eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 پرداخت فطریۀ خود از طرف پدر 💠 سؤال: کسی که فطریه اش بر عهده پدر است، اگر پدر فطریه ندهد، چنانچه با اجازه پدر فطریه را خودش بدهد، آیا کافی است و از عهده پدر ساقط است؟ ✅ جواب: در فرض سؤال اگر از طرف پدر، فطریه خودش را بپردازد، مانعی ندارد و از عهده پدر ساقط می شود. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیف امام خامنه‌ای از حالات معنوی شهید مطهری 🔹گریه‌های نماز شب استاد که باعث بیداری خانواده رهبر انقلاب شد. 📚 @DasTanaK_ir
📸 اعمال شب و روز عید فطر 📚 @DasTanaK_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
🔰 از صبوری شما متشکریم
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
سلام ✋ همیشه دنبال یک کانال خوب توی ایتا بودم تا اینکه یک کانال جامع پیدا کردم.👇👇 🇮🇷قرآن و نهج‌البلاغه🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/73466033Ccfa71c7879 موضوعات محوری کانال : ✅قرآن ✅نهج‌البلاغه ✅مهدویت ✅بصیرت دینی و سیاسی ✅خانواده و تربیت ✅آموزش مفاهیم دینی به کودکان 👌مطالبش عالیه 📣توصیه می کنم شما هم عضو بشین.👇 https://eitaa.com/joinchat/73466033Ccfa71c7879
اسعد الله ایامکم 🌸 مردی پس از طلاق همسر خود با او تماس گرفت و گفت: خانم ببخشید! اشتباه کردم! لطفا مرا ببخش! و به خانه برگرد!! زن در جواب گفت : آیا در کنارت یک لیوان داری؟! مرد گفت: بله دارم!! زن گفت: اکنون آن را محکم بر زمین بکوب! مرد چنان کرد که زن گفته بود. سپس زن گفت: حالا که دیدی آن لیوان شکسته و هزار تکه شده، آیا میتوانی تکه هایش را جمع کنی و دوباره بسازی!؟!؟ مرد در پاسخ گفت: نه نشكسته! ليوان استیل بود 😆 و زن پاسخ داد: خدا نکشتت... عصر بیا دنبالم 😂 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حکیمی را پرسیدند که سخاوت پسندیده تر است یا شجاعت؟ گفت: آن را که سخاوتست به شجاعت چه حاجت. نوشته است بر گور بهرام گور که دست کرم به ز بازوی زور « گلستان سعدی » 📚 @DasTanaK_ir
✅ آموزش تایپ ۱۰ انگشتی در یک دقیقه! ۱) انگشت اشاره چپ روی کلید‌ F و راست روی J قرار می‌گیره (روی صفحه‌کلید این دو حرف برجستگی دارن). ۲) جای سه انگشت بعدی دست چپ روی ASD و دست راست روی ;KL است. ۳) شست‌ هر دو دست روی Space. ۴) کلیدهای مخصوص هر انگشت در شکل با رنگ مشخصه ‏۵) سایت‌های typing tutorial رایگان زیادی هست که با بازی و تمرین، یادگیری رو ساده می‌کنند. دو نمونه، اولی انگلیسی و دومی فارسی/انگلیسی: https://t.co/1nWEuTFn9J‎ https://t.co/qpyvmNu5ZG‎ ۶) با چند هفته تمرین می‌تونید بدون نگاه‌کردن به صفحه‌کلید با سرعت تایپ کنید. موفق باشین :-) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
✅ پیشنهادی عالی، شیرین و جذاب یکی از دوستان ، روشی رو برای مطالعات شما عزیزان پیشنهاد داره و آموزش میده که بعد از طی این آموزش ، تغییر شگفت انگیزی‌ رو در خود خواهید دید : شرح در آدرس زیر https://eitaa.com/joinchat/1897332780Cd7915c11cb تخفیف 60 درصدی برای 10 نفر اول
بر سر مزار سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی نایب‌الزیارة دوستان و همراهان عزیز هستم 🙏🏻❤️ 📚 @DasTanaK_ir
ای زنان پاکدامن! 📚 @DasTanaK_ir
🌹 دست‌نوشته رهبر معظم انقلاب برای عکس نوجوانی خود 📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری: «دستورالعمل آیت‌الله بهجت برای دفع مشکلات و بیماری‌ها از خانواده» ❓ سؤال: ببخشید، مدتی است که خانواده و بچه‌ها مرتب مریض می‌شوند. چه‌کار کنیم؟ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸 زیاد بگویید. زیاد بدهید به افراد متعدد، ولو اینکه به هر کدام زیاد نباشد. ✨ زیاد استغفار [کردن] و زیاد صدقه [دادن]. 💫 [همچنین] به هر کدامشان بگویید، هر روز یک قاشق چای‌خوری، [ترکیب] و [امام حسین علیه‌السلام] را ، به همین نیت (شفای از بیماری) بیاشامند، و به افراد متعدد هم به همین نیت صدقه بدهند. 📚 @DasTanaK_ir
در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه‌ی راهب ها، مزاحم تمرکز آن ها می شد. بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد. این روال سال ها ادامه پیدا کرد و کم‌کم یکی از اصول رفتاری آن مذهب شد. سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت. گربه هم مرد. راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند. سالها بعد استاد بزرگ دیگری کتابی نوشت درباره‌ی «اهمیت بستن گربه به درخت»!!! 🔹 پی‌نوشت برخی عادت‌های رفتاری ما، طی فرآیندی شبیه همین قضیه شکل گرفته و لذا قرآن کریم در آیه ۱۸ سوره حشر حتی نسبت به اعمال خوبمان نیز هشدار می‌دهد و لزوم دقت و بازنگری در اعمال صالح را یادآور می‌شود: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَد وَ اتَّقُوا اللّهَ» (توضیح بیشتر در تفسیر المیزان ذیل همین آیه) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یه بار یه اصفهانی توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر در ساعت می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کند و ماشینش را متوقف می کند. پلیس می‌آید کنار ماشین و می‌گوید: گواهینامه و کارت ماشین! اصفهانی با لهجه غلیظی می‌گوید: من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست. کارتا ایناشم پیشی من نیست. من صاحَب ماشینا کشتم آ جنازشا انداختم تو صندق عقب. چاقوش هم صندلی عقب گذاشتم! حالاوَم داشتم میرفتم از مرز فرار کونم، شوما منا گرفتین. مامور پلیس که حسابی گیج شده بوده بیسیم می‌زند به فرمانده‌اش و عین قضیه را تعریف می‌کند و درخواست کمک فوری می‌کند. فرمانده اش هم میگوید که او کاری نکند تا خودش را برساند! فرمانده در اسرع وقت خودش را به محل می‌رساند و به راننده اصفهانی می‌گوید: آقا گواهینامه؟ اصفهانی گواهینامه اش را از توی جیبش در می‌آورد و می‌دهد به فرمانده. فرمانده می‌گوید: کارت ماشین؟ اصفهانی کارت ماشین را که به نام خودش بوده از جیبش در می‌آورد و می‌دهد به فرمانده. فرمانده که روی صندلی عقب چاقویی نیافته، عصبانی دستور می‌دهد راننده در صندوق عقب را باز کند. اصفهانی در را باز میکند و فرمانده می‌بیند که صندوق هم خالی است. فرمانده که مات و مهبوت شده بود، به راننده اصفهانی می‌گوید: پس این مأمور ما چی میگه؟! اصفهانی می‌گوید: چی میدونم والا جناب سرهنگ! حتماً الانم می‌خواد بگد من داشتم ۱۸۰ تا سرعت می‌رفتم؟ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
راهپیمایی ۱۵۱۸ نفر از دختران اصفهانی حاج قاسم در کرمان ؛ از مصلی تا بیت‌الزهرا (منزل حاج قاسم) 📚 @DasTanaK_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
🌺فضیلت سوره قدر در عصر جمعه عَنِ الْكَاظِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ لِله يَوْمَ الْجُمُعَة
🔻 خواندن 100 مرتبه سوره مبارکه قدر را در شب جمعه و در غروب جمعه از دست ندهید. آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی [که امام خمینی به خواندن آثار ایشان سفارش کرده اند، می گوید:] از بعضى أجلّاء مشايخ خودم[آیت الله حسینقلی همدانی] كه همانند او حكيم عارفى، و معلّم حاذقى را در راه خير، و طبيب كاملى را نديده‏ام پرسيدم: كداميك از أعمال جوارح را كه شما تجربه نموده‏ايد اثرش در قلب بيشتر است؟ 🔰 فرمود: سجده طولانی... و ديگر خواندن سوره قدر را در شبهاى جمعه و عصرهاى جمعه يكصد بار. مرحوم استاد قُدّس سرّه ميفرمود: من در ميان أعمال مستحبّه عملى را نيافته‏ ام كه مانند اين سه چيز مؤثّر باشد. ✅ و در روايات مطالبى وارد است كه حاصلش اين است: در روز جمعه صد نفحه يا صد رحمت نازل مى‏شود، نود و نه تاى آن براى كسى است كه👈 سوره قدر را در عصر جمعه يكصد بار قرائت كند، و براى او همچنين نصيبى در آن يك نفحه و يا يك رحمت ديگر نيز هست. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
⭕️ چند سال از بیان و دعوت رهبر انقلاب برای افزایش فرزندآوری میگذرد؛ خیلی از مردم فقط به همین نیت فرزند آوردند و ان‌شاءالله نسلی که از همان ابتدا به نیت اطاعت از ولی پا به عرصه وجود گذاشت؛ مؤثر در ظهور خواهد بود 👤 جواد نیکی ملکی 📚 @DasTanaK_ir
مردی بازاری خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت. زنش پیش یکی از یارانش رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتادندی! برخیز و مرامی به خرج بده همی! مرد هم خراب مرام شد و یکشب از دیوار قلعه بالا رفت و از لای نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیق رساند. مرد زندانی خوشحال شد و گفت ایول داداش!دمت گرم. زود باش زنجیرها را باز کن که الان نگهبان ها می رسند. ولی دوستش گفت: میدانی چه خطرها کرده ام؟از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. بعد زنجیرها را باز کرد. به طرف در که رفتند مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند. مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. با دردسر خودشان را بالا کشیدند. همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند. مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم. مرد زندانی فریاد زد: نگهبان ها! نگهبان ها! بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد! تا نگهبان ها آمدند مرد فرار کرده بود. از زندانی پرسیدند چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟ مرد گفت: پنج سال در حبس شما باشم بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم!!! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b