eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
2.8هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴بحث «حجاب اجباری» را چگونه ببینم؟ 🔺در حال حاضر بحران پوشش اذهان بسیاری را در کشور درگیر کرده و اختلاف دیدگاه و عملکرد درمورد آن به یک مساله جدی برای جمهوری اسلامی تبدیل شده که سال های زیادی را برای حل آن از دست داده ایم؛ تا جایی که عده ای آن را جزء مسائل لاینحل به حساب می آورند. 🔹این مساله چند سالی ست در قالب دو قطبی و نمود پیدا کرده. معتقدم در بحث حجاب اجباری، زمین بحث توسط «دیگران» برای ما طراحی و مهندسی شده و در ادامه انفعال و بی برنامگی، موجب شده چالش پوشش در کشورمان تنها تحت این عنوان دیده شود. پس ما حتی برای اثبات غلط بودن این مدل نگاه به ماجرا هم ناچاریم از زمین آنان بگذریم. 🔹مدافعان آزادی حجاب دو دسته اند؛ دسته ی اول صریح و علنی خود را مخالف دین و نظام اسلامی معرفی می کنند که از آنان بابت این صراحت واقعا ممنونیم. چراکه برای اثبات ادعایشان دست به دامن دستکاری اولیات دینی نمی شوند. 🔹دسته ی دوم اما هستند یعنی مدعی اسلامند و معتقدند حاکمیت حق الزام افراد جامعه به حجاب را ندارند. 🔹روی سخن این نوشته با دسته ی دوم است. ابدا قصد ندارم اتهام یا برچسبی را در نوشتارم به این دسته وارد کنم چراکه نه نیت خوانم و نه نتیجه ای بر آن مترتب می دانم. غرض نقد یک دیدگاهِ مطرح است. استدلال های این طیف متعدد است و هرکدام از منظری به بحث ورود می کنند؛ ✅برخی می گویند منظور امام خمینی حجاب برای همه زنان نبوده ✅یا اشاره می کنند که ارزش فعل اخلاقی به انتخابی، آگاهانه و داوطلبانه بودن آن است ✅یا قیاس می کنند اجبار محکوم به شکست است چه اجبار حجاب جمهوری اسلامی چه اجبار به بی حجابی جمهوری فرانسه ✅یا ادعا می کنند الزام حکومتی حجاب نظر همه مراجع نیست ✅یا به سراغ مبانی رفته می گویند اصلا اجبار و سلطه جویی شیوه شیطان است و شیوه الهی اختیار؛ پس اجبار به حجاب شیوه ای الهی نیست ✅بخش زیادی هم معتقدند در جامعه ای که اختلاس و دزدی هست، پافشاری بر حجاب زنان به عنوان نماد جامعه اسلامی وهن مسلمانی ست 🔹خروجی همه این ورودها یکی ست؛ «جمهوری اسلامی در سیاست فرهنگی حجاب الزامی شکست خورده و دلیل شکستش، همین قید اجبار بوده و بس.» 🔹در مرور استدلالات آنان مشکلات مبنایی متعددی به چشم اهل فن می آید و بنظر می رسد روشنفکران دینی مدافع آزادی حجاب یا دچار ضعف مبانی دینی هستند یا برای اثبات مدعایشان ناچار به خلط و مغلطه در اولیات دین شده اند. برخی هم مخاطب را لایق بیان مبانی استدلالشان ندیده و فقط پله ی آخر را می گویند. 🔹اینجا مجال مرور نقد استدلال ها نیست. اما به یک نکته ی اساسی اشاره می کنیم که به قضاوت درست کمک شایانی می کند. وجه مشترک اکثر نظریات مدافع آزادی حجاب، بی توجهی به تفکیک دو لایه ی بحث است. یک لایه بحث این است که آیا استاندارد پوشش مدنظر حاکمیت باید به صورت قانون الزامی معین شود؟ و لایه دوم اینکه ابزار حاکمیت برای التزام عملی افراد به این قانون چه باید باشد؟ 🔹لایه ی نخست بحث محل تشریح جایگاه قانون حجاب در چارچوب حاکمیتی و هویتی نظام اسلامی ست و لایه دوم جایگاه آسیب شناسی پیوست های اجرا و الزام قانون حجاب در کشور. 🔹قوانین اسلام درحکومت اسلامی نقش هویتی و حیثیتی دارند. چه عدالت و امنیت باشد چه حجاب اسلامی. هرکدام از این ها ارکان هویتی ساختار حکومت اسلامی هستند که اگر لنگ بزنند کل آن صدمه می خورد. آشفتگی و بی هویتی و سردرگمی در حوزه پوشش جامعه از نشانه های شکست سیاست های فرهنگی یا حداقل بی حاصل بودن بخش زیادی از برنامه های نهادهای فرهنگی پرطمطراق است. این مساله بهانه ای شده که اصل قانون حجاب جمهوری اسلامی زیر سوال برود و عامل پیاده شدن عده زیادی از مردم از قطار انقلاب اسلامی و آغاز دودستگی و خط کشی و گسل های اجتماعی معرفی شود. ✅اگر پیوست های اجتماعی و فرهنگی و سیاست گذاری های دقیق آموزشی ضمن اجرای قانون حجاب رعایت نشده، مقصر اصل قانون است؟ ✅اگر تغذیه فرهنگی و فکری جامعه مطابق با تهاجم فرهنگی و تغییر مقتضیات زمان نبوده ایراد کلمه اجبار است؟ ✅اگر ندانم کاری ها و برخوردهای جاهلانه و افراطی، زدگی و لجبازی و کینه آفریده، قانون حجاب را باید عامل گسل های اجتماعی معرفی کرد؟ 🔻تنها با تفکیک درست لایه های بحث است که می توان امید داشت بحث پیرامون آزادی یا تقنین حجاب به خروجی مفیدی برای حل چالش جامعه برسد. وگرنه مدام دور خودمان می چرخیم و از مفاهمه و نتیجه دور می شویم. 📝 ⭕️ @dastan9 🌺🇮🇷❤️
شاید ۲۰ سال پیش کسی به مخیله‌اش هم نمی رسید روزی در خیابانهای شهر، دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالن های عروسی هم نمی دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و شلوارهایی تنگتر! این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد، بر عکس بعضی از ماها... ⬅️اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است و می‌شود برتر نبود! بین خوب و خوب ‌تر، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمی‌خورد .می‌شود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و با حجاب بود... حرف قابل قبولی بود؛ کسی نمی‌تواست به این حرف اعتراض کند، حتی اهالی مذهب. ⬅️ گام دوم، گرفتن مقنعه بود... می‌شود روسری بزرگ سر کرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم‌ می آید روسری‌هایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم می‌رسید... خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون می‌زد. ⬅️ در فیلمهای سینمایی هی مدل گذاشتن، زن های هنرپیشه مدل شدن و به تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد می‌گرفتند. ⬅️چشم های ما متوجّه این آب رفتن نمی شد و آنقدر کم کم این کار را کردند که چشم ما عادت می‌کرد... ⬅️ مانند بچه‌ای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ می‌شود و قد می‌کشد و والدینش حس نمی‌کنند اما دیگران که کمتر او را می‌بینند و چشمانشان عادت نکرده، متوجه رشد هفتگی او می‌شوند... ما عادت کردیم به روسری‌هایی که هر روز آب می‌رفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری... مانتوهایی که شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو... ⬅️ به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بی‌حجابی معضل فرهنگی است، برای حل آن باید کار فرهنگی کرد... سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت و حجاب مشاهده نشد. برعکسش، فراوان کار‌های ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامه‌های عمومی یافت می‌شد...❎ ⬅️ امسال هم مد پوشش خانمها تغییر کرده است، پوشیدن ساق شلواری (ساپورت) به جای شلوار... یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق شلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده این کنار می رود و برخی را .......... ⬅️ یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو و روسری از زنان گرفته شد، حالا رفته‌اند سراغ شلوار! چشمهای ما هنوز عادت نکرده‌اند... اگر به این هم عادت کنیم سرنوشت چادر و مانتو و روسری در انتظار این ساپورت هم هست... خدایی نکرده اینها هم روز به روز نازکتر و کوتاهتر می‌شود و ما عادت می‌کنیم.... آن وقت... نمی‌دانم بعدش سراغ چه خواهند رفت... حیرت آور است !! 👈همه ی جهان حجاب دارد: 1 . میوه های تر وتازه دارای پوشش است... 2 . شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود... 3 . قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود و زیر پا انداخته میشود برای اینکه پوشش آن از بین رفته 4 . سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد می شود و... در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما دختر، همسر یا خواهر خود را بدون پوشش رها می کند!!! بانو ! این چادر تا برسد بدست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام...! چادرت را در آغوش،بگیر و بگو برایت روضه بخواند همه را از نزدیک دیده است... ⭕️ @dastan9 🌺🇮🇷❤️
🔰شباهت حج و حجاب حالاکه درماه ذی حجه هستیم خوب است بدانیم که 👇 حج 🕋و حجاب 🧕 چه شباهتی باهم دارند حج🕋و عمره، امتحانی از جانب خداوند براى بندگان است تا معلوم شود چقدر صبر وتحمل وتسلیم وبندگی دربرابرامر معبود خود دارند 🎇كسى كه ادعاى ايمان مى كند، بايد با انجام دادن فريضه حج و عمره و صرف كردن مال خود در اين راه و تحمل دورى از خانواده و به جان خريدن رنج سفر و صدها سختى و مشكل ديگر كه در اين راه برايش پيش مى آيد، مراتب بندگى و تسليم خود را در برابر فرمان الهى، به طور عملى، نشان دهد. ✔️اين مطلب در مورد حجاب🧕 نيز صدق مى كند؛ بانويى كه درتابستان ودراوج گرما و ازدحام جمعيت، لحظه اى حجاب خود را رها نمى کند 🌸و با تمام سختى هايى كه در اين راه وجود دارد، حجاب خود را حفظ مى كند، در حقيقت، به طور عملى تسليم بودن در برابر فرمان الهى را اثبات مى كند. 👌 پس بانويى مى تواند حجاب خود را به طور كامل حفظ كند كه به درجه بالايى از تحول و رشد رسيده باشد. 🔹بنابراين حد تحول و رشد معنوى هر زن در ميزان رعايت حجاب وى اثرگذار است و حجاب، نشانه ای از سفركردن از خود به سوى خداست. 📚برگرفته ازکتاب راه های تقویت فرهنگ حجاب ⭕️ @dastan9 🇮🇷❤️🌺
داستانهای کوتاه و آموزنده
منتظر بودم پسرم بغلم کنه‌ موهاش حسابی به هم ریخته بود.ترسیدم جلو برم و مثل ۱۵ سال پیش که اهمیتی بهم نده . فقط نگاهم می کرد تنها کاری که تونستم بکنم این بود که خودم رو از جلوی در کنار بکشم تا اگر دوست داره داخل بیاد. داخل اومد در رو بست و دوباره شاکی نگاهم کرد. بغض کرده بود و دوست نداشتن صداشه بلرزه اما نمی تونست کنترلش کنه با بغض شدیدی گفت چرا ۱۵ ساله نیومدی دنبالم؟ چرا باید به من بگن مادرت مُرده که نمیاد دنبالت. تو توی خواب با من حرف بزن؟ خاله‌ی بابا باید من رو صدا کنه آدرست رو به من بده. دیگه نتونستم طاقت بیارم و محکم به خودم فشارش دادم. بغلش کردم و تمام بدنش رو بو کردم اون هم با صدای بلند گریه می کرد و هر کس جلوی در خونه ما رد میشد صدای گریه ما رومی‌شنید ناهار کمی که برای خودم درست کرده بودم رو با پسرم خوردم بعد از پونزده سال کنارش نشستم‌ازش پرسیدم برادرت کجاست؟ گفت زن گرفته و درگیر بچه‌شِ که تازه به دنیا اومده. من نه توی عروسی پسر بزرگم بودم نه هنوز نوه‌ام رو دیدم. سرم رو پایین انداختم و سکوت کردم که گفت انتقامت رو گرفتم. ترسیده از این که چیکار کرده پرسیدم.چیکار کردی؟ گفت رفتم خونه زن‌عمو زدمش. انقدر زدمش که نمیتونست نفس بکشه. چنگی به صورتم زدم و گفتم چرا این کارو کردی؟ چون باعث شده تا من ۱۵ سال تورو نبینم اون با فضولی بیجاش در حالی که میدونست تو بیماری باعث شد تا من ۱۵ سال مادر نداشته باشم.بار اول نیست که زدمش. این بار دومِ. سری پیش کمرش آسیب دید. عمو اجازه نداد شکایت کنه اما این سری می ترسم از بابا. می ترسم اومدم اینجا پنهان بشم . ⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
داستانهای کوتاه و آموزنده
#درد‌دل‌اعضا #ظلم‌و‌حماقت منتظر بودم پسرم بغلم کنه‌ موهاش حسابی به هم ریخته بود.ترسیدم جلو برم و
پناهش دادم.‌ یک هفته ای پیشم موند. شوهرمم از بودنش خوشحال بود.‌ بعد یک هفته گفت باید بره ببینه چه خبر شده. تا بره و برگرده از اون‌۱۵ سال بیشتر بهم سخت گذشت. وقتی برگشت با پسر بزرگم و عروسم برگشت.‌ اصلا فکرش رو نمیکردم که روزی برسه من همه رو کنار خودم داشته باشم. پنهانی از پدرشون اومده بودن.‌ با اینکه دیگه بچه هام‌بزرگ‌شده بودن ولی پدرشون تهدیدشون کرده بود که اگر روزی سراغ من رو بگیرن از ارث محرومشون میکنه. عروسم دختر عمه‌ی پسرم بود ولی قول داده بود به کسی نگه‌. الان خیلی احساس خوشبختی میکنم.‌هر روز بچه هامو میبینم. پسر بزرگم رفت و آمدش با من رو پنهان میکنه.ولی کوچیکه به همه گفته و از من خواسته با براش برم خاستگاری. احترام پدرش رو حفظ میکنه ولی بهش گفته که مادرم خیلی حق داره. اونم لج کرده برای اون یکی پسرم همه چی خریده ولی مال کوچیکه هیچ کاری نمیکنه. منم سهم ارثم رو کامل دادم‌به پسرم خدا خودش میدونه که من تحت فشار بیمار شدم.همسر دومم خیلی درکش بالاست.‌ توی زندگی اذیتم نکرد و اجازه داد به مرور خوب بشم.‌ از وقتی هم پسرم برگشته خوب خوب شدم. ⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
💌 امام زمان ارواحنا فداه فرمودند:↯ اما علت و فلسفه آنچه از دوران غيبت اتفاق افتاده است؛ پس خداوندﷻ در قرآن فرموده است : ای مؤمنان از چيزهايی نپرسيد که اگر آشکار شود، بدتان آيد - بحار الأنوار ، ج 78، ص 380📚 ⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۰۵ مرداد ۱۴۰۰ میلادی: Tuesday - 27 July 2021 قمری: الثلاثاء، 16 ذو الحجة 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ▪️14 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️23 روز تا عاشورای حسینی ▪️38 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️47 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
• یہ‌ چیز؎ بھت میگم خوب بہش فڪࢪ ڪن! اگࢪ نمے‌تونے لبخند بڪاࢪ؎ ࢪو؎ لبا؎ مهد؎ فاطمہ حداقل چشامشو گࢪیون نڪن... : ⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
اینو میزارم اگه قبل محرم نیتی داریم ازالان شروع کنیم بسم الله... نقل میکرد: این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم:زن بردار بریم نجف،الان عزادارا میان خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.😭  زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشبم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درس میشه. بهش گفتم: زن اگه امام حسینم بخواست کاری بکنه تا الان کرده بود 😭 😭 😭 😭 😭 😭  میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم. گفتم: زن اگه نیای بریم میانا، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد. همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم: دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن. رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم: دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟ آبرومونو بردی حالا برو جواب بده... بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد. تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر... اذان مغرب شد... وایسادن نماز خوندن... عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مث نون و پنیرو هندونه ایشالله از فردا شروع میکنیم... 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭  میگفت: شام خودن و رفتن حرم زیارت، نصف شب شد خوابیدن، تا خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا. شال و کلا کردم برم نجف. رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین... من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم... میرم نجف و تو کربلا نمیمونم... فقط تو کربلا یه کار دارم! زنم گفت: چی کار؟ گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم حسینم نمیرم ، میرم حرم عباس... به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چن سالمونو حفظ کردی... 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭  هرچی زنم گفت: بمون نرو... منو تنها نزار. محل نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه... (قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن) خیلی تعجب کردم، گفتم: ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه. تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟! کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه... آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم... خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو آسید حسین سلام علیکم جوابمو داد سلام علیکم. گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟ بهم گفت: این چیزارو ول کن، روضه نداری امسال؟! اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع مارو میدونی تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت گفت: چی میخوای؟ گفتم: چیو چی میخوام؟ گفت:برای روضت چی لازمته؟ گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیاز میخوام.فلان و فلان و فلان میخوام ... بهم گفت: بیا بردار برو  گفتم: چیو بردارم برم؟ گفت:همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر، نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام... گفتم: من پول ندارم آسید حسین گفت: کی پول خواست از تو؟ سرم داد کشید مث همون روزای استادو شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار برو همه چیو بار گاری زدیم تموم شد گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نزاشتی آبروم بره... ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟ اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش روشو کرد طرف حرم حسین صدا زد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، من یکی بودم شاگردشا... تا این موقعم بیدارن شاگرداش... خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره وقتی اومد دیدم دوتا شمعدونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن. نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟ 😭 😭 😭 😭 😭 😭  اینقد خوشحال بودم که گفتم حالا که که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم... بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم میکرد.گفتم: میرم اینارو میدم به خانمم و بهشم میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم. رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال بال میزنه (یه مساله هست اینجا، اگه شاگردای آسید حسین زودتراز این بنده خدا میرسیدن خونه ⭕️ @dastan9 🇮
داستانهای کوتاه و آموزنده
اینو میزارم اگه قبل محرم نیتی داریم ازالان شروع کنیم بسم الله... نقل میکرد: این قدر وضع مالیم به هم
، این بنده خدا باید توراه میدیدشون.اگه بعد از این بنده خدا میومدن.باید این بنده خدا میرسید خونش و اونا میومدن.) رسیدم دم در خونه زنم بهم گفت: کجا ریش گرو گذاشتی؟ کجا نسیه آوردی؟ بهش گفتم: زن کارمون راه افتاده و درست شده،این شمعدونی هارو بگیر من برم از آقا معذرت خواهی کنم بعد که اومدم تعریف میکنم برات. زنم گفت حالا از کی گرفتی اینارو؟ گفتم: از آسیدحسین.اون ایناروبهم داد. زنم دادزد سرم که: مرد! ورشکست کردی دیونه شدی؟ گفتم:چرا؟ گفت:آسیدحسین20ساله مرده گفتم: زن به عباس قسم من الان بین الحرمین درحجره ی آ سید حسین بودم باورش نشد. گفت صبر کن خودم بیام ببینم چی شده.؟ رفتیم بین الحرمین، تا به حجره ی آسید حسین رسیدیم دیدم در حجره ی آسید حسین خاک گرفته،عنکبوتا تار بستن.یه وقت یادم افتاد خودم آسید حسینو غسل دادم، خودم کفنش کردم، خودم خاکش کردم. به زنم گفتم تو برو خونه خودم اومدم تو حرم حسین چسبیدم به ضریح و گفتم آقا غلط کردم برات کربلاتونو از دست حضرت عباس بگیرید یامطلب پائین رو نبین یا اگه دیدی باید کپی کنی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . "اَ لسلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس" به احترام "باب الحوائج" هرکی دید، کپی کنه تا همه سلام بدن.. ⭕️ @dastan9
شاید عبرت بگیریم: حتی یک حبه انگور هم به ما نرسد ...! اقای قرائتی نقل کرد: روزی به مسجدی رفتیم امام مسجد، که دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد: روزی شخص ثروتمندی یک من انگور خرید و به خدمتکار خود گفت انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و خود به سر کاری که داشت رفت. عصر که به خانه برگشت به اهل و عیالش گفت لطفا انگور را بیاورید تا با بچه ها انگور بخوریم، همسرش با خنده گفت: من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم، خیلی هم خوش مزه و شیرین بود ...! مرد، با تعجب گفت تمامش را خوردید!؟ زن لبخند دیگری زد و گفت بله تمامش را! مرد، ناراحت شد و گفت: یک من انگور خریدم یک حبۀ اون رو هم برای من نگذاشته اید!!! الان هم داری می خندی، جالب است ...!خیلی ناراحت شد و بعد از اندکی که به فکر فرو رفت ... ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج شد. همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا زد ولی جوابی نشنید، مرد، ناراحت اما متفکر رفت سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشت. به او گفت: یک قطعه زمین می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری کرد. سپس نزد معمار شهر رفته و از او جهت ساخت مسجد دعوت بکار کرد و او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برد و به او گفت: می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلوی چشمانم ساخت آن شروع شود. معمار هم وقتی عجله مرد را دید تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار ساخت و مسجد کرد. مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن شد به خانه اش برگشت. همسرش به او گفت: کجا رفتی مرد!؟ چرا بی جواب و بی خبر!؟ مرد در جواب همسرش گفت: هیچ ... رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. همسرش گفت چطور؟ مگر چه شده!؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم. در جواب زن، مرد با ناراحتی گفت: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست! جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده ام چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید!؟ و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف کرد. امام جماعت تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر، الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ... 400 سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت. ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم، تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند. از الان بفکر فردای مان باشیم. ⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
حدیث های عجیبی درباره عید غدیر داریم که اگه همه ازش با خبر بشن، برای عید غدیر چوب حراج میزنند به دارایی شون و بی مهابا ریخت و پاش می کنند تا جایی که برای عید غدیر همه لباس نو میخرند و شب عید غدیر مردم از بس شربت و شیرینی میخورند از ایستگاه های صلواتی فراری میشن و روز عید غدیر هم، همه حتی اونایی که ماه رمضون بهونه میگیرند، روزه می گیرن 👇مثلا حدیث های زیر : 🌺 امام علی(ع) : خرج کردن یک درهم در این روز، پاداش ۱۰۰ هزار درهم در روزهای دیگر و حتّی‌ بیشتر دارد. (مصباح المتهجد، ج۲، ۷۵۷- ۷۵۸) (یعنی روزهای عادی هر مقدار صدقه بدی یا به کسی کمک کنی ، ۱۰ برابرش بهت برمیگرده ولی روز عید غدیر این ثواب ۱۰۰ هزار برابر میشه یعنی هر چی خرج کنی، یک میلیون برابرش بهت برمیگرده 🌸امام صادق(ع) : «یکی از وظایف روز غدیر این است که مؤمن تمیزترین و گرانقدرترین جامه های خویش را بپوشد.» 🌺امام صادق(ع) : غذا دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در راس آنها خود ائمه معصومین)و یک میلیون شهید (در راس آنها حضرت عباس و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.(بحار ج۶ ص ۳۰۳) 🌸امام صادق(ع): روز غدیر خم عید بزرگ خداست ، خدا پیامبرى مبعوث نکرده ، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانى است . ( وسائل الشیعه ، ۵: ۲۲۴، ح .۱ ) 🌺امام علی(ع): اگر کسی از آغاز دنیا تا پایانش، روزها را روزه و شب‌هایش را احیا بگیرد، به پای ثواب روزۀ این روز- اگر خالصانه باشد- نمی‌رسد. (مصباح المتهجد، ج۲، ۷۵۷- ۷۵۸) 🌸امام صادق (ع): عید غدیر روزی است که خداوند دو برابر تعداد رهاشدگان از آتش جهنم در ماه مبارک رمضان و شب قدر و شب عید فطر، از آتش جهنم رها می کند و گناه ۶۰ سال را می بخشد. (بحار ج ۹۴ ص۱۱۹) خب حالا با این همه حدیث، هرکس بیکار بشینه، چنین فردی اگه گنج هم بهش بدی استفاده نمیکنه 🌸 ٢ روز تا برترین عید مسلمین🌸 ⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
با داداشم دعوام شده بهم فوش میده مامانم بهش میگه : خیلی بی تربیت شدی.. منم اومدم خودمو لوس کنم در تایید حرفاش گفتم : آره معلوم نیست کدوم خری تربیتش کرده! الان تو بیمارستان داریم دسته ی جارو برقی رو و از حلقم در میاریم! 😂 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ ❇️از جمله آفات زبان و استفاده های غیرصحیح از آن، «فحش و ناسزاگویی» به معنای گفتار زشت نسبت به دیگران است 💠پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم در وصیتی که به مردی از بنی تمیم دارند می فرمایند: لاَ تَسُبُّوا النّاسَ فَتَکتَسِبُوا الْعَدَاوَةَ بَینَهُمْ؛ به مردم دشنام مدهید زیرا باعث می شود که از آن ها کسب عداوت و دشمنی کنید الکافی، ج۲، ص۳۶۰ ⭕️ @dastan9 🇮🇷🌺❤️
به نام خداوند هستی بخش سلام خدمت همه دوستان و بزرگوارن، با توجه به قول و قراری که ادمین عزیز که خداوند (روحشون رو قرین رحمت خود قرار دهد) إن شاء الله کتاب به زودی و روزی دو قمست در کانال قرار خواهد گرفت؛ و قرار بود اتفاقاتی که برای خودشون افتاده بود رو هم در قالب این کتاب بیان کنن که متاسفانه عجل مهلت نداد. ان شاء الله همه استفاده کنن و برای همه که براتون مهم هستن ارسال کنید ⭕️ @dastan9 🇮🇷
از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم / بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم بی خود از حادثه ی عشق تو دیوانه و مست / عاشق کوی تو گشتیم و زمین گیر شدیم . . . ⭕️ @dastan9 🌺❤️🇮🇷
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۰۶ مرداد ۱۴۰۰ میلادی: Wednesday - 28 July 2021 قمری: الأربعاء، 17 ذو الحجة 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه) - حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه) - یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ▪️13 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️22 روز تا عاشورای حسینی ▪️37 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️46 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ⭕️ @dastan9 🇮🇷❤️🌺
جان آقام (عج) بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد ⭕️ @dastan9 🇮🇷❤️🌺
روحانی شهید محمدمهدی مالامیری با عنوان اولین شهید مدافع حرم، چنان مجذوب جمال و جلال احدیت شده بود که از این دنیای فانی جز وصال یار هیچ طلب نکرده و حتی قطعه‌ای از خاک آن‌که پیکرش در آن بیارامد 🌺🌺 ⭕️ @dastan9 🇮🇷❤️🌺
نام و نام خانوادگی: محمدمهدی مالامیری تاریخ تولد: ۲۶/۳/۶۴ تاریخ شهادت: ۳۱/۱/۹۴ محل شهادت: بصری الحریر استان درعای سوریه ⭕️ 🇮🇷❤️🌺
حجت‌الاسلام شهید محمدمهدی مالامیری، در روز دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۳۶۴ هجری شمسی، مصادف با ۲۶ ماه مبارک رمضان در خانواده‌ای روحانی و ولایی چشم به جهان گشود. او تحت تربیت پدر و مادری دلسوز و متدین بود؛ پدر و مادر او هر دو اهل استان مازندران که پدرش اهل کجور و مادرش از سلسله‌ی جلیله‌ی سادات خاندان حسینی شهرستان آمل می‌باشد. پس از گذراندن دوره‌های ابتدایی و راهنمایی با رتبه‌های عالی، در ابتدای نوجوانی در مدرسه علمیه فاطمی دروس حوزوی خود را شروع کرد. سخت‌کوشی و تهذیب باعث شد بعد از سپری نمودن مقامات و سطح عالی حوزه در هشت سال به‌عنوان طلبه‌ای ممتاز در محضر حضرات آیات عابدی، آملی لاریجانی، شب‌زنده‌دار، مدرسی یزدی، سیفی مازندرانی و... بهره کافی ببرد تا جایی که قبل از سی‌سالگی در حوزه‌های علمیه کاشان، جامعه المصطفی العالمیه (ص) و موسسه حضرت جوادالائمه (ع) به تدریس دروس سطح (رجال، درایه، رسائل، حلقات و کفایه) بپردازد. وی هرچند بخش قابل‌توجهی از زندگی خویش را صرف مطالعه و غور در مباحث علمی اختصاص داده بود، اما فعالیت‌های تبلیغی را تا هنگام شهادت به‌عنوان تکلیف و وظیفه شرعی بی‌هیچ بهانه و توجیهی انجام داد. از ویژگی‌های بارز شهید خوش‌رویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش بود و همین امر در تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان می‌کرد. پرهیز از ریا، شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بی‌اطلاع بودند. ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسی‌الرضا (ع)، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بی‌کرانه‌اش را زلال‌تر می‌کرد. در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری، آمیخته‌ای از تحصیل، تهذیب و ورزش بود ⭕️ @dastan9 🇮🇷❤️🌺