لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | طراحی #موشک در حرم!!!
♨️ ماجرای جالب ساخت موشک دوربرد در حرم #امام_رضا علیهالسلام
💢 موشکی که روسیه به ایران نفروخت!
#پدر_موشکی_ایران
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✳️ شصتونه بار دیگر میآیم...
🔻 مرحوم آیت الله حائری عاشق #امام_رضا علیه السلام بود. گاهی ایشان برای رفتن به مشهد، بلیت اتوبوس گیرش نمیآمد و این پیرمرد روی پیت حلبی مینشستند و به مشهد میرفتند. مدتی هم که در مشهد بود در حرم میماند. در طول عمرش هفتاد بار به مشهد رفته بود. در آخرین بار که ایشان به مشهد رفته بودند میگفتند که امام رضا (ع) فرموده که تو دیگر نیا، نوبت ماست. ایشان میگفت که من فهمیدم این آخرین باری است که به زیارت میروم.
🔸 مرحوم آیت الله مرعشی نجفی با آیت الله حائری قراری گذاشته بودند که هر کدام که از دنیا بروند به یکدیگر خبری بدهند. آیت الله حائری زودتر از دنیا رفتند. آیت الله نجفی در حالتی ایشان را دید و ایشان گفتند که وقتی من از دنیا رفتم، دو ملک برای #سؤال_قبر آمدند که من خیلی ترسیدم که در عمرم اینقدر نترسیده بودم. یک دفعه یک صدای دلنوازی از پشت گفت که نترس. با نزدیکتر شدن این صدا، این دو ملک رفتند. وقتی چهره را دیدم پرسیدم شما چه کسی هستید؟ گفت: یک بار از آن هفتاد بار به ملاقات تو آمدم، شصت و نه بار دیگر به ملاقات تو میآیم. این کمکیها برای کسی است که اعمالی انجام داده و یک جایی کم آورده است.
📚 @DasTanaK_ir
داستانی زیبا از ایمان عبدالله بن مغیره به #امام_رضا علیهالسلام
#دهه_کرامت
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔴 فضیلت عجیب زیارت امام رضا علیهالسلام
🌺 شهید دستغیب در کتاب داستانهای شگفت انگیز نقل می کند:
🔹 حیدر آقا تهرانی گفت: در چند سال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت رضا علیه السلام مشرف بودم پیرمردی را که از پیری خمیده و موی سر و صورتش سفید و ابروهایش بر چشمانش ریخته بود - دیدم؛ حضور قلب و خشوعش مرا متوجه او ساخت.
وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است؛ او را در بلند شدن یاری کردم؛ آدرس منزلش را پرسیدم تا او را به منزلش رسانم؛ گفت:
حجره ام در مدرسه خیرات خان است او را تا منزل همراهی کردم و سخت مورد علاقه ام شد؛ به طوری که همه روزه می رفتم و او را در کارهایش یاری می کردم نام و محل و حالاتش را پرسیدم.
گفت: نامم ابراهیم و از اهل عراقم و زبان فارسی را هم خوب می دانم؛ ضمن بیان حالاتش گفت: من از سن جوانی تا حال هر سال برای زیارت قبر حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوم و مدتی توقف کرده، باز به عراق بر می گردم؛
در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود دو مرتبه، پیاده مشرف شده ام؛ در مرتبه اول سه نفر جوان، که با من هم سن و رفاقت ایمانی بین ما بود و سخت به یکدیگر علاقه داشتیم؛مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و این که نمی توانستند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند؛ هنگام وداع با من می گریستند و گفتند: تو جوانی و سفر اول پیاده و به زحمت می روی؛ البته مورد نظر واقع می شوی؛ حاجت ما از تو این است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام علیه السلام نموده،در آن محل شریف، یادی هم از ما بنما.
پس آنها را وداع نموده،به سمت مشهد حرکت کردم. پس از ورود به مشهد مقدس با همان حالت خستگی و ناراحتی به حرم مطهر مشرف شدم. پس از زیارت، در گوشه ای از حرم، و حالت بیخودی و بی خبری به من عارض شد؛ در آن حالت دیدم حضرت رضا علیه السلام به دست مبارکش رقعه های بیشماری بود که به تمام زوار، از مرد و زن، حتی به بچه ها هم رقعه ای می داد؛ چون به من رسیدند، چهار رقعه به من مرحمت فرمود: پرسیدم چه شده است که به من چهار رقعه دادید؟
فرمود: یکی از برای خودت و سه تای دیگر برای سه رفیقت؛عرض کردم این کار، مناسب حضرتت نیست خوب است به دیگری امر فرمائید تا این رقعه ها را تقسیم کند.
حضرت فرمود: این جمعیت همه به امید من آمده اند و خودم باید به آنها برسم. پس از آن یکی از رقعه ها را گشودم دیدم چهار جمله در آن نوشته شده بود:
🔴 برائة من النار و امان من الحساب و دخول فی الجنة و انا بن رسول الله صلی الله علیه و آله
🔵 خلاصی از آتش جهنم و ایمنی از حساب و داخل شدن در بهشت منم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله
📚 داستانهای شگفت انگیز ص ۱۶۵
🌕 ۲۳ ذیقعده روز مخصوص زیارتی #امام_رضا علیه السلام
@DasTanaK_ir | داناب 👈
نسخه #امام_رضا(ع) برای #فرزندآوری
#روزه_اول_محرم
ریان ابن شبیب روایت کرده که من روز اول محرم خدمت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) رسیدم. حضرت فرمودند :
ای پسر شبیب آیا امروز را روزه گرفته ای؟
عرض کردم نه یابن رسول الله !
فرمودند : امروز روزی است که #زکریا پروردگارش را خواند و گفت:
پروردگارا فرزندی پاک به من مرحمت بفرما، همانا تو دعای بندگان را می شنوی.
حق تعالی دعای او را مستجاب فرمود و در حالی که حضرت زکریا در محراب بود به ملائکه امر فرمود تا او را ندا کردند و گفتند:
خدا بشارت می دهد تو را به #یحیی.
سپس امام رضا(ع) فرمود: هر که امروز را #روزه بدارد و سپس برای #فرزنددار_شدن دعا کند دعای او مستجاب می گردد، چنانچه دعای زکریا (ع) مستجاب گردید.
منبع : عیون أخبارالرضا(ع)، ج۱ ، ص ۲۹۹ .
📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ | خبر چه سنگینه😭
▪️حال و هوای زائران حرم مطهر #امام_رضا علیه السلام هنگام شنیدن خبر شهادت خادم الرضا آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور مردمی کشورمان
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🔺عنایت #امام_رضا (ع) به آیت الله #محمدعلی_ناصری
▫️حجت الاسلام شبخ جعفر ناصری:
🔹مرحوم والد رضوان الله علیه در ابتدای جوانی و تبلیغ برای صحبت و منبر خیلی خجالت می کشیدند. می گفتند که روزی به مشهد رفتم و به حضرت عرض کردم:«یا امام رضا! مردم انتظار دارند که من صحبت کنم و من هم خجالت می کشم شما لطفی بفرمایید».
⚡️ وقتی از حرم بیرون آمدم حس کردم که مشکلم حل شده است؛
🍁 لذا دیده بودید که چقدر راحت صحبت می کردند و به دل همه می نشست. این خصوصیت به عنایت آقا امام رضا علیه السلام بود.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خاطره ای شنیدنی و خاص از تشرف حاج رضا انصاریان(صاحب اثر معروف صلوات خاصه) به محضر حضرت #امام_رضا علیه السلام در خواب
📚 @DasTanaK_ir | داناب
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارادت پروفسور سمیعی به #امام_رضا
حالا فهمیدی چرا تو کنسرت ابی بهش توهین کردن؟
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🔹شیخ #حسنعلی_تهرانی جد آیتالله مروارید برادری به نام حاج میرزا حسینعلی داشته كه در دربار ناصرالدّین شاه بود، و تمام لباسهای شاه زیر نظر او دوخته می شد. روزی مرحوم حاج شیخ حسنعلی در حرم امام رضا علیه السّلا مشغول زیارت بوده، به او خبر می آورند كه برادرش در گذشته است.
🔸ایشان شدیداً گریه می كند و به حضرت #امام_رضا علیه السّلام متوسّل می شود و عرض می كند: «برادر من در دربار بود و طبعاُ حقوق و مظالم زیادی به گردنش خواهد بود، از شما می خواهم در حقّ او شفاعت فرمایید». جنازه او را با تشریفات خاصّی از تهران به قم می برند و بعد از شوط دادن درحرم، در یكی از بقاع صحن مطهّر به خاك می سپارند.
🌀یكی از علمای بزرگ، همان شب در عالم رؤیا می بیند که جنازه را از تهران به طرف قم تشییع می كنند ولی مأمورین عذاب در مسیر تشییع او را به انواع عذابها عذاب می كنند. هنگامی كه جنازه به صحن مطهّر می رسد، مأمورین عذاب دمِ درِ صحن مطهّر می ایستند و به احترام كریمه اهلبیت وارد صحن نمی شوند.
🔅در آن هنگام بانوی مجلّله ای از حرم مطهّر خارج می شود و به این فرشته ها كه مأمور عذاب بودند می فرماید: «برادر ایشان به برادرِ من متوسّل شده، برادرم در حقِّ او شفاعت نموده است، دیگر شما برگردید و با او كاری نداشته باشید. فرشته ها اطاعت می كنند و بر می گردند».
#حضرت_معصومه
📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد سوم، صفحه 348. و کرامات معصومیه علیها السلام، علی اکبر مهدی پور،ص 288.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🔺نور ذکر
▫️آیت الله شبیری زنجانی:
🔹به آقای واعظ زاده در مشهد راجع به آشیخ #حسنعلی_تهرانی، جد امی آقای مروارید، گفتم:«پدر شما آشیخ حسنعلی را قبول داشت؟».
گفت:«پدرم از مریدهای ایشان بود. او می گفت سحر به حرم حضرت #امام_رضا (ع) رفتم. دیدم نوری به گنبد حضرت متصل است. دنبال آن نور را گرفتم که ببینم به کجا منتهی می شود. دیدم مرحوم آشیخ حسنعلی تهرانی مشغول ذکر گفتن است و از دهان ایشان نوری متصل به گنبد است.
📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۴۰۱.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است!
🔻 مشهدی رمضان میگوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره میرود؛ تا اینکه جلو آمد و گوشتی خرید ولی بهجای پول، شناسنامهٔ شوهرش را بهعنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم.
🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و
به شوهر مجروحش غذا میخوراند.
اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانوادهام به #مشهد برویم و دویست تومان پول پسانداز کرده بودم. رو کردم به #امام_رضا علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما میآیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم.
🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانوادهام واقع شدم.
همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمیدهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست میدهد و میگوید خوش آمدی به خانهٔ ما. اینجا فهمیدم عمل حکیمانهٔ من مقبول افتاده است.
👤 #استاد_ابوالفضل_بهرامپور
📚 برگرفته از کتاب #زندگی_با_قرآن | ج۲
📖 ص ۹۵
📚 @DasTanaK_ir | داناب