eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 سختی های زندگی خود را برای دیگران تشریح نکنیم! ☘ مفضل با فشار سخت زندگی روبرو شده بود و فقر و تنگدستی، داشتن قرض و مخارج سنگین زندگی او را آزار می داد. در محضر امام صادق علیه السلام لب به شکایت گشود و بیچارگی های خود را مو به ‌مو تشریح کرد. "فلان مبلغ قرض دارم. فلان مشکل را دارم.. متحیرم چه کنم؟ و..." خلاصه در آخر کلام از امام صادق علیه السلام درخواست دعا کرد. امام به کنیزش دستور داد یک کیسه اشرفی که منصور برای وی فرستاده بود بیاورند بعد این کیسه را در افطار مفضل قرارداد. مفضل به امام عرض کرد: آقا..! مقصود ما از آنچه در حضور شما گفتم دعا بود! حضرت امام فرمودند: بسیار خوب! دعا هم می کنم اما این را بدان هرگز سختی های خود را برای مردم تشریح نکن. اولین اثرش این است که وانمود می‌شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای، در نظرها کوچک می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود. 📖 کافی ، ج۴ ، ص۲۱ کمی تا @Dastan1224
✨﷽✨ ✍پیر سالکی روزی دو شاگرد برای تربیت گرفت. یکی را اصول معرفت می‌گفت و دیگری را همیشه خطایش تذکر می‌داد. شاگرد روزی از کثرت ایراد و خطا گرفتن استاد خسته شد و بر استاد خود شکوه کرد که در تعلیم خود فرق می‌گذارد. پیر مرشد شاگرد را جلوی آینه برد و گفت: به آینه نگاه کن و روبروی خود بنگر. شاگرد گفت: جز دیدن خود و پشت سر خود چیزی در آینه نمی‌شود ببینم. استاد گفت: برای تو که بسیار خطای نفس داری، استادت باید همچون آینه باشد و حال و پشت سر تو را نشان‌ات دهد که رفع و ترک خطا کنی. آن گاه که چنین شدی استادت سیماب (جیوه) از پشت آینه بر خواهد داشت که شیشه‌ای در مقابل خود بینی و از آن شیشه امام و راه مقابل‌ات برای پیمودن نشان‌ات خواهد داد. این مَثَل بدان ذکر کردم تا بدانی بسیاری از ما به جای تلاش برای رفع عیوب و خطاهای خود می‌خواهیم راهی نشان‌مان دهند که فقط جلو برویم، آن گاه به خیال خود جلو می‌رویم. درحالی که در حال و گذشته خود کلی خطا و اشتباه داریم که نیاز به اصلاح آن است. امام سجاد علیه السَّلام می‌فرمایند: خداوند کسی را که به آنچه می‌داند عمل نمی‌کند ولی در جستجوی دانستن بسیار است را دوست ندارد. ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @Dastan1224
✨﷽✨ 🏴درسی از مکتب حضرت اباالفضل العباس(ع) ✍ماجرای داش علی مست و روضه حضرت عباس(ع) .... یکى از جاهل‌هاى محل ما «داش على» بود که چند سال پیش فوت شد، در زمان حیاتش یک روز من از توى بازار رد مى‌شدم، دیدم داش على بازار را قُرقُ کرده و چاقویش را هم دستش گرفته و یک نفس کش جرأت نطق نداشت، آن روزها هنوز ماشین و اتومبیل نبود، من با قاطر به مجالس سوگواری حضرت سیدالشهدا(ع ) مى‌رفتم، از سرگذر که رد شدم متوجه شدم که مرا دید و تا چشمش به من افتاد، گفت: از قاطر پیاده شو، پیاده شدم، گفت: کجا مى‌روى؟ دیدم مست مست است و باید با او راه رفت، گفتم: به مجلس روضه مى‌روم! گفت: یک روضه ابوالفضل همین جا برایم بخوان، چون چاره‌اى نداشتم، یک روضه اباالفضل(ع ) برایش خواندم، داش على بنا کرد گریه کردن، اشک‌ها روى گونه‌اش مى‌غلتید و روى زمین مى‌ریخت، چاقویش را غلاف کرد و قرق تمام شد، بعد فهمیدم همان روضه کارش را درست کرده و باعث توبه‌اش شده بود. چند سال بعد داش على مرد، چند شب بعد از فوتش او را در خواب دیدم، حال او را پرسیدم ، مثل اینکه مى‌دانست مى‌خواهم وضع شب اول قبرش را بپرسم، گفت: راستش این است که تا آمدند از من سؤال‌هایی بکنند، سقائى آمد، مقصودش حضرت ابوالفضل(ع) بود و فرمود: داش على غلام ما است، کارى به کارش نداشته باشید ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @Dastan1224
شاهِ نفس و عابد سلطانی بر عابدی وارسته وارد شد. حکیم سرگرم مطالعه بود، سر بر نداشت و به ملکشاه تواضع نکرد، بدان سان که سلطان به خشم اندر شد و به او گفت: آیا تو نمی‌دانی من کیستم؟ من آن سلطان مقتدری هستم که فلان گردن‌کش را به خواری کشتم و فلان یاغی را به غل و زنجیر کشیدم و کشوری را به تصرف در آوردم. حکیم خندید و گفت: من نیرومندتر از تو هستم زیرا من کسی را کشته‌ام که تو اسیر چنگال بی‌رحم او هستی. شاه با تحیر پرسید: او کیست؟ حکیم گفت: آن نفس است. من نفس خود را کشته‌ام و تو هنوز اسیر نفس اماره خود هستی و اگر اسیر نبودی از من نمی‌خواستی که پیش پای تو به خاک افتم، عبادت خدا بشکنم و ستایش کسی را کنم که چون من انسان است. شاه از شنیدن این سخن شرمنده شد و عذر خطای گذشته خود @Dastan1224
💠آیت الله بهجت(ره): از عالمي پرسیدند بالاترین وزنه چند کیلو است که یه نفر بزنه و بهش بگن پهلوان . گفت بالاترین وزنه یه پتوی یک کیلویی است که هنگام نمازصبح بتواند از روی خودبلند @Dastan1224
✍انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟! محقق عالی قدر استاد فاطمی نیا فرمودند: یکی از علما - که از دنیا رفته است. از یکی از صلحا برایم تعریف می‌کرد که یک نفر گفته بود: من در قسمت بایگانی اداره ای کار می‌کردم و پرونده‌های متعدد و بعضا بسیار مهم می‌آمد و ما در قسمت بایگانی قرار می‌دادیم. یک روز پرونده ی بسیار مهمی به دستم رسید. چند روزی که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است. هر چه گشتم پیدا نشد. در آن گیر و دار که کاملا نا امید شده بودم، به بنده خبر دادند: چون شما مسئول پرونده‌ها هستید اگر تا چند روز دیگر پیدا نشود، حکمی که در مورد شما اجرا می‌شود یا اعدام است یا حبس ابد؛ از این رو نزد یک نفر اهل دل رفتم، ایشان دستور ختمی فرمودند که انجام بده. همان توسل را انجام دادم. روزی که قرار بود نتیجه بگیریم از پرونده خبری نبود با ناراحتی از منزل بیرون آمدم تا نزدیکی خیابان «مولوی» رفتم. دیدم پیرمردی جلو آمد و گفت: آقا؛ مشکل تو به دست آن شخص - که عرق چین به سر دارد و در حال رفتن است - حل می‌شود. بدون توجه به این شخص با شنیدن این کلمات دویدم و دامن آقا را گرفتم و گفتم: آقا جان! به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل می‌شود. پیرمرد نگاهی به من کرد و گفت: خجالت نمی کشی؟ حالتی بهت زده و متعجب داشتم. ایشان فرمودند: چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچه هایش سر نزده ای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد؟! تا نروی و رضایت آنها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود. بعد از شنیدن صحبت پیرمرد بلافاصله به منزل خواهرم رفتم. وقتی در زدم و خواهرم متوجه شد من هستم، گفت: چطور است بعد از چهار سال آمده ای؟! گفتم: خواهر! از من راضی شو. بچه هایت را از من راضی کن. بعدا برایت تعریف میکنم، غلط کردم. آن گاه رفتم مقداری هدیه گرفتم و آوردم و آنها را راضی کردم. فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که ص: 122 پرونده پیدا شده است. این پیرمرد عرق چین به سر، عارف بزرگ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط بود! [1] ---------- [1]: کرامات معنوی / @Dastan1224
🌟امام حسین علیه السلام 💎«انفاق و احسان کنيد، سوگند به خدايي که دانه را شکافت و انسان را آفريد، روزي فرا خواهد رسيد که ديگر براي انفاق يک درهم و يا يک دينار محلي پيدا نشود (اشاره به بي نيازي مردم در دوران حضرت صاحب الامر)». 📚عقد الدرر/ ص171 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• کمی تا بهجت🌷 @Dastan1224
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻کارنامه شگفت‌آور رئیسی در کمتر از ۱ سال!() 🔹خطاب به تمام کسایی که میگفتن اینا همش وعده وعیده و باید دید دولت در آینده چه میکنه تا بشه حق داد و اعتماد کرد! @fateme_madarm
🔴 اوضاع و شرایط قبل از ظهور، در منطقهٔ خاورمیانه... 🌕 يکی از حوادث قبل از ظهور، افزايش و تداوم قتل و غارت در ميان مردم، به خصوص در منطقه خاور ميانه است. اين مسئله، باعث ترس همگانی، سلب آسايش و سختی برای همه می‌شود. 🔹 عبدالله بن سنان روايت كرده است كه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «يَشْمَلُ اَلنَّاسَ مَوْتٌ وَ قَتْلٌ حَتَّى يَلْجَأَ اَلنَّاسُ عِنْدَ ذَلِكَ إِلَى اَلْحَرَمِ فَيُنَادِي مُنَادٍ صَادِقٌ مِنْ شِدَّةِ اَلْقِتَالِ فِيمَ اَلْقَتْلُ وَ اَلْقِتَالُ صَاحِبُكُمْ فُلاَنٌ.» مرگ و کشتار، مردم را فرا می‌گيرد تا اينکه مردم درآن وقت به حرم الهی پناه می‌برند. در آن هنگام خبر دهنده راستگويی به دليل شدت کشتار، ندا می‌دهد: برای چه قتل و کشتار؟! امامتان فلانی است» 🔹 در حديثي ديگر، امام رضا علیه السلام فرمودند: «قُدَّامَ هَذَا اَلْأَمْرِ قَتْلٌ بُيُوحٌ قُلْتُ وَ مَا اَلْبُيُوحُ قَالَ دَائِمٌ لاَ يَفْتُرُ.» پيش از اين امر، کشتار بيوح است». پرسيدم: بيوح چيست؟ فرمود: «دائم لا يفتر دائمی است و قطع نمی‌شود». يعنی قبل از ظهور، کشتار و غارتی دامن‌گير مردم می‌شود که تمامی ندارد. 🔹 امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «الباقر علیه السلام: وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ وَ هُوَ أَنْ یَقْتُلَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ کُلُّ هَذَا فِی أَهْلِ الْقِبْلَهًِْ.» شما یکدیگر را خواهید کشت و تمام این اعمال در میان اهل قبله (مسلمانان) صورت می‌گیرد. 📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۹۶ 📗الغيبة (للنعمانی) ج ۱، ص ۲۶۷ 📗بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۲ 📗قرب الإسناد ج ۱، ص ۳۸۴ 📗تفسیر اهل بیت(ع)، ج۴، ص۴۲۲ 📗بحارالأنوار، ج۹، ص۲۰۵ 📗القمی، ج۱، ص۲۰۴ ➥ | شیخ احمد ڪـافی ‎‎‌‌‎ @Dastan1224
🔸 گاهی تقوا خود حربه سقوط می‌شود 🔻آیةالله‌العظمی مظاهری 🔹مطلب عمده‌ای که بزرگان هم می‌گویند این است که در حالت عادی صفت رذیله کاری با انسان ندارد و از طرفی ممکن است انسان برسد به آن‌جا که به‌راستی متقی بشود و به واجبات اهمیت بدهد و از گناه واقعاً اجتناب داشته باشد، اما ناگهان همان تقوا حربه بشود. 🔹در روایت هم آمده که گاهی انسان صدیق و متقی وارد مسجد می‌شود و شیطان گولش می‌زند و از عبادت‌هایش مغرور می‌شود و لذا فاسق برمی‌گردد و برعکس انسان فاسق در مسجد دلش می‌شکند، حال خجالت‌زدگی پیدا می‌کند و به‌صورت صدیق از مسجد بیرون می‌آید. 🔹گاهی اوقات آدم متقی است، اما حسادت یا ریاست‌طلبی او را زمین می‌زند و بد هم زمین می‌زند مثل مالک‌بن صور که خیلی متقی بود تا موقعی که حضرت امیرالمؤمنین‌ علیه السلام به بصره و کوفه مشرف نشده بودند آدم وارسته‌ای بود، اما وقتی با ورود حضرت، ریاستش را در معرض خطر دید، زمینه پیدا شد و طلحه و زبیر آمدند و او را گول زدند و او را از راه مستقیم خارج کردند. 🔹انسان از حوادث تاریخی درس می‌گیرد که نباید تقوا و دینداری را به خودمان نسبت دهیم بلکه آن‌را یک توفیق الهی و عنایت او بدانیم تا ان‌شاءالله به رستگاری واقعی برسیم. کمی @Dastan1224
🌷 گناهانی که انسان را در زنجیر می کنند : کسی که گناه می کند . موفق به خواندن نماز شب نمی شود. شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد : " من هر شب تصمیم می گیرم که نماز شب بخوانم. اما موفق نمی شوم. چرا؟ خیلی دلم می خواهد، اما نمی شود. " به قول بعضی ها ساعت هم کوک می کنم. اما بلند می شوم و ساعت را خاموش می کنم و دوباره می خوابم. حضرت علیه السلام یک عبارتی فرمودند که خیلی موعظه دارد. فرمودند : " قیَّدتک ذنوبک . " ❄️" گناهان تو را در قید و زنجیر کرده اند. تو مرتکب گناه شده ای. به همین خاطر هم موفق به نماز شب نمی شوی. " دیده اید پای آدم را که زنجیر کنند. دیگر نمی تواند راه برود. یکی از اولیای خدا می گفت : " یک مکروه از من سر زد. 💠شش ماه. موفق به نماز شب نشدم. " یک مکروه انسان انجام دهد. توفیق نماز شب از او سلب می شود. یزید هم موفق به نماز غفیله نشد. " 📗🖍( آیت الله مجتهدی تهرانی. ) @Dastan1224
📚 روزی بهلول از مسجد «ابوحنیفه» می‌گذشت، دید خطیب مردم را موعظه می‌کند. ایستاد و به سخنانش گوش داد. او می‌گفت: جعفربن محمد عقیده دارد که کارها با اختیار از بندگان انجام نمی شود در صورتی که آنچه که بندگان انجام می‌دهند خواست خداست و انسان از خود اختیاری ندارد. دیگر این که در روز قیامت شیطان در آتش می‌سوزد و حال آن که شیطان از آتش آفریده شده است و آتش هم جنس خود را عذاب نمی‌کند. دیگر این که خداوند موجود است؛ ولی نمی‌شود او را دید، در صورتی که این دروغ است و هر موجودی دیدنی است. آنگاه بهلول کلوخی از زمین برداشت و سر خطیب را هدف گرفت و آن را شکست و خون جاری شد، سپس فرار کرد. خطیب نزد خلیفه آمد و از بهلول شکایت کرد. خلیفه دستور داد بهلول را بیاورند و چون بهلول حاضر شد به او گفت: چرا چنین کردی؟ بهلول گفت: علت را از خود وی سوال کنید. او می‌گوید: بندگان اختیاری ندارند و همه کارها به دست خداست. اگر اعتقاد او چنین است پس سر او را خداوند شکسته و من تقصیری ندارم. او می‌گوید: جنس از هم جنس خود متاثر نمی‌شود و عذاب نمی‌بیند وقتی انسان از خاک است چرا باید از همجنس خود متاثر و ناراحت شود؟ او معتقد است که هر موجودی باید دیده شود. خلیفه از وی سوال کند که آیا این درد که او از این زخم احساس می‌کند دیده می‌شود؟! این را گفت و از نزد خلیفه رفت. @Dastan1224