eitaa logo
فرهنگ هزار موضوعی داستان، طنز،لطيفه ها و خاطرات آموزنده
93 دنبال‌کننده
14 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰با سلام 🌷به فرهنگ هزار موضوعی! داستان، طنز، لطیفه. خوش آمدید. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷☺️☺️☺️☺️🌷🌷🌷🌷🌷🌷 👈برای مشاهده اهداف این کانال و نيز انواع و اقسام داستان، طنز، لطیفه؛ جدول و لیست موضوعات و واژه های معارفی دینی از این لینک استفاده شود . https://eitaa.com/dastan_latifeh/13 https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰آگاهی بخشی به شيوه های مختلف 👈می بينيم معصومان (ع) ارائه راهکار داشتند 🌸فردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت: من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم! امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است) امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است) امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت: نمی توانم چیزی نخورم . امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو. مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند. امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود. امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟ او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست. ( بحار الانوار جلد 78 صفحه 126) https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂👌 در عهد رسالت پیامبر(ص) چون اين آيه فرود آمد كه: «اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَأْتُم فَلَها.»« اگر كار نيك به جاى آوريد براى خود انجام داده ايد و اگر كار بد انجام بدهيد به خود باز می گردد.» يكى از ياران رسول خدا نظر به جمال اين معنى انداخت و شب و روز اين آيه را می خواند. يكى از جهودان را بروى حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت و گفت: باش تا من اين كار را بر خلق ظاهر كنم. پس قدرى حَلوا بساخت و زهر در آن تعبيه كرد و بدان مرد داد تا آن را بخورد. مرد آن را بستد و به صحرا برون آمد.دو جوان را ديد كه از سفر می آمدند و اثر سفر در ايشان ظاهر گشته، آن صحابى ايشان را گفت: نان و حلوا رغبت داريد؟ گفتند: بلى. مرد نان و حلوا پيش ايشان بنهاد. در حال بخوردند و بيفتادند و بمردند. آن خبر به مدينه افتاد، او را بگرفتند و پيش پیامبر(ص)آوردند. رسول خدا(ص) از وى پرسيد: آن نان و حلوا را از كجا آوردى؟ گفت: فلان زن جهود داده است. آن زن را بطلبيدند، چون بيامد، آن دو جوان را بديد و هر دو پسران او بودند كه به سفر رفته بودند. زن جهود در دست و پاى رسول خدا (ص) افتاد و گفت: صدق اين مقامت مرا معلوم شد كه من اگر چه بد كردم با خود كردم، و آن به من بازگشت و تحقيق معنى اين آيه بدانستم. 📙چهل داستان از عظمت قرآن «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ۚ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا [ای انسان!] آنچه از نیکی به تو رسد، از سوی خداست و آنچه از بدی به تو رسد، از سوی خود توست. و [ای پیامبر! از نیکی هایی که از سوی ماست اینکه] تو را برای مردم به پیامبری فرستادیم، و گواه بودن خدا [بر پیامبریِ تو] کافی است. ⚜️جزء «۵» سوره نساء آیه «۷۹»⚜️ https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰گفتگوي با 👈روزي جنيد بغدادي با مريدان خود به قصد سفر از بغداد بيرون رفت، و در بين راه از بهلول سراغ گرفتند گفتند: مردي ديوانه است گفت نشاني او را به من بدهيد كه با او حرف دارم. بهلول را در صحرايي يافتند. جنيد پيش رفت سلام كرد. بهلول پرسيد كيستي؟ پاسخ داد: شيخ جنيد بغدادي بهلول گفت: تويي شيخ بغداد كه مردم را مي‌كني؟ گفت: آري بهلول پرسيد: وقتي گرسنه شدي و مي‌خواهي بخوري چه مي‌‌‌‌‌‌‌‌كني؟ شيخ گفت: اول الله مي‌گويم، سپس از پيش خود مي‌خورم و لقمه كوچك برمي‌دارم به طرف راست دهان مي‌گذارم، آهسته مي‌‌‌جوم ،به لقمه‌ي ديگران نظر نمي‌كنم، در وقت بدون نيستم با هر لقمه كه مي‌خورم حمد خدا را مي‌گويم، و در اول و آخر غذا دستهايم را مي‌شويم. بهلول روي گردانيد وگفت: تو پير و مرشد مردمي و طعام خوردن نمي‌داني؟ سپس به راه افتاد. مريدان گفتند: يا شيخ او ديوانه است گفت: حرف راست ودرست را از ديوانگان بايد شنيد. و به دنبال بهلول رفت. بهلول پرسيد كيستي؟ گفت: جنيد بغدادي كه طعام خوردن خود نمي‌داند. پرسيد آيا گفتن مي‌داني؟ گفت: سخن به اندازه مي‌گويم؛ به قدر درك مخاطب مي‌گويم؛ خلق را به خدا و رسول خدا مي‌خوانم، و آن قدر سخن نمي‌گويم كه مخاطبين ناراحت شوند، ودقايق ظاهر و باطن را مراعات مي‌كنم. بهلول گفت: برو كه سخن گفتن هم نمي‌داني وحركت كرد شيخ دوباره درپي‌اش روان شد. بهلول پرسيد كيستي؟ گفت: جنيد بغدادي كه طعام خوردن و سخن گفتن خود نمي‌داند. بهلول گفت: آيا خفتن را بلد هستي؟ شيخ گفت: وقتي نماز و ذكرها را به انجام رساندم مي‌پوشم و آنچه خفتن از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ رسيده به جاي مي‌آورم. بهلول گفت: خفتن را هم نمي‌داني. خواست دور شود كه شيخ دامنش را گرفت و گفت به خاطر خدا مرا بياموز. بهلول گفت: آنچه گفتي فرع است واصل در طعام آن است كه لقمه، باشد، و اگر نه لقمه حرام را با هر آداب و رسومي كه تناول كني باعث سياهي مي‌شود؛ و اما سخن گفتن ، بايد براي خوشنودي باشد كه اگر براي طلب دنيا باشد بهتر از سخن گفتن است و اما خفتن. بايد كه در وقت خفتن، دل از بغض و و و غيره خالي باشد ودر حال حق باشي تا خواب روي. علي اكبر رباني، داستانهايي از بهلول عاقل، ص 79 https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نمونه ديگر حکايات بهلول 👈برای متوجه شده علت اينکه چرا و منتسبان آنان نيز اين گونه های طنز گونه را می خوانند و حتی برای ديگران می گفتند، نتيجه گيری آخر داستان را مطالعه بفرمائيد. 🤝انسان یا کارخانه کودسازى؟ همه چیز براى انسان پس انسان براى چه؟ نقل شده که روزى به دیدن رفت، هارون چند مسئله از بهلول کرد، بهلول جواب آنها را به درستى داد و هارون یک گران قیمت به بهلول کرد. بعد از چند روز دیگر باز هم بهلول به دیدن هارون رفت; هارون گفت: چرا لباسى که به تو بخشیدم را نمى پوشى؟ بهلول گفت: براى چه آن لباس را به من بخشیدى؟ هارون گفت: براى این که پاسخ سؤالهایى را که از تو پرسیدم خوب دادى; بهلول گفت: من یک روز که براى قضاى حاجت رفته بودم چند سؤال از مدفوعات کردم، آنها هم خوب جواب دادند و من لباس شما را به آنها بخشیدم. هارون گفت: بگو بدانم چه سؤالى کردى و چه جوابى شنیدى؟ بهلول گفت: وقتى در آنجا چشمم به مدفوع خودم افتاد فوراً ناراحت شدم و چشم خود را روى هم گذاشتم و در حالى که بوى گند آن هم مرا ناراحت مى کرد ناچار دماغ خود را هم گرفتم و بعد کردم که آیا شما همان سیب هاى گلاب و زردآلوهاى زیبا و معطر نیستید؟ گفتند: آرى! همان هستیم. گفتم: شما مغز پسته، مغز بادام و شیرینیهاى لذیذ نیستید؟ گفتند: آرى! همان ها هستیم. سپس سؤال کردم پس چطور شد که این طور بوى گند مى دهید؟ همه گفتند: تا زمانى که بر سر درخت و در مغازه میوه فروشى و مغازه خواربارفروشى و شیرینى فروشى بودیم بوى خوبى داشتیم ولى وقتى وارد شکم شما آدم ها شدیم بعد از چند ساعت ما این طور گندیده شدیم. هر چند که این یک بیشتر نیست ولى یک حقیقت است. چنانچه هشدار می دهد که «اولم ير الانسان انا خلقناه من نطفه ....» که هدفدار خلق شده نه هيچ و پوش پس برای دنيا و آخرت بايد کوشش کرد. اگر همان طور که گفته شد انسان این هاى بى شمار را بخورد تا بمیرد و اصلا خدا را به جا نیاورده، نخواند، نگیرد، مالش را به مستحق ندهد، مالش را نپردازد، نرود و خدا را به جا نیاورد و هیچ کدام از دستورات خدا را انجام ندهد آیا حاصل عمر این گونه مردم غیر از یک چاه پر از مدفوع و ادرار چیز دیگرى است؟ انسان یا کارخانه کودسازى؟ همه چیز براى انسان پس انسان براى چه؟ https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰بنام خدا 👈قبلا نسبت به ،گذشت، که حرکت و زندگی انسان ها؛ بدون گرفتن (پيامبر (ص) و) از امامان معصوم علیهم السلام، لحظه به لحظه در معرض خطر و نابودی است 👈برعکس با درس گرفتن از رفتار و گفتار اين بزرگواران و پیروی از آنان؛ هم در دنیا و نیز در را در پی دارد. پيامبر خاتم (ص) سرمشق مردم است خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». [6] . «در واقع رسول خدا (ص) براي شما بهترين سرمشق و پيشوايي است كه مي‌توانيد از وجودش بهره‌مند گرديد.» رسول گرامي اسلام در طول تاريخ بزرگترين سرمشق بشريت بوده است؛ زيرا پيش از اين كه با گفتار خود مربي و راهنماي مردم باشد، با رفتار شخصي خويش بهترين تربيت كننده و راهبر بود. 👈شخصيت پيامبر (ص) نمونه‌اي براي يك روزگار، يك نسل، يك ملت، يك مذهب و يك مكان خاص نمي‌باشد، بلكه يك سمبل جهاني و هميشگي براي تمام مردم در همه زمانهاست. و بايد در اين جا با توجّه و استناد به شواهد و مدارك معتبر، به رفتار و شيوه‌هاي عملي رسول گرامي درباره كودكان و جوانان و ... بپردازيم. نمونه دست پرده پيامبر امام علی (ع) است. که در وصيت نامه پر محتوايش فرمود: 16 - با مردم به خوشی و نیکی رفتار کنید همان طوری که قرآن دستور داده است و به ملامت مردم ترتیب اثر ندهید. 👈اکنون به نمونه رفتار و برخورد های گوناگون پيامبر (ص) توجه فرمائيد. با کوچک ترين و پائين طبقه می نشست و متواضع بود. https://eitaa.com/dastan_latifeh/353 حضرت محمد (ص) رحمه للعالمين بود و ويژگی های عفو و گذشت او حضرت بر کسی پوشيده نیست. ☺️اما در عين حال می بينيم👇 🌷پيامبر اسلام (ص) و انفاق 👈امام صادق (ع) فرمايد : پيامبر اسلام در بخشش و انفاق طوري بود كه هر كس سؤالي مي كرد از چيزي حضرت به او عطا مي فرمود، يكي از زنان پسر خود را نزد رسول خدا فرستاد و به او سفارش نمود كه اگر پيامبر فرمود: نزد ما چيزي نيست عرض كن پيراهن خود را مرحمت نماييد . پسر آمد و پرسش نمود و پس از آن عرض كرد پيراهن خود را عنايت كنيد حضرت پيراهن خود را به او داد ، در اين هنگام اين آيه شريفه نازل گرديد (( و لا تجعل يدك الآيه )) كنايه از اين كه در انفاق افراط و تفريط نشود بلكه ميانه رو و مقتصد باش . کتاب لئالي ص 263 از اين حکايت درس بزرگی می گيريم به اينکه : اولاً : رفتار بسيار تأثير گذار است چنانچه در قرآن آمده : لوکنت غلضا القلب لانفضوا من حولک اگر بدخلق بودی مردم از اطرافت پراکنده می شودند. و ثانياً : حالا که خوش خلق شدی، اجازه سوء، استفاده به ديگران نده، https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤝🤝🤝🤝🤝🤝🌺🌺🌺🌺🌺🌺🤝🤝🤝🤝🤝🤝 🔰آدرس جدول و ليست موضوعات، بترتيب حروف الفبائی. https://eitaa.com/dastan_latifeh/159 https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰شناسه عارف بنام : 🌷در ایام دختری رعنا و زیبا از دلباخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت، مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و به خاطر خدا صرف نظر کن. 👈سپس به خداوند عرضه داشتم: "خدایا! من این را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت کن!" 👈آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه ترک این گناه، باز شدن دید و او می شود، به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی برای او کشف می شود. برچسب ها : کنترل_شهوت نمونه وارد شده❌ https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تعليم به ابتدائي تعليم - بي سواد - رسول اكرم(ص) - بنده توام - تو بنده اي - كفر - دلِ بنده - خطا - صواب - اخلاص - - مردي باديه نشين و بي سواد نزد رسول اكرم صلي الله عليه و آله رفت و عرض كرد:« اي رسولِ خدا، شما دعاهايِ زيادي را به مردم تعليم فرموده ايد، ولي به من بي سواد و عاجز هستم و نمي توانم تمام آن ها را به خاطر بسپارم. به من دعايي بياموز كه برايم كافي باشد.» حضرت فرمود:« بگو، خداوندا تو پروردگار من هستي و من بنده توام. اين جمله برايت كافي است.» مرد با خوشحالي از نزد پيامبر رفت، ولي چون فردي عامي و بي سواد بود، نتوانست دعا را درست بخواند. او شب و روز اين جمله را تكرار مي كرد: « خداوندا، تو بنده ي من هستي و من پروردگار توام!» هر گاه اين جمله از دهانِ او خارج مي شد، غلغله اي در آسمان ها و در ملكوت اعلي مي افتاد و فرشتگان از گستاخي اين مرد به لرزه مي افتادند. تا اين كه « جبرئيل» نزد پيامبر رفت و عرض كرد:« اي پيامبر خدا، به آن مرد عامي جمله اي فرموده اي كه از معني آن اطّلاعي ندارد و آن را طوري بيان مي كند كه كفر مي باشد.» به دستور پيامبر، آن مرد را حاضر كردند. پيامبر از وي پرسيد:« دعايي را كه به تو آموختم، چگونه بيان مي كني؟» مرد عرض كرد:« از تعليم شما بسيار شاد و خرسند مي باشم و هر وقت اين جمله را بيان مي كنم، منتظرِ ثواب آن هستم.» سپس جمله اش را براي پيامبر تكرار كرد. حضرت فرمود:« تو عكس آن چيزي را كه من به تو آموخته ام بيان مي داري. زنهار بعد از اين، چنين مگو كه كافر مي شوي.» مرد بسيار غمگين و دل شكسته گرديد و عرض كرد: « اي رسول خدا، مدّتي، من ندانسته كفر گفته ام، اكنون بفرمائيد چگونه گذشته را جبران كنم؟» جبرئيل از طرف خداوند نازل شد و عرض كرد:« يا رسول الله، خداوند فرموده است: « اگر غلط بر بنده ي من رواست بر من روا نيست. من به دلِ بنده نگاه مي كنم نه بر زبان او اگر بنده اي بر زبانش سهوي جاري شود ولي دلِ او پرايمان باشد، ما خطايِ او را صواب به حساب مي آوريم.» اخلاص عمل به محضر يار بيار بگذر ز زبان، دل سويِ دلدار بيار در بحر دل ار گوهر صدقي داري ما طالبِ اوئيم و خريدار بيار https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰پرسش از كودك 🌷حضرت امام علي‌عليه السلام همواره در حضور مردم از فرزندان خود هاي علمي مي‌فرمود، و در برخي موارد به پرسش هاي مردم را به آنان واگذار مي‌كرد. 👈روزي علي‌عليه السلام از فرزندان خود امام حسن و امام حسين‌عليهما السلام در چند موضوع كرد و هر يك از آنان با عباراتي كوتاه پاسخ هايي حكيمانه دادند، آنگاه آن حضرت متوجه شخصي به نام كه در مجلس حاضر بود شد و فرمود: اين سخنان حكيمانه را به فرزندان خود بياموزيد، زيرا موجب و آنان مي‌گردد. . بحارالانوار 350 / 35؛ البداية و النهاية 37 / 8. آن حضرت با اين عمل به بهترين وضع نسبت به آنها احترام گذاشته و بزرگترين شخصيت و استقلال را در وجود آنان ايجاد كرده است. ☺️برچسب ها : انتقال يافته https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰پای شیر 👈یکی از سرهنگان ، پادشاه ظالم ساسانی ، زنی زیبا در خانه داشت . ‏ انوشیروان در آن نموده و به قصد به او در غیاب شوهرش به منزل وی آمد . ‏ 👈زن این جریان را بعدا به شوهر خویش رسانید ، بیچاره سرهنگ دید زنش را که از دست داده ‏سهل است جانش نیز در خطر می ‏باشد، فورا زن خود را داد تا از عواقب آن مصون ‏بماند . ‏ هنگامی که این خبر به رسید آن سرهنگ را فورا احضار نموده و به او گفت : شنیده ‏ام یک بوستان بسیار زیبایی ‏داشته ای و اخیرا آن را رها کرده ای ، چرا ؟ ‏ سرهنگ پاسخ داد : چون جای پای شیر در آن بوستان دیدم ترسیدم مرا بدرد . ‏ انوشیروان خندید و گفت : دگر آن شیر به آن بوستان نخواهد آمد . (1) ‏ اصولا تاریخ سلاطین و حکام ستمگر همواره با این فجایع است ، در حوزه سلطنت و قدرت آن ‏ها آن جه را که اهمیت و ‏ندارد جان و و و ملت است و تازه آنچه که ‏در داستان فوق نقل شده نمونه کوچکی از بسیاری است که ‏در زندگی و سلطنت ‏سلطانی رخ داده که او را به غلط ((عادل)) نامیده اند .‏ ‏1- مسئله حجاب ، ص 30‏ حکایتها و هدایتها در آثار شهید مطهری - محمد جواد صاحبی ☺️برچسب ها : انتقال يافته https://eitaa.com/dastan_latifeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰خاطرات معصومان (ع) و ياران 🌷بزرگواری 👈مالک اشتر که از امراء ارتش اسلام و فرمانده سپاه علی عليه‌السلام بود روزی از بازار کوفه عبور می کرد. پیراهن کرباسی در بر و عمامه ای از کرباس بر سر داشت یک فرد عادی و که او را نمی شناخت با مشاهده آن لباس کم ارزش ، مالک را حقیر و خوار شمرد و از روی پاره کلوخی را به وی زد. مالک اشتر این عمل موهن را نادیده گرفت و بدون و ناراحتی ، راه خود را ادامه داد. 👈بعضی که ناظر جریان بودند به آن مرد گفتند وای بر تو، آیا دانستی چه کسی را مورد اهانت قرار دادی ؟ جواب داد: نه گفتند این مالک اشتر دوست صمیمی علی عليه‌السلام است مرد از شنیدن نام مالک بخود لرزید و از کرده خویش سخت شد، نمی دانست چه کند. قدری فکر کرد، سرانجام تصمیم گرفت هر چه زودتر خود را به مالک برساند و از وی بخواهد، شاید بدین وسیله عمل ناروای خویش را جبران کند و از خطر مجازات رهائی یابد. در مسیری که مالک رفته بود به راه افتاد تا او را در مسجد به حال نماز یافت صبر کرد تا نمازش تمام شد، خود را روی پاهای مالک افکند و آن ها را می بوسید. مالک سؤ ال کرد این چه کار است که می کنی ؟ جواب داد از عمل بدی که کرده ام می خواهم فقال لاباءس علیک فوالله مادخلت المسجد الا لاستغفرون لک مجموعه ورام ، جلد ۱، صفحه ۲ مالک با و به وی فرمود: و هراسی نداشته باش به خدا قسم به مسجد نیامدم مگر آنکه از پیشگاه الهی برای تو طلب نمایم. ☺️برچسب ها : انتقال يافته https://eitaa.com/dastan_latifeh