eitaa logo
📚داستان های کوتاه📚
183 دنبال‌کننده
55 عکس
16 ویدیو
0 فایل
✧❁﷽❁✧ 🗓هر روز با داستان های کوتاه و آموزنده همراه شما هستیم.✅ 📧ارتباط با ادمین🔻🔻 💻 @Addastanakm #یاحق
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 داستان زیبا و شنیدنی 🐺 🪓توبه گرگ مرگ است. 📚 @dastanakm
⚠️مردی که دستش بر روی بازوی زنی در طواف حج خشک شد❌❌😱😱 🕋امام صادق عليه السلام فرمود : زني در كعبه طواف مي كرد و مردي هم پشت سر آن زن مي رفت . آن زن دست خود را بلند كرده بود كه آن مرد دستش را به روي بازوي آن زن گذاشت ؛ خداوند دست آن مرد را به بازوي آن زن چسبانيد . ❇️مردم جمع شدند حتي قطع رفت و آمد شد . كسي را به نزد امير مكه فرستادند و جريان را گفتند . او علما را حاضر نمود ، و مردم هم جمع شده بودند كه چه حكم و عملي نسبت به اين خيانت و واقعه كنند ، متحير شدند ! ❇️امير مكه گفت : آيا از خانواده پيامبر صلي الله عليه و آله كسي هست ؟ گفتند : بلي حسين بن علي عليه السلام اينجاست . شب،امير مكه حضرت را خواستند و حكم را از حضرتش پرسيدند . ❇️حضرت اول رو به كعبه نمود و دستهايش را بلند كرد و مدتي مكث فرمود : و بعد دعا كردند . سپس آمدند دست آن مرد به قدرت امامت از بازوي آن زن جدا نمودند . امير مكه گفت : اي حسين عليه السلام آيا حدي نزنم ؟ گفت : نه . ❇️صاحب كتاب گويد : اين احساني بود كه حضرت نسبت به اين ساربان كرد اما همين ساربان در عوض خوبي و احسان حضرت در تاريكي شب يازدهم به خاطر گرفتن بند شلوار امام دست حضرت را قطع كرد. 📒رهنمای سعادت،ص۲۴ 📙شجره طوبی،ص۴۲۲ 📕یکصد موضوع پانصد داستان،ج۱،ص۳۶. 📚 @dastanakm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎓 🔆ملت ها اینگونه تباه میشوند 1⃣نخست حافظه شان را از آنها می دزدند 2⃣سپس کتابهایشان را تباه میکنند 3⃣و در آخر تیر خلاص را به آنها میزنند و تاریخ و فرهنگشان را به سخره میگیرند 👤 ميلان كوندرا 📚 @dastanakm
📌بهلول و سوداگر 🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴 💠روزي ﺳﻮداﮔﺮ ﺑﻐﺪادي از ﺑﻬﻠﻮل ﺳﻮال ﻧﻤﻮد: ای بهلول عاقل،ﻣﻦ ﭼﻪ ﺑﺨﺮم ﺗﺎ ﻣﻨﺎﻓﻊ زﯾﺎد ﺑﺒـﺮم ؟ ﺑﻬﻠـﻮل ﺟـﻮاب داد آﻫـﻦ و  ﭘﻨﺒﻪ. 💠آن ﻣﺮد رﻓﺖ و ﻣﻘﺪاري آﻫﻦ و ﭘﻨﺒﻪ ﺧﺮﯾﺪ و اﻧﺒﺎر ﻧﻤﻮد .  ﭘﺲ از ﭼﻨﺪ ﻣـﺎﻫﯽ اﺗﻔﺎﻗﺎ ﻓﺮوﺧـﺖ و ﺳـﻮد  ﻓـﺮاوان ﺑﺮد. 💠ﺑﺎز روزي ﺑﻪ ﺑﻬﻠﻮل ﺑﺮﺧﻮرد اﯾﻦ دﻓﻌﻪ ﮔﻔﺖ :  ﺑﻬﻠﻮل دﯾﻮاﻧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺑﺨﺮم ﺗﺎ ﻣﻨﺎﻓﻊ زﯾﺎد ﺑﺒﺮم . ﺟﻮاب داد ﭘﯿﺎز ﺑﺨﺮ و ﻫﻨﺪواﻧﻪ . 💠ﺳﻮداﮔﺮ اﯾن بار رﻓﺖ و ﺗﻤﺎم ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺧﻮد را ﭘﯿﺎز و ﻫﻨﺪواﻧﻪ ﺧﺮﯾﺪ و اﻧﺒﺎر ﻧﻤﻮد . ﭘﺲ از ﻣﺪت ﮐﻤﯽ ﺗﻤﺎم ﭘﯿﺎز و ﻫﻨﺪواﻧﻪ ﻫﺎي او ﭘﻮﺳﯿﺪ و از ﺑﯿ ﻦ رﻓﺖ و ﺿﺮر ﻓﺮاوان ﻧﻤﻮد . ﻓـﻮري ﺑـﻪ ﺳـﺮاغ ﺑﻬﻠـﻮل رﻓﺖ و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﺎر اول ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﺸﻮرت ﻧﻤﻮدم ﮔﻔﺘﯽ آﻫﻦ ﺑﺨﺮ و ﭘﻨﺒﻪ و ﻧﻔﻌﯽ ﺑﺮده وﻟـﯽ دﻓﻌـﻪ دوم اﯾـﻦ ﭼﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدي ﺑﻮد ﮐﺮدي ؟ ﺗﻤﺎم ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻣﻦ از ﺑﯿﻦ رﻓﺖ. 💠ﺑﻬﻠﻮل در ﺟﻮاب آن ﻣﺮد ﮔﻔﺖ روز اول ﮐﻪ ﻣﺮا ﺻﺪا زدي ﮔﻔﺘﯽ آﻗﺎي ﺷـﯿﺦ ﺑﻬﻠـﻮل و ﭼـﻮن ﻣـﺮا ﺷـﺨﺺ ﻋﺎﻗﻠﯽ ﺧﻄﺎب ﻧﻤﻮدي ﻣن هم از روي ﻋﻘﻞ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺟﻮاب دادم،وﻟﯽ دﻓﻌﻪ دوم ﻣﺮا دﯾﻮاﻧﻪ ﺧﻄﺎب ﻧﻤﻮدي ﻫﻢ از روي دﯾﻮاﻧﮕﯽ ﺟﻮاﺑﺖ را دادم . ﻣﺮد از ﮔﻔﺘﻪ دوم ﺧﻮد ﺧﺠﻞ ﺷﺪ و ﻣﻄﻠﺐ را درك ﻧﻤﻮد. 🤔🤔 📚 @dastanakm
💡 📚عجیب است که گناهانِ خودِ ما خیلی کمتر شرورانه به‌نظر می‌آیند تا گناهان دیگران ! تصوّر می‌کنم دلیلش این است که ما تمام شرایطی را که سبب وقوع گناهان ما شده است می‌دانیم و بنابراین موفق می‌شویم که همان گناهی را که نمی‌توانیم بر سایرین ببخشاییم ، بر خود ببخشیم... 📕 📚@dastanakm
📖داستان آموزنده 🛑روزي امام كاظم (ع) از در خانه (بشر حافي ) در بغداد مي گذشت كه صداي ساز و آواز و رقص را از آن خانه شنيد.   🛑ناگاه كنيزي از آن خانه بيرون آمد و در دستش خاكروبه بود و بر كنار در خانه ريخت . امام فرمود : اي كنيز صاحب اين خانه آزاد است يا بنده ؟ عرض كرد : آزاد است . فرمود : راست گفتي اگر بنده بود از مولاي خود مي ترسيد. 🛑كنيز چون برگشت (بشر حافي ) بر سر سفره شراب بود و پرسيد : چرا دير آمدي ؟ كنيز جريان ملاقات را با امام نقل كرد .   🛑بشر حافي با پاي برهنه بيرون دويد و خدمت آن حضرت رسيد و عذر خواست و اظهار شرمندگي نمود و از كار خود توبه كرد. 🛑ازآن روز به بعد بشر پا برهنه میگشت مردم می پرسیدند توچرا این گونه می گردی و بشر جواب داد: آخر من موقع دیدار یارم پا برهنه بودم،این گونه میگردم تا همیشه به یاد آن روز باشم. حافی ینی پابرهنه ..... 📘جامع السعادات،ج۲،ص۲۳۵. 📚 @dastanakm  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کار خوبه خدا درست کنه✅ 💠قال الله تعالی عز و جل : 🔹...أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ🔹 ...من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست. 📓سوره مبارکه غافر،آیه ۴۴. 📚 @dastanakm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎓 🔆ما هیچ گاه به امروز برنمی گردیم ، هرچه را که لازم است بردارید ... 👤 📚 @dastanakm
بهلول قبول شد✅🤔 🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱 (هارون الرشيد) خليفه عباسي خواست كسي را براي قضاوت⚖ بغداد تعيين نمايد ، با اطرافيان خود مشورت كرد ، همگي گفتند : براي اين كار جز بهلول صلاحيت ندارد .  بهلول را خواست و قضاوت را به وي پيشنهاد كرد . بهلول گفت : من صلاحيت و شايستگي براي اين سمت ندارم .  هارون گفت : تمام اهل بغداد مي گويند جز تو كسي سزاوار نيست ، حال تو قبول نمي كني !  بهلول گفت : من به وضع و شخصيت خود از شما بيشتر اطلاع دارم ، و اين سخن من يا راست است يا دروغ ، اگر راست باشد شايسته نيست كسي كه صلاحيت منصب قضاوت را ندارد متصدي شود . اگر دروغ است شخص دروغگو نيز صلاحيت اين مقام را ندارد .  هارون اصرار كرد كه بايد بپذيرد ، و بهلول يك شب مهلت خواست تا فكر كند . فردا صبح خود را به ديوانگي زد و سوار بر چوبي شده و در ميان بازارهاي بغداد مي دويد و صدا مي زد دور شويد ، راه بدهيد اسبم شما را لگد نزند .  مردم گفتند : بهلول ديوانه شده است ! خبر به هارون الرشيد رساندند و گفتند : بهلول ديوانه شده است .  گفت : او ديوانه نشده ولكن دينش را به اين وسيله حفظ و از دست ما فرار نمود تا در حقوق مردم دخالت ننمايد. آري آزمايش هر كس نوعي مخصوص است نه تنها رياست براي بهلول آماده بود بلكه غذاي خليفه را براي او مي آوردند مي گفت : غذا را ببريد پيش سگهاي پشت حمام بياندازيد ، تازه اگر سگها هم بفهمند از غذاي خليفه نخواهند خورد ! 📕پند تاريخ،ج۱،ص۱۸۱. 📘روضات الجنات ص 36. 📗غرائب الاخبار سيد نعمت الله جزايري. 📚 @dastanakm