داستانهای کوتاه و آموزنده
بخش چهل و سوم:کتاب صوتی از پمبا تا ماریانا ⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞 پرونده پزشکی ... رفتن به قسمت اول ⛔⛔⛔ ☘
az-pemba-ta-mariana-44.mp3
7.55M
بخش چهل و چهارم:کتاب صوتی از پمبا تا ماریانا
🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔
به پروردگارم سوگند، روز قیامت برای مومنان از خواندن یک نماز واجب نیز آسان تر است...
رفتن به قسمت اول ⛔⛔⛔
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
✨﷽✨
✅علامه امینی و شب عروسی دخترش
✍دختر علامه از توصیههای پدرانه پیش از شب ازدواجش میگوید: «عصر شبی که قرار بود مرا به خانه داماد ببرند، به مادر پیغام داده بودند که این دختر را یک ساعتی بیاور بالا به اتاق من. رفتم اتاق ایشان و نشستم و مرحوم پدرم با من حرف زدند. خوب خاطرم هست که به من گفتند باباجان! داری از خانه من با چادر سفید میروی و آنقدر آنجا میمانی که شوهرت چادر سفید را بکشد رویت و از خانهاش بیرون بیایی. اگر روزی از او یک جفت جوراب خواستی و آمد خانه و دیدی برایت نخریده، نگو چرا نخریدی و نیاوردی. تو دلت بگو انشالله یادش رفته که این جوراب را برای من نخریده. تا مبادا باعث کینه و اختلافی شود. به من گفت هر روز نگو این را میخواهم آن را میخواهم. مگر تا گفتی جوراب میخواهم، او باید برای تو بخرد و بیاورد؟ من هم گفتم چشم»
💠مراعات همسر 💠
روزى حضرت اميرالمومنين عليه السلام وارد منزل شدند و فرمودند: «یا فاطمه! در منزل چه داريم؟» حضرت زهرا سلام اللّه عليها پاسخ دادند: «قسم به حقيقت تو! سه روز است كه هيچ نداريم.» امام عليه السلام فرمودند: «چرا در این سه روز چیزی به من نگفتى؟» حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «من از خداى خود، شرم دارم كه از تو چيزى را درخواست نمايم در حالی که تو توانایی تهيه آن را نداشته باشى.»
📚بحارالانوار ، جلد 43 ، صفحه 31
أمالی شیخ طوسی ، جلد 2 ، صفحه 228
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سال ۸۸ کیا گول خوردن؟
ضرب المثل چینی و داستان براندازا
با توجه به این تفاسیر رای بدیم یا نه؟
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
داستانهای کوتاه و آموزنده
بخش چهل و چهارم:کتاب صوتی از پمبا تا ماریانا 🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔ به پروردگارم سوگند، روز قیامت برای مومن
az-pemba-ta-mariana-45.mp3
8.45M
بخش چهل و پنجم:کتاب صوتی از پمبا تا ماریانا
⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞
درخت بزرگ تمشک و اغواگری توسط رمالها...
رفتن به قسمت اول ⛔⛔⛔
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
همیشه باختن تلخ نیست
مثل دل باختن
همیشه بردن خوب نیست
مثل آبرو بردن
ڪاش یاد بگیریم
ڪجا و ڪی ببریم و ڪی ببازیم
👤#دکترالهیقمشهای
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دوبله_طنز
#انتخابات
🎥فن جدید پاندای کونگفوکار ۲۰۲۳
😁
#طنز
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
1_2707869840.mp3
21.59M
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ظهور
😍-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼
🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محتویات این فیلم مربوط است به علائم ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف طبق کتاب علائم آخرالزمان پیرامون ایران و طهران ، ص ۲۶۵
ان شاء الله با نشر کلیپ در راستای ظهور قدمی برداریم 🙌🏻
#صیحه_آسمانی #یمانی #سفیانی
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۰ اسفند ۱۴۰۲
میلادی: Thursday - 29 February 2024
قمری: الخميس، 19 شعبان 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹غزوه بنی مصطلق، 5_6ه-ق
📆 روزشمار:
▪️11 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️20 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیه السلام
▪️25 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️28 روز تا اولین شب قدر
▪️29 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدلله_حسین
#یا_صاحب_الزمان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
💠 @dastan9 💠
🔹امام صادق علیه السلام؛
در جواب شخصی که پرسیده بود چه عملی در ماه «شعبان» برتر است؟ فرمود: «صدقه» و«استغفار».
📚اقبال الأعمال، ج۳، ص۲۹۴
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
✨﷽✨
#پندانه
🔴سعادت ما در گروی سعادت دیگران
✍دوستی میگفت:سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود، به هر یک از دعوتشدگان بادکنکی دادند.
سخنران بعد خوشامدگویی از حاضرین که 50 نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آن را در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند.سپس از آنها خواست که در پنج دقیقه به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورند.من به همراه سایرین دیوانهوار به جستوجو پرداختیم، همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم، هرج و مرجی به راه افتاده بود.
مهلت پنج دقیقهای با پنج دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.این بار سخنران همه را به آرامش دعوت کرد و پیشنهاد داد که هرکس بادکنکی را بردارد و آن را به صاحبش بدهد.بدین ترتیب کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند.
سخنران ادامه داد:این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما میافتد.دیوانهوار در جستوجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که سعادت ما در گروی سعادت و خوشبختی دیگران است.با یک دست سعادت آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید.
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
مواظب افکار منفی،
حتی کوچکترینشان باشید!
کوچکترین سوراخها
بزرگترین کشتیها را غرق کنند...
باید تا وقتی فکر منفی
کوچکوضعیف هست آن را از بین برد....
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
داستانهای کوتاه و آموزنده
بخش چهل و پنجم:کتاب صوتی از پمبا تا ماریانا ⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞⛔🔞 درخت بزرگ تمشک و اغواگری توسط رمالها...
az-pemba-ta-mariana-46.mp3
7.21M
بخش چهل و ششم:کتاب صوتی از پمبا تا ماریانا
🔞🔞🔞
پرواز به اورشلیم ...
رفتن به قسمت اول ☘️☘️☘️
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کسانی که #مهاجرت میکنند عموما نمیدانند آن طرف چه خبر است!
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
📚 داستان کوتاه
"انسانیت"
کنار خیابون ایستاده بودم که دیدم یه عقب مونده ذهنی که آب دهنش کش اومده بود و ظاهر نامناسب و کثیفی داشت به هر کسی که میرسه با زبون بیزبونی ازش میخواد دکمه بالای پیراهنش رو ببنده، اما چون ظاهر خوب و تمیزی نداشت همه ازش اکراه داشتن و فرار میکردن!!
دو سه تا سرهنگ راهنمایی و رانندگی با چند تا مامور وسط چهار راه ایستاده بودن و داشتند صحبت می کردند.
یکی از اونها معلوم بود نسبت به بقیه از لحاظ درجه ارجحیت داره چون خیلی بهش احترام میذاشتن...
این عقب مونده ذهنی رفت وسط خیابون و به اونها نزدیک شد و از همون سرهنگی که ذکر کردم، خواست که دکمهاش رو ببنده!!
سرهنگ بیسیم دستش رو به یکی از همکارانش داد و با دقت دکمه پیراهن اون معلول ذهنی رو بست و بعد از پایان کارش وسط خیابان و جلوی اون همه همکار و مردم به اون عقب مونده ذهنی یه سلام نظامی داد و ادای احترام کرد!
اون عقب مونده ذهنی که اصلا توقع این کار رو نداشت خندید و اون هم به روش خودش سلام داد و به طرف پیاده رو اومد...
لبخند و احساس غروری که توی چهرهاش بود رو هیچوقت فراموش نمیکنم.
بعد از این قضیه با خودم گفتم:
کاش اسم و مشخصات اون سرهنگ رو یادداشت میکردم تا با نام بردن ازش تقدیر کنم، اما احساس کردم اگر فقط بهعنوان یک انسان ازش یاد کنم شایستهتر باشه...
""این کار جناب سرهنگ باعث شد اشک توی چشمام جمع بشه و امیدوار بشم که هنوز انسانهایی با روح بزرگ وجود دارند.👌""
🔴انتقام دختر بیحجاب از پسر بسیجی!!!
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه، پوشش نامناسب راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت میرفت وسط متلکهای جوونا یه صدایی توجهش را جلب کرد:
خواهرم حجابت؛خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن
نگاه کرد، دید یه جوون ریشی از همونا که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار به دوستش گفت باید حال اینو بگیرم، وگرنه خوابم نمیبره.
تصمیم گرفت مسیرش و به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه تا دلش خنک شه
وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناشو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با اون ریشای مسخرهات، بعدشم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن، پسر سرشو رو به آسمون بلند کردو گفت: خدایا این کم رو از من قبول کن🙏
😢گذشت و روز بعد دختره اومد با همون تیپ تو خیابون، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و به یک بار حمله کرد و به زور اونو به سمت ماشینش کشید.
😭دختر شروع کرد به داد و فریاد، اما اینبار کسی جلو نیومد، اینبار با صدای بلند التماس کرد، اما همه تماشاچی بودن، هیچکس از اونایی که تو خیابون بهش متلک میانداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید میشد دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه، آهای بی غیرت ولش کن، مگه خودت ناموس نداری؟
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو .
یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد , دختر درحالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یکدفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید جوونه ریشی و از همونا که پیرهن روی شلوار میندازن و از همونا که ب نظرش افراطی بودن.
افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خون و ناخوادآگاه یاد دیروز افتاد
وقتی خواستن به زور سوارش کنن همون کسی از جونش گذشت که: توی خیابون بهش گفت: خواهرم حجابت!
خدا هیچوقت تورو رها نمیکنه،
هیچوقت دلت رو نمیشکنه،
هیچوقت اذیتت نمیکنه،
هیچوقت پشتتو خالی نمیکنه،
هیچوقت تورو زمین نمیزنه،
هیچوقت اجازه نمیده شکست خورده بمونی،
هیچوقت اجازه نمیده تو به جاهایِ
باریکِ مسیرت برسی.
قطعا و بدون شک،
خدا دقیقا همون لحظهای که لازمه،
تورو نجات میده.
کمکت میکنه و بهت میفهمونه
که تو همیشه
فقط باید به خدای خودت اعتماد داشته باشی و نگرانِ هیچ چیزی نباشی.
هیچوقت یادت نره که خدا بیشتر و
بهتر از هر کسی صلاح تورو میدونه
و خیلی دوستت داره و
هیچوقت رهات نمیکنه.
پس نگران هیچ چیز نباش،
چون تو خدا رو داری که خیلی
بزرگ و کافیه.
داستانهای کوتاه و آموزنده
بخش چهل و ششم:کتاب صوتی از پمبا تا ماریانا 🔞🔞🔞 پرواز به اورشلیم ... رفتن به قسمت اول ☘️☘️☘️ ☘️🍁☘️
az-pemba-ta-mariana-47.mp3
8.4M
بخش چهل و هفتم:کتاب صوتی از پمبا تا ماریانا
🔞🔞🔞
لشگر ماورایی حجت ابن الحسن (عج)
رفتن به قسمت اول ✅✅✅
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed
☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁☘️🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅📹 اگه تو جاشون بودی تو این امتحان قبول میشدی؟!
⭕️ از مردم پرسیدیم ببینیم میدونن ایران توی چی از خیلی از کشورها مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، ترکیه و... بهتره⁉️
👈🔻جای شما تو کانال داستان های واقــعـــی خالیه🔻👉
#آموزنده
قدیما چقدر خوب بود 😊😊
*میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...*
*میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟*
*چرا اينقدر شاد بودن؟*
*چرا اينقدر احساس تنهايی نميكردند؟*
*چرا زندگيها بركت داشت؟*
*چرا عمرشون طولانی بود؟*
*چون تو کتاب ها دنبال ثواب نمیگشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل کردن بودند.*
*فقط یک کلام میگفتند: خدایا به دادههایت شکر.*
*نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره، میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره.*
*موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.*
*موقعی که یکی مریض میشد، نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونه طرف، ظرفاشو میشستن، جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچه هایش غصه نخورن*
*اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.*
*به بچه عیدی میدادند، میگفتن دلشون شاد میشه،*
*به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...*
*خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم نه فقط با خواندن دعا*
*مهربان باشیم، محبت کنیم بی منت، بسپاریم به خودش که هم میدونه و هم میتونه.*
👈🔻جای شما تو کانال داستان های واقــعـــی خالیه🔻👉