کاش میتونستم
وویس این دوست و براتون بزارم
تا ببینین چطور دقیق اتفاقات و
براشون گفتم🥲
خودمم باورم نمی شد 🙃
😅 کاش واقعا می شد
یه موکل گرفت، حداقل کار های
روزمره رو برام انجام بده🤣
_______
این کاری که من انجام میدم
از روی علم ابجده
ربطی به رمالی نداره🙄
دِلتنـْــــگ شُد خُــᰔـــدٰا ۔۔
و تُو را أز زَمیـــــن گرفْت...!
یِک¹ ﴿فـــــآطمه۔۔ۜ𑁍 ﴾ڪِہ؛
دَر دو² جَـھـٰانِ بیشـــــتَر نَداشـــــتْ۔۔!!!
#سیدةالعالمين🥀
#فاطمیه 🥀
🙌 آقا سلاااااام
سلااااام از منی که امروز
تصمیم داشتم دیگه قند و
شکر مصنوعی نخورم ولی....
یهو دچار ضعف و بی حالی شدم 👀
چاره ی دردمم فقط این پاستیلای
خوشگل و خوشمزه بود 😅
دیگه تصمیم گرفتم امروزو
به حد مرگ بخورم ازشون
ولی فردا دیگه بریم واسه رژیم😜
البته اگه خدا بخواد🤨
#روزمرگی
🌱
خدایی قند ضرر داره
بیاین اعلام حضور کنین
باهم دیگه بریم تو ترک😅
هرچیزی دسته جمعیش
راحت تره مخصوصا اگه
پایه داشته باشی 🦶
حالا واسه اینکه دعای خیرتون و
بدرقه ی راهم کنین
براتون پارت آوردم🥳
داستان لند
#پارت_نودونه (خزان بی بهار ) بیشتر حالت گرفته میشه و ناراحت میشی همینطوری هم فکرت درگیر حرف های ا
#پارت_صد (خزان بی بهار )
یه لیوان برداشتم و رفتم کنار سماور تا واسه خودم چایی بریزم
با صدای آروم و مظلوم به زن داداشم گفتم: خب ؛
زن داداشم با تعجب گفت: چی خب؟؟
+ نمیخوای راجع به زن حمید بهم چیزی بگی؟؟ مگه نمیگفتی بخاطر مخالفتش با ازدواج و خواستگاری رفته سربازی و خیال برگشتن نداره؟؟پس چی شد؟؟
چرا انقد سریع عقد کردن؟ تازه راه افتاده دستشم گرفته آورده پاگشا
_ کوثر، چقد بهت بگم بهش فکر نکن؟؟ چرا حرف حالیت نمیشه آخه دختر
+ نمیتونم بهش فکر نکنم خودت میبینی چقدر بدبختی و مشکلات دارم حداقل نزار سر این قضیه هم فکرم مشغول تر بشه
با مظلومیت زل زدم تو چشماش و گفتم: میشه لطفا بهم بگی چی شد که حمید راضی به ازدواج شد؟؟
_ باشه ، بهت میگم ولی اگه ناراحت شدی تقصیر من نیست، خودت خواستی
با ذوق گفتم قبوله وپریدم رو اپن نشستم
_ تقریبا ۳ ماه پیش بابای حمید با آشنابازی و پول تونست با هزار کلک حمید و معاف کنه تا حمید مجبور بشه بر گرده خونه وقتی حمید برگشت خونه ، شوهر خاله اش ( پدر زن حمید) بخاطر اینکه یه جورایی زن عموم اینارو نشون کرده بود واسه حمید دنبال کار می گشت و با پارتی تونست حمید و تو بانک استخدام کنه
البته چون حمید دیپلمش رو نگرفته قبولش نمی کردن ولی بخاطر شوهر خاله اش با همون پدر زنش رو مدرکش چشم پوشی کردن واستخدامش کردن
https://eitaa.com/joinchat/3888578836C8cbbdfb8c6
#پارت_صدویک (خزان بی بهار )
حمید هم
بعد از اینکه ۱ ماه تو بانک استخدام شده بود و کار میکرد یهو خودش پیشنهاد داد که باید حتما عقدشون و رسمی کنن و بتونه راحت با دختر خاله اش رفت و آمد کنه
نبودی ببینی یه وام گرفت فقط واسه اینکه بتونه یه مراسم عقد خوب بگیره
تاحالا تو فامیل همچین مراسمی نداشتیم
حتی عکاس و فیلمبردار هم گرفته بود
همه تو مراسم میگفتن این مراسم و این هزینه از سر عروس زیاده چون واقعا حمید حتی خودش هم نسبت به زنش سرتره
با حس خیسی صورتم به خودم اومدم
بدون اینکه بدونم اشکام صورتم و خیس کرده بودن
زن داداشم با ناراحتی گفت: چقد بهت گفتم ولش کن دیگه بهش فکر نکن ، هرچی بوده تو گذشته بوده تموم شده فکر کردی قراره تا آخر عمرش بخاطر تو تنها بمونه و ازدواج نکنه؟ ولی بخدا کوثر اصلا مریم (زن حمید) با تو قابل مقایسه نیست حتی انگشت کوچیکه ی تو هم نمیشه تا دلت بخواد اَدا و اطفار داره
خدا نکنه یه عطسه کنه دیگه از جاش تکون نمیخوره میشینه یه جا ماتم میگیره که واااای سرما خوردم و حالم بده حمید هم عین پروانه دورش می گرده
با بغض رو به زن داداشم گفتم: خب دیگه بسه ، خوبه حالا نمیخواستی بگی و داری اینطوری با آب و تاب از عشق و علاقشون برام تعریف میکنی
قیافه به چه دردی میخوری آخه
با کف دست محکم کوبیدم رو پیشونیم و گفتم: از قدیم گفتن 《 پیشونی من و کجا میشونی》
https://eitaa.com/joinchat/3888578836C8cbbdfb8c6
مود علاقه ی این روزای من 😅
میدونستین ‼️
اگه هم دوست دارین بخورین
هم ریزه خواری داشته باشین
هم لاغر شین
چاره ی کارتون کاهوعه
چون فیبر داره باعث حس
سیری کاذب میشه👌
تااااازه با ابغوره یا سرکه بخور
چربی سوزیم میکنه برات😉
@shahrzad_gheseha