eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷مژده ای دل که مسیحا پسری آمده است 🌱بهر ارباب، چه قرص قَمری آمده است 🌷ان یَکادست به لبهای ملائک، به فَلک 🌱العجب، ماه‌تر از مَه بشری آمده است 🌸میلاد باسعادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان مبارک باد. 📚 @dastanak_ir
🔰چگونه نمازشب خوان بشیم؟ 🔰 از حضرت موسي‌بن جعفر (عليه‌السلام) پرسيده شد [ که چه کنیم تا توفیق پیدا کنیم؟] حضرت فرمودند: «اين از ما اهل‌بيت است، قضاي نماز شب را به جا آورید». اگر بیداری و نماز شب نشد، ، فریاد شيطان را بلند می کند. يک نفر مثلا قبل از ظهر، قضاي نماز شب فوت شده را به جا بياورد، شيطان دادش درمي‌آيد ديگر دست برمي‌دارد. بعد هم ذکر اهميت دارد.‌ ‌ 🌺 حجت‌الاسلام حاج شیخ جعفر ناصری 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یکی از بخش‌های سانسورشده امشب «گاندو ۲» با فشار دولت در تیزر آنچه خواهید دید دیشب دیالوگی بود که در آن گفته می‌شد «یک جاسوس در تیم مذاکره‌کننده وجود دارد»؛ اما در نسخه پخش‌شده امشب این دیالوگ حذف و به «پای یک منبع بزرگ‌تر در میان است» تبدیل شد. 📚 @dastanak_ir
روحانی (۴/۱/۱۴۰۰): وزارت صمت بگذارد این ۴ ماه ثبات داشته باشیم 🔹بازار سرمایه در این ماه‌های آخر دارای ثبات شد و باید تلاش کنیم امسال مردم احساس راحتی بیشتری کنند. 🔹من از وزارت صمت می‌خواهم بگذارید این چهار ماه بازار ثبات داشته باشد. هرچه قرار بوده گران شود در سال ۹۹ گران شده است. 😐😐من دیگه حرفی ندارم😐😐 📚 @dastanak_ir
پیروز خواهد شد.. از حالا تا انتخابات، منتظر موجهای پی در پی تخریب لیبرالها و دزدها و بی کفایتها علیه او باشید 📚 @dastanak_ir
عمامه رابردم برای یکی از دوستانم و گفتم این عمامه ایرانیه.. گفت چقدر خوب .. واقعا زشته روحانیون هنوز عمامه خارجی سر می‌گذارند .. مکثی کردم.. ادامه داد " نه واقعاً زشت نیست رهبر یک مملکت عمامه اش خارجی باشه " گفتم با این حرفت لازمه یه جریان رو برات بگم گفت چه جریانی؟ گفتم این عمامه ای که دستته، نسخه اولش رو بردن‌ خدمت حضرت آقا.. رهبری وقتی در جریان تولید پارچه عمامه ایرانی قرار گرفتند فرمودند: " منو نجات دادین.. ده ساله که دارم از این ( اشاره به عمامه خودشون ) استفاده می کنم. " میگه نگاه کردم متوجه شدم ایشان از پارچه وال خارجی استفاده نمی کنن و ۱۰ ساله دارن از پارچه تترون ایرانی که هم سنگین تره، هم ضخیم و خشن تر و به خاطر نداشتن خاصیت پارچه وال بهش سنجاق زدن تا باز نشه استفاده می کنن.. وقتی ماجرا را برای دوستم نقل کردم دیدم سرش رو پایین انداخته و نفس عمیقی کشید و گفت " ببین چقدر آقا به فکر کار و تولید ایرانیه و ما ..." 😢 ( این ماجرا برداشتی از دیدار تولید کننده تیجان ایرانی با حضرت امام خامنه ای دامت برکاته) 📚 @dastanak_ir
✳ اسیر روزمرگی‌ها نشو! 🔻 وقتی بخواهی در هواشناسی، در یک حوزه‌ی نظر بدهی، نمی‌توانی برای نظر بدهی و چند روز بعد را پیش‌بینی کنی ولی وقتی در سطح کلان بررسی کردی و دور و نزدیک را محاسبه کردی می‌توانی تا شش ماه بعد را هم پیش‌بینی کنی. 🔸 این که ما نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم به‌خاطر این است که برخوردهای ما با حوادثی است که اهمیت و ضرورت کمی دارند. به چیزهای جزئی و کم‌اهمیتی دل‌مشغولیم و کسی که به مشغول شود، طبیعی است که نمی‌تواند کند و کسی که برنامه‌ریزی ندارد معلوم است که نمی‌تواند آینده را پیش‌بینی کند و نمی‌تواند برای پیشامدها مَکری داشته باشد. و نمی‌تواند برای مکرهای شیطان برخورد مناسبی را داشته باشد. «و لا نتخوف قارعة حتی تحل بنا» 👤 📚 برگرفته از کتاب «روزگار ستمگر و زمانه‌ی ناسپاس» 📖 ص ۴۰ 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آخرین سکانس از رشادت سردار شهید زرین، بهترین تک تیرانداز جنگ‌های معاصر 📚 @dastanak_ir
▪️6 سال از مقاومت یمن گذشت. یادآوری این جمله رهبر یمن خطاب به بن سلمان زیباست: وقتی دریا با توست، هوابا توست، خشکی با توست، نفت با توست، پول با توست،مزدوران با تو هستند، اِمریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه وکشورهای عربی با تو هستند، اما پیروز نمی‌شوی، بدان که خدا با تو نیست... 📚 @dastanak_ir
🌙دعای کمیل اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ أَنْ تُسامِحَنِى وَتَرْحَمَنِى خدایا! از تو درخواست می‌کنم، که با من مدارا نمایی و به من رحم کنی. 📚 @dastanak_ir
ایمان امیرالمومنین علیه السلام مأمون در دوران خلافت خود، بنابه مصالح سياسي ويا شايد از روي عقيده، به تشيّع خود وقبول برتري حضرت علي (عليه السلام) تظاهر مي‌كرد. روزي در يك انجمن علمي كه چهل تن از دانشمندان عصر خود واز آن جمله اسحاق را گرد آورده بود، رو به آنان كرد وگفت: روزي كه پيامبر خدا مبعوث به رسالت شد بهترين عمل چه بود؟ اسحاق در پاسخ گفت: ايمان به خدا ورسالت پيامبر او. مأمون مجدداً پرسيد: آيا سبقت به اسلام در عداد بهترين عمل نبود؟ اسحاق گفت: چرا; در قرآن مجيد مي‌خوانيم: (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ *أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ) ومقصود از سبقت در آيه همان پيشقدمي در پذيرش اسلام است. مأمون باز پرسيد: آيا كسي بر علي در پذيرش اسلام سبقت جسته است يا اينكه علي نخستين كس از مردان است كه به پيامبر ايمان آورده است؟ اسحاق گفت: علي نخستين فردي است كه به پيامبر ايمان آورد، امّا روزي كه او ايمان آورد كودكي بيش نبود ونمي توان براي چنين اسلامي ارزش قائل شد; امّا ابوبكر، اگر چه بعدها ايمان آورد، ولي روزي كه به صف خداپرستان پيوست فرد كاملي بود ولذا ايمان واعتقاد او در آن سن ارزش ديگري داشت. مأمون پرسيد: علي چگونه ايمان آورد؟ آيا پيامبر او را به اسلام دعوت كرد يا اينكه از طرف خدا به او الهام شد كه آيين توحيد وروش اسلام را بپذيرد؟ اگر ايمان حضرت علي (عليه السلام) در پرتو دعوت پيامبر بوده، آيا پيامبر از پيشِ خود اين كا را انجام داده يا به دستور خدا بوده است؟ هرگز نمي توان گفت كه پيامبرِ اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) حضرت علي (عليه السلام) را بدون امر واذن خدا به اسلام دعوت كرده است وقطعاً بايد گفت كه دعوت حضرت علي (عليه السلام) به اسلام از جانب پيامبر به فرمان خدا بوده است. آيا خداي حكيم دستور مي‌دهد كه پيامبرش كودك غير مستعدّي كه ايمان وعدم ايمان او يكسان است دعوت به اسلام كند؟ لذا بايد گفت كه شعور ودرك امام در دوران كودكي به حدّي بوده كه ايمان وي با ايمان بزرگسالان برابري مي‌كرده است. جا داشت كه مأمون در اين باره پاسخ ديگري نيز بگويد. در باره حضرت يحيي (عليه السلام)، قرآن كريم چنين آورده است: (يا يَحْيي خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّة وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيّاً). (مريم: ۱۲) اي يحيي! كتاب را با كمال قدرت (كنايه از عمل به تمام محتويات آن) بگير; وما به او حكمت داديم در حالي كه كودك بود. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
توی کوچه با گچ و زغال خانه می‌کشیدیم و با بچه‌های همسایه بازی می‌کردیم . بابا که می‌آمد می‌دویدیم توی خانه . دوچرخه داشت از این چینی‌ها ، خیلی بهش می‌رسید ، زنگ می‌بست ، همیشه با نوار پلاستیکی سبزرنگ تزئینش می‌کرد. بزرگ‌تر که شد موتور خرید من و زهره و خاله‌ام را سوار کرد ، سر کوچه زمین خوردیم و رفتیم توی دیوار بعدش هم افتادیم توی جوی آب . مردم جمع شدند و از خجالت آب شدیم . سرمان را پایین انداختیم و آمدیم خانه ، محسن هم موتورش را برد درست کرد . بد رانندگی می‌کرد ، چه با موتور چه با ماشین . همیشه عجله داشت مامانم می‌ترسید بنشیند پشت موتورش . یک روز پشت فرمان آفتاب افتاده بود توی چشمش از پشت زده بود به یک پیکان. بابا گفت خب عینک دودی بزن توی ظهر معلومه که آدم جلوی چشمش رو نمی‌تونه ببینه . یک شب قبل‌از بله برونش مادر خانومش و خانومش آمدند خانه ما . آخر شب ماشین بابام را گرفت تا آن‌ها را برساند ، با لب و لوچه‌ی آویزان برگشت . ماشین را کوبیده بود به یک نیسان . بااین‌حال زیاد هم قیافه می‌گرفت . دوستش تعریف می‌کرد توی خیابان بودیم یکی آمد زد به ما ، خیلی بد می‌رفت . محسن با یک ژستی پیاده شد که گفتیم الان دعوایشان می‌شود . رفت پایین و به طرف گفت ببخشید ، خواهش می‌کنم بفرمایید حاج آقا . دوستش کلی مسخره‌اش کرده بود ، دلش نمی‌آمد ، اصلاً اهل دعوا نبود. بیشتر اهل صلح بود . َ صلوات خیلی دوست‌داشت . پشت ماشینش صلوات نوشته بود. اسمش توی تلگرام صلوات بود. کلی از اسباب‌بازی‌های بچگی‌اش را نگه‌داشته بود ، بزرگ که شد همه را تقسیم کرد . یک‌خرده از وسایلش را داد به پسر من و مقداری را به بچه برادرم . انگشتر زیاد داشت ، دُر و عقیق و فیروزه . رنگ روشن می‌پوشید ، می‌خواست دل خانمش را به دست بیاورد . پسر خانه که بود سرو سنگین‌تر می‌چرخید. ولی عقاید و مرامش مثل قبل بود. ماه رمضان که تمام می‌شد خانمش می‌گفت محسن گفته چند تا از روزه هام به دلم نچسبیده و دوباره می‌گرفت. کل محرم و صفر مشکی می‌پوشید و درگیر مراسم‌های مذهبی مؤسسه بود . در کودکی و نوجوانی هم قاطی دسته‌های عزاداری می‌شد. در دوران دانشگاه در دسته‌ها شیپور می‌زد. بچه‌تر که بود در دسته‌های عزا زنجیر میزد ، زنجیر کوچکی داشت که خیلی حساس بود کسی بهش دست نزند . بچه‌ام کوچک بود داشتم بهش آب می‌دادم ، آمد کنارم ایستاد و گفت به سه نفس آب را بده بخورد . بعد هم گفت دایی بگو یا حسین . بابا مخالف رفتن محسن به سپاه بود . خودش و خانواده همسرش خیلی تلاش کردند ، حتی اسمش را خط زده بودند . هم می‌خواست رضایت بابایم را بدست بیاورد و هم می‌خواست برود سپاه . بابام می‌گفت آدم سپاهی آدم خودش نیست ، ممکنه بره جنگ بلایی سرش بیاید . اما بالاخره رفت . خودش بلد بود دفعه اول با ما خداحافظی نکرد . دفعه دوم بغلم کرد و خداحافظی کرد . دم آخر آمد در گوشم گفت حلالم کن ، بچه بودیم تو رو خیلی زدم . من فقط گریه می‌کردم لحظه‌ی آخر توی ترمینال گفت علی‌اکبرتون داره میره . گفت گریه نکنید من رو نمی‌برنا. خیلی خوشحال بود مثل بچه‌ها که چیزی بهشان می‌دهند. برای همه ی ما پیغام فرستاد من رو حلال کنید. به یاد مصیبت حضرت زینب باشید . حسابی مواظب مامان بابا باشید ، دعا کنید روسفید بشم . برایش نوشتم تو همین‌طوری هم روسفید هستی ، روسفیدی فقط به شهادت نیست . شهادت برای تو خوبه و برای ما سخت . دوباره گوشی را برداشتم و نوشتم به‌خاطر همون مامان بابا که این‌قدر سفارش شون رو می‌کنی برگرد . شوهرم خواب بود هی به گوشی‌اش زنگ می‌زدند ، من که جواب می‌دادم قطع می‌کردند . صدایش زدم ، پا شد گوشی را جواب داد و فقط گفت باشه . شب قبلش هم خیلی حالم بد بود تا صبح خوابم نبرده بود . رفتم توی حیاط روی تخت نشستم ، به دلم افتاده بود انگار . شوهرم من را برد خانه‌ی مادرم . مادرم داشت گریه می‌کرد و فامیل هم بودند. گفتند محسن اسیر شده . نشستیم به گریه و زاری . قرآن و نماز امام‌زمان می‌خواندیم و توسل می‌کردیم . توی کتابی خوانده بودم کسی در صحرایی گم می‌شود ، به امام‌زمان علیه‌السلام متوسل می‌شود و امام زمان کمکش میکند وبه مقصد می‌رساندش. بعد از نماز امام‌زمان گفتم یا صاحب‌الزمان ادرکنی یا فارس الحجاز ادرکنی محسن ما را نجات بده . رفتیم سر قبر شهدای گمنام همان‌جا خبر شهادتش را دادند ، نجات پیدا کرده بود . ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🎬 مستند «استادیوم سیاسی» 📽 کارگردان:ایمان گودرزی تامین کننده: سازمان رسانه ای اوج مستند «استادیوم سیاسی» به بررسی علل و نتایج انقلاب فرهنگی می پردازد و دراین مستند با دانشجویان و مدیران وقت مصاحبه می گردد. 🖥 مشاهده و دانلود : https://www.cinemamarket.ir/p/2db6 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
اصلاح طلبان معتدل خیلی بامزه‌اند😊 معتقدند، دوره فیلتر فضای مجازی و این حرفا گذشته است، اما دوره سانسور و توقیف فیلم‌های تلویزیون هنوز نگذشته😳 💬 محمد قربانی مقدم ــــــــــــــــ 🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش... 👈پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 🆔 @shobhe_shenasi
در گذشته مسافت زیادی را برای سوار شدن به وسایل نقلیۀ عمومی پیاده طی می‌کردیم، الان برای پارک کردن وسیلۀ شخصی‌ خود چه اندازه وسواس داریم؟ وسیلۀ ما حتماً در نزدیک‌ترین مسافت تا محل مورد نظرمان باید پارک شود. گاهی چند متر نزدیک‌تر را هم غنیمت دانسته و حاضریم زمان زیادی را برای پیدا کردن جای پارک نزدیک‌‌تر صرف کنیم؛ اما این چند متر را پیاده نرویم. انسان مدرن حتی حال پیاده شدن و باز کردن در حیاط را ندارد. از داخل ماشین بدون آنکه پیاده شود با یک دگمه در خانه را باز می‌کند. ـ در گذشته فاصلۀ میان ما و تلویزیون مسافت قابل توجهی به حساب نمی‌آمد؛ به همین دلیل هم کم و زیاد کردن و تعویض شبکۀ تلویزیون برای ما کار سختی نبود. آیا تا به حال به این مسئله فکر کرده‌اید امروز اگر کنترل تلویزیون در دسترسمان نباشد، چه اندازه بلند شدن و به سمت تلویزیون رفتن برای ما سخت است؟ یکی از دلایل اصلی بی‌حوصلگی همین رکود در زندگی مدرن است. (📚کتاب منِ دیگرِما) 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جاسوس هسته‌ای چگونه اطلاعات را از جلسه محرمانه خارج می‌کرد؟ دوربین جاسوسی در ساعت مچی! ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
با «حاضرجواب‌گرا»ها آشنا شوید! 🔹 در جدیدترین پست «جریان ارزشی لبیک» 🔔 از دستش ندید 👌🏼 همین الان بخونید و منتشر کنید 👇🏼 ↙️ ایتا: http://eitaa.com/joinchat/2909470720Cd0790b340a ↙️ تلگرام: https://t.me/joinchat/RDF-bGR67Oi3x6tq
سؤال سلام من دارم روزه‌های قضای امسالم رو می‌گیرم، اما برای تعداد روزها به شک افتادم و نمی‌دونم 7روز بود یا 8روز؛ تکلیف چیه؟ مرجع تقلید: رهبری. ✅ پاسخ اگه تعداد روزه‌های قضاشده رو ، به هرمقدار که دارین بگیرین، کافیه؛ مثلاً نمی‌دونین چهارتا بوده یا پنج‌تا، چنانچه مقدار رو بگیرین، . 📚 @dastanak_ir
📸 تصویری از قرآن خواندن "محمد صلاح" بازیکن تیم فوتبال لیورپول انگلیس در سفر به کنیا همراه با تیم ملی مصر 📚 @dastanak_ir
🔹کرامت حضرت ابوالفضل یکی از علمای نجف بود که برای مدتی به قم آمده بود تعریف میکرد: من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضرحضرت بقیة الله حجةّ بن الحسن العسکرى امام زمان روحی له الفداه عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خــــــــدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود. براى همین منظور بکرّات به مسجد جمکران رفتم ولى حاجت روا نشدم. روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم : مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متــوســـل شوم ؟ شما امـــــام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به "علمدار کربلا قمربنى هاشم علیه السلام" متوسل شوم و او را نزد خدا شـــفـــیـــع قرار دهم ؟! از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف مواجه شدم. بدون تامل به حضرتش سلام کردم. حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: «نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى چون خواستى از حضرت ابوالفضل (ع ) حاجت بخواهى ، این چنین بگو: "یا اباالغوث ادرکنى " اى آقا پنــــــــــاهم بده .» باز هم محضرتان نیستم، از دور سلام... السلام علیک یا اباعبدالله الحسین اَلسَلامُ عَلَیکَ یا قَمَرَالعَشیرَه 📚لاله هاى رنگارنگ ، ص114 (حضرت حجة الاسلام و المسلمین «آقاى حاج سیّدمحمد تقى حشمت الواعظین طباطبائى قمى » این داستان را از «آیت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره » نقل کرده است 📚 @dastanak_ir