eitaa logo
داستان های آموزنده
68هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
0 فایل
‌‌‌‌‌ 🌿 ‌‌﷽ 🌿. #کپی_جایز_نیست. برای ارسال داستان خود ویا دوستانتان به ایدی ارسال کنید @zahraB18 https://eitaa.com/joinchat/15925614C7f87bffef4 سلام تعرفه تبلیغات داخل کانال هست
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ حسادت می کنند حرص می خورند به جایی می رسد که چشم دیدنت را هم ندارند ... اشتباه نکن ، این بخاطر بد بودنِ تو نیست ! مردم به چیزها و آدم های بد ، که حسودی نمی کنند !! حتما خوب بوده ای ... حتما کارت درست بوده ... آنقدر خوب .. و آنقدر درست .. که خودشان را در حدّ رقابت با تو ندیده اند ... رسم آدم ها همین است !! برای حل و تجزیه و تحلیل که کم آوردند ؛ صورت مسئله را پاک می کنند ... به خودت ببال ... همیشه دور از دسترس ترین ‌و سخت ترین معادله ی زندگیشان باش ... بگذار یاد بگیرند "لیاقت" ، هرگز با "زور" به دست نمی آید ... خریدنی هم نیست ... ! لیاقتِ هرکس ، درونِ قلب و مغزش جای دارد ! تو درست رفته ای ... آدم های اشتباه ؛ تابِ دیدن موفقیت دیگران را ندارند ... راهت را ادامه بده ... باور کن ؛ موردِ حسادت واقع شدن خیلی خوب است •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
خطرناک ترین جمله دنیا: " من همینم که هستم "! در این جمله میتوانیم غرور ،لجاجت خودخواهی ،درجا زدن و به تدریج راندن آدم ها از اطراف خود را حس کنیم ... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
واقعا زیباست 👇 ✨ اگر به میهمانی گرگ میروی سگت را همراهت ببر ✨ قله ای که چند بار فتح شود؛ بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود ! مواظب دلت باش...! ✨ گاهی لب های خندان بیشتر از چشم های گریان”درد”می کشند ... ✨ پایِ "معرفت" که میاد وسط “دستِ “خیلیا کوتاه میشه...! ✨ وقتی حرف راست میزنید فقط انسان هایی از دستتان عصبانی می شوند که تمام زندگیشان بر دروغ استوار است .. ✨ یادت باشه همیشه خودتو بنداز تا بگیرنت... اگه خودتو بگیری میندازنت ! ✨ مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند : معذرت میخوام ... ✨ مزرعه را موریانه خورد، ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم ،لعنت به این حماقت! ✨ آنهایی که در زندگیت نقشی داشته اند را دوست بدار نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند .. “زمان” وفاداری آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” ... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
ریشه و داستان ضرب المثل ♦ این ضرب المثل برگرفته از داستانی از گلستان سعدی است. در ادامه، متن داستان را قرار داده و خلاصه ای از معنی و مفهوم آن بیان شده است: یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت. فرمود تا جامه از او بر کنند و از ده به در کنند. مسکین برهنه به سرما همی‌رفت. سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بر دارد و سگان را دفع کند، در زمین یخ گرفته بود، عاجز شد. گفت: این چه حرامزاده مردمانند، سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته! امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید. گفت: ای حکیم! از من چیزی بخواه. گفت: جامهٔ خود می‌خواهم اگر انعام فرمایی. رضینا مِن نوالِکَ بالرَحیلِ. امیدوار بود آدمى به خیر کسان مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان سالار دزدان را بر او رحمت آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستینی بر او مزید کرد و دِرَمی چند. •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشبختی و آرامش همین کنار هم بودن هاست! همین دوست داشتن هاست خوشبختی و آرامش همین لحظه های ماست! همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم! •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
ژاپنی‌ها معتقدند که هر آدمی سه چهره داره: اولی رو به دنیا نشون میده، دومی رو به خانواده و دوستاش نشون میده، و سومی که به هیچ کس نشون نمیده! و این سومی حقیقی ترین انعکاس از شماست! •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیای آدما وقتی خراب میشه که آدمای دروغگو آدمای مهربون و بازی میکنن همه چیزو خراب میکنن ... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ℒℴνℯ♥️ من قویتر از آنی به نظر میرسیدم که نگرانم شوند و مغرورتر از آنی که مراقبم باشند هیچکس نفهمید که چقدر دلم میخواست گاهی خودم را پشت اقتدار کسی پنهان کنم و ضعیف‌ترینِ کسی باشم و پناهنده‌ی ناگزیر آغوشی... آدمی گاهی چه محتاج می‌شود به واژه‌ای ، حرفی ، نگاهی… •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
خوب باش...! اما به اندازه ی توانت....!!! منتش را هم روی کسی نگذار...! خوب بودن یا نبودن، انتخاب توست... می توانی باشی یا نباشی...! اما اگر انتخابت خوب بودن است در انتخابت بمان.... ادامه بده.... اما منتظر نباش برایت کف بزنند... انتظار تلافی هم نداشته نباش....!! خیلیها با خوبی ات غریبی می کنند چون بلد نیستن جواب خوبی را بدهند.... یاد نگرفته اند... می ترسند....!!! خیلیها هم نه....! بلدند چکار کنن که تو خوبتر شوی....!!! اما تو فقط تا جایی که توانش را داری در راهت بمان.... حالا بنشین با خودت فکر کن...! فکر کن و ببین می توانی خوب باشی و در خوب بودنت بی انتظار بمانی.....؟! ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙 رفیق روزت  مبارک💙 بفرست برای رفیقای با معرفتت ما که فرستادیم🌹 پرسیدنددوست بهتر است یا برادر؟ گفت:برادر مانند طلا است و دوست مانند الماس گفتند چطور؟ گفت طلا اگر بشکند درست میشود اماالماس اگر بشکند هرگز درست نمیشود. روز جهانی دوست خوب است 💞💞مبارک💞💞 این پیام را به تمام دوستان خوب خود بفرست حتــــی برای مـــــــن اگر خواستین •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💢قسمت15 💢سرگذشت زندگی پاییزی بنام بهار هرچی از خوبی های فرزاد میگفتم دیگه هیچ فایده ای نداشت.... مامان اشک میریخت و من بیشتر.... مامان گفت : تو همین الانم دیگه دختر من نیستی بهار...اما اگه میخوای این گندی که زدی رو درست کنی هرچه زودتر با سینا ازدواج کن و ازینجا برین و این ابروریزی رو ازین بیشتر نکن.... - اما مامان.... - به من نگو مامان....فکرات رو بکن بهار ....عموت اینا اخر هفته میان و از ما جواب مبخوان! من بیش از حد عاشق فرزادبودم اما مامانم چی؟ کسی که یک عمر و جوونیش رو ریخت پای من و تنها خواستش خوشبختی من بود و من چیکارکرده بودم؟؟ چجوری دلم اومده بود کاری کنم اشک بریزه..زنی که حتی موقع از دست دادن عشق زندگیش هم بخاطر من گریه نمیکرد.... دیوونه شده بودم....چند روز تمام صبح تا شب اشک میریختم.... فرزاد مدام میومد جلوی خونمون وامیستاد تا حتی شده از پنجره اتاقم ببینتم اما من نمیخواستم کسیو ببینم....مدام به حرف های مامان فکر میکردم و میترسیدم از اهی که کشیده و میدونستم اگه نفرینم کنه قطعا تا ابد از خوشبختی دور میشم.... تا اینکه به فرزاد زنگ زدم و گفتم چند ماه بهم فرصت بده تا فکر کنم و بفهمم که باید چیکار کنم.... فرزاد با اینکه خیلی براش سخت بود اما قبول کرد.... داشتم دیوونه میشدم ازینکه خودم خواسته بودم چند وقت نبینمش...شب ها با عکس هاش حرف میزدم و میبوسیدمشون.... مامان به عمو هم همین حرف زو زده بود و قرار بود من چند ماه فکرم ازاد باشه و قرار  به بعد موکول شد.... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
گاهی دلم هیچ چیز نمی خواهد جز گپ ریز ریز با مادرم هی من حرف بزنم هی او چای تازه دم بریزد هی چای ام سرد بشود هی دلم گرم... آنجا که چای ات سرد میشود و دلت گرم خانه مادر است... •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh