معانی آن علاوه بر آنچه بیان شد، شاید بهترین وجه این باشد که: «ام» در لغت به معنای #مقصود و هدف نیز آمده است و چون فاطمه ثمره درخت نبوت و حاصل عمر حضرت #ختمی مرتبت بود او را ام ابیها گفتند. او بود که مقصود حقیقی و هدف و #ثمره واقعی زندگانی پیغمبر بود.
📚العین ج8،ص124
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•