📚 داستان های آموزنده 📚
﷽ ✍بی دلیل نبود که سردار حاجی زاده در لحظات آخر ، هدف را تغییر داد و به جای التاجی، به عین الاسد
قرار نیست رژيم بچه كش براحتى مواضع مقاومت رو بزنه يا مثل دزدها هواپيماي جنگيشو رو هوا قايم كنه پشت هواپيماي مسافربري و مواضع مارو بزنه
از امروز تمام تحركاتى كه قبلا با پهپاد شناسايي ميكرديم رو خيلي دقيق تر سريع تر و وسيع تر مشاهده ميكنيم حتي ميتونيم بفهميم كدوم نيروشون مرخصيه و كدومشون صبح كه اومده انگشت حضور غياب نزده
از امروز ديگه تمام سيستم ها و پهپادهاى ح.ز .ب ا... ان.صار ا... و ح. ش. د به سيستم فرماندهي كل يعني ايران وصل شدند اينو ماها كه نظامي نيستيم از روي متن اهميتشو عمرن درك نميكنيم
ايجورى بگم جبهه مقاومت شد يك نگاه واحد و تمام اطلاعات و رصد ها بين هم تبادل ميشه
و جالب تر اينكه اگه دوباره بخوايم جايي مثل عين الاسد رو بزنيم نياز نيست هزارتا پست بذاريم تا اثبات كنيم زديم و امريكا نميتونه سانسور كنه ،با ماهواره امار همه مرگ مغزيهاشونو با ساعت مرگ در مياريم
ما زمان صدام موشك فيتيله اي ساختيم و امروز رسيديم به ماهواره نظامي
اين اولين ماهواره نظامى ما بود با اين دقت عجيب
فك كنيد ماهواره نظامي بعدي چه ميكنه
احتمالا با اون ديگه ميتونيم شن هاي روي زمين رو هم بشماريم
.
سلامتى سربازان اسلام صلوات
لطفاً لینک زیرا لمس کنید
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
شیرین تر از بامیه.mp3
7.52M
#قصه_رمضان
مخصوص کودکان
🥨 شیـرینتر از بامیه
نویسنده؛ سیدحاتمه سیدزاده 🖋
قصهگو؛ نرگسخانم(۱۰ساله)🎤
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
#داستان_کوتاه_آموزنده
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید .
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند .
روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت .
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت:بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
فقط #ایمان و #اعتقاد من و توست که فرق دارد....
از #خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت #بخشنده و #مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات #ایمان داشته باش
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از طه. یافاطمة الزهراء(سلام الله علیها) اغیثینا🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
🙏به فضل الهی اولین ویژه برنامه
🌷صهبای نور 🌷با مشارکت موکب آل طه برگذار شد.
🌸قرائت مجلسی
🌸تواشیح
🌸سخنرانی
🌸مسابقه
هر روز رأس ساعت ۱۸ در یک مجتمع، با نوای قرآن نورانی میشویم.
#جهت_صلح_و_آشتے
✨امام جعفر صادق(علیه السّلام): هرڪس بخواهد میان دونفر ڪـہ دشمنے است صلح و آشتے برقرارشود سورہ مبارڪـہ معارج را 80 باربانیت خالص و توجـہ بـہ خدا بخواند
📚خواص آیات قرآن ڪریم ص۱۸۴
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
✍شخصی نزد همسایهاش رفت و گفت:“گوش کن، میخواهم چیزی برایت تعریف کنم، دوستی به تازگی در مورد تو میگفت” همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا
حرفت را از میان سه صافی گذراندهای یا نه؟
گفت: “کدام سه صافی؟”
✅اول از میان صافی واقعیت.
آیا مطمئنی چیزی که تعریف میکنی واقعیت دارد؟ گفت: “نه… من فقط آن را شنیدهام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است.”
✅سری تکان داد و گفت:“پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذراندهای. یعنی چیزی را که میخواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالیام میشود.گفت: دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند.
✅ بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمیکند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است.
آیا چیزی که میخواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم میخورد؟ نه، به هیچ وجه!
همسایه گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی.”
💥بر اساس شنیدهاتون مردم رو قضاوت نکنید
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
✅ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت :
✍این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند،
مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند: "فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید"
🌸سالها گذشت مادرش درگذشت. روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را در آورده و خواند، نوشته بود: کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم. ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت:
"توماس ادیسون کودک کودنی بود
که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد."
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•