هدایت شده از پدرومادر
ینی کُشتید منو بسکه پیام دادید براش😶😂
اینم آموزش پختِ #مرغ_رستورانی تو شیشه مربا😋👇
https://eitaa.com/joinchat/1571685144Cc076639f17
آموزششو داخل کانال سنجاق کردم❌🧷
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
اگر دنبال آرامش
هستی با هر کسی درد دل نکن
و همه چیز زندگی ات را نگو
وقایع زندگی تو مال خودت است
پس پیش خودت نگهدار
آرامش می خواهی با شخصی
که مخالف توست زیاد بحث نکن به
حرف هایی که می زند فقط گوش کن
از خودت و بقیه عصبانی نشو
با شخصی حرف بزن که
ذهن و عقل ثروتمندی دارد
آرامش می خواهی کتاب بخوان
کتاب ها چیز هایی به ما می آموزند
که عمری در دهن ما سوالهایی
بوده و پاسخ آنها در کتاب جستجو کن.
نفیسه معتکف
گاهی چه بی گناه،دلت پیر میشود
اینجا همان دمیست که زود دیر میشود...
گاهی به رغم تشنگی عشق، عاقبت 🍃🌸
با حسرتی فقط، عطشت سیر میشود....
گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود
بی رحم چون کمان ،کمانگیر میشود....
گاهی همان گلی که به دل پروراندیش
خارش به سینه ات چه نفس گیر میشود....
گاهی نیایشت که فقط بهر وصل بود 🍃🌸
چون نیست قسمتت،به دلت تیر میشود....
گاهی صدای بارش باران که دلرباست
باچتر خاطراتت چه دلگیر میشود....
گاهی مسیر عشق، ز پیکارعقل ودل
از تیزی وخطر،چو شمشیر میشود....
گاهی که منطقت ندهد پاسخی به دل
باید نشست ودید، چه تقدیر میشود🍃
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🌸ضحی
🌸قسمت ۸۹ و ۹۰
_.... یه سری مامور خاص میذاره محافظ این درخت با شمشیر برق آسا(همون رعد و برق) که انسان دیگه دستش بهش نرسه چون این #جاودانگی الان تنها مزیت خدا بر انسانه و باید مراقبت کنه ازش که مغلوب نشه
حالا این تدابیر امنیتی که انجام دادی از اول نمیتونستی انجام بدی که انسان به دانش هم دست پیدا نکنه؟
حالا انسان که میوه رو خورد آگاه شد چرا همون موقع تا خدا هنوز برا قدم زدن نیومده میوه درخت حیات رو نخورد؟!
اینکه واضحه این داستان مضحک تماما انسان ساخته و با عقل سلیم کاملا مغایره رو کاری ندارم... به #هدفی که پشت ساخت این داستانه کار دارم
در این نگاه آدم میاد روی زمین با یک هدف. فتح درخت حیات و رسیدن به جاودانگی و مقام #خدایی
در این فلسفه خدا رسما دشمنه
دشمنی که باید شکستش بدی و جاش رو بگیری و نابودش کنی!
درخت دانش رو که به دست آوردی حالا نوبت درخت حیاته... همون سِفر پیدایشِ تورات میگه انسان ها توی بابل داشتن متحد میشدن علیه خدا که برن این درخت حیات رو بگیرن
بین خودشون میگفتن درسته خدا یه مزیت داره نسبت به ما انسان ها ولی ما هم یه مزیت داریم ما زیادیم!
اگر درخت حیات رو فتح کنیم دیگه کار خدا تمومه میکشیمش پایین ملکوتش رو تصرف میکنیم میشیم خدا... فقط باید #متحد باشیم این اتحاد مزیت ماست نباید از دستش بدیم
توی همون بین النهرین یه برجی هم داشتن میساختن که مثلا برن بالا برسن به ملکوت که همون صائقه های آتشین بهشون خورد کارشون متوقف شد!
بعد خدا گفت برم پایین ببینم مثل اینکه اینا دارن علیه من توطئه میکنن باید یه فکری به حالشون بکنم!
باید زبانشون رو تغییر بدم که دیگه حرف همدیگه رو نفهمن جنگ و دعوا بشه متحد نشن این هدف رو فراموش کنن!
#تفرقه بینداز حکومت کن! ظاهرا این اول شعار خدا بوده بعدا بریتانیا قرض گرفته ازش!
علی ای حال خدا رو زمین بین آدما #فتنه انداخت که این هدف از یادشون بره و اینا کماکان دارن تلاش میکنن که متحد بشن و به اون هدف برسن... بعدا کامل میگم که تلاششون شامل چه کارهایی میشه!
ولی شما به این نکته دقت کنید؛
خدایی که عامل دشمنیه! توقع داری این خدا رو بپرستن؟
حالا تعریف قرآن از ماجرای خلقت چیه؟
تو همین آیات و جاهای دیگه قرآن میبینید که؛
منطق قرآن میگه خدا انسان رو بر اثر بیکاری خلق نکرد. تمام کائنات رو با هدف خلق کرد.
_چه هدفی؟
_ #رشد! به وجود آوردن یک فضای خاص که همه مخلوقات پتانسیل ها و ظرفیت های وجودی شون رو متبلور کنن و کنار هم در آرامش #خدا رو پیدا کنن و #عبادتش کنن و رشد کنن
خدا علم رو همون ابتدا به انسان داد اصلا خدا دوست داره انسان آگاهی کسب کنه و رشد کنه
هدف #تربیت و #پرورش و #پالایش انسانه که قطعا با آگاهی میسر میشه
*علم الانسان ما لم یعلم* من خودم بهت علم دادم!
و درنهایت جایزه ی استفاده ی درست از این نعمت عقل و آگاهی هم جاودانگی در بهشته...
من خودم اینها رو بهت میدم تو فقط مسیر رشدت رو درست طی کن امتحانت رو خوب بده و نمره قبولی بگیر جایزه ش دیگه با من
خدا بخلی به بنده هاش نداره اصلا بر اساس محبتش به مخلوقات دنیا رو خلق کرده مثل هنرمندی که به اثر هنری خودش عاشقه!ما هنر دست خدا هستیم خدا از دیدن ما لذت میبره...
این خدا پرستیدن داره
خدایی که بنا نداره ما رو از چیزی محروم کنه اصلا خلق کرده که غرق نعمت کنه مشکلی هم نداره
اونقدر بزرگه که دلیلی نداره نبخشه نامحدوده مجموعه نامتناهیه نه کم میاره و با کسری مواجه میشه نه خطری تهدیدش میکنه چون خدایی فقط و فقط مال خودشه
چیزی شبیه انسان نیست
که انسان رقیبش باشه اصلا این مقایسه خنده داره اگر انسان عظمت خدا رو درک میکرد خودش از این مقایسه بی معنی شرمنده میشد
چطور خالق و مخلوق در قیاس با هم قرار بگیرن ؟
اگر انسان خیال کنه روزی میتونه به مقام خدایی دست پیدا کنه زهی خیال باطل خدا وجودیه در منطق قرآن که حتی وصفش در خیال نمیگنجه چه برسه خودش. خدایی که کلام در وصفش به بی وزنی میفته
به نظر من که فقط این خدا لایق پرستیدنه
قدرت مطلق، مهربانی و خیرخواهی بی نهایت و اقتدار بی نظیر. وگرنه یکی مثل خودت رو بپرستی که چی بشه!
قبلا هم گفتم خدا یه وجه #ذات داره و یه وجه #صفات. وجه ذاتش همون چیز غیر قابل تصور بی نهایته که اونا درکی ازش ندارن خیال میکنن وجود خدا هم مثل انسانه
وگرنه درک میکردن که هیچ وقت نمیتونن خودشون رو با خدا مقایسه کنن چه برسه رقابت!
و وجه صفاتش که از این وجه انسان باید سعی کنه به شناخت برسه و شباهت و قرابت پیدا کنه
چون این صفات همه در وجود انسان هم هست چون روح خدا در انسان دمیده شده تمام این صفات رو داره و میپسنده!
فقط باید سعی کنه این صفات رو هر چه بیشتر رشد بده و متبلور کنه مسیر تربیت و پرورشش همینه
کتایون.....
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلمه آدم میکشه ...
خیلی هم بد !
یه وقتی این دستتون
با چاقو میبره ...
یه وقتی لبتون با کاغذ میبره
وقتی با کاغذ میبره دردناکتره
چون کاغذ برای بریدن نیست
کلمه نیومده بود ما باهاش آدم بکشیم
اومده بود به هم ابراز محبت بکنیم
اومده بود به هم رابطه بگیریم
غم همو بخوریم
دست همو بگیریم
ما از کلمات بمب درست کردیم ...!
خنجر درست کردیم
با کلمات آدمارو شکنجه میکنیم
ما خدانیستیم
کاش از جای خدا بلندشیم ...!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
انسان با سه چیز مغرور میشود
1- نامِ بزرگ
2- خانهِٔ بزرگ
3- لباسِ فاخر
اماافسوس که بعد از مرگ!
1- نامش مرحوم
2- خانه اش قبر
3- لباسش کفن
بر چرخِ فلک مَناز که کَمَر شِکَن است
بررنگِ لباس مَناز که آخر .. کفن است
مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیرِ زمین شاه و گدا یک رَقَم است .!.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟
🌸ضحی
🌸قسمت ۹۱ و ۹۲
کتایون و ژانت هر دو هم زمان گفتن : _خب...
و بعد هر دو سکوت کردن...
کتایون اشاره کرد:
_اول تو بگو
ژانت هم پرسید:
_منظور تو از اینا کیه از کیا حرف میزنی قبلا هم سوال کردم ولی جواب ندادی
_قبلا هم گفتم میگم
یکم صبر کن این بحث تموم شه حتما کامل منظورم رو توضیح میدم
تو بگو کتایون
کتایون_ خب این روحی که گفتی چیه!
یه مفهوم کاملا انتزاعی.
این روح الان کجاست ما چرا نمیتونیم درکش کنیم تمام رفتارها و عواطف انسانی با فیزیکال بدن انسان و سلول هاش و هورمون هاش قابل توجیهه هیچ نیازی به وجود روح نیست!
_ اولا طبیعیه که روح دیده نشه روح #غلظت و #تراکمی نداره که دیده بشه مثل انرژی که دیده نمیشه
ثانیا روح چون #جسمیت نداره ذی مکان و محدود به لحاظ فضایی و زمانی نیست
مثل طول موج ها که نمیتونی بگی اینجای اتاق هست اونجای اتاق نیست تمام فضا رو در برمیگیره و پوشش میده طبعا سرعت بالایی هم داره
من نمیتونم کیفیت دقیق روح رو برات توضیح بدم همینقدر میدونم که از این جنسه نه از جنس ماده
حالا وضعیت روح ما نسبت به جسم مون چطوریه؟
روح که ذی مکان نیست چطور در این کالبد انسانی حضور پیدا میکنه؟
خب طبیعتا روح تو جسم به لحاظ فضایی حبس نمیشه که جاش رو توی بدن بهت نشون بدم اینجا قلبه اینجا کبده اینجا هم روحه نه!
روح به عنوان یک شعور به اجسام توجه پیدا میکنه
روح ذی مکان نیست که بگیم درون جسمه یا بیرون جسم روح به لحاظ فضایی آزاده ولی به جسم توجه داره بهتر بگم روی جسم متمرکزه و امورش رو رتق و فتق میکنه
حالا این روح به هر جسمی هم نمیتونه متمرکز بشه باید یه حداقل امکاناتی داشته باشه گوشی ساده آنتن اینترنت چه تو اتاق باشه چه نباشه دریافتش نمیکنه باید حتما گوشی هوشمند باشه
#جسم انسان به لحاظ اندازه مغز و توان فکری و همه چیز به یه حدی رسید که این #روح بتونه متوجهش بشه وگرنه مثلا روح تو میمون نمیتونه حلول کنه
اینم که تمام عواطف و رفتارها با هورمون ها و اینا قابل توجیهه واضحه ما یک جسم حیوانی و زمینی داریم
طبیعتا امیال ما ناشی از غریزه است و منشا جسمی داره طبیعتا پردازش اطلاعات و حافظه ی ما بوسیله مغز صورت میگیره حیوانات هم مغزشون دستور میده غذا بخورن صدا تولید کنن و...
ولی احساسات و ادراک و تمایلات و روحیات دو دسته اند
جسمانی و روحانی
معرفت و محبت عمیق و تعقل مربوط به بعد روحانی انسانه همه حیوانات میتونن صدا تولید کنن و با کد گذاری حرف بزنن
حالا انسان ها یکم پیشرفته تر واژه اختراع کردن
ولی این #عقله که کنترل میکنه شما کجا چی بگی صلاحدید داشته باشی مهندسی رفتار داشته باشی این چیزیه که #حیوانات ندارن
کاملا هم قابل تشخیصه وجود روح مثلا در مقوله خواب
خوابها دو دسته ان یا منشا روانی دارن یا روحی
بخش عمده خوابها تخلیه روانی جسم هستن منشاشون وقایع و مشغولیت های روزانه ی ماست
ولی بخشی از خواب ها
که معمولا هر انسانی تجربه شون میکنه حالا بعضیا بیشتر و بعضی ها کمتر، رویای صادقه است که توش نشانه هایی از حقیقت موجوده
خیلی پیش اومده آدمها در خواب دریافت هایی داشتن که بعدها اثبات شده یا مکانهایی رو درک کردن که قبلا ندیدن و..
علتش هم اینه که روح تو که متوجه جسمته وقتی جسم در خوابه آزادی عمل بیشتری پیدا میکنه
چون کانون توجهاتش فعلا غیر فعاله به چیزهای دیگری در عالم توجه میکنه میره عوالم دیگه سرک میکشه
یا نشونه دیگه وجود روح تله پاتی هاست که بیشتر در مادر نسبت به فرزند دیده میشه
مثلا مادرا اینطوری ان خیلی هاشون بچه هاشون بلایی سرشون بیاد دلشوره میگیرن. میدونی چرا؟
چون ماه ها جسم بچه درون جسم مادر بوده و روح مادر به هر دوی اینها توجه پیدا کرده
و بعد از بدنیا اومدن هم مادر با اون محبت و توجهی که به بچه داره اون حساسیت روحی رو حفظ کرده
پس بچه که بلایی سرش میاد چون روح اون رو درک کرده و خبر داره جسم هم مکدر میشه بدون اینکه علت رو درک کنه چون رابطه جسم و روح دوطرفه است دیگه
یا مثلا، توی ایران
چند وقت پیش یه گزارش گرفتن از یه مادر و دختری که مادر به هر چی فکر کنه دختر میتونه همون رو درک و بیان کنه
کلی تست ازشون گرفتن مثلا مادر و دختر رو تو دو تا اتاق مجزا قرار دادن به مادر یه عددی رو میگفتن اون مینوشت دختر همونو میگفت.
این جز با این دلیل قابل توجیه نیست که روح این دختر به مادرش متوجهه *
یا مثلا دیدی بعضی وقتا تو آینه به خودت نگاه میکنی احساس غریبگی میکنی؟
اینم یکی از دلایل وجود روحه
اون لحظه لحظه ایه که روح غالبه و میگه من واقعا اینم؟ فقط همین؟!
چون واقعا فقط همین نیست جسم برای روح مثل یک دست لباسه که بهش امکان ظهور مادی و زندگی در این شرایط رو میده
برای همین تعجب میکنه!
برعکسش وقیتیه که تازه.....
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#حکایت_کشاورز_و_ساعت_گمشده_و_کودک_باهوش
روزى کشاورزى متوجه شد ساعت طلاى ميراث خانوادگى اش را در انبار علوفه گم کرده. بعد از آنکه در ميان علوفه بسيار جستجو کرد و آن را نيافت از گروهي کودک که بيرون انبار مشغول بازي بودند کمک خواست و وعده داد هرکس آنرا پيدا کند جايزه ميگيرد. به محض اينکه اسم جايزه برده شد کودکان به درون انبار هجوم بردند و تمام کپه هاى علوفه را گشتند اما بازهم ساعت پيدا نشد.همينکه کودکان نااميد از انبار خارج شدند پسرکى نزد کشاورز آمد و از او خواست فرصتيى ديگر به او بدهد. کشاورز نگاهى به او انداخت. کودک مصممی به نظر میرسید. باخود اندیشید: چرا که نه!. پس کودک به تنهايى درون انبار رفت و بعد از مدتى به همراه ساعت از انبار خارج شد. کشاورز شادمان و متحير از او پرسيد چگونه موفق شدى درحاليکه بقيه کودکان نتوانستند؟ کودک پاسخ داد: من کار زيادى نکردم، فقط آرام روى زمين نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صداى تيک تاک ساعت را شنيدم. به سمتش حرکت کردم و آنرا يافتم!
ذهن وقتى در آرامش است بهتر از ذهن پرمشغله کار ميکند. هرروز اجازه دهيد ذهن شما اندکى آرامش يابد تا ببينيد چطور بايد زندگى خود را آنگونه که مى خواهيد سروسامان دهید
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#داستانهای_آموزنده
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
وقتی کسی تو را میرنجاند، ناراحت نشو،
چرا که این قانون طبیعت است...
درختی که شیرین ترین میوه ها را دارد،
بیشترین سنگها را می خورد...
📚#حیوان خانگی🐍
زنی به عنوان حیوان خونگی یه مار داشت و خیلی اون مار رو دوست داشت که هفت فوت(بیشتر از دو متر) طولش بود. یه دفعه ای اون مار دیگه چیزی نخورد زن هفته ها تلاش کرد که مارش دوباره بتونه غذا بخوره که موفق نشد و مار و برد پیش دامپزشک. دامپزشک پرسید ایا مار به تازگی کنار شما میخوابه و خیلی نزدیک به شما خودش و جمع میکنه و کش میده؟
زن گفت-بله ،و خیلی برام ناراحت کننده ست که نمیتونم کاری براش انجام بدم. دامپزشک گفت: مار مریض نیست بلکه داره خودشو اماده میکنه که شما رو بخوره!!!
مار داره هر روز شما رو اندازه گیری میکنه تا بدونه چقدر باید جا داشته باشه تا شما رو هضم کنه!!!
حکایت بعضی ادماس تو زندگیمون؛
خیلی نزدیک ولی با هدف اینکه نابودمون کنن فقط دنبال فرصت مناسب اند..!
🤔مواظب باشیم چه آدم هایی اطراف ما هستند🤔
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
💢پارت شانزدهم
💢تاوان یک گناه
💢ارسالی از اعضای کانال
با اینکه از صبح هر کاری بهم گفتن بدون هیچ حرفی تند تند انجام میدادم ولی وقتی عصر تو حیاط مشغول شستن ظرف ها بودم دخترهای زن چهارم خان مشغول بازی بودن گاهی با من حرف میزدن سمیه و سارا که یکی ۵سالش بود یکی ۷سالشه منم سعی میکردم کوتاه جواب بدم و تند تند کارهامو انجام بدم
_اسمت چیه؟
_طاهره
_چند سالته؟
_۱۳سال
_چرا آمدی اینجا؟
_برای کار
_میایی با هم بریم بازی کنیم ؟
_نمی تونم اجازه ندارم باید ظرف ها رو بشورم
_به مامانم میگم حرف ما رو گوش نکردی
سارا که بزرگتر بودگفت کی بهت اجازه نمیده؟؟
نمی دونستم چی بگم نگاه کردم فریدون خان رو دیدم که داشت ما رو نگاه می کردم خدارو شکر من داشتم تند تند کار می کردم ولی بازم ترسیده بودم
_اها دختر زود بیا اینجا
تند رفتم و گفتم بله خان
_چی به دخترهای من می گفتی؟ها
_دخترها تون اسم و سن مو پرسیدن گفتم طاهره۱۳سالمه و گفتن برای چی آمدم اینجا گفتم بخاطر کار
گفتن برم باهاشون بازی کنم
گفتم اجازه ندارم باید کارمو انجام بدم
_سارا راست میگه؟
_اره بابا
_برو به کارات برس
_چشم
تو چهره خان جرأت نداشتم نگاه کنم
_چی شده بود طاهره خان چکارت داشت
همه چیز را همونطور که تند تند کارهامو انجام میدادم وظرفهایی رو که شسته بودم سر جاشون می گذاشتم رو برای شهربانو توضیح دادم سعی کردم حواسم به کارم باشه تا بلقیس خانم که از دور ما رو نگاه می کرد حرفی به خان نزنه شب که شد تو آب های سرد باید ظرفها رو می شستیم البته ملیحه آب گرم آورده بود ولی آخر که می خواستیم آب بکشیم آب ها سرد بود دست هام از سرم دیگه حس نداشت
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
ما آدمها رسم عجیبی داریم
«به دست می آوریم که از دست بدهیم!»
قبل از رسیدن به کسی که زندگیمان شده است،
هر کاری برای داشتنش انجام میدهیم.
زمین و زمان را بهم میریزیم تا به مراد دلمان برسیم،
مدام رویا میبافیم و خودمان را عاشقترین آدم دنیا میدانیم.
اما بعد از رسیدن، درست زمانی که دلمان قرص شد
او در زندگیِمان هست، همه چیز را فراموش میکنیم.
فراموش میکنیم چقدر برای این روزها تلاش کردهایم،
صبور بوده ایم...
رویا بافتهایم...
یادمان میرود این همان روزی ست که آرزویش را داشتهایم.
آنقدر تغییر میکنیم که تبدیل به یک آدم دیگر میشویم،
آدمی که هیچ شباهتی به یک عاشق ندارد.
حقیقت تلخیست...
«ما آدم ها خیلی زود از هم خسته می شویم»...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh