❌گناه
🌷روزی امام رضـا علیه السلام از ڪوچه رد مے شدند ڪه جـواني از ایشـان سوال ڪرد: شمـا گنـاه نمي تـوانیــد بڪنیـد یـا
دوست نـدارید؟
حضـرت حرڪت ڪردند و به خانه ای
رسیـدنـد ڪه چـاه فـاضـلاب خـود به بیـرون
مي ڪشیـدند.
🌷حضـرت از آن جـوان سـوال ڪردند :
آیـا تو گرسنـه ڪه مي شـوی حتي فڪر میڪني ڪه ڪمي از این نجـاست ها میـل ڪني؟
💠جـوان گفـت: هرگـز .....
🌷امـام فرمـودند:
گنـاه مانند آن نجـاست است. اگـر بر نجـس بـودن گنـاه علـم پیـدا ڪنیـم آنـگاه هـرگز خودمـان سمـت گنـاه نمي رویـم و نیـازی نیسـت ڪسي مـانع ما شـود.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✍به روایت حاج قاسم:
🍁من رفتم بندرعباس صحبت کنم. چند تا دختر آمدند پیش من گفتند: "فلانی، ما هر کدام نامی برای خودمان گذاشته ایم."
ندیدند همت را، ندیدند باکری را، ندیدند خرازی را... گفتند: "نام این خانم باکری است. ما او را به نام #باکری صدا 🗣می کنیم. او متبرّک ✨کرده خودش را به نام باکری... نام این #خرازی است، نام این #کاظمی."
بعد این دختر🌸 به من گفت: "من وقتی سر سفره می نشینم، حس می کنم مهدی #باکری سر سفره ی ما نشسته است." کجا چنین چیزی وجود دارد؟این، آن اتصال است...
✨یکی از برجستگی های جنگ ما این بود که قله های آن، قله های مطهّر و مرتفعی بود. اگر قله مرتفع بود، دامنه زیبا می شود، دامنه سرسبز می شود، چشمه های جوشان از دامنه سرازیر می شود... این قله برجسته اثری جدی گذاشت.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
امام رضا عليه السلام:
لَيسَتِ العِبادَةُ كَثرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلاةِ، وَ إنَّما العِبادَةُ كَثرَةُ التَّفَكُّرِ في أمرِ اللّهِ
عبادت به فراوانى روزه و نماز نيست بلكه عبادت به بسيار انديشيدن در كار خداوند است
تحف العقول صفحه442
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
هیچ وقت بخاطر اینکه
همرنگ جماعت بشی،
نقاب به صورتت نزن!!!
✅شجاع باش!
✅خاص باش!
✅خودت باش!
افراد با اصالت دارای هویت رشد یافته اند و در روابطشان نیازی به نقاب زدن ندارند.
آنها خود واقعی شان را زندگی می کنند و از اینکه خودشان باشند، واهمه ندارند.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
روزی به حکیمی گفتند:
کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید
فرمود: لازم نیست یک کتاب باشد
یک کلمه کافیست که بدانی
"خدا می بیند "
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚#حکایتی_پندآموز
گویند فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت وگفت هندوانهای برای رضای خدا به من بده فقیرم وچیزی ندارم.
هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد وهندوانهٔ خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد.فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد،و مقدار پولی که به همراه داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه پولم به من هندوانه ای بده.
هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد،فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت خداوندا بندگانت را ببین...
این هندوانه خراب را بخاطر تو داده هست و این هندوانه خوب را بخاطر پول.
وای از این ریا.....
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#معجزه_به_اسم_ناهار...!
🌷کم کم سر و صدای بچه ها بلند شد. خیلی انتظار کشیدند تا صدای بوق ماشینی که غذای آنها را میآورد به گوش برسد، اما هر چه بیشتر انتظار کشیدند کمتر نتیجه گرفتند. از یک طرف گرمای هوا و از طرف دیگر گرسنگی، دست به دست هم داد تا بچه ها کمی بی حوصله شوند.
🌷اغلب رفته بودند داخل سنگر فرماندهی. بعضی با ظرف غذا بیرون منتظر بودند. بعد از دقایقی یکی از بچه ها به طرف سنگر فرماندهی آمد و گفت که ماشین حمل غذا خاموش شده و راننده هم هر کاری که میکنه روشن نمیشه. گفته ظرف ها رو بگیرین بیایین پیش ماشین یا این که هُل بدین.
🌷همه ظرفهای غذا رو در دست گرفتیم و رفتیم به طرف ماشین که دقیقاً بین دو دستگاه توپ قرار داشت. همین که همه در آنجا جمع شدیم ناگهان صدای انفجار به گوش رسید. همه دویدیم به طرف سنگرها. یک خمپاره خورده بود به سنگر فرماندهی گروهان و منفجر شد. خمپاره درست از دهانهی سنگر به داخل رفت و منفجر شد و کل آن را ویران کرد، طوری که هر چه ظرف و لباس و وسایل داخل سنگر بود، کاملاً سوخت.
🌷تازه متوجه شدیم که واقعاً خدا با ماست و رزمندگان اسلام را همه جا یاری میکند. تمام بچه ها غذا را گرفتیم و آماده شدیم که ماشین را هل بدهیم تا شاید روشن شود. راننده که تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته بود، پشت ماشین نشست و گفت؛ نیار نیست هل بدین.
🌷با تعجب نگاهش کردیم راننده متوجه نگاهها شد و فهمید در پشت این نگاه ها چه سئوالی است، به همین جهت گفت: به خدا ما خیلی آدمهای بزرگی هستیم. خدایی داریم که همه جا با ماست و بعد سوئیچ ماشین را چرخاند و ماشین همان وهلهی اول روشن شد. صدای صلوات بچه ها فضای منطقه را پر کرد. احساس کردم قطرات اشک شوق و امید از گوشه چشمم سرازیر میشود....
راوی: رزمنده دلاور اصغر حقیقی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
امام على عليه السلام:
لا يَكُن حُبُّكَ كَلَفا، و لا بُغضُكَ تَلَفا؛ أحبِب حَبيبَكَ هَونا ما، وأبغِض بَغيَضكَ هَونا ما
🔸🔶 دوستى ات، [در حدّ] شيدايى و دشمنىات [مايه ]هلاكت نباشد. دوستت را به اندازه دوست بدار و دشمنت را به اندازه دشمن بدار
بحارالأنوار ج74 ص178
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی،بالا و پایین دارد
گاهی آرام ودلنواز
گاهی سخت وخشن
الهی قایق زندگیتون همیشه
درحال حرکت به سوی
بهترین های این دنیا باشه
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚سه زن و پسرهایشان!
سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.
در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.
زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.
دومی گفت : پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .
هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :
پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟
زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد.
سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند .
پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .
به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛
چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند.
پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.
زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!
پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.
پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.
در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟
پیرمرد با تعجب پرسید:منظورتان کدام پسرهاست ؟من که اینجا فقط یک پسر می بینم.
✅زنان در حکومت امام زمان
الف) حضور پنجاه زن در بین یاران حضرت مهدی: اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان می شتابند، آنهایند که در آن زمان می زیستند و همانند دیگر یاران امام، به هنگام ظهور در مکه به خدمت امام میرسند. امام باقر فرموده اند: به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر می آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند...
📚بحارالانوار ج۵۲ ص۲۲۳
ب) زنان آسمانی: گروه دوم چهارصد بانوی برگزیده هستند که خداوند برای حکومت امام عصر در آسمان ذخیره کرده است. پیامبر اکرم فرموده اند: عیسی بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد.
📚معجم الامام المهدی ج۱ ص۵۳۴
ج) رجعت زنان: گروه سوم زنانی هستند که خداوند به برکت ظهور، آن ها را زنده میکند که دو دسته اند: ۱-برخی با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده. ۲-برخی فقط از آمدنشان سخن به میان آمده. امام صادق فرمودند: همراه موعود سیزده زن خواهند بود.به مداوای مجروحان پرداخته سرپرستی بیماران را بر عهده می گیرند.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
قرائت جزء 01.mp3
4.13M
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
🕋 #تلاوت_قرآن
🕌 جزء اول
🎵 تند خوانی قرآن (تحدیر)
📌 استاد معتز آقایی
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
#آموزنده
💫 داستان کوتاه
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
حکیمی جعبهاى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى بستههاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت:
شوهر من آهنگرى بود که از روى بىعقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتى هنوز مریض و بىحال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مىگفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمىخورد برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.
با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بستههاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.
اى کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!
حکیم تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بستهها را نفرستادم. یک فروشنده دورهگرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!
حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود. در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
دعای امام سجاد در ورود به ماه مبارک رمضان.mp3
5.77M
دعای امام سجاد علیه السلام در ورود به ماه مبارک #رمضان و بیان برخی آداب این ماه
ماه رمضان مبارک 🙏
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
⛔️ شبهه⛔️
دوستی به خنده تعریف میکرد:
ميدونين تو كشور يه شغلي وجود داره كه سالي دوبار بايد بري رو پشت بوم بعد بگي ايناهاش !
بعد ي شغل ديگه هم داريم كه وقتي اون اولي گفت ايناهاش! شما بگي اره خودشه !!!
ستاد استهلال ٧٠٠ نفر كارمند داره كه كارشون همينه
بعد چند تا روحاني دیگه هم داره كه اون اره خودشه رو ميگن!!!
اگه به فرض هر كدوم اينا ماهي يک مليون بگيرن(كه البته بيشتر ميگيرن)
ميشه ماهي٧٠٠ مليون
و سالي تقريبا ٨/٥ مليارد
اين فقط حقوقشونه!!!
بعد كلي هزينه ي اياب و ذهاب و وسايل رمل و اسطرلاب دارن
دقیقا هم كارشون همونه كه سالي دوبار ميگن ايناهاش !!!!
طنز تلخیست ...
اما متاسفانه واقعیت دارد !!!
❇️ پاسخ ❇️
1️⃣ مطالب منتشر شده در رسانههای معاند تازه نیست (و هر سال با آمدن ماه مبارک رمضان بطور گسترده باز نشر میشود) که سال قبل صدا و سیما گزارشی برای پاسخ به آن آماده کرد.
[ ماجرای عکس یک روحانی که با تراز در حال رصد ماه بود پاسخ داده شده ]
🔗https://www.aparat.com/v/EBqd5
2️⃣ اعضای ستادهای استهلال در سرار کشور، کسانی هستند که بصورت افتخاری عضو این ستاد بوده و حقوقی از ستاد دریافت نمیکنند.
این افراد که متخصصان نجوم هستند، در طول سال به کارهای خود مشغول و «تنها در ابتدا و انتهای #ماه_رمضان » جهت رویت هلال به همکاری دعوت میشوند
3️⃣ فعالیت بزرگ ستاد استهلال، با صرف كمترین هزینه و با استفاده از امكانات موجود در دانشگاهها، ادارات و سازمانهای دولتی و نیروهای نظامی و انتظامی انجام شده و از صرف هرگونه هزینهی موازی بهشدت پرهیز میشود.
‼️در مقایسهی این فعالیتها با نمونههای خارجی نیز باید گفت كه در هیچیك از كشورهای اسلامی (و یا غیر اسلامی كه به موضوعات نجومی رؤیت هلال علاقمند هستند) چنین برنامهریزی گستردهای برای رصد هلال وجود ندارد.
4️⃣ استهلال ماه نو، فقط مختص به رمضان و شوال نیست. جالب است بدانید كه این كار برای تمام ماههای قمری انجام میشود! هم بنا بر جنبهی شرعی و هم از نظر اهمیت زمان آغاز هر ماه قمری و هم از حیث دستاوردهای علمی آن، این عمل هر ماه و مستمراً تكرار میشود.
https://www.yjc.ir/fa/news/4062345/نحوه-فعالیت-ستاد-استهلال-دفتر-مقام-معظم-رهبری
5️⃣ بررسیها نشان میدهد در هیچیک از منابع رسمی ، خبری مبنی بر اینکه ستاد #استهلال دارای چنین بودجهای است یافت نمیشود. جستوجوی کلمه استهلال در سایت ایران بودجه هم بینتیجه است و مشخص است اعتباری با عنوان ستاد استهلال وجود ندارد.
🔸با مراجعه به پیوستهای اعتبارات عمرانی و همینطور جلد اول و دوم پیوست اعتبارات جاری نیز هیچ بودجهای در اینباره وجود ندارد. به سخن دیگر اساسا در این اسناد، ردیفی وجود ندارد که نشان دهد در بودجه عمومی کشور برای ستاد استهلال یا سازمانی شبیه آن، اعتباری پیشبینی شده باشد.
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
#داستان
ابودرداء می گوید: شبی امیرمؤمنان(ع) را دیدم که از مردمان کنار گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار و گریه و زاری است و می فرمود: بار خدایا! چه بسیار گناهانی که با بردباری از عقوبتش درگذشتی و چه بسیار جرایمی که به کرم و بزرگواری ات آن را آشکار نساختی! بار خدایا!…
ناگاه دیدم صدا خاموش شد, گفتم: حتماً حضرت را خواب برده است. رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم. چون ایشان را حرکت دادم, دیدم همچون چوب خشک شده ای است. گفتم: إنّا لِلّهِ وَإنّا إلَیهِ راجِعُون. حضرت از دنیا رفت.
به خانه آن حضرت رفتم و فاطمه(س) را از این امر آگاه ساختم. فرمود: این حالتی است که از ترس خدا هر شب بر او عارض می شود. پس از اندکی, آب بر چهره او پاشیدم تا به هوش آمد.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#طنز_شهیدانه😅🌹
.
.
.
الله اڪبر، سر نماز هم بعضی دست بردار نبودند...
به محض اینڪه قامت می بستی،دستت از دنیا!
ڪوتاه می شد و نه راه پس داشتی و نه راه پیش پج پج ڪردن ها شروع می شد.
.
مثلا می خواستند طوری حرف بزنندڪه معصیت هم نڪرده باشند واگر بعد از نماز اعتراض ڪردی بگویند ما ڪه با تو نبودیم!!
.
اما مگر می شد با آن تڪه ها ڪه می آمدند آدم حواسش جمع نماز باشد؟
.
مثلا یڪی می گفت :_ واقعاڪه می گویند نماز معراج مومن است این نماز ها را می گویند نه نماز من و تو را .
.
دیگری پی حرفش را می گرفت ڪه :من حاضرم هر چی عملیات رفتم بدهم دو رڪعت نماز او را بگیــرم ...
.
و سومی می گفت : مگر می دهد پسر؟
و از قماش این حرف ها ... اگر تبسمی گوشه لبمان می نشست بنا می ڪردند به تفسیر ڪردن:ببین !ببین ملائڪه دارند غلغلڪش می دهند.
.
و این جا بود ڪه دیگر نمی توانستیم جلوی خودمان را بگیریم و لبخند به خنده تبدیل می شد...
.
خصوصا آن جا ڪه می گفتند :مگر ملائکه نامحرم نیستند؟😂
و خودشان جواب می دادند:خوب با دستڪش غلغلڪ می دهند...
📚برگرفته از :فرهنگ جبهه
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
قرائت جزء 02.mp3
3.97M
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
🕋 #تلاوت_قرآن
🕌 جزء دوم
🎵 تند خوانی قرآن (تحدیر)
📌 استاد معتز آقایی
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
امیرالمؤمنین عليه السلام:
مَن أعرَضَ عَن نَصيحَةِ النّاصِح اُحرِقَ بِمَكيدَةِ الكاشِحِ
كسى كه از نصيحت نصيحتگر روى گرداند در آتش نيرنگ دشمنى كه به ظاهر دَم از دوستى مى زند بسوزد.
غررالحكم حدیث8697
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
چه قدر دوست داشتنی هستند
آدمهایی که؛
شبیه حرف هایشان هستند .
#میلان_کوندرا
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴#صله_رحم
🏷اثرات صله رحم(ارتباط با خویشاوندان)
مال را رشد ميدهد.
عمل ها را پاك مي كند.
بلا را دفع مي كند.
حساب را آسان مي كند.
از گناهان حفظ مي كند.
انسان را نزد اهل و عيال محبوب كند.
دشمن را ذليل ميكند.
خلق را نيكو كند.
اجل را دور كند ،گاهي عمر سه ساله را
تا سي سال افزايش دهد.
براي هر قدم جهت صله رحم چهل هزار حسنه نوشته شود.
📚سراج الشيعة ص١٨
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚داستان کوتاه بسیار زیبا
پدر و پسری مشغول قدم زدن در کوه بودند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد ،به زمین افتاد و ناخودآگاه فریاد کشید: آی!
صدایی از دوردست آمد : آی !
پسرک با کنجکاوی فریاد زد: که هستی ؟
پاسخ شنید: که هستی ؟
پسرک خشمگین شد و فریاد زد : ترسو !
باز پاسخ شنید : ترسو !
پسرک با تعجب از پدرش پرسید: چه خبر است ؟
پدر لبخندی زد و گفت: پسرم ، توجه کن . بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک قهرمان هستی.
صدا پاسخ داد: تو یک قهرمان هستی.
پسرک باز بیشتر تعجب کرد ، پدر توضیح داد: مردم می گویند که این انعکاس کوه است ، ولی در حقیقت ، این انعکاس زندگی است . هر چیزی که بگویی یا انجام دهی ، زندگی آن را عینأ به تو برمی گرداند.
اگر عشق را بخواهی ، عشق بیشتری در قلبت به وجود می آید و اگر به دنبال موفقیت باشی ، حتما به دست خواهی آورد.
هر چیزی را که بخواهی زندگی ، همان را به تو خواهد داد.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
همه چیز دنیا فانیست
هرقدر هم بگردی تکیه گاهی
همیشگی ومحکم تر از
خدا نخواهی یافت
کلید خانه ی دلت را
به دست او بده و
دلت رابه حضورش قُرص کن
تا هیچ کمبودی تو را ازهم نپاشد.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹شهادت دو برادر در یکروز
🌷 #مهدی_زینالدین در ۲۷ آبان سال ۱۳۶۳ درحالی که به همراه برادرش #مجید مسئول اطلاعات و عملیات تیپ دو لشکر ۱۷، برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت در حرکت بودند، در منطقه دارساوین بر اثر کمین ضد انقلاب به شهادت رسیدند.
❤️مرحوم عبدالرزاق زین الدین پدر شهیدان مجید و مهدی زین الدین در خصوص پنهانکاری مجید بیان کرد:
روزی مجید در اوایل آغاز جنگ تحمیلی به مرخصی آمد، مادرش از او پرسید که در جبهه چه میخوری؟ او پاسخ داد: اکثرا آبگوشت ماهی میخوریم.
بعدها متوجه شدیم که آنها نان خشک ها را در آب رودخانه خیس میکنند و میخورند.
مجید حتی مجروحیت را هم از ما پنهان میکرد.
زمانی که چند نفر از سپاه آمدند و خبر شهادت مجید و مهدی را دادند، درخواست عکس کردند تا بر روی اعلامیه چاپ کنند. تمام آلبومها را گشتیم، اما خبری از عکس مجید نبود. متوجه شدیم که او پیش از رفتن به منطقه عکسهایش را از آلبوم جمع کرده است.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
قرائت جزء 03.mp3
4.16M
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
🕋 #تلاوت_قرآن
🕌 جزء سوم
🎵 تند خوانی قرآن (تحدیر)
📌 استاد معتز آقایی
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722