📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۰۶ مرداد ۱۳۹۹
میلادی: Monday - 27 July 2020
قمری: الإثنين، 6 ذو الحجة 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه)
- یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹سالروز ازدواج امیر المومنین با حضرت زهرا علیهما السلام (بنابرقولی)، 2ه-ق
🔹مرگ منصور عباسی لعنة الله علیه، 158ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️3 روز تا روز عرفه
▪️4 روز تا عید سعید قربان
▪️9 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️12 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم
⭕️ @dastan9 🇮🇷
گل و غنچه
گل با ناز و عشوه رو به غنچه کرد و با حالت تمسخر گفت: “تو خسته نمی شوی این همه دور خودت را پوشانده ای و گلبرگ های زیبایت را مخفی نموده ای چرا مثل من اجازه نمی دهی دیگران از زیباییت استفاده کنند و با بو کردنت زیبایی زندگی را بیشتر احساس کنند”.
غنچه با حُجب و حیا نگاهی به گل انداخت و خیلی آرام گفت:
“در اینکه اگر گلبرگهایم را باز کنم زیباتر می شوم حرفی نیست اما ترس من اینست که با این کار به زندگیم؛ پایان دهم و دیگر لذت بودن در این باغ زیبا را از دست بدهم.”
گل که دیگر تمام گلبرگهایش را نمایان کرده بود خنده بلندی زد و گفت:”ترس ندارد، مگر تا حالا برای من که این همه زیبا شده ام اتفاقی افتاده !؟”
غنچه که با نگاهش دنبال باغبان می گشت روبه گل کرد و ادامه داد: “گل عزیز، خودت هم می دانی که باغبان پیر، خیلی برای زیبائیهایت زحمت کشیده است و اگر این طور ادامه دهی توسط جوانان هزره چیده می شوی و حسرت و آه را به دل باغبان می گذاری. پس بهتر است کمی پوشیده تر باشی تا هم از لذت در باغ بودن بهره ببری و هم از گزند دیگران در امان باشی.”
گل که از حرف های غنجه هیچ درسی نگرفته بود با بی اعتنایی پُشتش را به غنچه کرد و با دست گلبرگهایش را زینت داد که یک دفعه جوانی از دور پیدا شد. گل به محض دیدن جوان، برای اینکه بیشتر جلوه کند گلبرگ هایش را به دوروبر ساقه آویزان کرد جوان کنار باغچه نشست، گل که منتظر محبت و نوازش جوان بود غافل گیر شد و با صدای بلندی غنچه را از قطع شدن ساقه اش خبر داد. اما دیگر کاری از دست غنچه بر نمی آمد .گل با ساقه ای کوچک در دست جوان بود و غنچه هر لحظه دور شدنش را نظاره می کرد. فردا صبح وقتی غنچه از خواب بیدار شد با صحنه ای مواجه شد که غم عالم را به دلش نشاند.او با کمال تعجب دید که گل پژمرده کنار همان باغچه افتاده و دیگر رَمقی برای زندگی ندارد و هیچکس هم نگاهش نمی کند.
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
#گفتگو
- تو چرا چادر سر میکنی؟ این #حجاب به چه دردت میخوره؟
+ تا حالا به بانکها دقت کردی؟ میلههای محافظ قطوری که پشت پنجرهها و درهای شیشهایش کشیدن رو دیدی؟
- آره
+ تا حالا به کرکرهها و محافظای محکم طلافروشیا دقت کردی؟
- اوهوم
+ تا حالا به پنجره خونهها دقت کردی؟ محافظاشونو دیدی؟
- خب آره، ولی اینا چه ربطی به سوال من داره؟😐
+ آدمای عاقل از چیزای با ارزششون به دقت محافظت میکنن و #زنها باارزشترین مخلوقات خدا هستن...
پس باید با دقت و به بهترین وجه از خودشون محافظت کنن.
عقل میگه بهترین حجاب، پوشیدگی تمام #زیباییها و #جذابیتها از چشم بقیهست، چادر هم بهتر از همه این کار رو انجام میده✅
- من تا حالا فکر میکردم حجاب رو آخوندا از خودشون درآوردن ولی حالا متوجه شدم دستورالعمل حجاب فقط از آدمای دلسوز برمیاد...
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
#گفتگو
زن و شوهری 💑
#قسمت_اول
💄یه روز خانمم حسابی تیپ زدو به خودش رسید،آبشار موهای طلاییش رو از شال بیرون گذاشت با آرایشی جذاب و پوششی جذابتر 😍...
رو کرد بهم و گفت :
امیر ، حالا واقعاً زیباتر نیستم⁉️😉
💓گفتم :🌛ماه شدی🌜 ...
_ پس چرا وقتی #چادر سر میکنم بیرون از خونه میگی تو خیلی زیباتری از بقیه؟! میدونم حجاب یه امر اعتقادیه... منم خب پایبندم بهش، ولی قبول کن که اینطوری بدون حجاب و با آرایش قشنگ ترم دیگه 🙄....
♨️جوابش یکم سخت بود. چون در ظاهر داشت درست میگفت ولی یه واقعیتی رو نادیده گرفته بود...
💯گفتم بذار دو تا چای بریزم، بشینیم مفصل درباره ش حرف بزنیم ☕️😉☕️
_ببین عزیزم ،#زیبایی یه معنای عامه که خیلی چیزا رو شامل میشه. تو در عین حال که تو خونه پیش من بدون #حجاب زیبایی، در عین حال بیرون از خونه با حجاب قشنگتری.😇
💟 تو خونه زیبایی های ظاهریت رو هم میبینم اما بیرون از خونه زیبایی وقار و نجابتت منو ذوق زده میکنه چون آرامش و امنیتت برام مهمه. 😊
😔یادته چقد تو روضه و هیئتا شنیدیم که بعد واقعه ی عاشورا حضرت زینب فرمودن : ما رأیت الّا جمیلاً...
میبینی؟ گاهی زیبایی با چیزی که تو ذهن ماهست فرسنگها فاصله داره...
⬅️پس، زیبایی تو هر جا متناسب با اون شرایط به یک شکلیه لزوما زیبایی ظاهری نیس ...
ادامه دارد...
⭕️ @dastan9 🇮🇷
#گفتگو
زن و شوهری 💑
#قسمت_دوم
_درسته امیرجان
حالا بیشتر متوجه میشم این روزا بعضی دخترای چادری چرا انقد به ظاهرشون میرسن، روسری و کیف و ساق ست با چادرای پرنگین و صورتی که آرایش داره❗️😔
از بس خودمون گفتیم حجاب زیباییه، اما بهشون توضیح ندادیم که چه نوع زیبایی منظورمونه! زیبایی که فقط ظاهری نیس☝️
🔺بعضی چیزا تو باطنشون قشنگیهایی دارن که قابل قیاس با زیبایی ظاهری نیس❕
_اوهوم،
❤️یه زن وقتی تو خونه هست زیبایی اندامش واسه همسرش جذابه ولی اگه خارج از خونه بخواد جذابیتای ظاهریش خرج بشه،
📛 دیگه اولا اون زیباییهای از جنس وقار و متانت و عفت رو کم کم از دست میده؛ در ثانی تو نگاه دیگران که نامحرمن ، زیبایی های ظاهریش فقط میشه ابزار جنسی و تحریک غریزه ی اونها☄
_خوب میفهمم حرفت و...
🎓 یادته بهت گفته بودم اونموقع که دیدم یکی از بهترین دانشگاه ها قبول شدم، حجابمم بهتر شد؟
🔺چون خوب فهمیدم من نیازی ندارم دیگران بخاطر ظاهرجذابم، تحسینم کنن و بهم توجه کنن!
میدونستم من چیزای مهم تر و باارزش تر و زیباتری برای ارائه دارم...
تلاش و استعداد و پشتکارم💪 رو یجورایی به رخ کشیدم نه زنانگیمو...
😉اونو نگه داشتم فقط واسه تـــ💝ــو و زندگی خصوصیمون😘
⬅️ادامه دارد...
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
#گفتگو
زن و شوهری 💑
#قسمت_سوم
_میدونی عزیزم... کلاً هر چیز تو دل خودش یه زیبایی یا زشتی باطنی داره مثل خوردن مال یتیم که تو ظاهر پول هست و میبرن و میخورنش و آب از آبم تکون نمیخوره ...
🔥 ولی به قول قرآن، درواقع آتشیه تو اعماق وجود خورنده ی مال یتیم که داره اون رو میسوزونه 🔥
💢 اون شخص متوجه نیس چون تو دنیاست و آثارظاهریش ناپیداس البته بعضی وقتا اثرش تو همین دنیا هم دیده میشه اما خود اون طرف نمیفهمه ...
👠💅 بی حجابی و عشوه گری برای نامحرم هم همینه شاید خودش لذت ببره و ظاهر زیبا و جذابش دل بعضیا رو هم حسابی ببره اما باطنش اصلا اینطور نیست همونطور که تو حدیث معراج پیامبر دیدیم درباره ی ذات گناها و گنهکارا ... 😱
😎خـــب ،خیلی صحبترانی کردم دهنم خشک شد 😅ایندفعه خانومم زحمت میکشه دوتا چای دبش برامون بیاره⁉️
☕️ 🙃☕️
🔚پایان...
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
💎یک سفردانشجویی رفته بودیم شیراز، خیلی خوش گذشت!
همیشه دوست داشتم شیراز رو ببینم؛ وقتی رسیدیم بعد استراحت با دوستام رفتیم حافظیه...
ما 6 تا دختر مجرد بودیم كه تصمیم گرفتیم سر قبر حافظ فال بگیریم!
بعد ازاينكه هممون يدور فال گرفتیم، با خنده گفتم:
بچه ها بیاین ببینیم اگه حافظ زنده بود كدوم یكی ازما رو ميگرفت؟!!! و با كی ازدواج ميكرد!!
همه خندیدیم بعد نیت كردم و صفحه فال مورد نظر رو بازكردم...
داشتم شعر رو میخوندم كه رسیدم به یه بیت خاص!!!
چشام از شدت تعجب ٤تا شد...
زبونم بند اومده بود...
چیزی كه میدیدم رو باور نمي كردم!!
دوستام گفتن بخون دیگه چرا ادامه نمیدی؟!!
و من اين بیت شعر رو بلند براشون خوندم...
"شهری ست پر كرشمه و خوبان ز شش جهت،
چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم...!!"
ودراون لحظه بود كه تصمیم گرفتم دیگه ههیچ وقت با حافظ شوخي نكنم🙈😂😂
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
هدایت شده از یازهرا
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استندآپ کمدی بسیار جالب
#پیشنهاد_دانلود
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
خداوندا رسان از ما سلامش
به گوش ما رسان یا رب کلامش
به سوز سینه ی مجروح زهرا
نما تعجیل در امر قیامش
.
.
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: سه شنبه - ۰۷ مرداد ۱۳۹۹
میلادی: Tuesday - 28 July 2020
قمری: الثلاثاء، 7 ذو الحجة 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه)
- یا الله یا رحمان (1000 مرتبه)
- یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت امام محمد باقر علیه السلام، 114ه-ق
🔹خطبه حضرت عباس علیه السلام بر فراز کعبه، 60ه-ق
🔹زندانی کردن امام کاظم علیه السلام در بصره
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا روز عرفه
▪️3 روز تا عید سعید قربان
▪️8 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️11 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم
▪️23 روز تا آغاز ماه محرم الحرام
.
.
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
حکایت مسلمان شدن مسیحی
حکایت؛ امام خميني(ره) در خاطرهاي از سفر خود با مرحوم حاج شيخ عباس قمي چنین بيان ميكند: بیابان سوزان و بیانتها در چشمهایمان رنگ میباخت و به کبودى میگرایید و از دور هم، چیزى دیده نمیشد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاهچرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسطهای ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر میدانستم تو را اصلاً سوار نمیکردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت. یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى .
مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمیکرد که با او باشم، هر چه من پافشارى میکردم، او نهى میکرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت میکنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم.
بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند میکردم نگه نمیداشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت .وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم میخواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب میگشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط میدانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان میتوانم آنها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقهمند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى میکردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا اینکه به نزدیکیهای همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه میکند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد، هنوز چند لحظهای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشکآلود گفت: اینطور که تو میگویی و من از حرفهایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان میشوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیلهایی که از من حرفشنوی دارند مسلمان میکنم .
بعد هم به کمک من گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله .
با اقتباس و ویراست از کتاب عاقبت بخیران عالم
.
.
⭕️ @dastan9 🇮🇷
⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷