هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
سلام
مژده به کاربران عزیز
یه #پیشنهاد_خوب توسط یکی از مخاطبان داده شده دیدم مناسبه
عزیزان یک #دابسمش از سرودهای انقلابی در کنند و برای ما بفرستید تا هم در کانال منتشر بشه و هم به بهترین دابسمش انتخابی توسط شما #هدیه ای تقدیم بشه.
ضمناً برای هدیهی این طرح #بانی هم پذیرفته میشود😉
لطفاً به همهی دوستان تون اطلاع رسانی کنید.
آثار خود را به این شناسه ارسال کنید👇
@Mghorbanim
🚩 پاسخ شبهات ف. مجازی👇
🆔 @shobhe_shenasi
🔸دو #خاطره جالب و مهم از آیت الله حائری شیرازی🔸
در قم ساکن خانه کوچکی بودم. رهن و اجاره بود. آن زمان 26 هزار تومان رهنش بود، اجاره هم 100 تومان بود و بقیه مبلغ اجاره بابت رهن بود. یک سال در این خانه بودم. یک سال تمام شد و بنا بود به محضر برویم برای تمدید یک سال دیگر.
شب خواب دیدم در مجلسی مذهبی هستم و من هم در میان مردم بودم و سخنران هم آنجا بود. یکی از راه رسید و یک کاغذی به من نشان داد. کاغذ را خواندم، دیدم نوشته: «شما این مبلغ سنگین #ربا گرفتی»! من خیلی ناراحت شدم، گفتم: «من ربا گرفته ام!؟» این آقا دلش به حال من سوخت، گفت: این قانون یک تبصره دارد، شما میتوانید بگویید من از این قانون اطلاع نداشته ام. از خواب بیدار شدم و گفتم: این خواب به خاطر این است که من پول را به او قرض داده ام و [در عوضش] صد تومان از مال الاجاره کم کرده ام. گفتم من محضر نمی آیم و نرفتم!
در خانه صدای چکه آب که در چاه می ریخت می آمد. اهل بیت ما به صاحبخانه گفت: مثل اینکه لوله ترکیده و آب در چاه میریزد. آمد و اصل شیر فلکه ما را بست. حالا ما دو تا بچه داریم یک ساله و دو ساله، اینها هر روز لباسشویی داشتند، اهل بیت ما هم علویه بود، از خانه همسایه یک بشکه آب آورده بود که کهنه بچه ها را بشورد، آن موقع هم هنوز از این پوشک ها نیامده بود. خواهرم از تهران آمد میهمان ما. رفته بودیم جمکران، در جمکران خواهرم از اهل بیت پرسید: «این بچه ها چه میفهمند که آوردی جمکران؟» اهل بیت ما- خدا رحمتش کند- گفت: از خودشان بپرسید، آمد از این بچه ها پرسید: «شما برای چه آمدهاید جمکران؟» گفتند: ما آمده ایم از امام زمان بخواهیم که خدا ما را از دست این صاحب خانه نجات بدهد!
شما فکر نکنید این بچه ها نمیفهمند، #بچه_ها_میفهمند! به هر حال، خدا فرجی کرد و خانه ای که الان در قم دارم، همان موقع تهیه شد. آبرومندانه هم تهیه شد، صد متر بود که خریدیم 102 هزار تومان. مبلغ مهمش را هم مدرسه حقانی داد و این خانه خریدن ما مصداق این آیه بود: «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا » «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ»؛
من نرفتم تمدید کنم لذا «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا»: خدای تعالی راه نجاتی قرار داد و از راهی که ما فکر نمیکردیم خانه ای روزیمان کرد. اینها واقعیت است. بچه ها خوب میفهمند.
یادم استمدتی باران کافی در شیراز نباریده بود. من بچه 4 ساله بودم و خواهرم 6 ساله بود. پدرم مجتهد بنام شیراز بود. به ما گفت: «دو رکعت نماز بخوانید و بعد از خدا بخواهید باران ببارد». من و خواهرم رفتیم روی پشت بام دو رکعت نماز خواندیم بعد دستمان را گرفتیم همین طور که بابا گفته بود. گفتیم: خدایا باران ببار. خدا میداند ابر شد و #باران_بارید! فکر نکنید بچه ها متوجه نمیشوند. اینجوری نیست! اینکه بعضی #امامزاده ها بچه خردسال اند و حاجت میدهند به خاطر این است، انسان اند.
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
#ضرب_المثل
✳️ اصطلاحات وضرب المثلها #سالی_كه_نكوست_از_بهارش_پیداست!
این ضرب المثل درمواقعی به کارمی رود که درانجام کاری ازابتدا مشخص است که چه اتفاقی می افتدودر واقع شروع کارپایان آن رانشان می دهد.
این ضرب المثل به خاطروضع آب و هوادرفصل بهار بوجود آمده است. اگردرفصل بهار بارندگی خوب وکافی باشد می گویند سال خوبی است اما اگر بارندگی نباشد و هوا خشک و گرم باشد می گویند سال خوبی نیست و در واقع «سالی که نکوست از بهارش پیداست.»
در ادامه این ضرب المثل جمله ی دیگری هم هست که امروزه کمتر استفاده می شود و بیشتر مانندیک ضرب المثل جداگانه کاربرد دارد:
«سالی که نکوست ازبهارش پیداست، ماستی که تُرشه ازتغارش پیداست»
قسمت دوم ضرب المثل هم، مانند بخش اولش همان معنا را دارد. درگذشته که ماست رادر تغار (ظرف سفالی بزرگی که در آن ماست نگه می داشتند)درست می کردند، اگر ماست بد بود و چربی اضافه پیدا کرده بود، هم ارزان تر بود و هم باید فقط در تغار نگهداری و فروخته می شد و قیمت نازلی داشت وخریداران چندانی جز افرادفقیر وتهیدست نداشت. بنابراین تغاری بودن ماست به معنی بد بودن آن بود.
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود )و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسیست؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید بمن امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند
راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع) (أمیرالمؤمنین ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمود (او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم)
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد
امام علی (ع) پاسخ دادند:
آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است
آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
(فإن ا لله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک)
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی ع را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری ص ، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی ع تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد
عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.پیامبر(ص)فرمود:(هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)رادرمیان مردم نشردهد، (گناهان غیرحق الناس )اوبخشیده می شود.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
بازخوانی گروگانگیری در مسجد الحرام؛ الجزیره: عربستان آمار غلط داد؛ ۳ هزار حاجی جان باختند
🔹شبکه تلویزیونی الجزیره با بازخوانی پرونده گروگانگیری سال ۱۹۷۹ در مسجد الحرام و افشای جزئیات بیشتری از این حادثه به نقل از افسر فرانسوی گفت، بر خلاف ادعای عربستان این حادثه با کشته شدن پنج هزار نفر از جمله سه هزار حاجی همراه شد.
🔹اول محرم سال ۱۴۰۰ هجری قمری یعنی چهل و یک سال پیش، گروهی که «جماعت سلفی محتسبه» نامیده میشدند مسجد الحرام را در کنترل و اختیار خود گرفتند. شمار آنان حدود دویست تا سیصد نفر و به فرماندهی جهیمان العتیبی اعلام شده است که گفته میشود با فردی موسوم به محمد عبدالله القحطانی، شخصی که او را مهدی موعود میخواندند، بیعت کردند.
🔹این اقدام به مقابله مسلحانه با آل سعود منجر شد و درگیری حدود یک هفته طول کشید. سعودیها برای بازیابی کنترل بر مسجدالحرام از غربیها کمک گرفتند و سرانجام پس از دو هفته بعد از کشته شدن تعداد خیلی زیادی از حجاج مسجدالحرام به کنترل آل سعود در آمد.
🔹دولت سعودی پس از این واقعه شمار جان باختگان از نیروهای خود را ۱۲۷ نفر و شمار کشته شدگان از گروه مسلح جهیمان را ۱۱۷ نفر اعلام کرد. در ژانویه ۱۹۸۰، حکومت سعودی ۶۳ نفر از دستگیر شدگان از جمله جهیمان العتیبی را در میادین چند شهر عربستان گردن زد./ فارس
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرکاری جالب مجری ضدایرانی!😂
صفا، شبکه وهابی و ضدایرانی است که توسط حکومت سعودی حمایت مالی می شود و دائما در جهت اختلاف اندازی بین مردم عراق و ایران فعالیت می کند!
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
این راه ادامه دارد....
#مثل_قاسم
🔹یادواره شهدای جمعی از مساجد منطقه ۳ اصفهان، همراه با #نورافشانی و برنامه های ویژه
🔹پنجشنبه ۱۷ بهمن
از ساعت شش و نیم بعد از ظهر
🔹ابتدای خیابان هشت بهشت غربی، حسینیه بزرگ قصر منشی
🔹در کانال یادواره عضو شوید👇
ایتا:
https://eitaa.com/mesl_ghasem
تلگرام:
https://t.me/joinchat/Jse7alFoBY11LM7W_35uQQ
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
💥کتاب "قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری" به چاپ هفتم رسید.
🔻با استقبال بسیار خوب مخاطبان محترم، تیراژ این کتاب در کمتر از یک سال از ۳۰هزار جلد عبور کرد.
🔸کتاب قدرت و شکوه زن شامل ناشنیده هایی است از بیانات حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب با مقدمهای از علیرضا پناهیان درباره ویژگیها، امتیازات و توانمندیهای منحصربه فرد زنان.
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
پزشک وجراح مشهور (د. ایشان) روزی برای شرکت دریک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت وتکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد، باعجله به فرودگاه رفت..
بعدازپرواز ناگهان اعلان کردندکه بخاطر اوضاع نامساعدهوا ورعدوبرق وصاعقه، که باعث ازکارافتادن یکی ازموتورهای هواپیماشده ، مجبوریم فروداضطراری درنزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم..
دکتربلافاصله به دفتراستعلامات فرودگاه رفت وخطاب به آنهاگفت:
من یک پزشک متخصص جهانی هستم وهردقیقه برای من برابر باجان خیلی انسانها هاست وشمامیخواهیدمن 16ساعت تواین فرودگاه منتظرهواپیمابمانم؟
یکی ازکارکنان گفت جناب دکتر، اگرخیلی عجله داریدمیتونیدیک ماشین دربست بگیریدتامقصدشماسه ساعت بیشترنمانده است..
دکتر ایشان باکمی درنگ پذیرفت وماشینی راکرایه کردوبراه افتادکه ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شدوبارندگی شدیدی شروع شد بطوریکه ادامه دادن برایش مقدورنبود ساعتی رفت تااینکه احساس کرد دیگه راه راگم کرده خسته وکوفته ودرمانده وباناامیدی براهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه اورابه خود جلب کرد..
کنار اون کلبه توقف کرد ودر را زد، صدای پیرزنی راشنید .
-بفرما داخل هرکه هستی..دربازاست...
دکتر داخل شد وازپیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهدازتلفنش استفاده کند،..
پیرزن خنده ای کرد وگفت:.کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برقی هست ونه تلفنی...ولی بفرما واستراحت کن وبرای خودت استکانی چای بریزتاخستگی بدرکنی وکمی غذاهم هست بخور تاجون بگیری..
دکترازپیرزن تشکرکرد ومشغول خوردن شد، درحالیکه پیرزن مشغول خواندن نماز ودعابود..که ناگهان متوجه طفل کوچکی شدکه بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود، که هرازگاهی بین نمازهایش اورا تکان میداد.
پیرزن مدتی طولانی به نمازودعامشغول بود، که دکتر روبه اوگفت:
... بخدا من شرمنده این لطف وکرم واخلاق نیکوی توشدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود.
پیرزن گفت:
واما شما،..رهگذری هستیدکه خداوند به ماسفارش شمارا کرده است..
ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا...
دکترایشان گفت:چه دعایی؟
گفت:
این طفل معصومی که جلوچشم شماست نوه من هست که نه پدر داره ونه مادر، به یک بیماری مزمنی دچارشده که همه پزشکان اینجا ازعلاج آن عاجزهستند..
به من گفته اندکه یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که اوقادر به علاجش هست،..ولی اوخیلی ازمادورهست ودسترسی به او مشکل هست ومن هم نمیتوانم این بچه را پیش اوببرم..
میترسم این طفل بیچاره ومسکین خوار وگرفتارشود..پس ازالله خواسته ام که کارم راآسان کند..!
دکترایشان درحالیکه گریه میکردگفت:
به والله که دعای تو، هواپیماها راازکارانداخت وباعث زدن صاعقه ها شدوآسمان را به باریدن واداشت..
تااینکه من دکتررابسوی تو بکشاندومن بخدا هرگز باورنداشتم که الله عزوجل بایک دعایی این چنین اسباب رابرای بندگان مومنش مهیا میکند..وبسوی آنها روانه میکند.
وقتی که دستها ازهمه اسباب کوتاه میشود، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین وآسمان بجامی ماند.
« وقال ربكم ادعوني استجب لكم ...
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 - من رئیس ندارم!
+ اون رئیس تو هم هست! رئیسجمهور رئیس همه س!
🔻 برشی جنجالی از فیلم سینمایی «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
مثنوی هفتاد من معمولاً کنایه از طولانی بودن یک مطلب است.
با این حال یک شاعر با ذوق آمده و در یک مثنوی ۷۰ مرتبه کلمه من را تکرار کرده و یک مثنوی ۷۰ من جدید عرضه کرده. خواندنش خالی از لطف نیست👇
📚 @dastanak_ir
مثنوی هفتاد "من"
مَن(۱) اگر با مَن(٢) نباشم میشَوَم تنهاترین
کیست با مَن(٣) گر شَوَم مَن(۴) باشد از مَن(۵) ماترین
مَن(۶) نمیدانم کیاَم مَن(٧) لیک یک مَن(٨) در مَن(٩) است
آن که تکلیف مَنَ(١۰) اَش با مَن(١١) مَنِ(١٢) مَن(١٣) روشن است
مَن(١۴) اگر از مَن(١۵) بپرسم ای مَن(١۶) ای همزاد مَن(١٧)
ای مَنِ(١٨) غمگین مَن(١٩) در لحظههای شاد مَن(٢۰)
هرچه از مَن(٢١) یا مَنِ(٢٢) مَن(٢٣) در مَنِ(٢۴) مَن(٢۵) دیدهای
مثل مَن(٢۶) وقتی که با مَن(٢٧) میشوی، خندیدهای
هیچ کس با مَن(٢٨) چنان مَن(٢٩) مردم آزاری نکرد
این مَنِ(٣۰) مَن(٣١) هم نشست و مثل مَن(٣٢) کاری نکرد
ای مَنِ(٣٣) با مَن(٣۴) که بی مَن(٣۵) مَن(٣۶) تر از مَن(٣٧) میشوی
هرچه هم مَن(٣٨) مَن(٣٩)کنی، حاشا شوی چون مَن(۴۰) قوی
مَن(۴١) مَنِ(۴٢) مَن(۴٣) مَن(۴۴) مَنِ(۴۵) بیرنگ و بیتأثیر نیست
هیچ کس با مَن(۴۶) مَنِ(۴۷) مَن(۴۸) مثل مَن(۴۹) درگیر نیست
کیست این مَن(۵۰)؟ این مَنِ(۵۱) با مَن(۵۲) زِ مَن(۵۳) بیگانهتر
این مَنِ(۵۴) مَن(۵۵) مَن(۵۶) کُنِ از مَن(۵۷) کمی دیوانهتر ؟
زیر بارانِ مَن(۵۸) از مَن(۵۹) پُر شدن دشوار نیست
ورنه مَن(۶۰) مَن (۶۱) کردنِ مَن(۶۲) از مَنِ(۶۳) مَن(۶۴) عار نیست
راستی . . . این قدر مَن(۶۵) را از کجا آوردهام !!؟
بعد هر مَن(۶۶) بار دیگر مَن(۶۷) چرا آوردهام !!؟
در دهانِ مَن(۶۸) نمیدانم چه شد، افتاد مَن(۶۹)
مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من(۷۰) . . . !!!
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☺️نگاه
🙏نماز،
😘بوس،
❤️و آغوش
دیدارشان اینگونه بود🌺
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
⭕️ دو سیاستمدار انگلیسی داشتند در داخل یک رستوران با هم بحث می کردند.
گارسون از آنها پرسید: در مورد چه چیزی بحث می کنید؟
سیاستمدار: ما داشتیم برای کشتن ١۴ هزار نفر انسان و یک الاغ برنامه ریزی می کردیم!
گارسون: چرا یک الاغ؟!🤔
سپس سیاستمدار رو به همکارش کرد و گفت: ببین، نگفتم با این روش هیچکس به ١۴ هزار نفر انسان اهمیتی نمی دهد!
☢ خیلی از مسائل جزئی و کم اهمیت که در اخبار دنیا مطرح می شود، برای این است که مسائل مهم و اصلی را به حاشیه ببرد و توجه کسی به آنها جلب نشود...
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
بلرام شکلا استاد دانشگاه دهلی این شعر را در وصف ایران و مدح سردار شهید قاسم سلیمانی خواند:
ای خدا! ایران ما را هیچگه ویران مکن
دردمندان محبت را به غم نالان مکن
هندیان همزاد ایراناند و همخون با عجم
درد را از ما بگیر و هر دو را نالان مکن
فکر سرگردانی ایران و هندند عدهای
بارالها هند و ایران را تو سرگردان مکن
همدل و همسایه و همجنس ما هست این وطن
هند را محزون ز اندوه و غم ایران مکن
دوری از این عاشقان، دلسردی از سوتهدلان
عین عصیان است ما را غرق این عصیان مکن
از سلیمانی نگین این دیوها را دور کن
خاک مولانا و حافظ را پر از دیوان مکن
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز
ببینین زمان شاه چه خبرا بوده و به ما نگفتن!😱 😂
#حال_خوش
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️بر صبح
💕دل انگیز خداوند سـلام
❄️برعشق و
💕صفا و مهر و لبخند سـلام
❄️نقاش ازل
💕چه خوش زده نقش سحر
❄️بر خالق قادر هنرمند سـلام
💕سـلام صبحتون بخیر
❄️امروزتون سرشار از عشق و مهربانی
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
شاید انسان ترجیح میدهد
درکش کنند
تا اینکه
دوستش داشته باشند
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
✂️ برشی از یک کتاب
#زن_بازی_به_شیوه_محمدرضا
محمدرضا قبل و بعد از ازدواج با فرح ، که زن رسمی اش بود ، با زن های زیادی #رابطه داشت . رفیقه های یک شبه و چند شبه فراوانی داشت که معرف آنها اشرف(خواهرش) و عبدالرضا(برادرش) بودند و اینها بیشتر از رده میهمانداران خارجی هواپیمایی ها بودند . در مسافرت هایش به آمریکا هم زن های متعددی را می دید که دوّلو به او معرفی می کرد و من در جریان نبودم ولی مطلع می شدم و به طور کلی پول های #کلانی به این ها می داد .
در مسافرت ها به آمریکا در نیویورک من ۲ نفر را به محمد رضا معرفی کردم . یکی #گریس_کلی بود که در آن زمان آرتیست تئاتر بود و دوبار با او ملاقات کرد و محمد رضا به وی یک سری جواهر به ارزش حدود یک میلیون دلار داد . این زن بعداً همسر پرنس موناکو شد و اخیراً در یک تصادف اتومبیل درگذشت . نفر دوم یک دختر آمریکایی ۱۹ ساله بود که #ملکه_زیبایی جهان بود . محمد رضا مرا فرستاد و او را آوردم و چند بار با محمد رضا ملاقات کرد و به او نیز یک سری جواهر داد که حدود یک میلیون دلار ارزش داشت . پس از ازدواج با فرح نیز #مستنداً می دانم با یک #دختر_رشتی موبور و زیبا به نام #طلا آشنا شد و معرف او #دولو(سلطان خاویار) بود . فرح مسئله را فهمیده بود و گاه مزاحمت هایی برای دختر فراهم می آورد .
📚 ظهور و سقوطِ پهلوی ، خاطرات ارتشبُد حسین فردوست ، ص ۲۰۹
🔰 کانال برشی از یک کتاب
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
🌴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🌴
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_آدم_عليه_السلام
✨#قسمت_چهارم
👈آدم و حوّا در بهشت
🌴در دنيا جايگاهى بسيار خوب و پر درخت و شاداب وجود داشت كه به آن بهشت دنيا مى گفتند. خداوند آدم عليه السلام را در همان جا آفريد و روح انسانى را در او دميد، و به فرشتگان فرمان داد تا او را سجده كنند.
🌴از آن جا كه خداوند اراده كرده بود تا فرزندانى به آدم عطا كند و نسل او را به وجود آورد، مشيت او چنين قرار گرفت كه حضرت آدم همسرى داشته باشد تا با او ازدواج نموده و از او داراى فرزند گردد.
🌴خداوند حوا را از زيادى گِل آدم عليه السلام آفريد، بنابراين حوا بعد از آفرينش آدم عليه السلام آفريده شده است.
🌴عمرو بن ابى مقدام مى گويد: از امام باقر عليه السلام پرسيدم: خداوند حوا را از چه چيز آفريد؟
🌴امام باقر عليه السلام فرمود: مردم در اين مورد چه مى گويند؟
🌴گفتم: مى گويند خداوند حوا را از يكى از دنده هاى آدم عليه السلام آفريده.
🌴فرمود: آنها دروغ مى گويند، آيا خداوند ناتوان است كه حوا را از غير دنده آدم بيافريند؟
🌴گفتم: فدايت گردم اى پسر رسول خدا! پس خداوند حوا را از چه چيز آفريد؟
🌴امام باقر عليه السلام فرمود: پدرم از پدرانش نقل كرد كه رسول خدا(ص) فرمود: خداوند متعال مقدارى از گِل را گرفت و آن را با دست قدرتش در هم آميخت، و از آن گِل، آدم عليه السلام را آفريد، و سپس از آن گِل مقدارى اضافه آمد، خداوند از آن اضافى، حوا عليه السلام را آفريد.(تفسير نور الثقلين، ج 1،ص 430)
💥(آن چه در بعضى روايات آمده كه حوا از آخرين دنده چپ آدم عليه السلام گرفته شده، از اسرائيليات است و از فصل دوم سفر تكوين تورات تحريف يافته، وارد روايات اسلامى شده است، زيرا تعداد دنده هاى زن و مرد، تفاوتى ندارد، و كمتر بودن يك دنده در مردان در جانب چپ از افسانه ها است. [سِفر تكوين، قسمت اول اسفار موسى عليه السلام و يكى از كتب پنجگانه تورات است])💥
🌴آدم عليه السلام به اين ترتيب از تنهايى بيرون آمد، و با حوا اُنس گرفت؛ چنان كه امام صادق عليه السلام فرمود: از اين رو زنان را نساء مى گويند، چون اين واژه در اصل از اُنس است، و براى آدم عليه السلام جز حوا كسى نبود تا با او اُنس بگيرد.
🌴آرى! زن و مرد از يك ريشه اند، و هر دو انسان بوده و تكميل كننده همديگر مى باشند، و آرامش آنها در زندگى و اُنس با همديگر تحقق مى يابد.
ادامه دارد....
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
🆔 @shobhe_shenasi
✳️مراد، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستایی ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ.
✳️ ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
✳️ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: «ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ!»
✳️ مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است.
✳️ ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: «برای چه از حال رفتی؟»
مراد گفت: «فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!»
✳️ مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ.
🔶 ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ.
🔶 قانون زندگی٬ قانون باورهاست
🔶 بزرگان زاده نمیشوند٬ ساخته میشوند
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم سرگشته حیرانت ای دوست...
😘😘😘😘😘😘😘
ــــــــــــــــ
🚩 هر روز یک #داستانک👇
📚 @dastanak_ir