#حکیمانه
✅ خرما , آفتاب , شراب ....
مردعربی از حضرت علی (علیه السلام) پرسيد :
اگر من آب بنوشم حرام است؟
فرمودند : نه
گفت: اگر خرما بخورم حرام است؟
فرمودند: نه
گفت: پس چطور اگه ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم تا شراب شود خوردنش حرام است !
اميرالمومنين (علیه السلام) فرمودند :
اگر آب به روي سرت بپاشم دردي احساس ميكنی؟ گفت : نه
فرمودند: اگر مشتی خاك بپاشم چطور ؟
گفت : نه
💠فرمودند : اگر ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم آنگاه به سرت بزنم چطور ؟
گفت : فرق سرم شكافته ميشود.
حضرت فرمودند : حكايت آن نيز اينگونه است
@Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکیمانه
مردی اعرابی گفت:
ای رسول خدا!
در روز رستاخیز چه كسی
حساب خلق را محاسبه می كند؟
فرمود: خدای بلند مرتبه.
اعرابی گفت:
به پروردگار كعبه سوگند كه نجات یافتیم.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:
ای اعرابی! چگونه چنین است؟
عرض كرد:
👈🏻كریم هر گاه قدرت [بر انتقام] یابد گذشت
@Dastan1224
#حکیمانه
روزی با پدر میخواستيم برويم بهیک
مجلسمهم.. وقتیآمدند بيرون خانه،
ديدم بدون عبا هستند! گفتم عبايتان
ڪجاست؟! گفتند مــادرتان خوابيده
بود و عبـا را رويشان ڪشیده بودم!
به ايشان گفتم: ولی بدون عبـا رفتن
آبــروريزی است!! ايشــان گفتند: اگر
آبـــروی من در گــروی آن عبـاست و
برداشتنآن عبا هم به بهای از خواب
پريدن مــادرتان است، نه آن عبـا را
میخواهم نه آن آبــرو را
@Dastan1224
#داستان
برای هارون الرشید لباسهای فاخر و گران قیمتی آورده بودند. آن را به علی بن یقطین وزیر [شیعه ] خود بخشید. از جمله آن لباسها دراعه ای* طلابافت و از جنس خز بود که به لباس پادشاهان شباهت داشت. علی بن یقطین نیز آن لباسها را همراه اموال دیگری برای امام کاظم (ع) فرستاد. حضرت، دراعه را توسط شخص دیگری برای وزیر فرستاد. او شک کرد که علت چیست؟ حضرت در نامه ای نوشتند: آن را نگهدار و از منزل خارج مکن که روزی احتیاج میشود. علی بن یقطین پس از چند روز بر یکی از غلامان خود خشم گرفت و او را از خدمت عزل کرد. غلام معزول نزد هارون الرشید سخن چینی کرد که علی بن یقطین قائل به امامت موسی بن جعفر است و خمس اموال خود را در هر سال برای او میفرستد. به عنوان نمونه همان ص: 100 دراعه ای را که شما به او بخشیدید در فلان روز برای موسی بن جعفر فرستاد. هارون بسیار خشمگین شد و گفت: باید این راز را کشف کنم. همان دم در پی علی بن یقطین فرستاد؛ هنگامی که حاضر شد، گفت: آن دراعه ای را که به تو دادم چه کردی؟ علی بن یقطین گفت: در خانه است و آن را در پارچه ای پیچیدهام و هر صبح و شام آن را باز میکنم و به آن، تبرک میجویم! هارون گفت: هم اکنون آن را بیاور. علی بن یقطین یکی از خادمان خود را فرستاد و گفت: دراعه در فلان اتاق، داخل فلان صندوق و در پارچه ای پیچیده است. برو آن را زود بیاور. غلام رفت و آن را آورد. هارون دید دراعه میان پارچه گذاشته شده و عطر آلود است. خشمش فرو نشست و گفت: آن را به منزل خود برگردان. دیگر سخن کسی را در باره ی تو قبول نمیکنم و جایزه ی زیادی به او بخشید. آن گاه دستور داد غلامی را که سخن چینی کرده بود، هزار تازیانه بزنند. هنوز بیش از پانصد تازیانه به او نزده بودند که مرد.
*لباسی که جلویش باز است و روی لباس
@Dastan1224
#،پند
هيچ كس، به غير خدا، اميد🌱 نبست،
مگر آن كه ناامید🍂 بازگشت.
@Dastan1224
#داستان
حجت الاسلام روحی تعریف میکند:
خیلی از داستانهایی که آیت الله بهجت نقل میکردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند میگفتند. دوستان میگفتند: این خودش است. میگفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیهای که اغلب آن را نقل میکردند به صحت این مطلب پی بردیم.
ایشان بارها میفرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچهها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و میخواستم مراقبت کنم که چه کار میخواهند بکنند آقا. دیدم به آنها فرمودند: جن ترس ندارد، آنها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال میگفت یک آقایی، به این بچههای کوچک میگفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: این لشکر خداست."
عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جملهاش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه میگفتند: یک آقایی بود.
@Dastan1224
#داستان
حجت الاسلام روحی تعریف میکند:
خیلی از داستانهایی که آیت الله بهجت نقل میکردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند میگفتند. دوستان میگفتند: این خودش است. میگفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیهای که اغلب آن را نقل میکردند به صحت این مطلب پی بردیم.
ایشان بارها میفرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچهها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و میخواستم مراقبت کنم که چه کار میخواهند بکنند آقا. دیدم به آنها فرمودند: جن ترس ندارد، آنها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال میگفت یک آقایی، به این بچههای کوچک میگفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: این لشکر خداست."
عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جملهاش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه میگفتند: یک آقایی بود.
@Dastan1224
#پند
خوشبخت ترین آدم ها
کساني هستنـد که
به خوشبختی دیـگران
حسـادت نمی کننـد
و زندگی خودشان را با هیچ کس
مقایسه نمی کننـد!!
@Dastan1224
💢چگونه خیرات برای اموات باعث نجاتشان میشود؟
🍀آیت الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی فرمودند:
شخصی از دنیا رفت.کسی در عالم خواب از او پرسید:
«آیا خیراتی که برایت می فرستیم به تو می رسد؟»
✨او در پاسخ گفته بود:«بله،خیرات شما به ما می رسد؛ اما چون نمیتوانم چگونگی آن را توضیح دهم.
💥 مثالی میزنم : کسی را فرض کنید که در حمامی است که فضای آن را بخار آب گرفته و بخار زیاد موجب تنگی نفسش شده است؛
💧 اما روزنهی کوچکی از بیرون نمایان میشود و هوای تازه وارد حمام میشود او نفس عمیقی میکشد.
🌟خیرات شما هم وقتی به ما می رسد،اینگونه باعث گشایش و رفع تنگی روح ما می شود.»
کمی
@Dastan1224
🎤 حجت الاسلام رفیعی :
✍ روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است.
✍ در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
🌷رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) :
❄️ بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و ... مشكلی نداشته باشد
❄️ و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند .
❄️ علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است .
❄️ در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند :
💫 حلاليت بگير يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند
💫 وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
@Dastan1224
🌸 دستورالعمل مرحوم قاضی برای رفع مشکلات دنیوی و اخروی:🌸
✅علاّمه انصاری لاهیجی که ازشاگردان مرحوم قاضی هستند ، فرمودند: روزی از ایشان پرسیدم که : در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟
📌 سید علی قاضی در جواب فرمودند:📌
🌟 ”پس از پنج مرتبه صلوات و آیة الکرسی ، در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:🌟
💎 «اللّهُم اجعَلنی فی دِرعِکَ الحَصینَةِ الّتی تََجعَلُ فیها مَن تَشاءُ»“. إ ن شاء الله گشایش یابد.
✅ علاّمه انصاری فرمودند:من در مواقع گرفتاری های صعب و مشکلات لاینحلّ به این دستور عمل کردم و نتیجه های عجیب گرفتم.
📚 مهر تابناک ص 260
@Dastan1224
راه علمای راه رفته زاهدازدنیارابروید.کسی که میخواهدهادی مسیرباشدبایدازقرآن واهل بیت جدانشده باشدواعتقاداتش هم محکم باشد.
@Dastan1224