eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
👺شیطان کجاست ؟ واقعا شيطان را در شهر نمی بينی؟ اينجاست و بیداد میکنه ما نمیبینیم _لابلای كم فروشی های بقال محل! _توی فحش های ركيك همسایه به همسایه _روی روسری بادبرده ی دختركان شهر! _روی ساپورت های بدن نما _مردانی که خودشان را مثل زن آرایش میکنند. ⬅️تو واقعا صدای خنده هايش را نمیشنوی؟ _لای موسيقی های تند ماشين ها _توی دعواهای بی انتهای پدر و پسر _توی بی احترامی به پدر ومادر _ بين جيغ های پيرزن مال باخته! ⬅️تو واقعا جولان دادنش را ميان زمين و آسمان نمی بينی؟ نمی بينی دنيا را چقدر قشنگ رنگ آميزی كرده و بی آنكه من و تو بدونیم"جاهليت مدرن" را برايمان سوغات آورده است؟ توی وجود من و تو چقدر شك و شبهه انداخته است؟ توی رختخواب گرم و نرمت موقع نماز صبح؟ زمان قايم كردن اسكناس هايت وقت ديدن صندوق صدقات؟ موقع باز كردن سايت های ناجور اينترنت؟ نفوذش را نمی بینی؟ میان تغییر لب و بینی و چهره انسانها و دست بردن در کار خدا ⬅️او همين جاست. هر جا كه حق نباشد. هر جا كه از یاد خداغافل باشیم چقدر به شيطان نخ می دهيم...!؟ ای مردم از گام های شیطان پیروی نکنید ،همانا او برای شما دشمنی آشکار است. (سوره بقره:آیه168) ✾📚 @Dastan 📚✾
♦️ 🌸🍃در زمان قدیم که برق نبود، جلسات محرم و صفر را در زمستان، با بخاری هیزمی گرم می کردند. آخوند ملاعباس تربتی (1) در روستاهای تربت حیدریه منبر می رفت. تمام مردم می آمدند و پای منبرش جمع می شدند، ده دقیقه که حرف می زد، می دید بدنۀ بخاری سرخ شده، از بالای منبر این بدنۀ بخاری را نگاه می کرد و بلند بلند گریه می کرد. 💫به یکی از این روستایی ها می گفت: برو کنار این بخاری بنشین، انگشت خود را یک لحظه به بدنۀ بخاری بچسبان. می گفت: آقا! آهن سرخ شده است، می گفت: ✨سرخ شده باشد، تو در یک چشم به هم زدن انگشت خود را بگذار و بردار! 🍂گفت: من نمی توانم، آن وقت گریه اش بیشتر می شد و می گفت: شما که نمی توانید انگشت خود را یک لحظه به این آهن داغ بزنید، با این همه ها، ها، دروغ ها، ها و تهمت ها، چگونه می خواهید در هفت طبقۀ بروید؟ 🌟این معرفت، عشق، وابستگی و گره خوردن به خدا، چقدر ما را سالم و پاک نگه می دارد؟ به خدا قسم! تومان جلوی آنان بریزید، فقط احتمال بدهند، نه ، که محبوب آنها این پول را نمی پسندد، والله اگر قبول کنند. آن هم در جامعه ای که برای صد تومان حاضرند این همه بخورند 📚ارزش عمر وراه هزینه آن : مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان/ ویرایش و تحقیق محسن فیض پور. ص:391 ✾📚 @Dastan 📚✾
✳️حكايت ابراهيم ادهم‏ 🌸🍃در احوالات ابراهيم ادهم نوشته اند كه او پادشاه بلخ و انسان بدكار و ستمكارى بود، اما يكى از زُهّاد و عُبّاد و عرفاى بزرگ شد كه كارنامه درخشانى هم دارد و كلماتى از او به جا مانده كه در كتاب هاى مختلف نقل شده اند. ✨🍃آورده اند كه روزى روى تخت سلطنت خود خوابيده بود كه چند تن از بيدارانِ راه، خود را به پشت بام كاخ او رساندند و بر بام اتاقى كه ابراهيم در آن استراحت مى كرد، شروع به پايكوبى كردند. ابراهيم با شنيدن سر و صداهايى كه از بام مى آمد بيدار شد و سرش را از پنجره بيرون كرد و گفت: روى بام كيست كه مزاحم خواب من شده است؟ يكى از آنان گفت: تو راحت بخواب! ما شتر خود را گم كرده ايم و دنبال آن مى گرديم. 🌟ابراهيم گفت: ديوانه شده ايد؟ مگر شتر گم شده را روى پشت بام كاخ مى جويند؟ گفتند: ما ديوانه نيستيم. اگر هم از نظر تو ديوانه باشيم، ديوانگى مان كمتر از تو است كه روى تخت سلطنت دنبال واقعيات مى گردى! خيال مى كنى اين تخت و اين كاخ، تو را به جايى مى رساند؟ 🔆راست مى گفتند! مگر از بخت و تخت انسان به جايى مى رسد؟ كسانى كه پيش از ما بودند از اين نقطه به جايى نرسيدند. آن ها كه سال ها پيش از ما زندگى مى كردند و احوالاتشان در كتاب ها ثبت شده است، نامشان نيز از خاطرها نمى گذرد، با آن كه دبدبه و كبكبه اى براى خود داشتند. مردند و پوچ و پوك شدند و اسكلت هاشان را نيز خاك فرسود و گذر زمان و تابش آفتاب و وزش باد و بارش باران گورهاشان را به باد داد. حال آن كه برجستگان الهى در جايگاهى حق و پسنديده نزد پادشاهى توانا قرار دارند: «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ». 👈✨ابراهيم از تخت خود پايين آمد و نيمه شب از بلخ بيرون زد و راه سفر در پيش گرفت و سال ها بعد، معلم بيداران و آگاهان شد. آرى، بسيارى از مردم با تفكر به جايى رسيده اند. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام على عليه السلام ـ وقتى بر مردى گذشت كه زياده گويى مى كرد ـ فرمود : بدان كه تو بر دو فرشته نگهبان اعمالت نوشته اى املا مى كنى و به سوى پروردگارت مى فرستى. پس، سخنانى بگو كه برايت سودمند باشد و از سخنان بيهوده دم فرو بند الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لمّا مَرَّ برجُلٍ يَتكَلَّمُ بِفُضولِ الكلامِ ـ : إنّك تُملِي على حافِظَيكَ كِتابا إلى رَبِّكَ ، فَتَكَلَّمْ بما يَعنيكَ و دَعْ ما لا يَعنيكَ ميزان الحكمه جلد10صفحه 189 ✾📚 @Dastan 📚✾
✳️حکایت دختر قاضی مرو ✨یکی از قضاة مرو دختری داشت به غایت جمیله و جمله ی معارف شهر درصدد خواستگاری او بودند. قاضی متحیر بود که او را به کدام یک دهد. در همسایگی او گبری(1) بود، قاضی او را طلبید و گفت: 🌼مرا دختری هست و خلقی او را خطبه می کنند، چه صواب می بینی ؟ 🌱گبر گفت: من مردی ام از دین اسلام بیگانه، چه لایق مشاورت شمایم که این سخن از من می پرسی ؟ قاضی گفت: اگر تو بیگانه ای، اما مرد امینی و بزرگان مبالغه کرده اند که: با مردم امین مشاورت باید کرد: «المستشار مؤتمن»،(2) حالا هر چه تو خواهی گفت، آن خواهم کرد. 🌟گبر گفت: در تزویج، کفائت(3) شرطست و کفائت در مذهب مسلمانان به دین و ملّت باشد و در روش ما به اصل و نسب، و نزدیک اهل روزگار، به مال و جاه، و اکنون تأمل فرمای، اگر به دین خود می روی، دین اختیار کن و اگر به سنّت اسلاف(4) ما عمل می کنی، نسب را اعتبار نمای و اگر بر عادت اهل زمانه می روی، طلب مال و جاه کن. 🔆 قاضی را از این سخن عظیم خوش آمد و گفت: دین بر همه غالب است. و او را غلامی بود مبارک نام، به غایت عالم و متدین، قاضی گفت: هیچ کس را از مبارک دین دارتر نمی بینم. و دختر بدو داد، پس از مدّتی خداوند تعالی، مبارک را فرزندی داد چون عبداله مبارک،(5) که امام اهل اسلام و زاهد زمانه و عارف یگانه بود. نظم: 🌸رو مپیچ از مشورت زیرا که ارباب خرد مشورت را پیش کار اهل دولت گفته اند 🍂پس بر سلاطین لازم است که هر عقده ای که پیش آید، به سر انگشت تدبیر بگشایند و هر خللی که از حوادث ایام بزاید، به میمنت مشاورت و معاضدت(1) رأی صایب تدارک و تلافی آن نمایند. اخلاق محسنی.كمال الدین حسین بن علی واعظ كاشفی سبزواری بیهقی ✾📚 @Dastan 📚✾
🌿🌺﷽🌿🌺 چقدر خدا داری؟ ✅مرد و زنی نزد بزرگی آمدند و از او خواستند برای بدرفتاری فرزندانشان توجیهی بیاورد. 🍃مرد گفت: “من همیشه سعی کرده‌ام در زندگی به خداوند معتقد باشم. همسرم هم همین طور، اما چهار فرزندم نسبت به رعایت مسایل اخلاقی بی‌اعتنا هستند و آبروی ما را در دهکده برده‌اند. چرا با وجودی که هم من و هم همسرم به خدا ایمان داریم، دچار این مشکل شده‌ایم؟” 🌻آن بزرگ به آن‌ها گفت: “ساختمان خانه خود را برایم تشریح کنید.” ✨مرد با تعجب جواب داد: “این چه ربطی به موضوع دارد؟ حیاط بزرگ است و دیوارهای کوتاهی دارد. یک ساختمان بزرگ وسط آن قرار گرفته که داخل آن اتاق‌های بزرگ با پنجره‌های بزرگ، اثاثیه درون ساختمان هم بسیار کامل است. در گوشه حیاط هم انبار بزرگی داریم، آن سوی حیاط هم آشپزخانه و حمام و توالت قرار گرفته است.” 🍃بزرگ پرسید : “درون این خانه بزرگ چه قدر خدا دارید؟” زن با تعجب پرسید :”منظورتان چیست! مگر می‌توان درون خانه خدا داشت؟” گفت: “بله ! فقط اعتقاد داشتن کافی نیست! باید خدا را در کل زندگی پخش کرد و در هر بخش از زندگی و فکر و کارمان سهم خدا را هم در نظر بگیریم. 🍃 برایم بگویید در هر اتاق چه قدر جا برای کارهای خدایی کنار گذاشته‌اید؟ 🍃 آیا تا به حال در آن منزل برای فقیران مراسمی برگزار کرده‌اید؟ 🍃 آیا از آن آشپزخانه برای پختن غذا برای در راه مانده‌ها و تهی‌دستان استفاده‌ای شده‌است؟ 🍃 آیا پرده‌ای که به پنجره‌ها آویخته‌اید نقشی خدایی بر آن‌ها وجود دارد؟ 🌻 بروید و ببینید چه قدر در زندگی خودتان خدا را پخش کرده‌اید و رد پای خدا را در کجاهای منزلتان می‌توانید پیدا کنید. 🌻 اگر چهار فرزند شما به بی‌راهه کشانده شده‌اند، این نشان آن است که در آن منزل، حضور خدا را کم دارید. اعتقادی را که مدعی آن هستید به صورت عملی در زندگی‌تان پخش کنید، خواهید دید که نه تنها فرزندان‌تان بلکه بسیاری از جوانان و پیروان اطراف شما هم به راه راست کشانده خواهند شد.” 🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌺 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋من از کجا می‌توانم بفهمم که خدا محبوب‌ترین شخص من است؟؟ هرشخص کسی را دوست داشته باشد، چیزی را دوست داشته باشد، زبانش به او گویا است و شیفته او است .شیفته سخن گفتن درمورد او است .در مورد او فقط صحبت می‌کند . در بخشهای روانشناسی ثابت شده است که ببینید آدمها راجع به چه چیز صحبت می‌کنند؟ دوست دارد راجع به چه موضوعی صحبت کند؟ این نشان می‌دهد که لذت نهایی آن اینطوری است . یک کسی مثلاً دوسه ساعت راجع به کباب می‌گوید، راجع به مرغ می‌گوید,راجب به انواع مزه‌ها صحبت می‌کند . تمام عشقش غذاست، کمال او در همین غذا خلاصه می‌شود. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 @Dastan 📚✾
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان جالب عقاب عمل در دنیا از زبان شهید کافی ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ! 🌷دی ۱۳۶۵ قلاویزان مهران، این یکی از تلخ‌ترین عکس‌هایم از جنگ است. با چه ترس و لرزی توانستم با دوربین ساده‌ام این عکس را بگیرم. در ۳ سنگر روبرو، ۳ تک‌تیرانداز عراقی مستقر بودند و با قناصه پیشانی تعدادی از بچه بسیجی‌ها را شکافتند! هنوز که هنوز است، وقتی به این عکس نگاه می‌کنم، تنم می‌لرزد، دستم را بر پیشانی می‌گیرم و برای شهدا فاتحه می‌فرستم. در منتهی‌الیه کانال، سنگری بود به‌نام «پیشانی». این اسم از دو لحاظ برای آن سنگر مناسب بود: اول این‌که.... 🌷اول این‌که ‌این سنگر در نوک کانالی قرار داشت که هیچ سنگر و خطی جلوتر از آن در برابر عراقی‌ها وجود نداشت و به‌عنوان پیشانی خط مقدم محسوب می‌شد. دوم این‌که تک‌تیراندازان عراقی توجه شدیدی به ‌این سنگر داشتند و چون یکی از بهترین سنگرهای دیده‌بانی ما بود، تک‌تیراندازان عراقی بیشترین تمرکز را روی آن داشتند و پیشانی تعداد زیادی از بچه‌ها در آن‌جا مورد اصابت گلوله قنّاصه قرار گرفته بود. باید گفت که آن سنگر از خونین‌ترین سنگرهای مهران بود. 🌷یک تیربار عراقی بود که شب‌ها خیلی اذیت می‌کرد. تصمیم گرفتیم به هرصورت که هست، ترتیبش را بدهیم. یک قبضه اسلحه ژ.۳ تحویل دسته ۳ بود که از آن برای شلیک نارنجک تفنگی استفاده می‌کردیم. شلیک نارنجک تفنگی با کلاشینکوف تقریباً غیر ممکن بود، چرا که احتیاج به لوله رابط داشت و اگر هم پیدا می‌شد، با هر اسلحه کلاشی نمی‌شد نارنجک را پرتاب کرد. فشار زیاد گاز باروت، اسلحه‌های معمولی را داغان می‌کرد. فشنگ گازی در خط پیدا نمی‌شد به همین خاطر مرمی فشنگ‌های ژ.۳ را برمی‌داشتیم و به‌جای.... 🌷و به‌جای آن با مقداری کاغذ روزنامه‌ مچاله شده دهانه‌ پوکه را می‌بستیم و پس از کار گذاشتن نارنجک تفنگی بر روی اسلحه، آن را شلیک می‌کردیم. بهترین نوع نارنجک تفنگی که کاربرد بیش‌تری هم داشت، ضدتانک بود، آن‌هم از نوع روسی که به «نارنجک تفنگی کلاش» معروف بود. سنگر تیربار مزاحم در مقابل‌مان قرار داشت و بیشترین تلاش ما برای از بین بردن آن بود. دست کم هر شب ۱۵ تا ۲۰ نارنجک تفنگی و تعدادی آر.پی.‌جی به طرفش شلیک می‌کردیم، اما او همچنان روی کانال‌ها و سنگرهای دیده‌بانی ما آتش می‌بارید. 🌷سرانجام پس از پرتاب چند نارنجک بر یک هدف، توانستم محل دقیق سنگر را تشخیص بدهم. پنجمین نارنجک تفنگی را که پرتاب کردم، به خواست خدا روی سنگر تیربار فرود آمد. تیربار که درحال شلیک بود، یک‌باره خاموش شد و در پی آن صدای داد و فریاد نیروهای مستقر در خط مقدم عراق، نشان می‌داد که سنگر منهدم شده است و این نتیجه‌ صلوات‌هایی بود که نذر کرده بودم. راوی: رزمنده دلاور حمید داودآبادی که در شانزده سالگی به جبهه رفت. (یکی از نویسندگان فعال در عرصه خاطره نگاری و تاریخ نگاری دفاع مقدس.) ❤️ اللهم عجل لولیک الفرج ❤️ ✾📚 @Dastan 📚✾
♨️مهم تر از دیدن ارواحنافداه چیست؟! 🔸شیخ محمدتقی بهلول رحمه الله در پاسخ به این پرسش که: ⁉️ ‹چه وقت می‌شود به حضور آقا امام زمان ارواحنا فداه مشرف شد؟› می‌فرماید: «با تقوا باشید؛ وقتی که بین شما و حضرت علیه السلام سنخیت باشد.» 🔻سپس می‌فرماید: «دیدن علیه السلام روحی فداه مهم نیست، مهم این است که او ما را ببیند، خیلی‌ها هم علی علیه السلام را دیدند، اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد.» 📚ملکوتی خاک نشین: سیری در زندگی حاج شیخ محمدتقی بهلول رحمه الله، ص ۹۶. ✾📚 @Dastan 📚✾
4_5972320344856335211.mp3
2.26M
⭕️تشرف سید بن طاوس و علامه بحرالعلوم خدمت امام زمان(عج) 🔸حجت الاسلام عالی ‎‎‌‌‎‎‌ ✾📚 @Dastan 📚✾