eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ میلادی: Saturday - 06 June 2020 قمری: السبت، 14 شوال 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹مرگ عبدالملک بن مروان، 86ه-ق 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام ▪️11 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️17 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ▪️27 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️45 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
قرآن به روایت دانشمندان بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم ارنست رنان، دانشمند فرانسوی: در کتابخانه شخصی من، هزاران جلد کتاب سیاسی، اجتماعی، ادبی و غیره وجود دارد که همه آنها را بیش از یک بار مطالعه نکرده ام و چه بسا کتاب هایی که فقط زینت کتابخانه من می باشند، ولی یک جلد کتاب است که همیشه مونس من است و هر وقت خسته می شوم و می خواهم درهایی از معانی و کمال به روی من باز شود، آن را مطالعه می کنم و از مطالعه زیاد آن خسته و ملول نمی شوم؛ این کتاب، قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان است. گازیوسکی، مستشرق لهستانی: قرآن مجموعه ای است دل نشین، زیرا در آن، اخلاق و تمدن و سیاست و وعده و وعید در کنار یکدیگر قرار دارد. سرویلیام موئیس، دانشمند انگلیسی: قرآن محمد، کتابی است پر از دلایل واضح منطقی و مسائل بی شمار قضایی و حقوقی و دستورات عالی که برای حفظ حیات اجتماعی و مدنی، در این کتاب مقدس به عبارات ساده و در عین حال محکم و منظم آمده است که خوانندگان را مجذوب می نماید. نقل از: محمد حسن توکل، قرآن در چند نگاه پیامبر اسلام (ص): يا بُنَىَّ لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ- إذا أصبحت، و إذا أمسيت- فَاِنَّ القُرآنَ يُحيِى القَلبَ المیت وَ يَنهى عَنِ الفَحشاءِ و َالمُنكَرِ؛ فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زيرا كه قرآن دل مرده را زنده مى‌كند و از فحشا و زشتى باز مى‌دارد. البرهان فی تفسیر القرآن ج۱ ،ص۱۹ اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
همنشین حضرت داوود علیه السلام ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠّﻪِ ﺍﻟْﺮﱠﱠﺣْﻤﻦِ ﺍﻟْﺮﱠﱠﺣﻴﻢْ حضرت داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشین مرا در بهشت به من معرفی کن و نشان بده. خداوند فرمود: مَتّی (پدر حضرت یونس) همنشین تو در بهشت است. داوود اجازه خواست به دیدار متّی برود، خداوند به او اجازه داد. او با فرزندش سلیمان به محل زندگی متی آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده بود. پرسیدند: متی کجا است؟ گفتند: در بازار است. هر دو به بازار آمدند و از محل او پرسیدند. در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. به سراغ او رفتند. عده ای گفتند: ما هم منتظر او هستیم. داوود و سلیمان به انتظار دیدار و نشستند و او در حالی که پشته ای از هیزم بر سر داشت. مردم به احترام او برخاستند و پشته را از سر او بر زمین نهادند. متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت: چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟ یکی از حاضران هیزم را خرید. داوود و سلیمان به او سلام کردند. متی آن ها را به منزل خود دعوت کرد و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد، سپس آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود، آن گاه آتش افروخت و مشغول پختن نان شد. در آن حال با داوود و سلیمان به گفت و گو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و کمی نمک بر آن پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد و دو زانو نشست و همگی مشغول خوردن آن شدند. متی لقمه ای برداشت، وقتی خواست آن را در دهان بگذارد گفت: بسم الله و هنگامی که خواست ببلعد گفت: اَلْحَمْدُلِلَّه و این عمل را در لقمه های بعدی نیز تکرار کرد، آن گاه با نام خدا کمی آب میل کرد و هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد، خدا را ستود و گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم نزد درختی آن را نه، کاشته ام و نه در حفظ آن کوشش نموده ام بروم و آن را وسیله روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن، گندمی خریدم که آن را نکاشته بودم و آتش را مسخرم ساختی تا با آن نان بپزم و با میل و رغبت آن را بخورم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا! تو را سپاسگزارم. پس از آن، مدتی گریست. در این موقع داوود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای مانند این شخص ندیده بودم که نسبت به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد. داستان های بحار، ج 4، ص 214 -218 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم به حضرت ابراهیم (ع ) وحی می شود : باید با دست خودت سر فرزندت را ببری ، در همین منی که امروز ما به یارگار آن تسلیم فوق العاده ای که ابراهیم نشان داد ، گوسفند قربان می کنیم . (چون خدا گفته ، انجام میدهیم چون و چرا هم ندارد . ) بعد از دو سه بار که در عالم رؤ یا به او وحی می شود و یقین میکند که این وحی الهی است ، مطلب را با فرزندش در میان می گذارد . فرزند هم بدون چون و چرا می گوید : یا ابَتِ اَفعل ماتؤ مَرَ هر چه به تو فرمان رسیده است انجام بده ستجِدُنی ان شاءاللّه من الصّابرین (1) ان شاء اللّه خواهی دید که منهم خویشتنداری خواهم کرد . قرآن چه عجیب تابلو را مجسم می کند : فلمّا اَسلما چون ایندو تسلیم شدند یعنی در مقابل امر ما تسلیم نشان دادند و تلّهُ لِلجبین و او را به پیشانی خواباند (یعنی وقتی آخرین مرحله رسید که نه ابراهیم شک داشت که باید سر بچه اش را ببرد و نه اسماعیل شک داشت که سرش بریده می شود پدر باطماءنینه کامل و پسر با طماءنینه کامل ) و نادیناه ان یا ابراهیم قد صدّقت الرؤ یا (2) فریاد کردیم وحی کردیم که ابراهیم ! تو رؤ یا را به حقیقت رساندی ، انجام دادی ؛ یعنی هدف ما سر بریدن نبود ما نمی خواستیم که سر بریده شود . نگفت لازم نیست که این کار را عملی کنی گفت عملی کردی ، تمام شد چون آن چیزی که ما خواستیم این نبود که سر اسماعیل بریده شود ، بلکه ظهور اسلام و تسلیم شما پدر و فرزند بود که انجام شد . به نص قرآن خداوند به ابراهیم (ع ) در پیری فرزند داد . نص قرآن است که وقتی فرشتگان آمدند و به او خبر دادند که خداوند به تو فرزند خواهد داد ، زنش گفت : اَلَدُ و انا عجوزٌ و هذا بَعْلی شیخا من پیر زن بزایم یا این شوهر پیر مردم ؟ ! (یک اقا شیخ مهدی بود مازندرانی ، به شوخی می گفت بیشتر روی هذا بعلی شیخا تکیه داشت ) اَتعجبین مِن امر اللّه رحمت اللّه و برکاته علیکم اهل البیتِ فرشتگان به او گفتند : آیا از فرمان خدا تعجب می کنی ؟ رحمت خدا و برکات اوست بر شما اهل بیت . بنابراین خداوند به ابراهیم در پیری فرزند داده است . پس تا جوان بود بچه نداشت . او هنگامی فرزنددار شد که پیغمبر شده بود چون آیات قرآن درباره ابراهیم (ع ) - که خیلی زیاد است - نشان می دهد که ابراهیم پس از سالها که پیغمبر بود در اواخر عمر و در سنین هفتاد ، هشتاد سالگی خداوند به او فرزند می دهد و ده ، بیست سال بعد از آن هم زنده بوده است تا وقتی که اسحاق و اسماعیل هر دو بزرگ می شوند و اسماعیل آنقدر بزرگ می شود که با کمک ابراهیم (ع ) خانه کعبه را می سازند . آیه و اذِ ابتلی ابراهیم ربُّه بکلماتٍ فاتَّمهنَّ قال انّی جاعلک للناس اماما قال و من ذرِّیَّتی قال لاینال عهدی الظالمین (3) می گوید خدا ابراهیم را مورد آزمایشها قرار داد و او آن آزمایشها را به نهایت و کمال رساند . آنگاه خدا به او گفت : من تو را امام قرار می دهم . ابراهیم گفت : آیا از ذریه من هم ؟ جواب دادند که ستمگرانشان نه . این آیات مربوط به چه زمانی است ؟ آیا مربوط به اوایل عمر ابراهیم است ؟ مسلما مربوط به دوره قبل از نبوت نیست چون صحبت وحی است . مربوط به دوران نبوت است . آیا اوایل دوره نبوت است ؟ نه ، اواخر است به دو دلیل ؛ یکی اینکه می گوید بعد از آزمایشها بود . آزمایشهای ابراهیم همه در طول دوره نبوت بوده و مهمترین آنها در اواخر عمر ابراهیم بوده است و دیگر آنکه در همین آیه صحبت از ذریه اوست . از اینکه گفته است : و من ذریتی معلوم می شود که داشته است . این آیه به ابراهیم رسولِ نبی ، تازه در آخر عمر می گوید : انی جاعلک للناس اماما . معلوم می شود که ابراهیم پیغمبر بوده است ، رسول بوده است این مراحل را طی کرده بوده است ولی یک مرحله دیگر بوده که هنوز ابراهیم به آن نرسیده بوده است و نرسید مگر بعد از پایان دادن تمام آزمایشها . آیا این نشان نمی دهد که در منطق قرآن یک حقیقت دیگری هست که نامش امامت است ؟ (4 1- صافات / 102 2- صافات /102 3- بقره / 124 4- امامت ، مجموعه آثار، ج 4، ص 919 - 921 حکایتها و هدایتها در آثار شهید مطهری - محمد جواد صاحبی ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
*✨۞ ﷽ ۞✨* *🔖حڪایت* *💬 محو شدن كار خير از ديوان اعمال* 📖 روزى عيسى عليه السلام با جمعى از حواريان به راهى مى گذشت، ناگاه گناه كارى و تباه روزگارى كه در آن عصر به فسق و فجور معروف و مشهور بود ايشان را ديد، آتش حسرت در سينه اش افروخته گشت، آب ندامت از ديده اش روان شد، از صفاى وقت عيسى عليه السلام و مصاحبان او بر انديشيد، تيرگى روزگار و تاريكى حال خود را معاينه ديد. 📖 پس با خود انديشه كرد كه هر چند در همه عمر قدمى به خير برنداشته ام و با اين آلودگى قابليت همراهى پاكان ندارم، اما چون اين قوم دوستان خدايند، اگر به موافقت ايشان دو سه گامى بروم ضايع نخواهد بود، پس خود را سگ اصحاب ساخت و بر پى آن جوانمردان فريادكنان مى رفت. 📖 يكى از اصحاب باز نگريست و آن شخص را كه به نابكارى و بدكارى شهره شهر و دهر بود ديد كه بر عقب ايشان مى آيد گفت: يا روح اللّه! اى جان پاك! اين مرد را چه لايق همراهى ماست و بودن اين پليد ناپاك در عقب ما در كدام طريق رواست؟ اى عيسى! او را بران كه مبادا شومى گناهان او به ما رسد. عيسى عليه السلام متأمل شد تا به آن شخص چه گويد و به چه نوع عذر او را خواهد كه ناگاه وحى الهى در رسيد كه: *💢يا روح اللّه! يار با عُجب و پندار خود را بگوى تا كار از سر گيرد كه هر عمل خيرى كه تا امروز از او صادر شده بود به يك نظر حقارت كه بدان مفلس بدكار كرد، مجموع را از ديوان او محو كرديم .* ــــــــــــــــــــ 📚 برگرفته از کتاب داستان ها و حکایات عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://gap.im/dastan9 🇮🇷
✳ من به شما کمک می‌کنم تا خدا هم به من کمک کند! 📌 سرایدار مدرسه‌‌ای که در آن درس می‌خواند می‌گوید: کمردرد داشتم و نمی‌توانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون. اگر من را بیرون می‌کردند، خیلی اوضاع زندگی‌ام بدتر می‌شد. آن شب همه‌اش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم؟ فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاس‌ها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است. از عیالم که برنمی‌آمد؛ چون توان این همه کار را نداشت. نفهمیدم کار کی بوده. فردا هم این قضیه تکرار شد. شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یک‌راست رفت سراغ جارو و خاک‌انداز. شناختمش. از بچه‌های مدرسه‌ی خودمان بود. مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت. با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم! کی هستی؟» گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها را می‌کنی؟» گفت: «من به شما کمک می‌کنم تا خدا هم به من کمک کند.» 📚 برگرفته از کتاب «ظرافت‌های اخلاقی شهدا» ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم
✋ 💞 💐❤ ✋ سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی‌ها رسید، 🌹🍃 ✋ سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیروخوبی لبریز خواهد شد 🌼🍃 🕊🌹 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج 🌹🕊 🌼🍃 ‌ ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ میلادی: Sunday - 07 June 2020 قمری: الأحد، 15 شوال 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام  🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹جنگ احد و شهادت حضرت حمزه، 3ه-ق 🔹وفات حضرت عبدالعظیم حسنی،‌ سال 250یا252یا255 ه-ق 🔹رد الشمس توسط امیر المومنین علیه السلام، 8_7ه-ق 🔹معرکه بنی قینقاع، 20ه-ق 📆 روزشمار: ▪️10 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام ▪️16 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ▪️26 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️44 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️51 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
دلـم مرحون الطاف رحيـم است مـرادم سيدے هست و كريـم است اگـر من از غلامـان حسينـم زلطف حضـرت عبدالعظيـم است 🥀 💔 🏴 ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
. ❌من یاغی نیستم!! روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند.. که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد... با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...! به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد. ایشان پرسیدند: چه کار می کردی؟ .... گفت: هیچ. فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟ گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)! آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟ گفت: نه! آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...! گفت: نه آقا اشتباه دیدید! سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟ گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین! این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت... تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: من یاغی نیستم خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!... فقط اومدیم بگیم که: خدایا ما یاغی نیستیم.... بنده ایم.... اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده..... لطفا همین جمله را از ما قبول کن.❤️ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📚 👌بسیار آموزنده و خواندنی دزدی از نردبان خانه ای بالا رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید: خدا کجاست؟ صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است، عزیزم. کودک دوباره پرسید: چه کار می کند؟ مادر گفت: دارد نردبان می سازد! ناگهان دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد! سالها بعد، دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی پرسید: خدا چرا نردبان می سازد؟ حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد، به نردبانی که سالها پیش، از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت: برای آنکه عده ای را از آن پایین بیاورد و عده ای را بالا ببرد! نردبان این جهان ما و منیست عاقبت این نردبان افتادنیست لاجرم آن کس که بالاتر نشست، استخوانش سخت تر خواهد شکست ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷