eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت 107 تلگراممو باز کردم دیدم یه عکس فرستاد دانلودش کردم دیدم اسم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت108 صبح با مشت و لگدهای سارا بیدار شدم - چته دیونه زنجیری سارا: پاشو پاشو گاوت زایید - ول کن تو رو خدا سارا اذیتم نکن سارا: میگم پاشو ،آقا سید اینجاست با شنیدن حرفش چشمام از حدقه زد بیرون - آقا سید؟ اینجا چیکار میکنه ؟ سارا: فکر کنم اومده دختر همسایه رو ببینه - بی مزه سارا: اینقدر بی محلی کردی بهش گفتم که دیگه عمرا بیاد سراغت ،بیچاره چه تیپی هم زده واست ،پاشو پاشو که آبرومون رفت - الان کجاست؟ سارا: تو حیاط روی تخت نشسته ،مامان هر چی بهش گفت بیا بالا برو تو اتاق آیه گفت نه ،عجب مرد نجیبیه بلند شدم رفتم سمت پنجره پرده رو یه کم کنار زدم سارا: حیف این پسر که عاشق تو شد یه اخمی کردم به سارا که از اتاق رفت بیرون از اتاق رفتم بیرون دست و صورتمو شستم و برگشتم توی اتاق لباسمو عوض کردم یه شومیز آبی کاربنی با شلوار مشکی پوشیدم یه شال مشکی هم گذاشتم روی سرم چادرمم برداشتم از اتاق رفتم بیرون مامان و سارا تو آشپز خونه بودن تا منو دیدن تعجب کردن مامان: آیه چادر چیه؟ مگه نامحرمه سارا: آخ آخ آخ پاک خل شد رفت - عع گیر ندین تو رو خدا ،یه چایی بدین براش ببرم سارا: بیچاره تا الان ۵ تا چایی خورده معده اش شده دریاچه... - حالا یکی دیگی بدین ،زشته همینجوری برم سینی چایی رو گرفتم توی دستم و در خونه رو باز کردم از پله ها رفتم پایین... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ هم‌وطن ساکن کانادا: دارم برمی‌گردم ایران بابت این تجربه‌ی ۱ ساله 30 هزار دلار خرج کردم خیلیا برمی‌گردن ولی صداشو درنمیارن ❤️❤️❤️ ❌⛔❌⛔ تازه دارم به حرف خانم دکتر بحرینی که رئیس بیمارستان تو سوئد بود برگشت ایمان میارم ╭┅────────────────┅╮ https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw ╰┅────────────────┅╯
✍یه لات بود تو مشهد. داشت می‌رفت دعوا شهید چمران دیدش، دستش‌رو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم . 🍁به برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه. تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران. 🍁رضا شروع میڪنه به دادن به شهید چمران، وقتی دید ڪه شهید چمران به فحش هاش توجه نمی‌کنه. یه دفعه داد زد ڪچل با توأم! 🍁شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. 🍁رضا ڪه تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! ڪشیده ای، چیزی! شهید چمران: چرا؟ رضا: من یه عمر به هرڪی ڪردم، بهم بدی ڪرده. تاحالا نشده بود به ڪسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه! 🍁شهید چمران: اشتباه فڪر می‌ڪنی! یڪی اون بالاست، هرچی بهش بدی می‌ڪنم، نه تنها بدی نمی‌ڪنه، بلڪه با خوبی بهم جواب میده. هی بهم میده. گفتم بذار یه بار یڪی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. . 🍁رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار می‌کرد. اذان شد، رضا عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود، وسط نماز، صدای سوت اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرکشید...!🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت108 صبح با مشت و لگدهای سارا بیدار شدم - چته دیونه زنجیری سارا: پ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت109 تپش قلب گرفته بودم سید تا منو دید از جاش بلند شد و لبخند زد - سلام سید: علیک السلام خانووم ،خوب خوابیدی ؟ از خجالت احساس میکردم کل صورتم در حال سرخ شدن بود چیزی نگفتم و روی تخت نشستم سید هم کنارم نشست با دیدن سینی چایی خنده اش گرفت سید : هر چند دیگه جایی نداره شکمم ولی این چایی از دست شما خوردن داره.. سید مشغول خوردن چایی شد و منم با لبه شالم ور میرفتم سید : اومدم دنبالت با هم بریم بیرون اینقدر این مدت اذیتش کردم دیگه نمیتونستم بهونه ای بیارم - باشه چشم،الان آماده میشم سید: چشمت بی بلا ،پس میرم داخل ماشین منتظرت میشم - باشه تن تن رفتم توی خونه سارا مثل بختک افتاد روی سرم سارا: چی شد؟ چی میگفت؟ چرا اینجا اومده ؟ -اومده دنبالم بریم بیرون سارا: بابا دمش گرم ،گفتم الان تو رو تو آفتاب میشوره و آویزونت میکنه... - هه هه هه ،نمکدون وارد اتاقم شدم مانتو مو پوشیدم ،یه روسری آبرنگی سرم کردم چادر عبایی مو از داخل کمد برداشتم سرم کردم کیف و گوشیمو برداشتم از اتاقم رفتم بیرون از مامان خدا حافظی کردم و رفتم بیرون سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
داستانهای کوتاه و آموزنده
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت109 تپش قلب گرفته بودم سید تا منو دید از جاش بلند شد و لبخند زد -
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗گامهای عاشقی💗 قسمت110 سید: خوب آیه خانم کجا بریم ؟ - هر جا که شما دوست دارین! سید: اول اینکه هر جا که تو دوست داری ،دوم اینکه من جایی رو دوست دارم برم که تو دوست داری ! الان کجا بریم - گلزار سید : ای به چشم توی راه خیلی دلم میخواست به سید بگم یه جا نگه داره گل و گلاب بخریم ولی روم نمیشد اما انگار فکرمو خونده بود ،یه جا نگه داشت و پیاده شد ،دوتا شاخه گل نرگس خرید با یه گلاب داخل ماشین نشست یکی از گلا رو داد به من ... سید: تقدیم با عشق - خیلی ممنونم سید : از امیر پرسیدم از چه گلی خوشتون میاد بهم گفت گل نرگس ،منم عاشق گل نرگسم بعد حرکت کردیم سمت گلزار ..وقتی رسیدیم از ماشین پیاده شدیمو وارد گلزار شدیم انگار منتظر بود من بگم کجا بریم واسه همین حرفی نزدمو به سمت مزار شهیدم حرکت کردم سیدم پشت سرم می اومد وقتی رسیدم به مزار شهیدم نشستم سید اول سنگ قبر و بادستش کمی تمیز کرد و بعد با گلاب شست منم گل و گذاشتم روی سنگ قبر بعد سید شروع کرد صحبت کردن با شهید : سلام دوست عزیز ،خیلی ممنونم که مهر منو تو قلب این آیه جان انداختی که حاضر شد با من ازدواج کنه ،لطفا برای خوشبختی مون دعا کن - شما شهید منو میشناسین؟ سید: وقتی که درباره ات به امیر صحت کردم ،امیر گفت بیام از شهیدت بخوام تو رو به من برسونه ،واسه همین چند باری اومدم اینجا البته منم یه دوست شهید دارم - واقعا ،اسم شهیدتون چیه؟ سید: ابراهیم هادی، راستش از شهید خودمم خیلی خواستم کمکم کن ،در کل همه رو واسطه کردم تا به تو برسم... لبخندی زدمو چیزی نگفتم بعد از فاتحه مزار دوست شهیدم ،رفتیم سمت مزار شهید ابراهیم هادی یه کم قرآن خوندیمو و رفتیم سوار ماشین شدیم صدای اذان و شنیدیم سید نزدیک یه مسجد ایستاد و پیاده شدیم ... سید: آیه جان بعد نماز بیا کنار ماشین منتظرم باش - چشم از اینکه اولین باری که با هم بیرون اومده بودیم مکان های خوب خوبی بود دوست داشتم از همه بیشتر تلفظ اسمم به زبون سید خیلی خوشایند بود برام... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
26.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بالاخره یک انقلابی تمام عیار پیدا شد و نقد و انتقاداتی که خیلیا جرات بازگو کردنشون رو نداشتن رو بازگو کرد انتقاد از بی کفایتی پزشکیان انتقاد از عملکرد بزدلانه قوه قضاییه و شخص محسنی اژه ای انتقاد کوبنده از مجلس شورای اسلامی انتقاد از بکارگیری خائنین و معاندین داخلی توسط دولت وفاق ملی عدم اجرای قانون حجاب و عفاف توسط مجلس، قوه قضاییه و دولت آیت الله وفسی کوبنده و بی پروا سخن میگوید ♨️ سخنان فوق جنجالی آیت‌ الله وفسی علیه مسئولان 1️⃣ - قوه قضائیه ما مرده است. 2️⃣ - مجلس شواری اسلامی                      هم که مرده است. 3️⃣ - این قوه مجریه هم که زنده است؛ در حال فعالیت شدید برای این است که افراد فاسد را برای تاخت و تاز به باورهای دینی مردم و نابودی اسلام عزیز بیاورد سر کار. ❤️ به شدت شنیدنی و تاثیرگذار هستش به همه عزیزان پیشنهاد میکنم این کلیپ رو ببینید و تا جایی که میتونید منتشر کنید. حجم کلیپ رو خیلی پایین آوردیم ولی کیفیتش عالی هستش. ╭┅────────────────┅╮ https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw ╰┅────────────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💬 قرائت "زیارت عاشــورا" 🎧 با نوای علی فانی به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمــان ارواحنافداه 🙏 🏴امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا می‌‎فرمايند: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می‌نمایم؛ اول: زيارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او شکور باشد، سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده می‌گردد و نا اميد از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. 🏴خداوند سوگند یاد کرده که زیارت زائری که زیارت عاشورا را تلاوت نماید، بپذیرد و نیازمندی‌هایش را برآورده سازد. او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برین جای دهد و همچنین حق شفاعت و دستگیری کردن از دیگران را به وی عطا نماید. 🖤-•-•-•-------❀•🏴•❀ --------•-•-•-- 🖤 🖤 @dastan9 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۱۴ آذر ۱۴۰۳ میلادی: Wednesday - 04 December 2024 قمری: الأربعاء، 2 جماد ثاني 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️11 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 🌺18 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️27 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام 🌺28 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟