🔴"لقمه حرام"
✍با شنیدن این واژه فوراً غذایی تصور میشود که از راه حرام به دست آمده و خوردن آن شرعاً ممنوع است؛ یعنی نباید خورد. اما این تمام داستان نیست.
در فرهنگ تعالی بخش اسلام، لقمه حرام مختص مواد خوراکی نبوده و حرام بودنش هم منحصر در روانه کردن آن به دستگاه گوارش نمیباشد. لقمه حرام، اصطلاحاً به مالی گفته میشود که از راه غیر شرعی به دست آمده و هرگونه تصرف در آن (نه فقط خوردن) نیز ممنوع است و حرام.
بنابراین لقمه حرامی که با تعابیر گوناگون در آیات و روایات مشاهده میشود محدود به چند دانه برنج و لقمهای نان نمیشود؛ بلکه مراد از این واژه هر گونه ما لیست که از راهی ناحق و بدون مجوز شرعی به دست آید و حرامخوار علاوه بر اینکه گناه بزرگی مرتکب شده است، از مال حرام که در آن تصرّف نموده، نفع نمیبرد و آن مال برکت ندارد.
پس اگر کسی پولی را ظالمانه به دست آورد؛ اما آن را خرج خوراک نکرد؛ بلکه لباسی خرید و پوشید یا با آن کرایه ماشین داد او نیز مصداق خورنده مال حرام محسوب میشود و این همان تعبیری است که آیات و روایات هماهنگ با فرهنگ محاوره مردم از آن استفاده کرده است و میگوید که او پول مردم را خورد در حالی که ریالی از این پول لقمهای نشد و از گلوی او پایین نرفت.
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🌹چند داستان آموزنده🌹.
شبی، شخصی شتابان به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیه آمد و عرض کرد: فاطمه جان! علی علیهالسلام از دار دنیا رفت . فرمودند: چه دیدی؟ عرض کرد: علی (ع) را در میان نخلستان دیدم که خدا خدا می کرد تا این که به روی زمین افتاد و از دنیا رفت . حضرت زهرا (س) فرمود: تو یک بار علی (ع) را این گونه در نخلستان دیده ای . علی (ع) هر شب این چنین می میرد و زنده می شود.
(امام اینگونه نگران قیامت و نگهداری از اعمال خویش بودند)
🌹
امام باقر علیهالسلام فرمودند: نگهداری عمل از خود عمل مشکل تر است. راوی گفت: نگهداری عمل یعنی چه؟ امام فرمود: یعنی انسان عملی برای خدای یکتا دور از چشم مردم انجام می دهد و در نامه عمل او همین طور ثبت می شود، بعد آن عمل را بازگو می کند، آن عمل از صورت یک عمل سری محو می شود و به عنوان یک عمل علنی در نامه عمل او ثبت می گردد. بار دیگر آن عمل را بازگو می کند. در این وقت آن عمل از دیوان حسنات محو می شود و به عنوان یک عمل ریایی در دیوان سیئات او ثبت می گردد.
🌹
امام صادق علیهالسلام: غيبت بر هر مسلمانى حرام است و حسنات را از ميان مى برد، همانگونه آتش هيزم را مى سوزاند و نابود مى كند.
(کشف الریبة،ص9).
🌹
پیامبر اکرم فرمودند: هيچ مجلسى با غيبت آباد نمى شود مگر اينكه از نظر دين ويران مى گردد، حال كه چنين است گوش خود را از شنيدن غيبت پاك داريد چرا كه گوينده و شنونده هر دو در گناه شريكند.
(بحارالانوار،ج72ص259).
🌹
امام علی علیهالسلام: از غيبت بپرهيز كه تو را در پيشگاه خدا و مردم مبغوض مى كند، و اجر و پاداش تو را [در برابر اعمال صالحه] بر باد مى دهد.
(غررالحکم،ص165قصار2).
🌹
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
〽️ پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت. در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد، خيس و گلى شد.
◇ به خانه بازگشت لباس را عوض كرد و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دومخيس و گلى شد برگشت لباس را عوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد.
◇ ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
◇ جوان گفت نه،
اى پير،
من شيطان هستم.
❗️ براى بار اول كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت: «تمام گناهان او را بخشيدم.»
❗️ براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت: «تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم.»
❗️❗️ ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى ، خداوند به فرشتگان بگويد: «تمام گناهان اهل روستا را بخشيدم» كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم.
🌱 براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🌸روایتی زیبا ازحضرت عیسی(ع)🌸
❣حضرت عیسی بن مریم علیه السلام با جمعی در جائی نشسته بود، مردی هیزم شکن از آن راه با خوشحالی و خوردن نان می گذشت، حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: شما تعجب ندارید از این که این مرد بیش از یک ساعت زنده نیست....
🌱ولی آخر همان روز آن مرد را دیدند که با بسته ای هیزم می آید تعجب کردند و از حضرت علت نمردن او را پرسیدند. او بعد از احوالپرسی از مرد هیزم شکن، فرمود: هیزمت را باز کن، وقتی که باز کرد مار سیاهی را در لای هیزم او دید، حضرت علیه السلام فرمود: این مار باید این مرد را بکشد ولی تو چه کردی که از این خطر عظیم نجات یافتی؟
🍀گفت: نان می خوردم فقیری از مقابل من گذشت، قدری به او دادم و او درباره من دعا کرد.
❣حضرت علیه السلام فرمود: در اثر همان دستگیری از مستمند خداوند این بلای ناگهانی را از تو برداشت وزندگیت را ادامه می دهی
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🌸داستان زیبایی از رحمت خدا🌸
🌱حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد ..
در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...
🍀از قضا آن شب جوانی ازشدت فقر وتنگدستی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود .پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
🌿هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد ..
⚡️ سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....
ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
✴️تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ،
و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .
🌱 حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
😦جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت
❣خدایا مرا گرامی گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ،فقط با نماز شبی که ازترس، آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🔅#پندانه
✍ از بزرگی اسم مشکل نترسید
🔹شخصی ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ.
🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁنجا ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪﺳﻤﺖ خانهاش ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
🔹نزدیک خانه، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:
چطور ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩای؟!
🔸آن شخص ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است.
🔹ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند:
برای چه از حال رفتی؟
🔸گفت:
فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!
🔹بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده. وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ.
🔸ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ.
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🌺 داستانک 🌺
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
روزی حضرت عیسی (علیه السلام) در جمع حواریون نشسته بودند.
حواریون به عیسی علیه السلام عرض کردند: آموزگار راه هدایت! ما را از نصایح و پندهایت بهره مند ساز.
عیسی علیه السلام: پیامبر خدا موسی علیه السلام به اصحاب فرمود؛ سوگند دروغ نخورید، ولی من می گویم سوگند – خواه دروغ و خواه راست نخورید.
آنها عرض کردند: ما را بیشتر موعظه کن.
حواریون از ایشان به حواریون فرمود : برادرم موسی میگفت : زنا نکنید ولی من به شما میگویم : حتی فکر زنا نکنید ؛ زیرا فکر گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنند که اگر خانه را هم به آتش نکشد، دیوارها را سیاه میکند.
کسی که فکر گناه می کند، کم کم قلبش سیاه می شود.
وقتی از آیت الله العظمی بهجت(رحمت الله علیه) پرسیدند برای درمان وسواس های ذهنی چه کنیم فرمودند:
بسیار ذکر «لاإله إلا الله» بگویید.
کانال داستان وپند
☀️@Dastan1224
◎﷽◎
مردی داخل بقالی محله شد ،
و از بقال پرسید که قیمت موزها چقدر است؟
بقال گفت : شش هزار تومان و سیب هشت
هزار تومان ...
در این لحظه زنی وارد مغازه شد که بقال
او را می شناخت ، و اونیز در همان منطقه
سکونت داشت .
زن نیز قیمت موز و سیبها را پرسید . . .
و مرد جواب داد :
موز کیلویی دو هزار تومان و سیب سه هزار تومان . . .
زن گفت : الحمدلله
و میوه ها را خواست . . .
مرد که هنوز آنجا بود از کار بقال تعجب کرد
و خشمگینانه نگاهی به بقال انداخت و خواست
با او درگیر شود که جریان چیست . . .
که مرد بقال چشمکی به او زد تا دست نگه دارد
و صبر کند تا زن از آنجا برود ؛
بقال میوه ها را به زن داد و زن با خوشحالی گفت
الحمدلله بچه هایم میوه خواهند خورد و از آنجا
رفت ، هردو مرد شنیدند که چگونه آن زن خدا را
شکر می کرد . . .
مرد بقال روبه مرد مشتری کرد و گفت :
به خدا قسم من تو را گول نمی زنم بلکه
این زن چهار تا یتیم دارد ، و از هیچ کس کمکی
دریافت نمی کند ؛ و هرگاه می گویم میوه یا
هرچه می خواهد مجانی ببرد ناراحت می شود ،
اما من دوست دارم به او کمکی کرده باشم و
اجری ببرم ؛
برای همین قیمت میوه ها را ارزان می گویم . . .
| من با خداوند معامله می کنم و باید رضایت
او را جلب کنم . |
این زن هر هفته یک بار به اینجا می آید به الله
قسم و باز به الله قسم هربار که این زن از من
خرید می کند من آن روز چندین برابر روزهای
دیگر سود می برم در حالیکه نمی دانم
چگونه چنین می شود و این پولها چگونه به من
می رسد . . .
وقتی بقال چنین گفت ، اشک از چشمان مرد
مشتری سرازیر شد و پیشانی بقال را به خاطر
کار زیبایش بوسید . . .
#هرگونه_که_قرض_دهی_همانگونه_پس_میگیری
نه اینکه فقط برای پس گرفتن آن بلکه بخاطر
#رضای_الله♡ . . .چرا که روزی خواهد آمد
که همه فقیر و درمانده دربرابر الله می ایستند
و صدقه دهنده پاداش خود را خواهد گرفت . . .(👌)
کانال داستان وپند
☀️@Dastan1224
🌺 امیرالمومنین على علیه السلام:
🔻مردم در دنيا دو دستهاند:
🔸️يكى در دنيا فقط براى دنيا كار مىكند كه او را دنيا گرفتار ساخته و از كار آخرت بازداشته.او مىترسد بازماندگانش به تنگدستى دچار شوند براى آنها مال و دارايى تهيه مىنمايد تا نيازمند نشوند،اما از تنگدستى خود ايمن و آسوده گشته هيچ كارى براى گرفتارى خود در روز قيامت انجام نمىدهد.
🔹️اما دسته دوم از مردم در دنيا براى آخرت كار مىكنند و بدون آن كه كارى انجام دهند آنچه براى آنها تقدير شده از دنيا مىرسد.
پس چنين افرادى هر دو بهره را (بهره دنيا و آخرت) جمع نموده و هر دو سرا را به دست آوردهاندو در پيشگاه خداوند با آبرو گشته و اگر اينها از خداوند حاجتى بخواهند مستجاب مىشود زيرا بندهاى كه كار و كوشش او براى خدا و به فرمان خدا باشد، آبرومند مىشود و استحقاق مقام اجابت دعا را كه يكى از فضيلتهاى بزرگ الهى است به دست مىآورد.
کانال داستان وپند
☀️@Dastan1224
#ثواب_لبخند_زدن
بعضى چهره اى گرفته و خشن دارند، به گونه اى كه آدمى با ديدن آنان به ياد گرفتارى هاى خويش مى افتد. بعضى نيز چهره اى تبسم آميز و روحيه اى شاد دارند كه ديگران با ديدن آنان، رنج و مصيبت خود را از ياد مى برند و دوست دارند ساعتها با آنان باشند.
افراد خنده رو به سرعت در قلب ديگران، نفوذ و محبت آنان را به خود جلب مى كنند. به گونه اى كه انسان، ناخودآگاه احساس مى كند ساليان درازى است با آنان آشنايى و صميمت دارد.
در اين ميان، پيامبر رحمت، در لبخند و
خوشرویی زبانزد خاص و عام است.
🌸آن وجود نازنين مى فرمايد:
تَبَسُّمُكَ فِى وَجْهِ اخيكَ لَكَ صَدَقَةٌ
لبخند تو بر روى برادرت،
براى تو صدقه اى است.
پیوست؛پس در اولین روز هفته لبخند برلبت باشه تا دیگران هم از نگاه کردن به تو انرژی بگیرند.
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224